چرا میلم روز به روز کم تر می شود؟

پرسش : 24 سال سن دارم و همسرم 6 ماه از من بزرگتره. حدود 2 سال عقد کرده بودیم و الان 3 ماهه عروسی کردیم. در مدت عقد چون هردوی ما میل زیادی داشتیم؛ رابطه زناشویی داشتیم. تو دوران عقد خانواده‌ها مشکلات زیادی با هم داشتند ولی من کلاً شخصیت بی‌خیالی دارم. اما باز هم تو روحیه‌ام تاثیر بدی داشته تا آنجا که 5-6 ماه مونده به عروسی میلم به رابطه زناشویی کمتر و کمتر شد. الان مدت‌هاست به درجه‌ ارضا نرسیدم و میلی هم به رسیدن ندارم. تو این سه ماه فقط تونستم 6 بار با همسرم رابطه زناشویی داشته باشم. این موضوع جفتمون رو اذیت میکنه. در ضمن شوهرم نه بد قیافه است نه ازدواجمان به نظر دیگران بوده نه ناوارده تو رابطه زناشویی. اما من کاملا از این رابطه متنفر شدم. بی دلیل. لطفا کمکم کنید.
پاسخ

پاسخ: شما به صراحت نگفته اید اما من حدس میزنم شما هنگام نزدیکی درد دارید. این یعنی مبتلا هستید به واژینیسموس. و هرآنچه تا امروز برای تان اتفاق افتاده، نتیجه منطقی آن عارضه است و شاید هرکس جای شما بود، همین بود. البته همه مبتلایان به واژینسموس مثل شما نیستند. اتفاقات دیگری هم می تواند بیفتد.

یکی از 5 سناریوی زیر ممکن است رخ بدهد:

سناریوی اول: آقای داماد فکر می کند باید به هر ترتیب شده، مردانگی اش را نشان بدهد. با نهایت درد و رنج و حتی زخم و جراحتی که عروس خانم تحمل می کند، کارش را انجام میدهد و خلاص. روزهای بعد هم باز این اتفاق تکرار می شود. نتیجه: حک شدن تصویری وحشتناک و نفرت انگیز از سکس در ذهن عروس خانم. مدتی بعد، آقا به دلیل بی میلی و سردمزاجی خانم و شکایت از اینکه زن نمی تواند نیازهایش را برآورده کند، ممکن است به فکر زن دیگری بیفتد!

سناریوی دوم: آقای داماد افسرده می شود و فکر می کند بی کفایتی او باعث این فاجعه شده. نتیجه: آقای داماد دچار اختلال نعوظ می شود. دیگر اصلا نزدیکی امکان پذیر نیست! عروس خانم از بی کفایتی داماد شاکی می شود و ماجرا را به مادرش می گوید و همه جا پخش می شود که «داماد مشکل دارد» و... آخرش: درخواست طلاق و دادگاه خانواده.

سناریوی سوم: آقای داماد و عروس خانم بیشتر از این همدیگر را دوست دارند که این چیزها بین شان شکاف بیندازد. قراردادی نانوشته (و حتی ناگفته) بین شان منعقد می شود و این قضیه را از دستور کار زندگی خارج می کنند. می شوند زن و شوهری که زندگی زناشویی ندارند! نتیجه: افسردگی، سرخوردگی و نارضایتی از زندگی؛ اما همیشه با لبخندی مصنوعی روی لب.

سناریوی چهارم: آقا داماد و عروس خانم، مراجعه می کنند به پزشک. احتمالا، متخصص زنان. خانم دکتر، احتمالا تشخیص می دهد که مشکل، واژینیسموس است. اما از آنجا که در تمام 7 سال پزشکی و 4 سال تخصص، یک کلمه هم درباره درمان این جور مسایل چیزی نشنیده، عروس خانم را با تجویز ژل لوبریکانت و توصیه به شکیبایی، مرخص می کند. نتیجه: معلوم است که نسخه خانم دکتر کار نمی کند. عروس و داماد جوان به این نتیجه می رسند که هیچ پزشکی هم سر از مشکل آنها در نمی آورد.

سناریوی پنجم: فکر می کنید از هر 10 زوج، یکی شان هم می تواند یک مشاور یا سکس تراپیست آشنا به درمان واژینیسموس پیدا کند؟

مراجعه کنید به سکس تراپیست.

سالن عقد تهران

لطفا کمی صبر کنید...