از شوهر خیانتکارم جدا شدم اما ...
پرسش : نزدیک دو سال میشه که طلاق گرفتم. شوهرم را دوست داشتم ولی 5 ماه بعد از عروسی به من خیانت کرد و با دختری دوست شد. 5 ماه سعی کردم تا اونو به سمت خودم برگردونم ولی نخواست که با من باشه. شبا زودتر از من می خوابید تا با موبایلش اس ام اس بده. پدر و مادرش هم همه جوره تو زندگیم دخالت می کردند. تا اینکه 10 ماه بعد از عروسی دیدم که جایی دیگه تو اون زندگی ندارم. ازش جدا شدم و یک سال بعد هم اون با همون دختر ازدواج کرد. الان خیلی احساس تنهایی می کنم دارم داغون می شم. وقتی که زن و شوهرهای جوان رو با هم می بینم عذاب می کشم. با چند نفری هم آشنا شدم برای ازدواج، ولی تا می فهمیدن من مطلقه هستم فقط فکر رابطه جنسی به سرشون می زنه و به شرط داشتن رابطه حاضر به ادامه رابطه میشن که من قبول نمی کردم. می خواستم کمکم کنید که چکار باید بکنم. خیلی خسته ام. دوست دارم با یه مرد خیلی خوب آشنا بشم و باهاش ازدواج کنم. کمکم کنید که چکار باید کنم؟
پاسخ
پاسخ: بیاین مسائل رو از هم تفکیک کنیم. این رو شما باید خیلی شفاف و بی رو دربایستی پاسخ بدین تا من بتونم اظهار نظر کنم:
1- چرا زندگی قبلی شما نتونست اون جور که خودتون می خواستین ادامه پیدا کنه؟ به نظر خودتون چرا همسرتون وفادار نبود؟
2- انگیزه اصلی شما از ازدواج چیه؟ یا به عبارتی اگه مثلا تا چند سال آینده ازدواج نکنین چه اتفاقی براتون می افته؟ چه احساسی پیدا می کنین؟
3- همسر آینده تون باید از کجا بیاد؟ آیا شما باید پیداش کنین؟ از کجا و از چه راهی؟
منتظر پاسخ تون هستم. موفق باشید.
###
عزیزدلم نگران نباش خوشحال باش که زودفهمیدی نه مثل من دیربفهمی با1بچه که دائم بایدخیانتهای همسرموتحمل کنم وهیچی نگم بخاظرفرزندم پس خداروشاکرباش امیدوارم هدفت رومشخص کنی و1همسرایده آل پیداکنی برای من وبچه م خیلی دعاکن. همین!
نمیدونم چرا بعضیا به نفرت تشویقت میکنن! اما اینو بدون با اینکه بشینی منتظر زمین خوردن شوهر سابقت و برای بدبختی آرزو کنی فقط زندگی خودتو حروم کردی. گذشته رو باید کاملا فراموش کنی و فقط ازش درس بگیری. فقط اون وقته که آمادگی یه شروع دوباره رو داری. فراموش نکن که همیشه ما هم یه نقشی داریم در هر اتفاق. تقصیر خودتم بپذیر
به نظر من تو یه شانس بزرگ آوردی . اما الان چون افکارت نظم نداره و غصه داری متوجه این شانس نیستی... این تجربه های منه تو زندگی: 1- اون سزای عمل کثیفشو میبینه. عملش ازدواج با اون دختر نیست. کسی که بعد از 5 ماه عروسی به کس دیگه ای دل میبنده از اول با تو نبوده. پس بیجا کرده وارد حوزه تعهد زندگی زناشویی شده. 2- الان که داری این جمله هارو میخونی نمیدون فردا صبح قراره چطور باشه... هیچ وقت از آینده مطمین نباش . این تجربه شخص خودمه. وقتی توی یه بحران عظیم بودم با یک خبر کوچیک کل زندگیم مسیرش عوض شد.. 3- زمان رو خالی نگذار. تا وقتی به خودت مسلط میشی باید خودت رو سرگرم کنی.. با کلاس رفتن. کار کردن . فعالیت های مورد علاقه. هر چقدر زمان خالی بیشتر داشته باشی حل کردن مسایل سخت تر میشه.. 4-حواست باشه به خطار تنهایی با هر عوضی رابطه شروع نکنی که بعدش پشیمون بشی...
اون که به تو خیانت کرد به اونم وفادار نمیمونه همچین نفرینت بگیرش که با ز زندگی یه دختر بی گناه اینجوری بازی کرد من احساس میکنم این رابطه قبل از ازدواجتون بووده و بعد از اونم ادامه پیدا کرده بزار بره بی لیاقتو بنداز به خدا همچی بزنش زمین اونوقت دلت خنک میشه به فکر ایندت باش یه اینده روشن خدا وقتی یه چیزیو ازت میگیره بهترشو بهت میده
دقیقأً منم مثل شمام، انگار از دل من نوشتی، با این تفاوت که من ازدواج نکرده بودم و نامزد بودیم، ٣ سال تمام با هم تو هر شرایطی آخرش منو گذاشت و رفت آمریکا، بهم گفت صبر کن جا افتادم بر می گردم ولی یه روز زنگ زد گفت گفته بودم بر می گردم ولی اصلأ معلوم نیست کی. منم دیگه جوابشو ندادم. الان واقعأ داغونم واقأ تنهام. نمیدونم چیکار کنم همه هم سن و سالام ازدواج کردن ولی من چی؟؟؟ تنهای تنها :(
دوست عزیز کسی که لیاقت نداره باید بره گم شه با درایتت بهش نشون بده که خیلی کاملی تو زندگی خودت مثبت باش ومثبت فکر کن به خودت بفهمون با ارزشی سریع به دنبال تلتفی نباش این بار با چشم باز با هم شرایط خودت ازدواج کن فقط عجله نکن به خدا توکل کن
دوست عزیز اتفاقی که برات افتاده غرورت رو جریحه دار کرده اما خوبه از این نگاه بهش نگاه کنی که شما حتما 2 تیپ شخصیتی کاملا متفاوت از هم دارین و زندگی کردن شما با هم تقریبا غیر ممکن بود و چه بهتر که همسرت در همون ابتدای ازدواج این رو فهمید و رفت به دنبال کسی که شباهت بیشتری به خودش داشت تو هم نا امید نباش فقط سعی کن اول خودت رو به درستی بشناسی و بعد سعی کنی انتخاب شبیه خودت داشته باشی انشاالله که موفق باشی
چرا به زندگی عادیت ادامه نمیدی؟ همسرسابقت آدم متزلزلی بود که نمیدونست چی میخواد. با ازدواج کردن با شما تجربه تلخی واست بجا گذاشته؛ خودت رو از فکرای بد خلاص کن و زندگی جدیدی بساز، ولی تا حال و روحیه ات بهتر نشده ازدواج نکن
عزیزم من فکر میکنم ازدواج اولت اشتباه بوده. ازدواج کردن شوهرت با همون دختر نشون میده که فقط یه هوس نبوده و واقعا دوسش داشته و از زندگیتون دلسرد بوده. آیا تو واقعا همه تلاشت رو کرده بودی؟ یعنی تو اشتباهی نکردی؟ خوبه که اشتباهات خودمون رو قبول کنیم تا بشه یه زندگی جدید داشته باشیم
دقیقا مشکل شما مثل مشکل منه فقط فرق بین ما این که من دوباره ازدواج کردم.... تمام اون قصه های بعد از جدایی وجود داره ولی خواهرانه میخوام بهت بگم که به شخصیت خودت .... چون خانمهارو نباید دست کم گرفت...ما هم میتونیم خیای خوب زندگی کنیم....خیای دوست دارم که تمام تجربه هایی که تو این سه سال به دست آوردم در اختیارت بگذارم ولی فقط همین و میگم که کار نشد نداره