با تجملات در جشن عروسی تا چه حد موافقید ؟ ازدواج پر زرق و برق رو میپسندید یا ازدواج ساده ؟ چــــرا ؟ با ازدواج های دانشجویی موافقید؟
بخشی از عبارت مورد نظر را تایپ کنید:
باغ تالار
آتلیه
آرایشگاه عروس
تالار عروسی تهران
تشریفات عروسی
سالن عقد تهران
سلام دوست جونیا اگه خدا قسمت کنه منم میام بحث جالبیه بوس بوس
من منتظرم تا دوستان بیان همسرم هنوز نیومده
سلام به همه دوستان .... من اومدم کرکره قرارهای شبانه امشب رو زدم بالا :D :D کجائید ؟؟؟
سلام به همگی. من خودم زیاد اهل تجملات نیستم...یعنی از خرج های الکی بدم میاد..مثلا گرفتن تالارهای آنچنانی یا هزینه های الکی برای آتلیه و آرایشگاه...آدم می تونه با هزینه مناسب همه این کارارو انجام بده...از ازدواج های دانشجویی اصلا خوشم نمیاد..به نظرم اصلا جالب نیست و حتی کسل کننده هم باید باشه.من خودم عاشق عروسی گرفتن هستم..یعنی آرزومه که لباس عروس بپوشم..اما نه برای حرف مردم بلکه برای دل خودم..اما متاسفانه منم جز اون دسته دخترایی هستم که خانواده همسرشون عروسی های بدون رقص دارن که من کاملا با این موضوع مخالفم چون رقصیدنو دوست دارم اما خب چاره ای نیست یا باید کلا عروسی نگیرم و تا آخر عمر حسرتت به دلم بمونه یا اینکه اینطوری که با این مدل هم مطمئنم که اصلا بهم خوش نمیگذره..البته همه اینا منوط به اینه که پول داشته باشیم که فعلا نداریم...و اگه راضی به این شدم که با شرایط خانواده همسرم عروسی بگیرم فقط به خاطر اینه که عاشق پوشیدن لباس عروسم.در کل هم کاری واسه اینکه جلو فامیل سربلند بشم انجام نمیدم نه خودم نه همسرم چون معتقدیم هر کاری که ما انجام بدیم باز هم مردم یه حرفی واسه گفتن دارن پس مهم اینه که همه چی به دل خودمون باشه نه اطرافیانمون
سلام صفا جون. شب خوش. خوبید شما؟ من که هستم.
من اول شدم صفا......
من هیچ وقت ارزوی پوشیدن لباس عروس رو نداشتم یعنی اصلا این جمله رو هیچ وقت درک نکردم فکر هم نمیکنم دیگه فرصت درک کردن به این موضوع رو داشته باشم
از اونجایی که من همیشه بهترین رو خواستم و هر زمینه ای به همین دلیل خیلی دوست داشتم عروسیم توی یه هتل خیلی عالی با بهترین پذیرایی و نمیدونم اتلیه و لباس و خیلی چیزهای دیگه می بود اما شرایط اجازه نداد بهم یعنی به دلایلی خودم انجامش ندادم
مهدیه واقعا میگی که آرزوشو نداشتی؟ مگه میشه؟
سلام به همگی .به نظرم آدم باید تو عروسیش به اندازه توانش خرج کنه .کسی که توانایی عروسی تجملاتی نداره لازم نیست که واسه یه شب خودشو تو دردسر بندازه .من خودم تو عروسیم به کمترین چیزها قانع شدم چون واقعا همسرم توانش به همون اندازه بود ولی از طرفی هم دوست نداشتم اصن عروسی نگیرم
الوووووووووووو کسی نیست مینا فتانه شادی و بقیه کجان؟
بخدا من اصلا ارزوشو نداشتم اتفاقا خیلی هم اصرار کردیم با همسرم که عروسی نگیریم اما نشد و برخلاف نظر ما دو تا عروسی داشتیم یکی تهران و یکی شمال
من همسرم خیلی اصرار کرد که عروسی نگیریم ولی نتونستم از لباس عروس و آرایش و ماشین و..... بگذرم .کم خرج کردیم ولی کرفتیم .مهدیه یعنی تو عروسی نگرفتی؟
مهدیه من با این قد 180 سانتو نمی بینی؟؟؟؟؟؟؟؟
مهدیه تو هم داستان منو داری که...یه عروسی تهران یکی شمال...چقدر اینطوری بده..البته ما حنابندون میگیریم تهران واسه فامیلای خودمون...
دقیقا ستاره جون. هر کسی باید به اندازه توانش هزینه کنه و من مطمئنا اگه داشتم خیلی بیش اینا هزینه میکردم
هر چند عروسیامون هم کم هزینه نبود اما با ایده ال من تفاوت داشت
ملیحه جان ایشالا تو لباس سفید عروسی میبینیمت عزیزم.
خوب ملیحه جون من دوست نداشتم حنابندون به همین دلیل پدرم تهران سالن گرفت با هزینه خودذش شمال هم مادر شوهرم سالن گرفت با هزینه خودش هر کی برای فامیلای خودش
سلام مهدیه جان. من خوبم. شما بهتری ؟ همسرت نیومده هنوز؟
منم مثل تو ستاره جون نمی تونم از اینا بگذرم متاسفانه اما شاید مجبور بشم
آره اگه منم داشتم خیلی بهتر عروسیمو میگرفتم ولی خب دیگه باید چیکار میکردم
ستاره جان سلام. شب خوش. خیلی خوش اومدی به قرار امشب. دیدی که ستاره شبهای ما شدی! فقط شبامون ستاره کم داشت که الان به لطف حضور شما, درخشان هم شده.
قربونت صفا جون. با خوردن ژلوفن بهترم. نه همسر جان سخت در تلاشن تا بتونن هرچه زودتر کارشون رو جدا کنن به امید خدا. برای همین یکم شبا دیرتر میاد
سلام دوستان.شبتون بخیر
من خودم عروسیمو دانشجویی گرفتم درسته که دوست داشتم عروسیم خیلی بهتر از اونی که بود برگزار بشه ولی خب دوست نداشتم همسرم اذیت بشه و دستشو جلو دیگران دراز کنه
دوستان وقتی دختر دوس داشته باشه عروسی بگیره حتی کوچیک ولی پسر اصلا تمایلی به عروسی نداشته باشه و کلا از جشن عروسی بدش بیاد, شما چه راهکاری میدید؟
مرسی صفا جون ایشالا
اینطوری خرج دو تا میشه مهدیه اما چه میشه کرد که این خانواده ها رو نمیشه هیچ جوره راضی کرد...من خودم گفتم یه عروسی شمال بگیرین...اما قبول نمی کنن
فدات شم صفا جونی. ممنون از استقبالت
فدات شم صفا جونی. ممنون از استقبالت
سلام فاطمه بهار جان. شبت بخیر و خوش اومدی. چه جالب! میشه یه کم از ازدواج دانشجویی برامون بگی؟
وقتی هم بهشون میگم که خب اگه پول دارین بدین به ما دو تا که به یه زخمیمون بزنیم چه کاریه که دو تا دو تا مراسم باید بگیریم...دیگه هیچی نمیگن
ما داشتیم اما به خاطر خریدن خونه ناچار شددم از مثلا از فیلمبرداری که هزینه اش میشد 5 تومن بگذرم و مثلا 1.5 انتخاب کنم از لباس 2.5 بگذرم لباس 800تومنی بخریم همه اینا که میگم هیچ کدوم بد نبود فقط با ایده ال من خیلی فاصله داشت
والا این سوالی که صفا پرسیدی به نظرم هیچ راهکاری نداشته باشه...وای چه وضعیت بدی..البته من خودم تا یه حدی درگیرشم سر قضیه رقص که متاسفانه همسرم با خانوادش موافقه
گریه بهترین راهه!!!!!من خودم همسرم میگفت به جای عروسی یه سفر کوچیک بریم ولی من با گریه گفتم باشه ولی منو حسرت به دل میزاری و اگه یه عروس ببینم جیگرم میسوزه که حتی یه لباس عروس نپوشیدم و خلاصه از این حرفا
اونم کلی ناراحت شد که این پیشنهادو داده و واسم عروسی گرفت
این یکی از مشکلات ما بود ملیحه جان. هزینه دو تا عروسی ما شد تقریبا 40 میلیون تومن. اگه اون پول رو هم میدادن بهمون ما میتونستیم متر خونه بیشتر بخریم شاید خنده دار باشه اما وقتی خونت همش 50 متر باشه با کلی وسیله اونوقت ارزو میکنی ایکاش همون هشت متر رو هم داشتی
عیب نداره مهدیه...خیللی ها شرایطمون اینه...حالا من خدا خدا میکنم لااقل بتون یه عروسی بگیرم......
سلام حاج خانووما من خیلی عروسی دوست دارم اونم عروووووووووووووووووووووووسی ولی اصلا دلم نمیاد پولی که این همه با زحمت جمع شده یه شبه خرج بشه البته جشن عقد مفصل پدرم گرفت واسمون دقیقا مثل عروسی بود فقط من لباس عروس نپوشیدم تالارو ماشین عروس شام مفصل آتلیه آرایشگاه همه چی بود الان پشیمونم که لباس عروس نپوشیدم
صفا جان به نظرم زمان خواستگاری باید ایسن مساله مطرح بشه تا بعد مشکلی پیش نیاد شاید پیش پا افتاده باشه اما واقعا گاهی مشکلات بسیاری پیش میاره . باید مطرح بشه و طرفین به توافق برسن نه اینکه دم دمای تشکیل خونه زندگی تازه به فکر این بیفتن عروسی بگیرن یا نه
والا چی بگم ملیحه جان و ستاره عزیز, ولی این سوالی که پرسیدم, چالشی هست که الان یکی از نزدیکانم باهاش درگیره و اونقدر همسرش رو دوست داره که حاضره از عروسی گرفتن بگذره ولی میدونم خودش به هر حال یه جشن کوچیک رو میپسنده و میخواد. ولی دوماد ماجرا کلا از اینکه در لباس داماد باشه, فراریه وگرنه واسه عروسی گرفتن مشکلی نداره. میگه عروسی میگیرم ولی بدون حضور خودم. امان از دست این آقایون.
شادی جوت عزیزم یه لباس عرروس هم می پوشیدی خلاص دیگه...این چه کاری بود آخه این همه خرج کردین
الان که برادرم تصمیم داره ازدواج کنه این شرط رو همش مطرح میکنه یعنی من بارها بهش گفتم مطرح کن چون خودش با عروسی گرفتن مخالفه چون بعدا مشکلی پیش نیاد
یعنی چی بدون حضور خودش؟؟؟؟؟؟؟ این چه عروسی میشه آخه...عجب حرفایی میزن این آقایون
وااااااااااااااااااا صفا جون این که عروسی نمیشه بدون داماد ولی بنظرم توافق خیلی سخت نیست دوستان بنظرم با اینکه عروسی چیز خوبیه ولی اگه نباشه اصلا مهم نیست
انشالا ک عروسی هم میگیرید ملیحه جون
سلام صفا جون.خب من واسه عروسیم ، روز عقدم فقط به یه حلقه راضی شدم عقدم هم محضری بود،خریدای قبل عروسی که همه میکنن خیلی مختصر و مفید انجام دادم .سرویس طلا هم نخریدم .با اینکه وضع مالی خانواده همسرم خوب بود ولی دوست نداشت که از خانوادش دراست کنه .من ماشین عروسم هم واسه داییم بود و به یه آرایشگاه ساده هم راضی شدم
سلام شادی جان خوش اومدی
شادی یکتا جون سلام عزیزم, شبت خوش,.... خوش اومدی....
مهدیه جون از اول مطرح کرده بود, این عروس ما هم قبول کرده چون داماد رو وحشتناک دوست داره و خیلی عروسی براش اولویت نداره ولی به هر حال یه جشن خودمونی کوچیک رو میخواد که داماد از همونم فراریه. میگه میگیرم برات عروسی ولی خودم نمیام. واقعن شاهکاره.... دوماد فراری از عروسی....
شادی یکتا جون سلام عزیزم, شبت خوش,.... خوش اومدی....
مهدیه جون از اول مطرح کرده بود, این عروس ما هم قبول کرده چون داماد رو وحشتناک دوست داره و خیلی عروسی براش اولویت نداره ولی به هر حال یه جشن خودمونی کوچیک رو میخواد که داماد از همونم فراریه. میگه میگیرم برات عروسی ولی خودم نمیام. واقعن شاهکاره.... دوماد فراری از عروسی....
ملیحه جون والا اصلا نمیدونم چرا اینجوری کردم/ ملیحه جون جریان رقص چیه واسه عروسیت ببخشید کنجکاو شدم
عجب حرفایی میزنن این مردا.شاید خجالتی بوده خب
وااااااااااااااااااااااااااای فاطمه بهار عزیزم چه باحال آفرین چه کار خوبی کردی آفرین احسنت
فاطمه بهار جان, من منظورم از ازدواج دانشجویی از این ازدواج های چند تا عروس و چند تا داماد بود... شاید منظور همووو درست متوجه نشدیم عزیزم.
صفا جون یعنی چی؟ داماد میگه عروسی بدون حضور خودش؟
ستاره راست میگه شاید داماد خجالتیه صفا جون از دوستت میپرسی آخه دلیل داماد چیه؟آخه خیلی جالبه
اره دیگه مهدیه جون. داماد میگه من از حضور تو جشن عروسی بدم میاد, برات عروسی میگیرم اگر دوست داری, ولی خودم نباشم. خب طفلک عروس هم گفت نمیخوام همچین عروسی رو. من موندم بخدا.
اتفاقا یک ماه بعد از عروسیم رفتیم ازدواج دانشجویی.همسرم دانشجوی دانشگاه تهرانه .از طرف اونجا رفتیم.یه سفر سه روزه به مشهد تو بهترین هتل.خیلی خوش گذشت.واسمون ماشین عروس درست کردن و تا راه آهن بدرقه مون کردن
راست میگه دیگه چه عروسی میشه بدون داماد اخه؟
خوب دیگه اون خانوم هم قبول کرده از قبل حالا به یه مهمونی با لباس ساده غیر از لباس عروس و کت و شلوار رضایت بده دیگه
چه باحال فاطمه جون خوشبحالتون
چه خوب فاطمه جان. منم تو اون طرح ثبت نام ردم اخه میبردن مشهد پارسال ولی موفق نشدیم بریم
همسر منم از عروسی خوشش نمیومد .آخه خجالتی بود
بابا خوب عروسی نگیرن اگه عروسی نباشه که به جایی بر نمیخوره
قربونت شادی جون
آخییییییییییی ستاره جون چه همسری خجالتی داری عزیززززززززززززززم
آره نزدیکه 200 تا ماشین عروس واسمون درست کردن.قبل از رفتن هم یه مراسم مختصر واسمون گرفتن .خیلی خوب بود
چه خوووووووووووووووووب فاطمه جون اینجوری خیلی باحاله بنظرم
چه جالب فاطمه بهار جان. یکی از دوستان من هم از طریق ازدواج دانشجویی رفت مکه و اونجا عقد گرفتن براشون. من چند تا عکس از مراسمشون دیدم, بامزه بود.
بهم گفت به شرطی میریم آتلیه که از اون ژست های بوس و بغل و... نگیریم
وااااااااااااااااااااای ستاره جون مردم از خنده خیلی با حال بود البته همسر منم واسه آتلیه چند تا عکس رمانتیک گرفتیم گفت پاکش کن نمیخوایمش ولی من گفتم نهههههههههه من میخوااااااااااااام گفت به شرطی که به کسی نشون ندی خخخخخخخخخخخخخخخخخ
مهدیه جون حتما دوباره ثبت نام کنید
شادی جان بعضیا واقعا اصرار دارن که عروسی داشته باشن و علاوه بر اون تمام مراسما. نمونه اش خواهرشوهر من.
جشن نامزی براش گرفت ماادرشوهرم حالا به صرف شام نبود اما اتلیه ارایشگاه لباس فیلمبردار داشت. همه باهاش صحبت کردن که دیگه جشن عقد نگیر فقط عروسی بگیر قبول نکرد البته خانواده همسرشم گفتن ما فقط عروسی میگیریم برات اونم قبول نکرد و گفت من ارزو دارم باید تمام مراسمارو داسشته باشم هیچی جشن عقدم مادرشوهرم با تمام تجملات گرفت براش همسرشم فقط هزینه گل و ماشین عروس و کیک رو داد حالا من نمیدونم چه حسی داره که عروسی هم میخو.اد
من اومدم.سلوم خدمت نوعروسای دوست داشتنی
نمیشه بهار جون. نباید بیش از یکسال از عقدت گذشته باشه
سلام شادی جلن. چه با مزه ستاره .................
حالا همسر من کلی شیطون شده بود تو اتلیه.
امشب قرار بود مینا گلی بیاد, راضیه هم نیومده, هلن, فتانه, شادی, رها.... راستی از فردا شب مشاور سایت خانومی هم توی قرارهای شبانه حضور داره و میتونید در خصوص محصولات خانومی از ایشون مشاوره بگیرید و سوالاتتون رو مطرح کنید. با توجه به اینکه خانومی اسپانسر جوایز قرارهای شبانه هست.
دوست جونیا من میرم کار واسم پیش اومد اگه شد دوباره میام فعلا خدانگهدار
چه عالی صفا جون. خیلی خوبه. ممنون.
همسرم همیشه میگه واست جبران میکنم و همیشه ازم تشکر میکنه
شادی جون خوش اومدی. شادی یکتای عزیز شبت خوش و خدانگهدارت.
چه جالب ستاره جون
خدانگهدار شادی جون.
فاطمه جان به نظرم همه چیز به خود ادم بستگی داره من هیچ وقت حسرت اینوخوردم چرا عروسیم با ایده الم تفاوت داشت بابتم ناراحت نیستم چون چیزای بهتری رو بدست اوردم شمام گلم یقین داشته باش به وقتش همسرت جبران خواهد کرد
شادی جون خدا به همرات
بچه ها ببخشید مجبور شدم برم
راضیه جون هم به خاطر عدم حضور امشبش عذرخواهی کرد و قول داد که آخر بیاد و نظرشو بذاره همراه با پوستر امروز
حالا گاهی خانواده ها هزینه تراشی میکنن و شرایط رو درک نمیکنن اکثرا هم خانواده دختره که این طور رفتار میکنه
آره مهدیه جون منم همینطور.همه اینا جبران میشه .همیشه میشه خرید کرد. خداروشکر میکنم که بهم همسر فهمیده و عاقلی داده
شادی جون خانواده همسرم خیلی مذهبی هستن البته شوهرم خیلی متعادله...واسه عروسی هایی هم که رقص و آهنگ داشته باشه نمیرن و میخوان عروسی مارو هم همینطور بگیرن...متاسفانه همسرم هم نمی تونه سر این موضوع با خانوادش مخالفت کنه
من خیلی از خانواده ها و بعضی دختر خانوم هارو دیدم که زمان مجردی تو شرایط متوسطی بودن اما موقع ازدواج کلا برعکس رفتار میکنن و همه چیز رو از نوع بهترین میخوان به نظرم این فاجعه است.
بچه ها قبول دارید خانوم ها و در واقع عروس خانوم ها بخاطر عشقشون خیلی راحت از اون شرایط ایده آل و خواسته اشون در خصوص عروسی گرفتن, کوتاه میان ؟ کاش اقا دامادها قدر این همه محبت رو بدونن.
وای ملیحه جون.من برعکسم .همسرم و خودم اصلا راضی نبودیم که تو عروسی رقص و آهنگ باشه ولی خانواده همسرم میخواستن.دیگه ما حریفشون نشدیم
ملیحه جون خوب وقتی قراره یه جشن هم تهران داشته باشی خیلی اصرار نکن برای رقص و اواز چون ممکن کدورتی پیش بیاد البته ببخشیدا فضولی نباشه
سلااااااام دوس جوناى خودمممم
خداروشکر شوهر من اونقدری خجالتی نیست
بچه ها من عروسی می خوااااااااااااااااااااااااااام
من حتی واسه عقدم یه جشن ساده هم نداشتم
سلااااااام دوس جوناى خودمممم
دقیقا مهدیه جون.فقط هم به خاطر چشم و هم چشمیه
سلااااااام دوس جوناى خودمممم
من هم با خرج کم موافقم اصلا دوس ندارم هزینه الکی کنم چون هر کی بیاد بهترین شرایطم تو عروسی براش فراهم کنیم بازم میگه غذا بی نمک بود.
من ب همسرمم گفتم خرجای الکی نکنید خودش با من موافق بود اما خانوادش نه.بهترین رو میخواستن بگیرن.چون ی دونه بود دوس داشتن برای بچش بهترین عروسی رو بگیرن.اما من همش میگفتم خرج الکی فایده نداره بعد عروسی کلی باید قرض بدیم همشم میافته گردن ما
آره خواسته هاشونواز همسرشون میخوان
من خودم چن وقت دیگه عروسیمه اما وقتى من نمیتونم یه تالار ٨٠ ملیونى بگیرم برم خودمو بکشم بهتره آیا؟؟؟
به نظرم بعضی مراسما خیلی دیگه بریز و بپاشه .با اون هزینه ها میشه چندتا عروس و داماد راهی خونه بخت کرد
ملیحه جون ما هم برای گرفتم عروسی مختلط مشکل داشتیم خانواده همسرم میگفتن مختلط ما میگفتیم مختلط نه همسرم هم با من موافق بود تا اینکه قبل از شام جدا بود ولی بعد از شام من لباسمو عوض کردم یع لباس پوشیده ظوشیدم سال هم گذاشتم مختلط شد
فاطمه و مهدیه جان من دیگه کلا راضی شدم که رقص نباشه با اینکه اصلا دلم راضی نیست...چه میشه کرد..به قول صفا خانوما واسه خاطر عشقشون از خیلی چیزا میگذرن
برای جشن من خیلی حرفا پیش اومد وقتی برای بله برون من اومدن پدرشوهرم که دستور رو از مادر شوهر گرفته بود جشن عقد رو گذاشت برای 4 ماه بعد.این باعث ناراحتی خانواده من شد.اینقد مادرشوهرم بداخلاقی کرد ک حد نداشت.اونا اصلا نمیخواستن بیان چون همسرم بیکار بود.من گفتم بیاین چون فقط همسرم برام مهم بود و کار بالاخره جور میشه.ولی همون روز نامزدی تاریخ عقد رو مشخص کردن و بنا ب رسمشون تمام خرج رو خانواده من دادن حتی لباس.تو خانتوادمون اینجوری نداشتیم اما من بخاطر همسرم کلی با خانوادم جنگیدم
سلام سروین جون
سلام سروین جون...
نه باب چرا خودتو بکشی آخه...
ملیحه جون خودتو ناراحت نکن .مهم همسرته
دقیقا صفا جون خیلی کم پیش میاد که خانوما از روی منطق تصمیم بگیرن و همش احساساتی عمل میکنن ولی کمتر مردی پیدا میشه از خواسته هاش بگذره بگذره هم کامل نمیگذره چون جنسش زمخته مذکره لطیف نیست
الان ک ب اون موقع ها فک میکنم گریم میگیره.خلاصه ی جشن عقد مفصل خونه خودمون گرفتیم و فقط فامیلای نزدیک بودن اتلیه و فیلمبردار و ارایشگاه و خلاصه همه هزینه ها پای خانواده من بود.اونوقت مادرشوهرم کاری کرد که فامیلاشون کادوی عقد رو عروسی بدن فقط اومدن خوردن و رفتن.:(
مهدیه من خودم با عروسی مختلط کاملا مخالفم اما با اینم مخالفم که توی عروسی آهنگ و شادی نباشه..باید یه فرقی با بقیه مراسم ها داشته باشه عروسی یا نه
هر کاری هم بکنی خانواده همسر کار خودشو میکنه.دونفر کجا و خانواده همسر کجا .به قول فاطمه حریفشون نمیشی
سلام سروین جان شب خوش
خوب تهران هم هزینه عقد بر عهده خانواده عروسه شادی جان منم تمام هینه های عقدم پای پدرم بود
چه میشه کرد ستاره جون
سلام من امشبم جا موندم
عیب نداره شادی همین که الان با همسرت خوشبختین کافیه
شادی جون چه زود اشکت میریزه!:-)))) بیخیال دیگه گذشته
خوب ملیحه جون دیگه نمیشه باعث کدورت شد که.
یادت باشه رو عروسی اصلا بابت هیبچ چیز دلخور نباش به همسرت غر نزن دعوا نکن ناراحتی نکن که یه عمر حسرت میخوری ایکاش اونروز شاد بود بگو گور بابای دنیا فقط لذت ببر از اون روز
بعدش برای عروسی همون زنداداشه بهم گفت ب اونا فشار بیار و بگو بهترینو میخوام.ولی من چیکار کردم برای اینکه اینقد همسرمو دوس داشتم از خیلی چیزا گذاشتم.من 4 سال با همسرم دوس بودم و خیلی سختی کشیدیم تا بهم برسیم.خیلییییییییییییییییییییییییییییی
با پایین اوردن توقعاتم زود بهم رسیدیم.مثلا ی نمونه اینکه پدرشوهرم چون پول مستاجرشو نداشت بده تا ما بریم سر خونمون.من قبول کردم تو سوئیت پدرشوهر تو ی جای کوچیک زندگی کنم که البته خداروشکر میکنم همین سقف رو داریم.خیلی ها همینو ندارن.اما اگه لجبازی میکردم من همون طبقه رو میخوام عمرا الان سرخونه زندگیمون بودیم
مینا جون خوش اومدی
متاسفانه تو ایران, به جای اینکه ۲ نفر با هم ازدواج کنن, ۲ تا ایل و طایفه با هم ازدواج میکنن و موقع جشن و عروسی و همه چیز, باعث ایجاد مشکلات عدیده میشن. خیلی بده, واقعن از این شرایط هر کسی بتونه نجات پیدا کنه, شاهکاره.
سلام گلی.کجایی؟ همسرت اومده ؟
مهدیه امیدوارم با این شرایطی که می خوان درست کنن بتونم خوش بگذرونم...البته به خودم قول دادم که به هیچ وجه محمدو ناراحت نکنم
تو عروسی به نفع خودمونه که به همون چیزی که داریم قانع باشیم
واقعا راست میگی صفا
جالب می دونید کجاست بچه ها که توی این مدت که چند دفعه حرف مراسم افتاده یک نفر از من و محمد نپرسیده شما دو تا دوستدارید مراسمتون چطور باشه؟ چه جوری باشه؟ انگار نه انگار ما عروس و داماد هستیم خیر سرمون..یه بار هم به محمد این موضوعو گفتم اونم گفت میدونم بی خیال ما کار خودمونو می کنیم
شادی جان خیلی از خود گذشتگی کردی, واقعن احسنت. امیدوارم همسرت قدر دل مهربونت رو بدونه عزیزم.
اره خدایی صفا جون. خانوادهها خیلی جاها مشکل سیاز میشن مخصوصا اگه خانواده داماد بخوان هزینه کنن و داماد درامد نداشته باشه خون به دل عروس میشه
حرفت واقعا درسته مهدیه جون.همش به خاطر چشم و هم چشمیه
از اونجایی ک پدرشوهرم تو جمع قول داده بود که خونه رو برای ما خالی میکنه و خالی نکرد مادرم خیلی ناراحت بود و همش به من بد و بیراه میگه و زخم و زبان میزنه.
ولی من سریع بهش میتوپم که من باید اونجا زندگی کنم و باهم کنار بیایم مادر جان.من ک خوشبختم و خداروشاکرم.
خیلی خوشحالم که تونستم خانوم خوبی باشم و کم توقع
مشکل رو پئرومادرا درست میکنن بچه ها رو تو رفاه میذارن تو خونه بزرگ، تربیت میککنن نمیدونن برن جای کوچیک کم میارن!!!
من تنها عروسی هستم نه تالار تشریفاتشو انتخاب نکردم یعنی از شیرینی و میوه و غذا و این چیزا گرفته.
همه رو مادرشوهرم انتخاب کرد
من اصلا دوس نداشتم غذاممون 3 نوع باشه اما اونا گفتن باید 3 نوع باشه.
همش کلاس براش مهمه اما نمیدونه بابا این پولو باید ما بیچاره ها بدیم
منم خودم هم تو مهریه هم تو عروسی اطرافیان بهم فشار میاوردن ولی من فقط به حرف همسری گوش دادم
من با ینکه میتونستم یکسال دیگه صبر کنم تا وضع همسرم بهتر بشه تا بتونیم یه مراسم بهتر بگیریم ولی این کارو نکردم .گفتم چه معنی میده که ازهم دور بمونیم .ولی بماند که اطرافیان چه خانواده خودم چه خانواده همسرم چقد زخم زبون زدن و میزنن
ستاره جون درسته گذاشته ها گذشته اما یاد اوریش خیلی دردناکه.
اره همسرم خیلی قدرمو میدونه همین باعث شده بهش ثابت کنم چقد دوسش دارم.حالا بماند همه خانودادم با سکه ای که من انتخاب کرده بودم ناراضی بودن.اما ب زور راضیشون کردم.
سکم فقط بخاطر شوهرم که برام خیلی عزیزه 114 تا شد.در صورتی که تو خانوادم از 300 تا کمترنداشتیم.همه اینا فقط و فقط بخاطر همسرم بود.ولی یادم میاد مادرشوهرم برای عقدمون سکه خرید اما بهم نداد فک میکرد من میرم جهیزیه میخرم.ب جاش پول داد ولی من کل پول رو گذاشتم بانک
بعد بگید چی شد.پول رو دادم همسرم عروسی گرفت بدون اینکه کسی بفهمه.مادرم میگفت پولو دادی به شوهرت میگفتمم نه.
البته بعد عروسی طفلک بهم برگردوند.ولی خب الان دوباره میخوام بهش بدم بزنه ب زخمش
ببخشید.عضقولی اومد رفتم ور دل همسریم.
شادی منم خیلی مراعات میکنم...از خانواده همسرم و خودش اصلا توقعی ندارم با اینکه دوست دارم مثل خیلی از دخترا خیلی کارارو برام انجام بدن اما وقتی هم انجام نمیدن واسه چند روز بابتش ناراحت می مونم و کلا فراموش می کنم...اینقدر محمدوو دوست دارم که اگه بگه ملی عروسی هم نگیریم قید اینم میزنم
منو همسری میگیم پولشو ببریم برای خودمون یه جایی عشق کنیم. یه کشوری جایی.
اما خانواده همسری میگن نه باید عروسی باشه. ما آرزو داریم.
شادی جون منم مثل تو بودم.هرچی کادو تو عقد و پاگشا و عروسی بهم میدادن، دادم به همسرم .اینا میگذره مهم اینکه که الان خوشبختیم
من هیچیو نخوندم.
نمیدونم با شادی گلی چ کردن ک انقدر ناراحته.
منم نه تالار نه فیلمبردار نه میوه شیرینی نه ارایشگله نه غذای روسی شمالم رو نه خودم نه همسری انتخاب نکردیم همشسو مادرشهرم خواهرشوهرم انتخاب کردند
ولی عروسی تهرانم همه چیزش با انتخاب خودمون بود با اینکه پدرم گرفت
امان از این آرزو خانواده ها
به قول محمد کلا ما هستیم که آرزوی یه عده رو براورده کنیم
با اینکه از همسرم کم توقع داشتم و دارم ولی تو جهیزیه و خرید داماد هیچی کم نذاشتم
والا ما هم ک کادو های عقدمون همش دست همسریم موند.
مامانم خیلی غر زد اما برای من اصلا مهم نبود.
مهم اینه ک همسریم تونست خرج و مخارجیو که کرده بود حداقل یه سر سوزنشو بتونه بده.
مقصر همین خانواده ها هستن که میگن عروسی بگیرید خودشون میخوان الکی بیافتن تو خرج بعد میگن ما ارزو ب دل موندیم.
مینا شما یکم برو جیک جیک کنننننننننن
ولی زندگی کردن نزدیک مادر شوهر خیلی سخته بچه ها
مینا مهم نیست که چی میشه کادوی عقد اگه صرف هزینه زنذگیتون بشه
منم کادوی عقدمو گذاشتم رو پول خونه کلا هرچی پول داشتیم گذاشتیم برای خونه
آره ملیحه امان از این آرزوها.
همسری میگه یه مراسم کم آبرومندانه میگیریم بعد میریم یه ماه عسل خوب.
مامانش میگه اصلا. من عروسیو باید تو باغ بگیرم. باید ی عروسی باشه که تا 10 سال دیگه کسی نتونه حرفی بزنه.
لباس مینارو میخوام دوستم از فرانسه بیاره. ولی من که تو تنهایی خیلی با همسرم حرف میزنم. ک مهدی جان من اصلا این چیزارو نمیخوام. یه جوری به مامانت بفهمون.
پول اینارو میشه زد به یه زخم بزرگ زندگیمون که نداشتنه خونه هستش.
فکر میکردم امشب فقط من باشم که کوتاه اومده باشم ولی حالا میبینیم .....
شادی زندگی کردن چه پیشه خانواده همسر چه پیش خانواده خودت خیلی سخته خیلییییییییییییییییییییییییییییییییی
جیک جیک کردم.
همسری رفت یه دوش بگیره خستگیش در بره بیاد بشینیم فوتبال ببینیم.
آخی شادی جون پیش مادرشوهرتی؟؟
ستاره جون خوب هر کسی نسبت به دیدی که داره و وقتی که براش مهیا نمیشه میگه کوتاه اومدم. کمتر عروسی پیدا میشهع بیاد بگه عروسی من بی نتقص بود. خخخخخخخخخ
من مامانم همش میگه بیاین طبقه بالا خودمون. من میگم اصلا حرفشم نزن مامان.
سلام من دوباره برگشتم تند تند خوندم تا رسیدم بهتون من نبودم چقدر صحبت بوده هااااا ما هم مراسم عقد کل هزینش با پدرم بود همممممممممممممممممممممممش
مینا منم خیلی میگم بابا این پولا رو بدین به ما که بزنیم به یه زخمی...حالا خانواده ما دو تا که اصلا ندارن..نمی دونم این پولارو می خوان از کجا بیارن
افزین افزین مینا گلی. کجایید؟ خونه خودتون یا همسری یا مادر بزرگ؟
کار خوبی میکنی مینا گلی .دخالت خانواده ها نمیزاره آدم زندگیشو بکنه
منم با حرفت موافقم مهدیه.
الان عروسی دختر خواهر من خودش راضی بود تقریبا اما میگفت اصلا از غذامون خوشم نیومد. بد بود.
منم موافقم که زندگی کردن کلا پیش هر دو طرف خانواده سخته
ولی بنظر من اصلا سخت نیست آخه چرا باید سخت باشه؟؟؟
خونه مامانی هستیم . البته الان ک همسری حمومه من اومدم دوباره تو مغازه. اونجارو دوست نه.
بچه ها به نظرم اول باید بیس رزندگی رو ساخت مثلا ما میتونستیم تا 100 تومن هم هزینه عروسی کنیم اما باید میرفتم مستاجری میتونستم بهترین لوازم خونه امریکایی رو بخرو اما کفایت کردم به المانی و کره ای در عوضش خونمون رو خریدیم خوب این برای من ارزشمنده
سخت تر از همه پیش مادرشوهره
بچه ها به نظرم اول باید بیس رزندگی رو ساخت مثلا ما میتونستیم تا 100 تومن هم هزینه عروسی کنیم اما باید میرفتم مستاجری میتونستم بهترین لوازم خونه امریکایی رو بخرو اما کفایت کردم به المانی و کره ای در عوضش خونمون رو خریدیم خوب این برای من ارزشمنده
بچه ها این فیلما نمیزاره من بیام دوتا پست مفید بزارم!
تا سرمو برمیگردونم یه اتفاقى دور از چشمم میفته اینم شد زندگى آخه؟
اره راس میگی مهدیه جون خانواده خود ادمم دم ب دقیقه ادمو ببین زیاد خوشایند نیس.
حالا چند روز پیش با همسرم سر مامانش دعوا گرفتیم اینقد گریه کردم.اخه تا ی چیزی میشه مامانش.مادرشوهرم بیشتر ب همسرم تکیه کرده باور نمیکنید نون خونه رو هم همسرم میگرفته ب جای درشوهرم.
همسر منم عادت کرده تا ی کاری میکنه با مادرش مشورت میکنه
منم اون روز دیوانه شدم گفتم من زنتم تو چرا از مادرت پرسیدی من باید بگم تو چی بکنی چ نکنی.
اصلا حوصله مادرشو ندارم ولی اینقد سیاست مداری میکنم
سخته به خاطر دخالت هاش شادی
مهدیه من راضیه ام با 20 تومن سر و ته عروسی هم بیاد...هیییییییییییییییییییییی امان از بی پولی
بچه ها شماها چقدر با گذشتین البته دخترا همیشه دلسوزن همشون بخدا منم الان حتی دلم نمیاد همسری 1000تومن واسه جشن عروسی خرج کنه
اتفاقا شیدا جون اینطوری خانواده ها به خیال خودشون از سر دلسوزی ناخودآگاه تو زندگی دخالت میکنن.
من که زنداداشم 16 سال تو خونه ما بود میدیدم.
تازه مامان من اصلا مادر شوهر نبود. اگر کاری بود براش میکرد. بچه هارو نگه میداشت. گاهی اوقات شام یا نهار درست میکرد ک عروس خسته ای بیای بالا ناهار بخورین.
اما بازم از سر دلسوزس یه سری کارا میکرد که اونا نااحت میشدن و میذاشتن پای دخالت
بچه ها من حالم خوش نیست...باید استراحت کنم اما یک بند سر لپ تاپ هستم...
ایشالا همه چه با خرج کم چه با زیاد خوشبخت باشید
شبتون خوش
ستاره جون خونه مادرشوهریم اونا طبقه دوم.طبقه اولم مستاجر.ماهم تو سوئیت[عروس کم توقع]
بنظرم آدم کلا باید بیخیال باشه
من الان فقط منتظرم ببینم برای عروسی دختر خاله همسری که تقریبا بعد ماه رمضانه چکار میکنن و چقدر میخوان خرج کنن.
میخوام گوشامو تیز کنم یاد بگیرم مادر عروس چکار میکنه.
ملیحه جان هر کسی به اندازه وسعش گلم به قول سروین میگه وقتی نیست که نمیشه خودکشی کرد اخه. همه ارزو دارن بهترینهارو داشته باشن اما وقتی نمیشه نمیشعه دیگکه
من الان دلم یه ط6 میخواد اما ندارم تلاش میکنیم که داسشته باشیم اما فعلا برامون تا چند سال مقدور نیست هر کسی تو هر سطحی هست باید در همون اندازه هزینه کنه
آخه شیدا جون نمیشه ک کلا بزنیم به بیخیالی.
یه سری چیزارو ما زنا باید به مردامون یا بدیم تا چشماشون باز بشه.
شبت بخیر ملیحه جون.
خخخخخخخخخ مینا خبیس می شود
بسلامت ملیحه جان. شب خوش
خوش اومدی ملیحه جون
آره مهدیه بد شدم. خخخخخخخ
ولی قدیمیا خوب گفتن ک باید اندازه دهنت لقمه برداری.
اگر برای هر کاریمون خیلی پر توقع بشیم ک دیگه نمیشه زندگی کرد.
اما داشت توقعش خوبه. اینطوری باعث میشه خودت تلاش کنی تا به اون چیزی ک تو ذهنته برسی
مینا جونی چرا به من همش میگی شیدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرااااااااااااااااااااا آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ملیحه جان امه خونت تو تهرانه من به جارو برات پیشنهاد میدم که سروته عروسیت با ١٣ ملیون هم بیاد
شادی جون خانواده خود ادم بدتره چون خاناوده دختر همیشه دلوزتر و مهربونتره حالا دخالتا یه طرف خدا نکنه اوضاع ادم یکم نامساعد باشه همش غر میزنن بداخلاقی میککن همش میگن دسته گلمون شوهر دادیم خوشبخت تر بشه سخت تر شد براش و ازین حرفا چون طاقت ناراحتی دخترشون رو ندارن
با اینکه دلم نیومد این همه خرجایی که رو دوش همسر افتاد.ارایشگاهی که دلم خواست و رفتم.مادرشوهرمم تو بی پولی 400 تومن لباس خرید واسه خو.دش.اونوقت اجاره لباس منم شد400
منم گفتم میرم بهترین ارایشگاه.اونوقت حالشو گرفتم.خخخخخخخخخخخخخ
سروته عروسی معمولی تو تهران برای 300 تا مهمون با یه نوع غذا هم تا 8 تومن هم جمع میشه 3 4 تومنم میشه برای مخارج جانبی تازه کمتر هومخ اینا بستگی داره چه طور هزینه کنیم.
تو شمالم اگه مراسم تو خونه باشسه که کلا با 6 7 تومن جمع میشه
بچه ها قبول دارین وقتی کوتاه میایم خانواده همسر فکر میکنن ما یه نقصی داریم که کوتاه اومدیم یا اینکه ارزشمون انگار کم میشه ؟
خخخخخخخخخخخ شادیییییییییییییی
آره درسته از سر دلسوزی میگن ولی ما که نباید به دل بگیریم مخصوصا وقی که میدونیم رو چه حسابی میگن چه خانواده دختر چه پسر
حالا جهیزیمو که خانوادم خرید مامانم میگفت میخوای ببری تو خونه کوچیکه.همشون نم بگیره و خراب شن.حیف نیس اینهمه الکی پول دادی.
منم همینطور با مامان بخاطر همسر میجنگیدم.ولی خدایی جهیزیم تکمیل شد و با 30 تومن سروته جهیزیه رو بستیم.ولی تو این خونه کوچیک خیلی چیزا رو نتونستم باز کنم.تا ب امید خدا پول جور شه و مستاجرو بیرون کنیم.پناه بر خدا.دعا کنید که پولمون جور شه
بدم میاد از این مادرشوهرایی که با عروس خودشون رقابت میکنن
ستاره جون نه وقتی کوتاه میای میگن تو از توقعاتت و خواسته هات نگذشتی گذشت نکردی خخخخخخخخخخخخ
من که بارها شنیدم این حرفوووووووو حالا شماها در جریان نیستید اما مینا در جریانه
ستاره جون متاسفانه هر چی آدم کوتاه میاد, انگار از ارزش خودش کم میشه. کاش آدمها درک میکردن اگر کوتاه میایم, چون فهم بالایی داریم, چون درک میکنیم., چون میخوایم یه زندگی سالم داشته باشیم و بی حاشیه.
اره ستاره قبول دارم
ایول شادی خیلی باحال بود خخخخخخخخخخخخ
البته من از م.ش اینت حرفو زیاد شنیدما.
انشالا شادی جون. درست میشه.
مینا گلی دیر که اومدی, پذیرایی هم که خبری نیست, دخترمون رو الان باید چکار کنیم آخه ؟
صفا جون ادم باید به خاطر دل خودش زندگی کنه هیچ کسی تو زندگی ما و جای ما نیست. مهم اینه که خود ادم و همسر ادم احساس رضلیت و خوشبختی کنن.
دوستان الان مشاور سایت خانومی به بنده خبر دادن که از امشب به جمع ما میان. به ایشون خیر مقدم میگم و از این به بعد خودتون هر سوالی داشتید, میتونید با مشاور خانومی درمیون بزارید.
صفا جون مینا رو عفو کن مشغوله جیک جیکههههه
ولی خوش بحال عروس دامادایی که حرفی که میزنن رو اجرا میکنن.ما از ترس پدرومادرامون نمیتونیم تو گرفتن جشن عروسی دخالت کنیم.
یجوری خوشم میاد از کسایی که حرفشون اوله و هیشکی حتی پدورمادر نمیتونه رو حرفشون حرف بزنه.
حیف من دارم میرم همسر جان تا چند مین دیگه میرسن برم بساط شام و پذیرایی رو اماده کنم
بوس تا فردا.
شادی خواهر شوهر من و همسر نمونه بارزن. یه طوری رفتار کرده که اصلا نگفت میخواد بره خرید. چسبید به همسرش رفت خرید و اومد بعد گفت رفتیم خرید یا بقیه کاراش.
آقا من تا حالا از نزدیک ندیدم این جریاناتی که شما داشتید درکش خیلی سخته واسم
سلام دوستان من شکوه امامی هستم،مشاور فروشگاه آنلاین خانومی از امشب افتخار همراهی با شما عزیزان رو دارم هر سوالی یا موردی باشه خوشحال میشم کمکی بکنم .
ما افتخار داریم که اسپانسر قرارهای شبانه شما باشیم و هر شب به یک نفر که صفا جان مدیر محترم اعلام میکنن یه هدیه تقدیم کنیم
من دیگه برم.شبتون خوش
ما هم خیر مقدم میگیم حضورشون رو ^_^
جدی دیگه من رفتم هموتنو به خدای بزرگ میسپارم
شبتون پر ستاره.
ای مینا شیطون. برو عزیزم. شبت خوش. مهدیه جان شما هم که گویا دارید تشریف میبرید.
منم با همسری خودمون تنهایی رفتین خرید یه روز رفتیم بازار اومدیم گفتیم حلقه خریدیم طلا فروشه تعجب کرده بود تنها بودیم
سلام خانومی خوش اومدین.راستش چون من هنوز در لیست برنده ها قرار نگرفتم نمیتونم سوالی بپرسم.ولی میخواستم بگم میشه ی کرم برنزه بهم معرفی کنید خوب باشه نه گرون نه ارزون برا یلب دریا میخوام کل بدنمو برنزه کنم .ممنون
خوش اومدید خانم امامی عزیز و بزرگوار.... خوشحالیم که از امشب شما رو در جمع خودمون داریم. فقط چون امشب آخر زمان قرارهای شبانه هست, بیشتر دوستان خداحافظی کردن و تشریف بردن, انشالا فردا از راس ساعت.۹ توی جمع عروس هامون, حضورتون رو بیشتر خواهیم.داشت.
شبتون خوش مهدیه جونی و مینایی
تعجب نداره که شادی جون الان دیگه زمونه اینجوریه ما خودمون باید خوشمون بیاد دیگه نمیخواییم دس خانواده ها کنیم ک خخخخ
سلام به همگی
سلام صفا جون
سلام خانم امامی عزیز
شب همگی بخیر
سلام خانوم امامی عزیز خوش اومدی من 2شب پیش برنده شدم و انشالا ازتون خرید میکنم
دوستانی که تا امشب برنده قرارهای شبانه نوعروس بودن و یک بن خرید ۳۵ هزار تومانی از خانومی گرفتن, میتونن با مراجعه به سایت خانومی و دیدن محصولات سایت, محصول خودشون رو انتخاب کنن و زمانی که کارشناسان فروش خانومی با شما تماس میگیرن, محصولتون رو سفارش بدید بهشون. خانم امامی عزیز هم که هر شب شما رو همراهی میکنه.
صفا جون بابت تاخیر امشب عذر خواهی میکنم
الان هم اومدم نظر و پوستر رو بزارم
البته با اجازه شما و دوستان
خوش اومدی راضیه جون ولی حیف دیر اومدی
سلام راضیه عزیزم
کجایی تو ؟ سراغت رو گرفتم, ملیحه گفت دیر میای. امیدوارم سلامت باشی. چقدر خوب که اومدی.
راضیه تو از ماجرای جشن عروسیت برامون بگو تو همین فرصت کوتاه. ماجراهای تو هم حسابی شنیدنیه.
فدات شم شادی جون
بله
نشد زودتر بیام
از ملیحه خواستم اطلاع رسانی کنه
صفا جون یعنی سفارشمون تلفنی انجام میشه؟
کاش رها هم میومد و تو بحث نظر میداد, بنظرم رها هم کلی صحبت داره در این خصوص و همیشه بخاطر تجربیات بالاش, بسیار پخته صحبت میکنه.
مرسی از شما دوستان :)
منم باهات موافقم صفا جون رها خیلی پخته صحبت میکنه خیلییییییییییی
صفا جون من از خانوم امامی عزیز سوالی پرسیدم و ازشون راهنمایی خواستم مثل اینکه ما رو ترک کردن[گریه]
بله سفارشها به صورت تلفنی پذیرفته میشه اما اگه در مورد هر محصولی اطلاعات خواستید من در خدمتتونم
سلام صفا جوووونم خوبى؟
صفا جون مثلا چه مشاوره اى میتونیم از خانوم امامى عزیز بگیریم؟
سلام صفا جون
قربون معرفتت عزیزم
چشم میگم
من و همسر مراسم ساده دوست داشتیم
ولی خوب چون من بچه آخر خانواده بودم و خانوادم مراسم عروسی دوست داشتن
هزینه عروسی رو خانواده خودم قبول کردن و یه مراسم خوب برگزار کردن
خیلی تجملاتی نبود
ساده هم نبود
ولی در کل راضی بودم
صفا جون ماجرای من دیشب شنیدنی بود
امشب که چیزی نیست
خانم امامی عزیز میتونم بپرسم محصولاتتون تخفیف هم داره آیا؟
شادی یکتای عزیز بله, من شماره شما رو به کارشناسان خانومی میدم, اونها با شما تماس میگیرن و محصولی که نیاز دارید رو ازتون سفارش میگیرن و بعد با پست سفارشی براتون ارسال میکنن. شما میتونید یه محصول تا سقف ۳۰ هزار تومان انتخاب کنید و ۵ تومان هم در واقع هزینه پست هست که خانومی باید به پست پرداخت کنه.
اگر محصول انتخابی شما بیش از ۳۰ هزار تومان بود, مابه التفاوتش رو میتونید به خانومی واریز کنید. البته محصولات تا سقف ۳۰ هزار تومان زیاد دارن که میتونید از کارشناس ها کمک بگیرید تا بهتون معرفی کنن.
قدیما شب عروسی شب شیرین زندگی زوج بود
الان شب عروسی تبدیل به میدان رقابت شده و متاسفانه بازنده اصلی این رقابت عروس و داماد هستن
گاهی همین تجملات باعث به تاخیر افتادن مراسم عروسی و شروع زندگی میشه
متاسفانه الان کمتر به خواسته عروس و داماد برای برگزاری مراسم توجه میشه...دلیل اصلی هم چشم و هم چشمی خانواده های دو طرف هست
من میگم اگر داماد ان قدر پول داره که بتونه مراسم شیک برگزار کنه هیچ عیبی هم نداره
میتونه برگزار کنه و لذت ببره
ولی وای به روزی که قرار باشه داماد برای تامین لباس عروس گرفته تا شام و وردی تالار وام یا قرض بگیره
ون وقت هست که بعد از پایان عروسی داماد میمونه و یک دنیا قرض و بدهکاری
مراسم باید با توجه به شرایط مالی داماد برگزار بشه
خانم امامی معمولا صبح تماس میگیرید یا بعد از ظهر؟آخه من صبح سرکار هستم و نمیتونم تلفن جواب بدم
من از خانوم امامی خواستم ی کرم برنزه برام معرفی کنه برای اینکه لب دریا استفاده کنم
سلام چقدر دیر رسیدم من
سریع جواب بدم
اول اینکه هر دختری چه پولدار چه فقیر آرزوشه خودشو تو بهترین وشیک ترین لباس عروسی ببینه و بهترین مراسم مال اون باشه این کاملا غریزی هستش
منکه اینجوری فکر میکنم............وای از روزی که طرف بهت وعده بده عملی نشه
از نظر من صداقت باز حرف اول رو میزنه این آقایون مثل نامزد من که میگفت بهترین لباس و مراسم رو برات میگیرم الان میگه بدون عروسی میخوام ببرمت و هیچ مراسمی تا حالا نگرفتیم حتی محضر کاملا خصوصی و بدون لباس عقد مثل بیوه ها رفتم اومدم
و میگه حتی یه گردهمایی توخونهخودمونم نباشه :(((((((((((((((00
دوستان خانم امامی عزیز در هر موردی میتونن راهنمایی بفرمایند. لیست محصولات تا سقف سی هزار تومان رو بهتون معرفی کنن. محصولات خاص و تکی که فقط سایت خانومی داره, در خصوص لوازم آرایشی بهداشتی سازگار با پوستتون. بهتره توضیحات بیشتر رو خودشون بدن.
خانوم امامى عزیز من یه مدت خیلى ریمل استفاده میکردم ولى از برنداى خوب استفاده میکردم اما بعد از یه مدت مژه هاى من کامل ریخت تقریبا یک سومش رشد کرد الان تقریبا مژه ندارم به نظر شما من چیکار کنم؟
دیگه الان یک ساله حتى یه ذره ام مواد شیمیایى به چشمام نمیزنم
شادی جان میتونم اتوبرنز بهت معرفی کنم :) اتوبرنز گارنی پیشنهاد خوبیه فکر کنم براتون
راضیه جون صحبت هات همیشه دلنشین هست, اتفاقا به نظرم شما و رها جون بخاطر تجربه بالاترتون, میتونید دوستان و نوعروس های دیگه رو خیلی خوب راهنمایی کنید. همچنین مهدیه عزیز. البته که همه دوستان واقعن اونقدر فهمیده و بادرک بالا هستن که من بعضی وقت ها احساس میکنم شماها فرشته اید و نه انسان. روح همتون خیلی بزرگ هست و خیلی از خود گذشته هستید. واقعا از داشتن.دوستانی مثل شما, تک تک اتون خدا رو شاکرم.
لیلی جون خوش اومدی میتونم بپرسم اهل کجایی؟همسرت اهل کجاست؟چجوری با همسرت آشنا شدی؟
خلاصه ی حرف من اینه نه افراط نه تفریط
عروس خانومای گل ؟؟؟؟؟؟من خیلی تند میرفتم اولش و تو آسمونها سیر میکردم که بهترین جهیزیه باید مال من باشه مثل همین عکسهایی که میزارن ولی با خودم گفتم گرونترین جهیزیه واسه کدوم خونه؟؟؟؟؟خونه ی 60 متری که اجاره هستش و شوهرت قراره نزاره تلفن داشته باشه و هر وقت میره جایی در خونه رو قفل کنه
پس به نظر من نه افراط نه تفریط
Lili جون خوش اومدی, شبت بخیر و خوشی....
سروین جان پیشنهاد میکنم از تقویت کننده مژه و ابرو اوریف لیم استفاده کنی و البته ریمل هایی که مناسب برای مژه باشن و مژه ها رو خشک نکنه مثل ریمل تقویتی از برند ریمل
ماهم شمارو خیلی دوست داریم صفااااااا جون بوس بوس
Lili جون منم با شادی موافقم, یه کم از خودت برامون بگو. بیشتر بشناسیمت.
فدات شم صفا جون
شما لطف دارید
همه دوستان بزرگ و عاقل هستن
ما هم به عنوان خواهر بزرگتر در کنارشون هستیم
منم خیلی خوشحالم در کنار دوستان خوبی مثل شما هستم
صفا جون شما که واقعا یه مدیر نمونه هستین
خانوم امای عزیز لطفا جواب منم بدید
شادی جان هردومون اهل تبریزیم و تا حدودی غیر رسمی
نامزدم منو دید پسندید تعقیبم کرد با خانواده ش صحبت کرد و بعد با خانواده ی من
اول همه مخالف بودن بعد همه موافق شدن منم قول وعدههای آقای دامادو خوردم
اولش انقدر عاشقتم ال میکنم بل میکنم ولی الان هیچ چیش عملی نشده
خانوم امامى حالا واقعیت این تقویت کننده چقد تاثیر داره؟
قیمش چقدره؟
ممنونم خانوم امامی
صفا جان ممنونم ولی فکر میکنم دیگه همه چی به آخرش رسیده
نمیتونم تحمل کنم رفتارای بد و زننده ش رو :"(((((((((((((((((
لیلی جون پس چرا همسرت اخلاقش اینجوریه؟تاحالا پیش مشاور هم رفتید؟
سروین جان قیمتش 35 هستش و به رشد مژه ها و تقویت پیاز مو کمک میکنه.البته درمان های خانگی مثل روغن بادام تلخ هم به رشد مژه ها خیلی کمک میکنه
سلام لیلی جون
خوش اومدی عزیزم
لیلی جون یه عکس واسه پروفایلت انتخاب کن که هر شب توی پوستر بزارم گلم
منظورم گول بود از قول :) انقدر عصبی شدم که املا هم یادم رفته با اینکه مهندسم
مرسیییییییییییییییییی راضیه جونی مثل همیشه خوشکل و هنرمندانه بوس بوس
سلام دوستان عجب بحث جالبی
بحثی که این روزا خیلی ها صحبتشو میکنن.خداکنه بتونم بیام و تو بحث باشم
ممنون ملیحه جان و صفا جان. همین دردهای همیشگی خانومانه دیگه............... داغونم میکنه.
سعی میکنم امشب حضور داشته باشم.
وای بحث امشب عالیه.
منم حتما میام دوستان.
البته میدونین که زحمت پذیرایی و تشریفات اتاق با منه دیگه.
مگه میشه نباشم.
سلام. منم امشب سعی میکنم باشم.بحث خیلی جالبیه
به به به امشب پس پذیرایی هم داریم، مینا گلی جون زحمت چای و نسکافه و میوه و آجیل قرار شبانه امشب با خودت . چه خوب که هستی.
وای هنوز بحث ادامه داره ؟
شادی جون، فاطمه بهار عزیز، منتظر هر دوتون امشب هستم.
سلام ملیحه عزیزم ، منتظرت هستم.
فدای تو صفا جون
ای بابا چرا همه مریض شدیم با هم...منم مریضم..کلی قرص انداختم که سرپام و اومدم سر کار...مهدیه جون بهتری عزیزم؟
سلام مهدیه جان، ای بابا ، شما دیگه جرا ؟ خدا بد نده ، امیدوارم زودتر صحیح و سلامت بشی. ما رو از حالت بی خبر نزار. مواظب خودت هم باش.
دوستان گل، حتی اگر پس از اتمام ساعت 11 شب، تمایل داشتید که در خصوص موضوع با هم صحبت بفرمائید، اشکالی نداره، میتونید همین جا در همین تاپیک صحبت بفرمائید تا دوستان روزهای بعدش بتونن نظرات و تجربیات شما رو بخونن و بهتون حتی کمک کنن.
سلام صفا جون من که دیروز حال خوشی نداشتم شرکت هم نیومدم کلا در بستر بودم ولی امشب سعی میکنم حتما بیام
وایییییییییییییییی چه موضوع خوبی صفا جونم..من امشب حتما هستم
سلام نوعروس های عزیز !
شب همگی خوش ....
موضوع صحبت امشب اینه : با تجملات در جشن عروسی تا چه حد موافقید ؟ ازدواج پر زرق و برق رو میپسندید یا ازدواج ساده ؟ چــــرا ؟ با ازدواج های دانشجویی موافقید؟
چالش های ازدواج تجملاتی چیه ؟ چالش های ازدواج ساده ؟ خانواده اتون میزاره آقا داماد یه مراسم ساده بگیره یا اصلا مراسم نگیره ؟
شما هم آرزوی پوشیدن لباس عروس رو دارید ؟؟؟؟ یعنی حتماً تحت هر شرایطی جشن عروسی میخواین ؟؟ میخواین جلوی فامیل سربلند بشید یا چشم و هم چشمی دارید ؟؟؟
منتظر نظراتتون در قرارهای شبانه نوعروس راس ساعت 9 تا 11 شب هستیم.
صفـــــا
خانوم امامی عزیز این کرم اتوبرنز گارنی تو سایتتون موجوده؟
خیلى ممنون خانوم امامى
مثل اینکه خانوم امامی منو نمیبینه و به سوالم پاسخ نمیده :(((((((((((((((((
شادی جان بین سه تا چهار بار خدمتتون تماس میگیرن اما میتونین هر زمان که خواستین شماره تون رو شخصا برام توی کیک یا دایرکت اینستاگرام خانومی بفرستید تا بگم همون موقع تماس بگیرن
khanoumi_shop
خیلی سعی کردم بریم با هر زبونی که شده نیومده
گفته من مریض نیستم خودت مریضی برو دکتر
منم گفتم خب تو شوهرمی باید تو ببری منکه تنها نمیتونم برم دکتر
میگه میخوای پول مشاوره تو بندازی گردن من؟فقط اصلاح شو
میگم آخه چیکارت کردم میگه هرچی میگم بگو چشم حرف دیگه ای نباید بزنی حتی اه هم نگی
خودم رفتم مشاوره دانشگاه گفتن خانوم به درد هم نمیخورین طلاق بگیر تمومش کن:(((((((((((
لیلی جون چرا همسرت اول تورو میخواست و بعد اخلاقش اونجوری شد؟
فدات شم شادی جون
بله شادی جان تو سایت موجوده
ممنون راضیه جون چشم الان انجام میدم
مرسی از پاسختون یه سوال دیگه اینکه میشه از کانسیلرهاتون یکم توضیح بدید و اینکه شما کدام برند رو پیشنهاد میدید؟
لی لی جون خیلی ناراحت شدم یا اون فیلمه افتاده همه چیز انجاست
سلام عکر کنم دیگه خیلی دیر رسیدم به بحث امشب..
من خودم زیاد موافق عروسی و اینجور چیزها نبودم.. ولی وقتی عروسیم برگذار شد فهمیدم چه قدر اشتباه می کردم.. یه حس خاصی داره حس می کنی ستاره اون شب فقط تویی.. امیدوارم همه عروس خانوم ها بتونن این حس رو تجربه کنن.. و نیازی هم نیست خیلی بریز بپاش باشه.. ولی عروسی خیلی ساده و مختصر هم به درد نمی خوره.. همه چیز در حد خوب باشه.. حالا عالی هم نباشه میشه!!
ممنونم از شما خانوم امامی عزیز
دوستان گل شبتون بخیر و خوشی:*
الان خوبه؟؟؟
خوب لیلی جون الان چه تصمیمی میخوای بگیری؟میخوای جدا بشی؟آخه مردی که شکاک باشه خیلی سخت میشه
خوب لیلی جون الان چه تصمیمی میخوای بگیری؟میخوای جدا بشی؟آخه مردی که شکاک باشه خیلی سخت میشه
سلام پونه جان, خوش اومدی خانوم به جمع قرارهای شبانه امون.
ولله خودش میگفت به خاطر حجابت و پاکیت
ولی الان اذیتم میکنه بااینکهحجابم کامله منو اذیت میکنه میگه حتیحقنداری کرم بزنی یا مداد سیاه به چشمات یعنی در این حد
اره لیلی جون عالی شد
منم عکس و ویرایش کردم
خوش اومدی پونه جون
مرسی صفا جون دوست داشتم زودتر بیام.. نمی دونم چرا یادم میره :دی
♥
امام علیه السلام فرمودند: «ای بندگان خدا» بدانید که خداوند شما را بیهوده نیافریده است، و بحال خود رها ننموده، مدت عمرتان را نوشته، و روزی شما را بینتان قسمت کرده تا هر خردمندی قدر و ارزش خود را بداند و بفهمد جز آنچه مقدر شده هرگز به او نمی رسد.
ما به طور کل استفاده از کانسیلر رو به جای کرم پودر برای زیر پشم توصیه می کنیم پون پوست زیر چشم خیلی حساسه شما میتونیین با توجه به نوع پوستتون و نوع تیرگی یه کانسیلر استفاده کنید
ما کانسیلر از برند میبلین,منهتن،رولن ،اورآل ،و آرت دکو داریم
میدونم حتی چند بار کتکم زده ولی تنها دلیلی که منو نمیزاره جدا بشم علتش اینه که من قبل این نامزدمیه نامزدی ناموفق داشتم اونم علت به هم خوردنش این بود که پسره مریض بود قرص اعصاب میخورد ولی شکاک نبود و دروغگو و دست بزن هم نداشت
این نامزد منم یه ازدواج ناموفق داشته که اسم نامزدشتو شناسنامه ش مونده بوده چون ببخشید باکره نبوده ولی مال من پاک شد چون باکره بودم
دوست جونیا منم برم دیگه الان همسری زنگ میزنه ماهم که فقط تلفن رو داریم شب همگی خوش بوس بوس
ممنون راضیه جان خیلی قشنگ شد دستت درد نکنه
راستی شادی جون اسم فیلم چی بود تهیه کنم نگاش کنم :(
خب لیلا جون اینکه دلیل نمیشه.. با مردی سر کنی که اینقدر اذیتت می کنه؟ فقط چون قبلا هم تجربه ناموفق داشتی؟ باید با خودت روراست باشی و ببینی موندن با این مرد می ارزه یا نه؟؟!!
شادی یکتا شب خووووووووووووووووووووووووووووووووووووش
نه نمی ارزه پونه جان .............آخه خانواده م گفتن اگه از اینم جدا بشم دیگه منو نمیبخشن و نمیخوان باهاشون بمونم خودمم متولد 69 هستم دانشجوی ترم آخر مهندسی پزشکی که چون اذیتم میکنه نمیزاره مرتب برم سر کلاسم از درسهام عقب افتادم بهترین شغل رو داشتم کهاز دستم گرفت تجهیزات پزشکی نصب میکردم
دوستان رفتین؟؟؟؟؟؟؟
فدات شم لیلا جون
لیلا جون این که قبلا نامزدی ناموفق داشتی دلیل بر تحمل رنج و عذاب نیست
خود همسرت هم قبلا ازدواج داشته
من دی حدی نیستم که بگم بمون یا طلاق بگیر
خودت عاقل و بالغ هستی
سبک و سنگین کن
ببین میتونی با این آقا دوام بیاری یا نه؟
از مشاورهای مختلف کمک بگیر
زود تصمیم نگیر فدات شم
:( :( :( عزیییزم... ولی مثه از چاله به چاه افتادنه!!
سلام پونه جان
شبت بخیر عزیزم
خوش اومدی خانمی
پس باید برم تا شنبه هم که نمیتونم بیام ایشالله شنبه خدا کنه بتونم زود بیام
سلام مرسی راضیه جون ممنونم
لیلا جان منم دارم میرم گلم
فردا صبح اگر دوست داشتی بیا به بخش جزیره اسرار آمیز نو عروس ها
اینم ادرسش
www.noarous.com/thread.aspx?lang=fa&qid=2422
من صبح اکثرا اونجا هستم
فکر کردم منو تنها گذاشتین رفتین...........ولله همه میگن جدا شو :(
لیلی جان میتونی از مشاور خانواده سایت ما هم کمک بگیری, تو هفته های آتی, مشاور خانواده و روانشناس هم میاریم تو قرارهای شبانه. ولی الان میتونید ایمیل بزنید و مشکلتون رو مطرح کنید, حتما بنویسید از طرف من هستید تا سفارش کنم زودتر جواب بدن عزیزم. برو قسمت مشاورهای سایت و ایمیل بزن گلم.
لیلا جان هر وقت اومدی قدمت بر چشم عزیزم
خدا خیرت بده صفا جون
اره لیلا جون
برو ایمیل بزن
انشالله که مشکلت حل میشه عزیزم
اصلا نگران نباش
حتما بتونم با کمال میل میام تنهاترین ارتباط من با این سایته و هیچ دوستی دیگه ندارم چون نمیزاره حتی با دخترا ارتباط داشته باشم
عروسی بهترین دوستم 2 هفته دیگه تو بهترین هتل شهرمونه که از رفتنش منو منع کرده
ایشالله که مشکلت حل میشه لیلا جون
ممنوووووووووووووووووووووووووووووووووووونم از همگی صفا جان حتما ایمیل میزنم
کاش اونها هم بیان قرارای شبانه
راضیه جون فردا چه ساعتی از صبح؟
امشب هم رها از بحث جاموند :( چه کنم رفتیم دیدن خاله خانم همسری و دیگه اصرار اصرار که بمونید تا موفق شدیم از چنگش فرار کنیم دیر شد خخخخخخ البته خدایی اش زن خیلی مهربونیه از بس محبت داره آدم رو نگه می داره به اندازه ی یک هفته خوراکی به خورد آدم می ده و به اندازه یک ماه هم باز می ده با خودمون ببریم :) خدا حفظش کنه
بحث امشب چقدر خوب بوده موضوعش و چقدر هم بچه ها خوب همراهی کردن. چه خوشحالم می بینم نسل امروز ما اینقدر با گذشت و عاقل هستند. به همه ی عروس خانم هایی که به هردلیلی از ایده آلشون کوتاه اومدن تبریک می گم.
من خودم هم خیلی کوتاه اومدم. راستش من اصلا مجلس عروسی دوست نداشتم. پوشیدن لباس عروس دوست داشتم ولی مجلس نه. به همسری می گفتم لباس می پوشم بریم آتلیه عکس بگیریم ولی مجلس نه. اما خب هردوطرف خانواده ها شدیدا اصرار به مجلس داشتند
لیلا جون فعلا غصه هیچی رو نخور عزیزم
انشالله درست میشه
فقط صبر داشته باش دختر
محکم باش
ممنون پونه جون
منم از خدا میخوام که همگی لبتون خندون و دلتون شاد باشه
لیلا جون من معمولا از ساعت 10 به بعد مرتب سر میزنم سایت
سلام رها جون
خوش اومدی عزیزم
مرسی راضیه جون آره واقعا صبر کردن یه چیز دیگه س
امیدوارم نشکنم
من دیدم حالا که هرجور هست باید مجلس باشه سعی کردم توی همه چیز کمترین هزینه رو داشته باشیم. مثلا برای تالار چون پدرشوهر و مادرشوهر من هر دو بازنشسته ی فرهنگی هستن من خودم پیشنهاد دادم مجلس رو توی تالار فرهنگیان بگیریم. شام هم به اصرار من یک نوع غذا شد و پذیرایی میوه و شیرینی هم حسابی معمولی. این رو هم بگم که من قبلش هم هیچ مجلسی نداشتم. یعنی روز عقدم به رسم معمول مشهدی ها رفتیم حرم امام رضا عقد کردیم و بعد شبش رفتیم محضر ثبت کردیم و نخود نخود هرکه رود خانه ی خود. هیچ کس نبود جز دوتا خانواده و هیچ مجلسی هم نبود. خلاصه عروسی و خریدهای عقد و همه چیز رو تا حد ممکن با کم کردن هزینه ها از سر گذروندیم. اما یک هفته بعد از عروسی مون توی خونه خودمون یک مهمونی دوستانه گرفتیم واسه دوستای من و همسری که البته تقریبا همه شون مشترک بودن چون بعد از 6 سال دوستی دیگه دوست غیرمشترکمون خیلی خیلی کم بود ;) اون مهمونی واقعا زیباترین شب زندگی ام شد. همه چیز صمیمی و خودمونی، کمترین هزینه برای پذیرایی و لباس و این چیزا. واسه اون شب یک لباس عروس از یکی از دوستام گرفتم و خودم هم آرایش کردم. به قدری همه می گفتن چقدر خوشگل شدی که توهم برداشته بودم واسه عروسی خانوادگی هم خودم آرایش می کردم خخخخخخخخخخخخخ
سلام رهای عزیزم.
آخ جون هنوز کسی هست، من فکر کردم دارم واسه خرزوخان تایپ می کنم :)))))
سلام راضیه ی عزیزم، من امشب تو پوسترت نبودم :( ولی خوشحالم که حضوری اینجا دیدمت.
لیلی جان صبور باش و به مشاورهای زیادی مراجعه کن. به حرف مردم و دیگران کاری نداشته باش. خانواده ات هم اینطور می گن که تو زود و بدون فکر جدا نشی. به فرض محال هم که ترکت کنن تو خدا روداری عزیزم و خودت رو که مهندس مملکتی و حتما می تونی گلیمت رو از آب بیرون بکشی عزیزم
لیلی جون به این آدرس ایمیل بزن و تو سابجکت بنویس که از طرف صفا ایمیل زدی تا به اقای دکتر شیخ الاسلامی تاکید کنم که جواب شما رو زودتر بدن چون ترافیک ایمیل ها خیلی خیلی زیاده عزیزم.
Counselor@noarous.com
انشالله که نمیشکنی لیلا جون
من از هیچ چیز کوتاه نیومدم...: دی... ولی بعد از تموم شدن مراسم با خودم فک کردم می تونستم با پولش کارای دیگه ای هم بکنم.. مثلا یه ماه عسل خوب یا.. نمی دونم!!! ولی خوب شب عروسیم همونی شد که می خواستم..
حتمابرم یه ایمیل بلند بالا به مشاوره اینجا بزنم که فکر کنم افسردگی هم گرفتم حالم اصلاخوب نیست
آخ جون صفاجونی هم هست
سلام صفااااااااااااااااااااااااااااااای عزیز و باصفا، خوبی خانومی؟ شرمنده که امشب هم اینقدر دیر اومدم. چه می شه کرد دیگه عروس خوب بودن همین هزینه ها رو داره. من خیلی سعی می کنم تا جایی که می شه احترام خانواده ی همسری رو داشته باشم و یک جورایی گاهی هم خودشیرینی می کنم خخخخخخخ
از لطفی که ضمن بحث به بنده داشتی ممنونم صفا جان
همینطور از لطف شادی یکتای عزیزم
مگه میشه نباشی رها جون
دارم ویرایش میکنم عزیز دلم
آقایون بدون خانوم ها نمی تونن زندگی کنن ولی خانوم ها 90% شون بدون آقایون هم می تونن گلیم خودشو نو از آب بکشن بیرون.. همیشه همین طوریه ولی ما خانوما خیلی وقتا خودمون رو دست کم می گیریم.. همه چیز حل می شه لیلا جون.. هیچ خانواده ای دخترش رو تنها نمی ذاره...
♥
رها دیر اومدی
ولی عکست بالا قرار گفت
پارتی بازی همینه دیگه :)
....
شوخی کردم گلم
تنها جای خالی همون بالا بود
مرسی راضیه جون خودت رو اذیت نکن.
خلاصه دوستان عروسی من در شهریور 1393 با داشتن 300 تا مهمون کلا 6 میلیون هزینه برداشت. البته منظورم فقط هزینه ی تالار و شام و شیرینی و میوه و بستنی هست. اما خب خواهرشوهر کوچیکم که سال قبل شهریور رفته بود خونه ی خودش همین مقدار از مراسمش 30 میلیون هزینه شده بود. البته خانواده ی داماد خودشون دوست داشتن واسه تک پسرشون هزینه کنن اما منظورم اینه که تا چه حد هزینه ها رو کم کردم. توی خرید عقد هم اونقدر کوتاه اومدم که دیگه همسری هم گاهی شاکی می شد. مثلا بهمن 92 حلقه ی من شد 300 هزار تومن. مرداد 93 هم سرویس طلای من شد 3 میلیون تومن که البته به خواهربزرگم که جای مامانم رو داشت، الکی گفتم 6 میلیون خخخ چیکار کنم دیگه باید یک جوری دوطرف رو راضی نگه می داشتم دیگه. من از یک طرف به این فکر می کردم که تا جایی که می شه هزینه ها رو کم کنم که توقعشون از جهیزیه هم از من بیاد پایین چون واقعا پدرم نداشت و من باید با سیزده میلیون کل هزینه ها رو جمع می کردم چه جهیزیه چه سهم شام مهمونامون و چه خرید عقد واسه همین هی دست پایین گرفتم که توقع اونا هم بیاد پایین. از یک طرف دیگه هم به این فکر می کردم هرچی بیشتر خرجم کنن بعدا توقع دارن که منم مطیع حرفشون باشم.
راضیه تو شاهکاری, امروز تو شرکت داشتم به همکارها, پوسترهایی که هرشب میسازی رو نشون میدادم. مرسی. رها جان, من هر شب منتظرت هستم اینجا. البته خوبه که عروسمون اینقدر مردم دار و بخصوص خانواده دار هست, عالیه رفتارهات. همیشه شاد,و خوشبخت باشی.
صفا جون
رها جون
لیلا جون
پونه جون
مراقب زیبایی هاتون باشید
شب قشنگ و آرامی داشته باشید
شب بخیر
دوستتون دارم
ممنووووووووووووونم صفا جونم
خدایا چقدر خوشحالم که با اینجا آشنا شدم و دوستای خوبی پیدا کردم :×××××××××××××
شبت بخیر راضیه جون
فدات شم صفا جون
اینقدر ها هم قابل تعریف نیست
اینا که چیزی نیست
انشالله اگر عمری باقی باشه و زنده باشم پوسترهای متنوع دیگه هم میزنم
آخ جون رفتم تو پوستر امشب مرسی راضیه جونی بوووووووووووووووووووووووس
من چقدر حرف داشتم امشب و نبودم تو بحث وقتی همه بودن. یکی ندونه می گه اگه نوعروس این قرارهای شبانه رو نمی ذاشت رها از شدت حرفای تو دلش می ترکید :)))))))))))))))))))))
ولی می خوام به یک نکته ی اساسی اشاره کنم. این خیلی خوبه که ما کوتاه بیایم و فشار نیاریم اول زندگی به همسری و خانواده اش اما نباید طوری رفتار کنیم که به قولی فکر کنن ما در همین حد هستیم و بیشتر از این نمی تونیم تصور کنیم. متاسفانه این حالت پیش میاد. واسه همین من گاهی تو حرفام یک چیزایی می گم مثلا به مادرشوهرم می گم رفته بودم بازار یک سرویس دیدم اینقدر قشنگ بود اینقدر شیک بود ولی خب حیف 30 میلیون نیست که آدم بده به طلا بندازه گردنش! اینطوری می رسونم که منم حالی ام می شه سرویس خیلی شیک تر از مال منم بوده اما خب نخواستم ولخرجی کنم. خدایی اش هم هرجا می شینم می بینم پشت سرم صحبت از صرفه جو بودن و بساز بودنم هست :) خب اینا تکنیک های شوهر داری و خانواده ی شوهر داریه دیگه
قربونت برم لیلی عزیزم. هرکمکی از دستم بربیاد, دریغ نمیکنم. لطفا وضعیتت رو کامل تو ایمیل واضح بنویس, دکتر شیخ الاسلامی عالی مشاوره میدن, به هر حال نظر چند تا کارشناس و پزشک صاحب نظر رو بپرسی, بهتره. امیدوارم هر چی خیر و صلاحت هست برات پیش بیاد و عاقبت بخیر بشی. برای خوشبختیت دعا میکنم. منتظر ایمیلت هستم و فردا حتما میسپرم که ایمیلت اومد, زودتر جواب بدن.
انشالله خوشبخت بشی رها جون
شب بخیرررررررررررررررررر
راضیه جون
شبت بخیر راضیه جان. بهترین ها سهم تو در روزهای زندگی.
لیلا جون من نمی دونم شما ساکن کدوم شهری ولی من یک خانم دکتر مشاور می شناسم که واقعا واقعا واقعا عالیه. خیلی دلسوزه و دخترش هم سن و سال ماهاست و خیلی مادرانه برخورد می کنه. ساکن تهران هست و ماهی یک هفته هم میاد مشهد. اگه یک جلسه هم بتونی حضوری بری پیشش بعدش می تونی تلفنی باهاش صحبت کنی. اگه برات مقدور هست که بری پیشش به من پیام بده تا شماره اش رو بهت بدم. عزیزم قوی باش و به نیرو و توان خودت ایمان داشته باش. تو یکبار زندگی می کنی پس حق داری بهترین زندگی رو داشته باشی
صفا جون قبل از خداحافظی
منم میتونم ایمیل بزنم؟
البته ضروری نیست
هر وقت فرصت داشتن جواب بدند
من 8 سال صبر کردم
چند وقت دیگه هم صبر میکنم
واااااااااااااااااااااای خدایا چقدر دلم شادشد
حتما الان میرم ایمیل بزنم بعدشم با یه عالمه راحتی بگیرم بخوابم که دیگه تنها نیستم
خیلی دووووووووووووووووووستتون دارم
شب همگی بخیر و خوشی
فدات شم راضیه جان امیدوارم تو هم همیشه شاد و سربلند باشی
شب و روزت خوش خانومی هنرمند
آره راضیه جون ، حتماً .... من هواسم به بچه های اتاق گفتگو زیاده ، اینجا هر کی بیاد ، من حسابی هوادارشم ... ایمیل بزن . بهم خبر بده وقتی ایمیل زدی عزیزم.
رها جون مرسی از نظراتت ، همیشه جامع و کامل در مورد هر موضوعی صحبت میکنی و من واقعا از خوندن نظراتت لذت میبرم.
با اجازه دوستان، من برم مهیای خواب بشم، فردا روز شلوغی دارم تو شرکت.
شب همتون پر از ستاره ....
صفــــــا
شب همه دوستان بخیییر... خوب خوب بخوابین.
رها جون من بچه تبریزم متولد 69
نمیتونم جایی برم فقط ایمیل اونم تا وقتیکه شارژ نت داشته باشم زندگی برام جهنمهحتی نمیتونم شمارمو به خاله یا مادربزرگم بدم فقط مامانم مامانش بابام باباش داداشم و خواهرش خودم و خودش شمارمو دارن والسلام
پونه ی گل شب بخیر
شبت به خیر صفاجان
روزهای شادو موفقی در پیش داشته باشی عزیزم
سلام من خیلی خیلی دیر اومدم ولی صحبتاتونو خوندم الآن
آخی عزیزم الا جون خوش اومدی
من فک میکنم اگه عروسی نمیگرفتیم تا آخرین روزی که زندم حسرتش به دلم میموند و توی هر عروسی دعوت میشدم حسرت میخوردم
خدا رو شکر که عروسی گرفتین الا جون باهات موافقم
سلام لیلا جون
امیدوارم مشکلت هرچه زودتر حل بشه عزیزم
عروسی ما تجملی و بریز بپاشی نبود، یه عروسی ساده و معمولی. ولی خیلی هوش گذشت بهم و از نظر خودم بهترین عروسی بود که تاحالا دیدم
ممنوووووووووووون الا جونم ایشالله شما هم به پای هم پیر شین
خوشم میاد اینجوری هماهنگ لباس میپوشین آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآافرین تا آخر عمرتون ادامه بدینمثلا کت وشلوار سرمه ای با مانتوشلوار سرمه ای
بلوز سفید با شلوار لی مانتوی سفیدبا شلوار لی
خیلی باحال میشه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عروسی ما تجملی و بریز بپاشی نبود، یه عروسی ساده و معمولی. ولی خیلی خوش گذشت بهم و از نظر خودم بهترین عروسی بود که تاحالا دیدم
ما اصولا لباسامون رنگاش سته ولی تاحالا دوتا لباس دوختیم اینجوری که پارچشم یکیه. من دوس دارم اینجوری، شوهرم اولا موافق نبود ولی الآن به ست پوشیدنمون عادت کرده
لیلا جونی بیا جزیره حرف بزنیم این قرار شبونه دیگه کرکرشو کشیدن پایین
باشه عزیزم الان میام فعلا از اینجا بای
راستی در مورد ازدواج دانشجویی هم من خیلی دوس داشتم و ثبت نام هم کرده بودم بعد عقدمون توی دانشگاه ولی نمیدونم چرا اسم مارو جزء جشن رد نکردن
به نظر من بستگی به وضعیت مالی داماد داره اگه خوب بود همه تجملات رو دوست دارن ولی اگه بد بود ...