در کارهای خانه همراهی ام نمی کند!

پرسش : دختر 22 ساله ای هستم که کمتر از یک ساله ازدواج کردم . من و همسرم هم سن همیم و فامیل ... یعنی خوب خانواده های همدیگه رو میشناسیم و برای یه زندگی ایده ال ازدواج کردیم که به آرمانهامون برسیم و داریم تلاشمون رو هم میکنیم ... جفتمون زمانی که تو خونه مامان و بابامون بودیم ، اهل کار کردن و مسئولیت به عهده گرفتن زیاد نبودیم ، اما حالا که توی یک خونه هستیم، من کمی بهتر شدم اما همسرم تقریبا توی خونه هیچ کاری انجام نمیده! ما دوتامون دانشجوییم و باید به هم کمک کنیم به نظرم... خودشم اینو قبول داره اما در عمل چیز دیگه ایه... به نظر میرسه عادت کرده به این نوع زندگی و اصلا خیلی چیزا براش حل نمیشه... یه چیزایی مثل نظم... من خودم خیلی آدم حساسی نیستم که هی گیر بدم اما انتظار دارم تا یه حدی به خونه هم توجه بشه که نمیشه... انگار اینکه میگن مرد برای بیرون از خونه افریده شده دقیقا درش هست! اون حتی به ظاهرش هم زیاد توجه نمیکنه... و این انگیزه ی منو هم میگیره! مادر همسرم میگه پدرش هم همین طور بوده و الان بعد از 27 سال زندگی یه کم بهتر شده... خب یعنی منم باید 27 سال صبر کنم و خودم همه ی کارا رو بکنم تا یه روز همسر منم ایده ال بشه؟ واقعا هیچ راهی نیست؟ همسر من اخلاقش طوریه که زیاد از کسی حرف شنوی نداره و اگه کاری رو نخواد انجام بده اصلا انجام نمیده... حتی از من! مخالفتی با من نمیکنه اما همیشه شرایط یه جوری میشه که کارخودشو میکنه! البته از انصاف خارج نشیم وقتایی که نیاز دارم همراهیم کنه توی کار و درسم بخصوص شرایط سخت همیشه کمک میکنه اما حس میکنم همین کمکها توی ذهنش یه حسی رو بهش القا میکنه که خب پس همونا کافیه دیگه. با اینکه خیلی از اون کارها رو خودم میگم که میتونم به عهده بگیرم و نیازی نیست خودشو به زحمت بندازه. مثلا من دوره ای رو در تهران شرکت میکردم و باید هر هفته از شهرستان میرفتم اونجا خودش شخصا من رو می برد و می آورد . ما مشکلی تو زندگی مون نداریم اما مسائل کوچیکی هستن که دوست دارم تا قبل از اینکه روزی بخوایم بچه ای داشته باشیم حل بشن و بیشتر این مسائل هم رفتاری و اخلاقی هستن و خیلی ریز هستن اما فکر میکنم در دراز مدت مهم باشن. لطفا راهنماییم کنید.
پاسخ

پاسخ: من مثل شما فکر نمی کنم. مسائل ریزی که گفتین تو همه زندگی ها هست و اتفاقا در درازمدت بیشتر اونها برطرف میشن، یا لااقل اهمیت شون تو ذهن آدم ها کمرنگ میشه. تو دو سال اول ازدواج، این جور نگرانی ها خیلی طبیعیه. به آینده امیدوار باشین و فراموش نکنین که هیچ زندگی ای «ایده آل» نیست. شما هم هدفتون رو باید تصحیح کنین و به جای زندگی ایده آل، به یک زندگی آرام و شاد فکر کنین.

###

سالن عقد تهران

لطفا کمی صبر کنید...