دلم نمیخواد از جمع خونواده مون محروم بشم

پرسش : 23 سالمه و دوماهه عروسی کردم .یک سال و نیم عقد بودم.تو این مدت شوهرم فقط هفته ای یه بار خونه ما میومد و هرشب من را خونشون میبرد.مسافرت تفریح یاهرچی بود با خانواده اونا بود.الانم که عروسی کردیم همینطوره . دلم لک زده برا یه روز جمعه که همه خونمون جمع میشن منم تو جمعشون باشم.تو این یک سال و نیم انگشت شمار خواهر بر ادرام را دیدم .من تو خانواده ی پرجمعیت بزرگ شدم و جمع خانواده ام را دوست دارم ولی محروم شدم ازین جمع..به هربهونه ای یه عیب رو یکی از اعضا خانواده ام میگیره و ومیشه بهونش منم مجبورم بخاطراینکه اون ناراحت میشه حتی اگه زنگم زدن سراغم را بگیرن بهش نگم.نمیدونم چیکارکنم ..ازدرون داغونم.درعوض از طرفی هم خودش روزی یک بارا حتما مامان باباش را میبینه هروقتم درموردش باهاش حرف زدم که چرا عادلانه نیس..دعوامون میشه.ایام عیدم از اول تا آخرش قصد داره با خانوادش بریم مسافرت ومن اصلا دوست ندارم .انمیدونم چیکارکنم بااین مشکل..دلم پر میکشه برا اینکه یه روز بیشتر تو هفنه مامانم را ببینم.
پاسخ

پاسخ : باید با همسرتان صریح و شفاف و مبتنی بر احساس خود صحبت کنید. در مورد رفتار او قضاوت نکنید ولی احساس ناراحتی و بی عدالتی را از رفتارش به او بیان کنید مثلا بگویید از اینکه فقط یک روز منزل پدر شما می روید ولی هر روز منزل پدر ایشان می روید احساس خوبی ناراحتی می کنید و دوست دارید دفعات مراجعه به منزل پدرتان افزایش یابد یا برنامه رفتن به منزل پدر ایشان کمی کمتر شود تا بتوانید به برنامه های روزانه خود در خانه برسید. شما باید کمی مهارت جرات ورزی بیاموزید و از سوی دیگر مهارت حل تعارض زناشویی را نیز بیاموزید تا بتوانید تعارضات زندگی خود را با همسرتان مدیریت کنید. همسر شما نیز باید بیاموزد که وقتی عدالت در ارتباط با دو خانواده را رعایت نمی کند به تدریج آرامش خود را از دست خواهد داد و علاقه شما به او کم می شود و لذا باید سعی کند تا برنامه ریزی مشترک برای رفت و امد با خانواده ها داشته باشید تا هر دو از حضور در منزل پدر و مادر همدیگر احساس خوشایند داشته باشید.

###

سالن عقد تهران

لطفا کمی صبر کنید...