دلم نمیخواد زن پسرخاله ام بشم
پرسش: دختری 26ساله هستم فرزند وسطی و تک دختر خانواده. حدودا هفت سال هست که دورا دور با پسری رابطه دارم و خیلی احساساتم درگیرشون هست. بعد ازهفت سال ایشون شرایطشون برای ازدواج فراهم شد و من رو برای ازدواج انتخاب کردن. پسری 29ساله است دیپلم دارن و من لیسانس.خانوادش برای خواستگاری اومدن البته پدر و مادرش از هم جداشدن و ایشون از 18سالگی تنها زندگی کردن و رو پای خودشون بودن.همزمان با ایشون پسرخالم که 6سال منتظر ازدواج با یکی از دخترخاله هام بود و ایشون بهشون جواب منفی داده بودن بارها بالاخره دست از اون برداشت و به خواستگاری من اومد. پسرخالم وضع مالیش خوبه فوق لیسانس و خیلی پسرباخدایه. اما من بهش علاقه ای ندارم.خانوادم تحقیق مختصری از اون شخصی که من بهش علاقه داشتم کردن و مخالفت شدیدی کردن چون ما توی محیط کوچیک زندگی میکنیم و ایشون که فرد سرشناسی بودن 2سال به استان دیگه ای رفتن برای کار.حرف های دروغی پشت سر شخص مورد علاقم زدن که ایشون فراری هستن و پول یک دختر راخوردن که مطمئنم هیچ کدوم صحت نداره و تخیلات آدم های بی فرهنگی بیش نیست.از طرفی سیگار میکشه و مشروب به صورت تفریحی میخوره که حدود 6ماهه نخورده. از طرفی برادر شخص مورد علاقم آدم دعواگرییه وخودمم میدونم اما شخص مورد علاقم رو بهش مطمئنم چون هفت ساله میشناسمش. حالا خانوادم شدید منو تحت فشار قرار دادن که باید با پسرخالت ازدواج کنی در غیر اینصورت دیگه تا روز مرگم با من کاری نخواهند داشت و منو تحت فشار شدیدی گذاشتن. فقط آرزوی مرگ میکنم.نمیدونم باید چیکار کنم از طرفی شخص مورد علاقم میگه حتما باید خانوادت راضی بشن و منو با مهر قبول کنن من خودم خانواده از هم پاشیده ای دارم دوس دارم خانوادت خانواده من بشن. از طرفی پدر من خودش سالها اعتیاد داشت و نام خوبی توی محیطمون نداره و هر خواستگاری هم که برای من اومده پشت سرمون حرفای بد زدن. حالا به نظر شما باید چیکار کنم که از این مخمصه رها بشم؟من انتخابم شخص مورد علاقمه و اگر بخوان باکسی که دوسش ندارم ازدواج کنم از اونجایی که احساساتیم آیندمو از بین بردم.
پاسخ
پاسخ : برای اینکه بتوانید عاقلانه تصمیم بگیرید لازم است یک تست شخصیت شما بدهید و یک تست شخصیت هم فرد مورد علاقه تان تا اصلا ببینیم از نظر شخصیتی شما دو نفر به هم می خورید یا خیر. اگر از نظر شخصیتی مناسب هم باشید و سایر شرایط را داشته باشید می توانیم کمک کنیم تا خانواده شما به این وصلت راضی شوند و اگر شرایط مناسب نباشد این روند را با پسرخاله تان نیز چک می کنیم تا ببینیم او به درد شما می خورد یاخیر. به همین جهت لازم است بصورت حضوری مراجعه نمایید تا شرایط شما به دقت مورد بررسی قرار گیرد و کمک شود تا انتخاب عقلانی و درستی داشته باشید.
حق با سرابه گلم.شما الان احساساتی شدی،عاقلانه فکر کن.اینکه کسی پول کسی را بخورد آنهم پول یک دختر را،چیزی نیست که مردم از خودشان در بیاورند.دقت کن شاید راست می گویند.با آشنایی دورادور چگونه می توانی از شناخت او مطمئن باشی؟او مشروب می خورد،این افراد اکثر روز و بخصوص هر وقت مشروب می خورند عصبی هستند و شما را ممکن است کتک بزنند.فرزند طلاق است و نمی داند چگونه باید خانواده خوبی داشته باشد.با خانواده ات هم که کنار نمی آیند مدام سر تو خالی می کند.گلم هر روز جنگ اعصاب خواهی داشت.بدون فکر کردن به او(یعنی در نظر بگیر که او وجود ندارد)،ببین نظرت راجع به پسر خاله ات چیست.اگر از پسر خاله ات کلا خوشت نمیاید با او هم ازدواج نکن.قضیه علاقه به خواستگارت را در محل و فامیل پخش نکن که حرف دیگری علاوه بر وضعیت پدرت پشت سرتان نباشد.امید داشته باش و نگو به خاطر پدرت کسی خواستگاریت نمیاید ولی دقت کن و بدان افرادی هستند که به اسم خواستگار شما را ممکن است فریب بدهند به خصوص به خاطر شرایط پدرت.سرت را بالا بگیر و سعی کن شاد باشی.به نظرم هنوز کوچک هستی....مشاوره برو،اگر لازم است چند بار.خودت به تنهایی تصمیم نگیر.
واقعا این الان کمک فکری بود دادید؟!؟!؟!؟ خانم محترم با ویژگی های شاخصی ک از فرد مورد علاقه ات دادی کاملا مشخصه ک زندگی با این فرد یعنی بدبخت شدن. من خودم هم ازدواج موفقی دارم بلطف خدا و هم روانشناسی خوندم. اگر جای شما بودم ترجیح میدادم با پسرخاله ام ازدواج کنم ک عمری شناخت ازش دارم، آدم با خداییه، خانواده و تحصیلات و وضع اقتصادیش بهم میخوره،پدر و مادرم رضایت دارن و با دید با تجربه شون اون رو انتخاب کردن، نه با کسی ک فقط دورا دور میشناسم،مشروب خوره، دوسال تنها زندگی کرده و معلوم نیست سالم زندگی کرده، خانواده از هم پاشیده داره و برای تربیت فرزندم الگوی درستی در ذهن و روانش نداره و ... دست ازون فرد مورد علاقه بکشید و ب پسرخاله تون فرصت علاقه بدید.. نخواستید به شخص مناسب دیگه ای. در کل اون فرد رو حذف کنید اگر خانواده، فرزندتون و مهم تر از همه خودتون رو محق یک زندگی آروم می دونید. براتون آرزوی خوشبختی دارم.
سلام. به نظر من فقط و فقط به حرف خونواده باید عمل کرد. چون آدم اون لخظه احساسی هست و عیوب رو نمی بینه. من خودم گوش به حرف خونواده ندادم اما الان به شدت پشیمونم. اصلا هم زندگی خوبی ندارم همش از لحاظ روحی تحت فشار شدید هستم اما سکوت می کنم.
کاش میشد دوسال زندگی کرد دوباره از نوزندگی روشروع گرد .به نظرمن ادم جوون احمقه هرچی بهش میگی نمیفهمه کسی که قبلا سابقه بدی داشته بدرد یه عمرزندگی نمیخوره توروخدا جوانها چشم وگوششونوبازکنن بدبخت نشن بعدایه عمراحساس پشیمونی نکنن ازمن گفتن بود