دیگه دارم از بی تفاوتی هاش خسته میشم

پرسش : 25 سالمه و 7 ساله که با شخصی دوست بودم و الان نزدیک 6 ماه از ازدواج ما گذشته ولی از 2 سال پیش اختلافاتمون شروع شد و سر مسایل مختلف با هم مشاجره و دعوا داشتیم ولی با گفتگو سریع حلش می کردیم...
پاسخ

ادامه پرسش :خیلی به هم علاقه داشتیم و به همین خاطر هر لحظه تا مرز جدایی میرفتیم و فرداش یادمون میرفت تا این که تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم و اینکارو انجام دادیم ولی الان دوباره اون مشکلات ایجاد شده جر و بحث های طولانی که دیگه حل نمیشه یعنی مشاجره هامون به دادو بیداد میکشه و بعد بیست دقیقه با قهر تموم میشه من واقعا از این قضیه ناراحتم و همش فکر میکنم اشتباه بوده انتخابم الان خیلی چیز ها اذیتم می کنه طرز رفتارش تو جمع نوع غذا خوردنش نوع انتخاب لباسش من آدمیم که به پوشش ظاهری اهمیت میدم ولی ایشون نه یعنی بدون استثنا صبح ها سر اینکه همسرم لباس چروک می خواد بپوشه و من نمیزارم بحثمون میشه یا موقع شام اینکه زیاد غذا می خوره و روز به روز داره چاق تر میشه یا اینکه خیلی تند تند و با حرص و ولع غذا میخوره و این باعث خجالت من توی جمع میشه یا مثلا تمایل زیادی داره که تایم زیادی رو با هم با دوستاش سپری کنیم و اینم در صورتی امکان پذیره که من میزبان دوستاش باشم بریزن و بپاشن و من پذیرایی کنم و بدترین قسمتش هم اینه که موقع حضور دوستاش رفتارش عوض میشه طوری که انگار میخواد کم نیاره همجوابی می کنه و اصلا حرف شنوی نداره یا مورد بعدی اینکه خیلی ولخرجه یا اصلا حواسش به دخل و خرجش نیست در واقع آدم خونسرد و بی خیالیه در واقع من باید به عنوان مدیر برنامه هاش عمل کنم آقا این کارو کن اون کار و کن ( نمونه مشاجره : میشه آشغال ها رو ببری پایین ، همسرم : 5 دقیقه دیگه میبرم  من نیم ساعت بعد : آقا میشه آشغالا رو ببری همسرم : 10 دقیقه صبر کن می برم و ..... این قضیه واسه همه چی تکرار میشه تا دعوا شه و اون کار مورد نظر انجام شه ) نمونه دیگش اینه که همسرم روز نامزدی دو ساعت دیرتر از تایمی که قرار بود بیاد دنبالم تو آرایشگاه اومد دنبالم فرض کنین روز نامزدی من دو ساعت تو آرایشگاه الاف شدم و ....
حالا بزارین از خصوصیت های بد خودمم بگم من آدمیم که خیلی زود عصبانی می شم و زود از کوره در میرم خیلی حرص می خورم و جدیدا ها کلی مشکلات معده و تیر کشیدن دست و گردن هم برام به وجود اومده که دکترا گفتن همش عصبیه ، خصوصیت دیگه ام اینه که دوست دارم همه چی ایده ال باشه و همه چی زود انجام شه و این با خونسرد بودن همسرم کاملا منافات داره البته یه سری ها می گن خوبه که منه عصبانی و زود جوش یه شوهر خونسر گیرم اومده ولی خودمو اذیت می کنه چون من از یه ور بوم افتادم و همسرم از طرف دیگه
می خواستم ببینم راه حلی وجود داره برای حل این مشکلاتم یا راهش جداییه؟

 

 

 

 

پاسخ : شما و همسرتان دچار تجمیع انتظارات برآورده نشده شده اید و از سوی دیگر احساسات خود را به هم به درستی منتقل نمی کنید و به دلیل قضاوت در مورد رفتار هم سریع به مشاجره می رسید و وارد فاز لجبازی می شوید. مشکل شما نداشتن توانایی و مهارت گفتگو و حل تعارض است در واقع هم شما و هم همسرتان در بوجود آمدن وضع موجود مقصرید و هر دو باید مهارتهای زناشویی را بیاموزید تا بتوانید با تغییر رفتار مشکلات خود را با هم حل کنید و به دوران خوش گذشته بازگردید.
طلاق پاک کردن صورت مساله شماست و کار درستی نیست. شما و همسرتان باید بصورت حضوری به  همکاران روانشناس مراجعه کنید تا ضمن آموزش مهارتهای زناشویی راههای حل تعارض را تمرین کنید تا بتوانید چالشهای پیش روی خود را به درستی حل کنید و از مشاجره بپرهیزید.

سالن عقد تهران

لطفا کمی صبر کنید...