رابطه قبل از ازدواج

رابطه قبل از ازدواج

نامزدم آن سر دنیاست

13 دی 1392

پرسش: در سال دوم دبیرستان معلم مردی داشتیم که الان در کانادا مشغول درس خواندن هستند و این چند سال خیلی با ایشون صمیمی شدم ایشون در کانادا با یکی از فامیلاشون زندگی می کنند که من از طریق این معلممون و دوستان مشترک زیادی که تو دوران دانشگاه پیدا کردیم باهاشون آشنا شدم (آشنایی اولیه از طریق اینترنت بود اما چون دوستان مشترکمون از جمله اون معلم من خیلی زیاد بودن سرعت و کیفیت آشنایی بالا رفت) بعد از 6 ماه ایشون پیشنهاد ازدواج دادن. من خیلی راجع بهشون تحقیق کردم همه دوستاشون و استادای دانشگاهشون بدون استثنا تاییدشون کردن و کسی هم پیدا نکردم که باهاشون دشمنی داشته باشه تا نظر اونم بدونم! خانواده ایشون به خواست خودشون با خانواده بنده صحبت کردن و قرار شد وقتی میان ایران با هم آشنا شیم (که اومدن و آشنا شدیم به قصد ازدواج) برای خواستگاری هم اومدن و قراره سال دیگه ازدواج کنیم و بعد با هم بریم از ایران. فقط در این دوران ارتباط از طریق تلفن و اینترنت خیلی سخته! می خوام راهنمایی کنید که من و ایشون باید چی کار کنیم که آشناییمون از این راه دور درست و کامل باشه و رابطه پایدار بمونه و این که بتونیم برای هم صبر کنیم؟ چون واقعا هم دیگه رو دوست داریم و نمی خوایم این دوری مشکلی به وجود بیاره.

رابطه قبل از ازدواج

همسرم نسبت به من بی تفاوت شده است!

11 دی 1392

پرسش: دختری هستم 24 ساله که با پسری 34 ساله ازدواج کرده ام. 2 ماه نامزد بودیم و الان 4 ماه است عقد کردیم. در دوران نامزدی همسرم فوق العاده گرم بود چه از نظر عاطفی، چه از نظر جنسی! طوری که علاقمون زبانزد همه شده بود! اما چند ماه است که خیلی سرد شده و نسبت به من کاملا بی تفاوته.ما اختلاف زیادی نداریم و اختلافاتمان در حد بحث های جزیی است که ممکنه بین هر زن و شوهری پیش بیاد ولی همسرم خیلی حساسه و میگوید این اختلافات باعث سردیش شده است. البته بعد از کلی حرف زدن الان هر کاری ازش بخواهم برایم انجام میدهد ولی نه از روی علاقه فقط از روی وظیفه و دیگه هیچ شور و شوقی ندارد! و به قول خودش برای این که بعدا مدیونم نباشد. البته همسرم در گذشته 2_3بار در زندگیش شکست خورده به خاطر همین همیشه این ترس از شکست تو وجودش هست. همچنان نیز مشکلات اقتصادی زیادی دارد که سخت فکرش را مشغول کرده. با این شرایط نمیدانم چی کنم؟ از طرفی میگویم بعد عروسی که مشکلاتش حل بشود فکرش آزاد میشود و خوب میشود. ولی این ترسم همیشه تو وجودم هست که اگه خوب نشود چی؟!