فکرش از سرم بیرون نمیره

پرسش : دختر 22 ساله ام دانشجوی کارشناسی رشته حقوق واقعیتش اطرافیانم هروقت حرف از عشق و عاشقی میزدن بهشون میخندیدم تو دلم میگفتم مگه امکان داره انسان تا این حد جنس مخالفشو دوست داشته باشه؟ولی بعد اینکه رفتم دانشگاه و استادمو دیدم همه چیز عوض شد ...ایشون یه وکیل 31 ساله مجرد خیلی سرشناس تو شهرمونه ... نمیدونم چرا و واسه چی از روز اولی که دیدمش ناخودآگاه جذبش شدم , همیشه تو کلاسا بهش بدجور زل میزنم طوری که بارها خودشم متوجه این نگاه های من شده و چپ چپ نگام کرده , شب و روز تو فکرشم حتی وقتی میخوابم خوابشو میبینم , هروقت باهاش روبرو میشم ضربان قلبم میره بالا و زبونم بند میاد !! ...کارم به جایی رسیده که هروقت ایشونو با یه خانمی میبینم حالا چه استاد چه دانشجو خیلی حسودی میکنم ....میدونم که کارم درست نیست و نباید انقدر شخصیو دوست داشته باشم اونم استادمو ! تا به امروز با جنس مخالف ارتباط نداشتم میدونم که بی فایده اس اینطور روابط ! بنظرتون چیکار کنم تا از فکرش بیام بیرون؟ من که میدونم این علاقه آخر و عاقبت نداره ! شاید هم اصلا علاقه نیست خواهش میکنم راه درست رو بهم نشون بدین
پاسخ

پاسخ: شما باید به این موضوع مثل یک موضوع عادی نگاه کنیددر واقع تلاشی برای بیرون کردن آن از ذهنتان انجام ندهید بلکه سعی کنید در زمان خاصی به آن فکر کنید و در سایر زمانها به آن فکر نکنید، هر چقدر بیشتر تلاش کنید به این موضوع فکر نکنید بیشتر آزار میبینید

###

سالن عقد تهران

لطفا کمی صبر کنید...