وقتی عروس‌ خانم با چشم بسته انتخاب کند!

پرسش : 21 ساله هستم. 3 ماه هست که با یکی از دوستان دانشگاهم نامزد کردم. نامزدم پسر خوبیه و من رو هم خیلی دوست داره و شرایط و خانواده خوبی داره. اما توی حرف زدنش زیاد رعایت نمی کنه و با همه کل کل میکنه. زیادی شوخی می کنه و همش از رفتاراش خجالت می کشم و باهاش دعوام میشه هرچی هم میگم اینقدر شوخی زیادی نکن گوش نمیکنه! و مشکل دیگه ای هم که خیـــــــلی اذیتم میکنه اینه که من قبل از این، 2 سال پیش عاشق یکی دیگه بودم و اصلا نمی تونم اونو فراموش کنم مدام دارم با هم مقایسشون میکنم و تو هر شرایطی میگم اگر اون بود چقدر بهتر بود و برای همین نمیتونم با این شاد باشم... اون قبلی پسر خوبی نبود و من رو نمی خواست اما من خیلی دوسش داشتم و دارم! همیشه هم جلو چشمم هست چون پسر خالمه.... نمیدونم واقعا چکار کنم نمی تونم فراموش کنم و باعث میشه نتونم نامزدم که ایـــــــــــــن همه هم برام مایه میذاره رو دوست داشته باشم. البته غیر از اون اخلاقش، قدش هم خیلی کوتاهه و چاقه و میخوره تو ذوقم! پسر خالم خیلی خوش هیکل و خوش بــــــــــو بود اما این نیست..... نمی دونم درک کنید چی میگم یا نه! به هیچ عنوان نمیخوام از نامزدم جدا شم و ناراحتش کنم! اما خودم از درون دارم عذاب می کشم! کمکم کنید بتوتم قبولش کنم و دوسش داشته باشم و از دری وری گفتناش خجالت نکشم و قدش مهم نباشه. همش فکر میکنم من ازین بهتراش گیرم میومد! این آبرومو میبره! خیــــــلی حساسم... تا یکی یه تیکه میندازه نامزدم رو مقصر میدونم! میدونم اشتباه میکنم و اصلا اینطوری نیست! 100 سال یک بار هم کسی طرفم نمیومد! حالا که رفتم همه یادشون اومده که عاشقم بودن و روشون نشده بوده بگن!
پاسخ

پاسخ: سعی می کنم تو این مکاتبه منظورم رو به اختصار توضیح بدم اما فکر می کنم شما نیاز به مشاوره حضوری دارین تا موضوع مفصل تر بررسی بشه. تو این مجال من می تونم ارزیابیمو این طور بگم و ببخشید که بی تعارف و رک صحبت میکنم: به نظر من شما هنوز به اون حد از بلوغ عقلانی که لازمه ازدواجه نرسیدین. برای همین هم فکر می کنم اصلا نباید ازدواج کنین؛ نه با این آقا و نه با هیچ کس دیگه. دلایلی هم که از تو حرف های خودتون بهش رسیدم اینهاست:
1- شما میگین می دونستین پسرخاله تون مورد خوبی نیست، ایشون هم شما رو نمی خواسته، اما همچنان دوسش دارین. از نظر من این نشونه واضح اینه که شما آمادگی ازدواج ندارین. لازمه ازدواج رسیدن به حدی از بلوغ عقلانیه که یکی از نشونه های اون اینه که خاطره ها و حس های خوب یا بد گذشته آدم ها تاثیری رو زندگی مشترک فعلی اونها نمیگذاره. تا وقتی از این فاز بیرون نیاین، با هر کسی زندگی مشترکتونو شروع کنین گرفتار همین مشکل خواهید بود.
2- شما نامزد کردین و حالا تازه به این فکر می کنین که قد نامزدتون کوتاهه و زیادی شوخی می کنه و احتمالا ویژگی های دیگه ای هم کم کم به چشمتون میاد که دوستش ندارین. این یعنی شما با چشم های بسته نامزد کردین. این خودش اتفاق خوبی نیست، اما نشون دهنده این هم هست که شما اساسا متوجه اهمیت اتفاقی که داره می افته نبودین و نیستین. ازدواج بزرگترین قراردادیه که هر کسی تو زندگیش می بنده. شما واسه خرید یک مانتو چند بار بازارو بالا پایین می کنین، اما برای تصمیمی مثل ازدواج که توش دارین عمرتونو معامله میکنین، حتی به ظاهر طرف مقابل خوب نگاه نکردین!
توصیه من اینه که تا دیر نشده و علقه های بیشتری شکل نگرفته، نامزدی رو فسخ کنین و تا چند سال آینده هم، یعنی تا زمانی که مطمئن نشدین به آمادگی ذهنی لازم برای ازدواج نرسیدین، صبر کنین.

###

سالن عقد تهران

لطفا کمی صبر کنید...