وقتی کفگیر خانواده به ته دیگ میخورد
رویاروی با بحرانهای اقتصادی مانند بیپولی، تورم، ورشکستگی و... در زندگی زناشویی، آنان را دچار اضطراب میکند. در سطحی وسیع، این اضطراب میتواند مشکلزا باشد.......
مشکلات مالی در خانواده
گاهی ممکن است فرد سرمایه و پسانداز کافی داشته باشد اما وقتی حس خطر سراغش بیاید دچار ترس، اضطراب و نگرانی شود. از این نگرانی با عنوان «اضطراب پول» نام میبرند که ریشههایش به دوران کودکی و تجربیات پیشین فرد بازمیگردد.
تاثیرات روانی مشکلات اقتصادی از واقعیت اقتصادی موجود بیشتر و مخرب تر است. زمانی که زن و شوهر با بحران اقتصادی روبه رو می شوند باید برای رهایی از اضطراب با یکدیگر صحبت کنند، از ترس و نگرانی هایشان حرف بزنند و پشتیبانی و حامی هم باشند.
هنگامی که مشکلات مالی و اقتصادی گریبانگیر زندگی مشترک می شود، برای عبور از این مشکل چند راهکار وجود دارد:
کاهش هزینه ها: منظور از کاهش هزینه این نیست که افراد دچار خساست شوند بلکه این است که زن و شوهر با تصمیمگیری مشارکتی، هزینه های اضافی خود را کاهش دهند. خانم ها در کاهش هزینه نقش بسیار موثری دارند. برای اجرایی شدن این راهبرد باید با توافق زوجین، هزینه ها اولویت بندی و سپس کاهش هزینه ها عملی شود.
افزایش درآمد: منظور از افزایش درآمد یعنی این که زن و مرد هرکدام به نوعی در فکر ایجاد درآمد باشند یا شغل جدیدی را وارد سیستم زندگیشان کنند. برای افزایش درآمد، نخستین و مهمترین مسئله، ایجاد ارتباط است. ما زمانی می توانیم شغل و کار جدید داشته باشیم که با دوستان و آشنایان در ارتباط باشیم. زوجی که خودشان را منزوی و گوشه گیر می کنند، نمی توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و کمتر با پیشنهادهای کاری مواجه می شوند.
مشورت اقتصادی: یکی از موارد رایج در برخی از خانواده ها این است که مردان در امور شغلی و کاری خود با همسرانشان مشورت نمی کنند، در صورتی که در حوزه اقتصاد خانواده همه اعضا باید نظر دهند. البته نباید فراموش کرد که رای خانواده بدون مشورت گرفتن از کسانی که دارای شم و هوش اقتصادی هستند، مناسب نیست و اگر با نظر خود حرکت کنیم احتمال زمین خوردنمان قطعی است.
بهتر است از یک مشاور اقتصادی کمک بگیریم. تصور بیشتر افراد بدین گونه است که وقتی جامعه دچار بحران و مشکلات اقتصادی می شود، زندگی زناشویی افراد از هم پاشیده می شود؛ در صورتی که این گونه نیست. همیشه در شرایطی مانند بحران های طبیعی و غیرطبیعی مانند مشکلات اقتصادی، تورم، ورشکستگی و ... انسجام خانوادگی افزایش می یابد.
البته نباید این امر را نادیده گرفت که مشکلات اقتصادی در زندگی مشترک به نوعی دستگاه تقویت کننده مشکلات پنهان ارتباط عاطفی بین زن و شوهر است. در واقع مشکلات و بحران های اقتصادی در خانه باعث می شود که موضوعات قبلی که زن و شوهر از آن رنجیده خاطرند، بزرگ تر شود.
زمانی که خانواده با مشکل اقتصادی روبرو می شود تا جایی که ممکن است پدر و مادر نباید اجازه دهند که فرزندانشان بخصوص فرزندانی که در رده سنی پیش دبستانی و دبستانی هستند از این موضوع باخبر شوند؛ چرا که کودکان در این مقطع سنی دچار ترس، نگرانی و تفکرات عجیب و غریب می شوند
چه کسی رئیس است؟
زوج هایی در زمینه مدیریت مالی موفق اند که دو شرط زیر را باهم داشته باشند:
1 - شم اقتصادی و گرفتن مشاوره های مالی و اقتصادی
2 - رابطه عاطفی قدرتمند
یکی از سوالات رایج بین زن و شوهر این است که چه کسی در خانواده باید اقتصاد خانه را مدیریت کند؟ بهترین پاسخ این است که اولویت مدیریت با کسی است که تفکر، شم و هوش اقتصادی قوی داشته باشد. بارها دیده شده که برخی از زنان خانه دار نسبت به همسرشان از شم اقتصادی بالاتری برخوردارند اما پذیرفتن این مسئله از سوی شوهرانشان آسان نیست.
در هر صورت برای یک مدیریت موفق، شم و هوش اقتصادی بسیار مهم است اما این مسئله نباید باعث شود فردی که دارای این شرایط است متکبرانه، مستبدانه وشخصا تصمیم گیری کند. در امور مالی، زن و شوهر باید با یکدیگر مشورت داشته باشند.
فرزندان مطلع نشوند: زمانی که خانواده با مشکل اقتصادی روبرو می شود تا جایی که ممکن است پدر و مادر نباید اجازه دهند که فرزندانشان بخصوص فرزندانی که در رده سنی پیش دبستانی و دبستانی هستند از این موضوع باخبر شوند؛ چرا که کودکان در این مقطع سنی دچار ترس، نگرانی و تفکرات عجیب و غریب می شوند و دائم به این فکر می کنند که بی پول شده اند و پدر و مادر خود را پشت میله های زندان می بینند و با این تخیلات ناخوشایند زندگی می کنند.
سلام دوستان...این تاپیکو از اون جهت ساختم که می دونم خیلی از دوستان مثل من مشکل مالی دارن..گفتم اینجا محلی باشه واسه اینکه اگر کسی از جایی تونسته وامی چیزی بگیره اینجا اطلاع بده که به درد دوستان بخوره..من که موفق نشدم از جایی هنوز پول جور کنم
رها جون وام ازدواجم هفت ماهه از روش گذشته هنوز بهم ندادن..محمد گرفته که با یه مقدار پس انداز من گذاشتیم کنار واسه اینکه اگه پول رهن یه مغازه گیرمون اومد این پول واسه داخلش خرج بشه...وام های دیگه هم چون آشنا نداریم نمیشه..هر جا رفتم یه سنگی جلو پام انداختن...
موزاییک آرت چی هست؟
ملیحه جان من خودم وام ازدواج گرفتم و از دوتا صندوق هم وام گرفتم که چون شوهرخواهر بزرگم توی هردوتا صندوق پول گذاشته بود و از مشتریان بااعتبارشون هم بود بهم وام دادن. البته زیاد نبود هرصندوقی 5 میلیون داد و من هم با همون مقدار جمع و جور کردم قضیه رو. اما من فکر می کنم بهتره به فکر یک کاری باشیم که سرمایه ی اولیه یا هزینه ی جا نخواد. همسر من به تازگی کار موزاییک آرت می کنه و داره چندتا نمونه کار می سازه که بعدش بریم دنبال فروشش و ببینیم بازار واسش جور می تونیم بکنیم یا نه. شما که تهران هستید فکر کنم بازار بهتری اونجا واسه اینجور کارا پیدا بشه. یک سرچی بکن درمورد موزاییک آرت ببین می تونی انجامش بدی یا نه. سرماه ی اولیه ای نمی خواد و توی خونه هم می شه انجامش داد. ما که وسط پذیرایی ملحفه پهن کردیم و همسرم کار می کنه :)
ملیحه جان توکل کن به خدا و تلاش کن من ایمان دارم که جواب تلاشت رو می گیری
موزاییک آرت هنر کار با تیکه های موزاییک روی سفال، ام دی اف، شیشه و هر سطحی که بتونی موزاییک رو روش بچسبونی هست. خیلی هنر ساده وجالبیه. البته نکته اش در صبوری هست. خیلیی باید صبور باشی و وقت بذاری اما خب با سرمایه ی کم و بدون نیاز به کارگاه می شه توی خونه هم انجامش داد. یک سرچ توی اینترنت بکنی خیلی نمونه ازش می بینی. منم به زودی لینک صفحه ی فروش کارهای همسری رو می ذارم می تونیم اونجا با هم فعالیت کنیم :)
سلام برو بچ...سلام صفا جونم...
خوشحالم که این تاپیکی که ساختمو یه دستی بهش کشیدی عزیزم..
حالم خیلی بهتره...با محمدم دیشب تصمیمات مهمی گرفتیم و حال هر دوتاییمون خیلی خوبه...امشب هم میام...
راستی واسه نوشتن داستان عشقمون هم اجازه گرفتم از محمد جونم...به زودی داستان منو خواهید خوند........
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
بنظر من زن وشوهر نباید مسائل اقتصادیشونو از هم پنهون کنن وتوی بیانش واهمه داشته باشن و باید باهم صادق باشن واز هیچ کمکی به هم دریغ نکنن. توی خرید هم اسراف نکنن که مرد یا زن بتونه با خیال راحت پولشو برای کمک هزینه ی زندگی در اختیار هم قراربدن.
زن هم طوری پول رو خرج کنه که بتونه چیزی از حقوق ماهیانه ی همسرشو پس انداز کنه اگه به این شکل باشه زن هم راحت میتونه از شوهرش پول بگیره و بهش حس بدی دست نمیده. چون داره توی زندگی به شوهرش کمک و صرفه جویی میکنه.
سلام خانومای گل
چه قدر دوس داشتم دیشب باشم اما اومدم دالی کردم گوشیم هنگ کرده بود کار نمیکرد مجبور شدم ریستش کنم تا 1شب با اون درگیر بودم خوش بحالتون چه قدرم عضو جدید داشتیم همتون خوش اومدین.
شقایق من چون مدیریت خوندم هی می گم مدیریت عزیزم...:)
البته که خلی مهمه..مدیریت کردن یا ذاتیه و از اول تو مدیر خوبی بودی با اکتسابیه و از محیط اطرافت یاد گرفتی...همه آدما هم می تونن داشته باشنش...فقط یکم بایددرخودت تجسس کنی که
واقعا همینطوره همسری من که به حال خودش بزاریش عین اب پول خرج میکنه.تازه ده تومن ازدرامدش هرشب مال من هستش که باهاش لوازم ارایش وعطروچیزایی که لازم دارم رومیگیرم البته غیرازلباس
اینکه تمام خرج و حساب کتابا با زن باشه خیلی سخته مشترک باشه خیلی بهتره با همفکری همدیگه به نظرم کارا بهتر پیش میره منو همسری با هم خرید می کنیم یه حسابم به اسمم باز کرده هرچی هم از حقوقش موند سر ماه میریزیم به اون حساب البته پس اندازمونه
ملیحه جون خیلی خوبه که دوست داری حتما که نباید انچنانی باشه هرچی که هرشب میخوریمو اگه وقت کردیم عکس بزاریم منم خودم اولا دوست نداشتم یعنی حوصلشو نداشتم ولی از وقتی که توی یه گروه عضو شده خیلی از این کار خوشم میاد توام انجام بدی خوشت میاد مطنم
بله ملیحه جون
درسته
نباید اونقدر به پول و ثروت و جمع کردن وابسته و دلبسته شد که زندگی رو واسه خودت و همسری تلخ کنی
و نه اونقدر بی اهمیت باشه که برای اداره زندگی به مشکل بخوری
تعادل در همه چیز خوبه
راضیه واقعا ناراحت میشم می بینم همسرت سر این موضوع بی اهمیته...موضوع مهم نیستا اما اگه کلا اینطوره باید واسه همه باشه اما اگر هم نیست باید برای تو هم همونطور باشه...نمیشه که برای بقیه خرج کنه اما تو نه.......
همچنی سحر جون واسه تو عزیزم...آخه نمیشه که...باید پول توی خونه باشه یا نه...
الان خونه ما کل خرج و پس انداز دست مامانمه...حتی پس اندازی هم که دارن مامانم توی یه حساب به اسم خودش گذاشته...
منم با آنی جون موافقم چندماه اول که همه خرجا با من بود خیلی تحت فشار بودم که یه وقت کم نیارم البته خونه بابا اینا هم که بودم حساب کتابا بیشتر با من بود ولی اینکه تمام مسئولیت باهات باشه خیلی سخته الان خیلی خوبه که باهم انجام میدیم
ملیحه جون بچه ها رو بد عادت کردیا تا چند شب پیش تو غمگین بودی حالا امشب الهه و راضیه جاتو گرفتن. به شادی جون بگیم اون دعای مخصوصی که برای تو کرد رو برای الهه و راضیه بکنه مشکلشون حل بشه و خوشحال باشن.
آنی جون اینکه همه چی مشترک باشه ایده آل زندگی مشترک هست اما خب بعضی وقتا نمی شه. من پولا رو بدم دست همسری سر یک هفته هم اش تبدیل شده به رنگ، و قلمو و سرامیک و بوم و چیپس خخخخخخخخخخ خب چاره ای جز این ندارم که وزیر اقتصاد بشم ;)
البته که خودش هم شدیدا از این امر راضیه
چرا راضیه جونم دلت گرفته پس ما دوستا برا چی اینجائیم عزیزم؟؟؟بچه ها بیاین با خودمون و دلمون مهربون تر باشیم و شاد زندگی کردن رو تمرین کنیمباور کنید این خود مائیم که شادی رو به زندگیون میاریم.برای تغییر شرایط زندگیمون باید جزء به جزء زندگیمون رو تغییر بدیم بعد به یه جائی میرسیم میبینیم زندگیمون کلی تغییر کرده و شده سراپا آرامش و شادی.موافقین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آره شقایق جون منم یادم نمیاد هیچ وقت به بابام بگم پول البته خودش ماهانه بهم میداد ولی اگه کم میاوردم به مامان می گفتم واسه همین خیلی تمایل به کار کردن ندارم هروقت کار برام جور میشد آخرین لحظه پشیمون میشم
سحر جون ما آدما همینیم..گاهی میخندیم و شادیم گاهی هم غمگین..گاهی میگیم گور بابای مشکلات اما گاهی کم میاریم...اما من ومحمدم از دیشب قول دادیم که کم نیاریم...هیچ وقت...اگه تا الان خیلی تلاش کردیم واسه زندگیمونو خیلی چیزا نشده از این بعد بیشتر تلاش می کنیم..ما بزرگترین سرمایه یعنی با هم بودنو داریم..اگه داستان عشق منو بخونید متوجه میشید
بچه های اینجا هم هر کسی یه مشکلی داره...از خدا میخوام به حرمت این شب های عزیز گره از مشکل همه باز کنه مخصوصا دوستای خوبه اینجا
همسرم من اینطوری نیست نیلوفر...من و محمد الان 3 ساله حساب مشترک داریم و هیچ مشترکی در مخارجمون نبوده...کم و زیاد باهم خرج کردیم...الانم توی وضعیت خوبی نیستیم از نظر مالی اما بازم با هم همه چیو حل می کنیم
ممنون راضیه جون عزیز مثل همیشه پوسترت عجیب به دل ادم می شینه. انگار اگه تو پوستر تو نباشیم اصلا تو قرار نبودم :) پوسترات حس عکس خانوادگی داره
ملیحه جونن من داستانت رو خوندم و واقعا اونجاش که ماشین سر کوچه ایستاد مو به تنم راست شد. خیلی جالب و خوب نوشته بودی عزیزم. حالا که این داستان رو خوندم خیلی خیلی بیشتر از قبل به خوشبختی تو محمدت علاقمند شدم. عزیزم همیشه شاد و موفق باشی
امشب الهه و راضیه جون مرغ سحری بودن. از خدا می خوام هرچه زودتر دلشون رو شاد کنه. خوشحالم که ملیحه جونی امشب سرحال بود.
از آنی عزیزم که اینقدر مهربونه و به من لطف داره ممنونم.
با اجازه از خدمتتون مرخص می شم.
در پناه خالق نیکی وشادی
بچه ها من چون دیر اومدم فرصت نکردم مطالب قبلی رو بخونم اما از وقتی که زندگی مشترک رو شروع کردیم شوهرم سر هر ماه همه حقوقشو میده به من میگه تو بهتر میتونی اداره ش کنی
به نظر منم خیلی خوبه نیلوفر جون ولی متاسفانه من نمیتونم ایجوری باشم چون خودم یه خورده ولخرجم و برنامه ریزیه خوبی مثل همسرم نمیتونم داشته باشم
اینجور که شما میگید خیلی خوبه که کل حساب کتابا دست خودتونه چون یجاهاییم همسر من زیادی پول خرج میکنه من حرص میخورم
شادی جان وضعیت مالی خوبی داره
خدا را شکر خونه و جهیزیه رو من دادم
خرج عروسی رو هم که خانواده خودم تقبل کردن
ولی با وجود این ها باز هم کوتاهی میکنه
نمونه بارز این کوتاهی در مورد هزینه های درمانم بود
حرف همسر این بود که من هزینه ای بابت درمانی که مشخص نیست نتیجه بخش باشه یا نباشه نمیدم
میگفت اگر دکتر ضمانت میکنه که درمان تو قطعی ست هزینه میکنم
خوب این موضوع کمی بی منطقی بود
هیچ کس ضمانت کاری رو نمیتونه بکنه
سحر جون من از دوره دانشجویی دیگه ازشون خیلی کم پول میگرفتم..چون حرف هایی به گوشم می رسید که دلم میشکست...من خیلی قانع ام خیلی..کاش مثل خیلی از هم سن و سالام بودم که می دونستن ولخرجی یعنی چی...محمد همیشه بهم میگه تو خانوم قانع خودمی...برعکس پدرم که جور دیگه فکر میکنه
سلام دوستای عزیز.شبتون خوش.به عضوهای جدید هم خوش آمد میگم خیلی خوشحالم که جمع قرارهای شبانه هرروز داره بزرگتر میشه.
برنده های عزیز بهتون تبریک میگم،راستی هدیه هاتون رو انتخاب کردید ؟هر سوال داشته باشین من خوشحال میشم راهنمایتون کنم.
خدا را شکر خیلی قانع هستم
خیلی
نسبت به اون چیزی که توی دوران مجردی خونه پدر خرج میکردم
الان یک هزارم اون رو خرج نمیکنم
ولی باز هم در حقم بی انصافی میشه
بچه ها منم یه دوستی داشتم که توی آژانس هواپیمایی کار میکرد اونم یه همچین مشکلی داشت از همون دوران عقدش .پسره اصلا وقتی میرفتن بیرون دست تو جیبش نمیکرد و به روی مبارک خودش م نمیاورد.بیچاره وستم حساب میکرد.بیچاره دوستم از این وضعیت ناراحت بود و نمیدونست باید چیکار کنه .بیچاره ما خانوماهمیشه از ادعای حقمون ترسیدیم اینطور نیست دوستان؟؟؟؟
از اونجایی ک هم منو هم همسر بیکار هستیم هیچوقت ازش تقاضای پول نمیکنم.البته ی موقعهایی ک سرکار میرفت طفلک خودش همه چی برام میخرید یعنی میگفتم اینو دوس دارم بعد میگفت خب برات میخرم.یا چیزایی میخواستم که مامان بابام پول میدادن
الانم درسته داریم از پس اندازمون استفاده میکنم ولی خدا میدونه ک تو همین شرایط بد هم بهترینو برام فراهم کرده.
مثلا برای روز زن اول برام دامن خرید بعد من بخاطر تولد خواهرزاده هام ی شب رفتم خونه مامان اینا و برای کارای تولد اونجاموندم.
فرداییش ک میشد روز زن هم کادوی مامانمو اورد هم کتدوی منو.
من شکه شده بودم خدایی
گفت اینم کادو یشادی خانوم اونم جلوی خانوادم
باز کردم دیدم ی پلاک طلا
اول ذوق کردم بعد دیدم خدایا ما که داریم از پس انداز استفاده میکنم این چا رفته برام طلا خریده.
بعدش خیلی ناراحت شدم اشناله خدا مشکل همه رو حل کنه.
اینجور شوهر باحال دارم من
تاحالا اینجوری ندیده بودمش در بدترین شرایط رفت برام طلا خرید.ک منو خوشحال کنه
قربونش برم من
بعد اونوقت من الان اینجام و هنوز شام درست نکردم این منصفانس:)
سلام دوستان عزیز من تا چند ماه پیش شاغل بودم و بعد عروسی خانه دار شدم، راستش همسر من هر چند وقت یکبار یک مقدار پول به حساب من واریز میکنه که برای خرید خانه و موارد شخصی از روی اون برداشت میکنم
راضیه من اصلا نمی تونم حرفهایی که همسرت زد رو درک کنم
یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عزیزم می دونم خیلی از این چیزا ناراحت میشی :( کاش همسرت این حرف ها رو نمی زد...
بچه ها من برگشتم، کتکلت پخته شد، برای پدرشوهر برده شد و حالا هم در خدمت شما هستم با ضمانت اینکه حداقل تا یکماه آینده دیگه کتلت نمی پزم خیالتون راحت خخخخخخخخخخخخخخخ
باباها کلا حساس تر از شوهرها هستند، البته گاهی می شه برعکس بشه اما معمولا باباها حساسن. من خودم از 18 سالگی که درسم تموم شد دیگه از بابام پول توجیبی نگرفتم. هزینه ای که برام می شد همون خورد و خوراک بود. حتی برای خرید لباس و پوشاک و هزینه های جانبی هم پولی نمی گرفتم به اون صورت.
پیش دانشگاهی ام که تموم شد رفتم انجمن سینمای جوان دوره ی فیلمسازی، بابام گفت من این کار رو دوست ندارم برای همین حمایت مالی نمی کنم
بعدش که دانشگاه قبول شدم تهران، گفت من دوست ندارم بری شهر دیگه برای همین حمایت مالی نمی کنم
خلاصه من از همون موقع یاد گرفتم که ازش انتظاری نداشته باشم
ولی خدایی موقع ازدواج خیلی دوست داشت خرج کنه اما نداشت بیچاره!!!!
اوووووووه ملیحه جونی
گفتم که چون نمیخوام حرمتش رو بشکنم زیاد حرفی نمیزنم
حرف زدن در موردش بیشتر اعصاب خودم رو خراب میکنه
باز هم خدا را شکر میکنم که سایه خانواده بالای سرم هست
----------------------------------------------------------
شقایق جون مشکل بارداری دارم عزیزم
سلام دوستان عزیز
من تا چند ماه پیش شاغل بودم بعد عروسی خانه دار شدم، همسرمن هر چند وقت به یکبار به حسابم پول واریز میکنه که من خرج خانه و خرج خودم رو از روی اون برمیدارم و هر وقت تموم میشه بدون رودربایسی بهش میگم پولم ته کشید اونهم واریز میکنه به حسابم
شادی ش !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تا خط کش میناگلی رو برنداشتم بدو برو شامتو درست کن این چه وضعشه؟؟؟؟؟ ;)
الهه جون چرا دوست نداری؟ خب اینم یک مساله ی مهم تو زندگیه، انشالا به زودی می ری سر خونه زندگی ات باهاش مواجه می شی
شادی جون ایشالا زودتر یه کار خوب واسه تو و شوشو جونت پیدا شه.اینطور که معلومه شوشوی با فهم و کمالاتی داری که تو ین وضعیت هم به فکر شادکردن توء.ولی ماشالا بعضی مردا پول که ندارن و یا نمیدن هیچی اخلاق خوبم ندارن.......هدیه دادن عشق که دیگه مجانیه والااااااااااا
ملیحه جون شوهر من پولی که درمیاره خرج خودش و چیزایی که واسه خونه میخره میشه
چیزی نمیمونه که من ازش بخوام بگیرم
یه مدت هر پولی درمیاورد میداد به من بعد از من پول میگرفت واسه خرجاش
بعد من دیدم دارم از پولی که بابام بهم میده هم میدم به شوهرم
واسه همین دیگه پولشو به من نمیده و خودش میدونه با پولش و خرجش
بچه ها بقیه کجایید؟
مینا کجایی هر سب می اومدی منو صدای میزدی؟ الان خود نیستی؟؟ شوهر جان اومده حتما
نیلوفر تو کجا رفتی
مهدیه که عذرش موجهه...خونه مامانشه...
این که یه خانوم استقلال مالی داشته باشه خیلی خوبه... من خودم هم اصلا دوس ندارم از همسرم پول بگیرم خودش هم چون اینو می دونست از همون روز اول یه حساب مشترک باز کرد واسه جفتمون که دو تا کارت داره.. دیگه لازم نیست ازش پول بگیرم.. دیگه همه خرید ها رو از اون می کنم... فک کنم این روش خوبی باشه...
شادی ش عزیزم خودم کار می کردم، تا قبل دانشجو شدنم توی انجمن سینمای جوان مشهد فعالیت می کردم و واسه پروژه های بچه ها کار می کردم یا خودم سفارش کار می گرفتم یک بخور و نمیری در می اومد. وقتی هم دانشگاه قبول شدم رفتم تهران باز کارمی کردم. کارای مختلفی رو تجربه کردم از تدریس خصوصی و منشی گری گرفته تا فروشنندگی و تایپ و ویراستاری و این جور کارا. خلاصه واسه کسی که دنبال روزی حلال می گرده روزی می رسه، شاید دیر برسه شاید کم باشه اما می رسه
آنی جون
آخه من دارم به چشم میبینم یکی از دوستام که خیلی خوشگل و ناز و خانوم بود عاشق یه پسره شد سالها باهاش دوست بود پسره هم کلی مریض بود هیچیم نداشت یعنی هیچی آآ ما همش میگفتیم تو این همه خواستگار خوب داری چرا منتظری اینی
خلاصه نامزد کردن پسره همش تو سفره خونه در حال قلیون کشیدن دوستمم 5 میره تا 9 شب سرکار داره جهیزه اشو خودش میده خونشم میخواد ماشین بفروشه تا خونه کرایه کنه دلم میسوزه براش خودشم به رو خودش نمیاره اصلا که داره سختی میکشه
برا پسره ام چند جا کار گیر اوردیم 2 روز رفت دیگه نرفت
اینم بگم من خیلی ول خرجی میکنم خونه بابام ک بودم مثل اب روران پول خرج میکردم و علی خدایی هبم میگفت نکن پولاتو دور نریز الکی چرا اینجور چیزای مسخزره برای خونه میخری.
ولی خب من چیزای خوشتل دوس داشتم.الان میبینم راس میگفت الکی ولامو همش دور ریختم
کاش پولامو جمع میکردم و الان ب ی زخمی میزدیم :)
ولی همسر من خیلی دستشو نگه میداره برای هر چیزی الکی پول نمیده.خیلی سخته.میگه سخته پولی ک ادم کار میکنه و رو خرج کنه.
اها اینم بگم من ی ترم تو ی مدرسه مدرس بودم بعد ی حقوق ناچیزی بهم دادن و با اون حقوق برای روز مرد براش پلاک طلا خریدم.به نام علی چون اسم همسرم علیه
دوس داشتم با دسترنج خودم برای همسر جان هدیه طلا بخرم.اینقد خوشحال شد از هدیم که ب مادرش گفت اینو شادی برام خریده.منم همسر خوبی هستم با اینکه اون همه زحمت کشیده بودم و تمام داراییم بود ب پای همسرم ریختم :)
می دونم الهه..من و تو از وضعیت هم بیشتر خبر داریم...می دونم سخته..دیروز بابت پول کاری کردم که تا حالا نکرده بودم...خیلی گریه کردم...محمد هم خیلی ناراحت شد...اما شبش تصمیم گرفتیم روی پای خودمون وایسیم و دیگه از کسی کمکی نخوایم...خدا هم کمکمون میکنه
تو هم همینطور عزیزم...درست میشه همه چی
ایشالله که مشکل همه حل بشه.. مخصوصا مشکل مالی...
ولی می دونین من خودم بعضی وقتا فک می کنم کاش آدم مشکلش فقط مالی باشه.. بعضی مشکل مالی ندارن ولی کلی مشکل دیگه هشت تو زندگیهاشون
ای وای من دیگه خیلی پیر شدم و آلزایمر گرفتم که هی یادم می ره کی تو عقده کی خونه خودشه :(
الهه جونی غصه نخور روزگار سختی شده، یا باید خفن پولدار باشی یا مشکل داشته باشی که خب سهم ما از زندگی این بوده که دومی اش باشیم. ولی اینجور نمی مونه، درست می شه من به همه قول می دم
آره ملیحه جون یادمه فقط کاش تو تیپ هم شبیه بودیم و من مثل تو باربی بودم خخخخخخخخخ
شادی جون من سختی نکشیدم عزیزم، وقتی آدم راهی رو می ره که ایده آلش هست دیگه تمام سختی هاش هم براش شیرین می شه. من می خواستم فیلمسازی رو تجربه کنم و 5 سال هم تجربه کردم و واقعا راضی ام از اون کارم، خب سختی اش رو هم کشیدم. بعدش هم می خواستم درس بخونم و تهران هم می خواستم برم خب تلاش کردم درس خوندم تا دولتی قبول بشم که بتونم برم و رفتم و بابت خرجی روزمره ام کار کردم، اینم بخشی از هدفم بوده دیگه. تو زندگی نمی شه همه چیز رو با هم داشت پس وقتی اونی که از همه مهمتر هست واسمون رو داریم دیگه باید مشکلات جانبی رو تحمل کنیم دیگه. عوضش ببین الان چقدر خوشحالم نیگاه :)))))))))))
پونه گل
2 کاربر تاکنون ارسال های این کاربر را پسندیده اند
تعداد ارسال های کاربر:19
زمان ارسال 1 اردیبهشت 1394 ساعت 22:10 / کد ارسال: 118716
حالا من یه سوال دارم... یه خانوم چه جوری می تونه جلوی ولخرجی های همسرش رو بگیره؟؟
______________________________________________________________
به نظر من هیچ جوره...مردی که بخواد ولخرجی کنه میکنه و همینطور درمورد زن ها همینطوره
ولی بچه ها راستش اگه حرف ته دلمو بخواین بدونین من اصلا دوس ندارم پول درخواست کنم اصلا یعنی چی سر مساله پول ((منم و توئی)) وجود داشته باشه .وقتی دو نفر قراره با هم بقه عمرشونو زندگی کنن.یعنی همه چیزشون با هم دیگه مشترک میشه.و بنظرم اگه عشق دوطرفه عامل اصلی این زندگی باشه مساله پول و خرجی دیگه مساله ساز نیست .باید هر و دستشون ت مسائل مالی باز باشه .((همه چیز رو باشه))
رها من که دوره باربی بودنم تموم شد...البته بگما 5 شنبه میخوام برم کتونی بخرم برم باشگاه...یه هیکلی بسازم محمد کیف کنه :D :D
آخه حقوق فروردینو ریختن و به محمد قول داده بودم از این ماه برم باشگاه
رها جون ماشالا چه خانم پرکارو پر انرژی هستی عزیزم.ایشالا هر روزت بهت از دیروزت باشه بعضی ها خودشون با وجود مشکلات آدمای محکمی هستن و کم نمیارن .و بالاخره نتیجه کاراشون اونجور که لیاقتشو دارن مبگیرن
آفرین ملیحه جونی خودم، برو یک عروسی بساز اول برای خودت بعد برای محمدت که تو تاریخ بنویسن :)
پونه جان واقعا نمی شه، اگه پول دست زن نباشه واقعا نمی شه مرد ولخرج رو کنترل کرد. حتی در بعضی موارد پول هم که دست زن باشه باز نمی شه. بالاخره خودش کار می کنه پول درمیاره نمی شه خیلی روش مانور داد. مثلا شوهرخواهر بزرگ من بعد از 27 سال که با خواهرم زندگی می کنه هنوز یک وقتایی اینقدر اصرار می کنه که خواهرم مجبور می شه بهش پول بده. همه اش هم می ره چیزای به درد نخور می خره. قسمت جالش اینه که بیشتر هم واسه خواهرم لباس می خره. خواهرم هم می گه آخه من اینهمه پارچه می خوام چیکار کنم؟ روزی چندبار لباس عوض کنم که از همه ی اینا استفاده کنم. کلی هم حرص می خوره اما بی فایده است دیگه یک مرد 53 ساله رو نمی شه عوض کرد
رها جون ماشالا ماشالا چشمت کف پام واقعا هرچی احسنت بگیم کمک گفتیم ماشالا تو هر مساله ای بهترین تجربیات رو داری ماشالا ماشالا
خوشبحالت رها جونییییییییییییییی
آفرین شادی بدو برو یک ماکارونی بپز در حد آشپزای فرانسوی :)
مرسی آنی جون لطف داری به من
شقایق جان برای پس انداز من خودم به شخصه وقتی می رم خرید مثلا پنجاه تومن دارم سی و هشت تومنش رو خرید می کنم می مونه دوازده تومن. می دونم اگه تو کیفم باشه فوری خرج می شه. می ذارمش لای کتاب تو کتابخونه. همینطوری ده تومن بیست تومن می ذارم تا یک مبلغی می شه بعد می برم می ریزم به حساب. جمع می شه دیگه
آره واقعا.. من هم نمی تونم با همسرم این مشکلو درست کنم... آخه بین خودمون بمونه من یه کوچولو بفهمی نفهمی خسیسم... یعنی دوس دارم رو حساب و کتاب همه چبز خریده بشه و این حرفا... ولی همسرم...!!!
شادی یکتا جون برعکسش هم دلنشینه :) عزیزم به من لطف داری، یکی از دلایل تجربیات من، سنم هست عزیزم من 33 سالمه!!! دلیل دیگه اش اینه که من فامیل پرجمعیتی دارم و خب طبعا وقتی تعداد آدم ها بالاست تعداد قصه هایی هم که تو زندگی اتفاق می افته زیاد می شه و تو از هرکدوم یک چیزی یاد می گیری. و دلیل دیگه که فکر کنم اصلی ترین دلیل باشه اینه که من اصولا دختر شیطونی بودم و خیلی کارای عجیب غریب می کردم تو زندگی. الان رو نبین که دیگه آروم نشستم کتلتم رو می پزم خخخخخخخخخخ تا بیست و هفت هشت سالگی من واقعا فشفه بودم :)
من و همسرم دو سال و نیم عقد بودیم، چند ماه پیشم رفتیم سر خونه زندگیمون
هیچوقت ازش پول نخواستم، هروقت خودش خواست واسم خرید کرد، این چند ماهم که اومدیم خونه خودمون وقتی دید من ازش پولی نخواستم خودش عادت کرد الان خریدامو با هم انجام میدیم، خودش هزینشو میده
آنی! شادی رو اغفال نکن دخترجان. بذار بره غذا بپزه شوهرش الان ورزش کرده حسابی گرسنه اش می شه اگه غذا نباشه دیدی شادی رو خورد اونوقت ما دیگه شادی نداریم ها ;)
چشمت بی بلا ملیحه جونم
پونه جون منم تو خرج کردن خیلی حساب کتاب می کنم یعنی فکر دوسال دیگه رو هم می کنم اما همسری می گه امروز رو شاد باشیم فردا خدا بزرگه. کلا از این نظر نقطه ی مقابل همیم اما چون دیده که من با مدیریت بحرانی که دارم مشکلات رو حل می کنم دیگه بهم اعتماد کرده و خدایی هم باهام کنار میاد
هر هفته هم مبلغی رو برام کنار میذاره، که من پس انداز میکنم، از پولی هم که من در میارم هیچی خرج نمیکنه، وقتی پولی هم میاز داشته باشه به زور قبول میکنه که از من پول بگیرهه
و این منو ناراحت میکنه
دوستهای گلم مشکلات مالی الان برای همه هست، چه کارمند چه بازاری، فرقی نمیکنه همه درگیریم، فقط باید بلد باشیم چه طوری خرج کنیم، یک نصیحت دوستانه هم به تازه عروسها از پدر و مادرهاتون پول نگیرید برای خرج زندگی ، گرد بخوابید ولی دست جلوی کسی دراز نکنید، هم آبرو و حیثیت و مردانگی و جنم شوهرتون میره زیر سوال هم شوهر تون بعد یک مدت بد عادت میشه
فرزانه جان ناراحت نشو، تربیت خانوادگی یا عادت هایی که سال ها با ما بودن دیر از بین می رن. به همسرت فرصت بده عزیزم. چندماه که چیزی نیست گاهی چندسال طول می کشه. اما شما پس انداز کن و اگه خدای نکرده همسرت به مشکل جدی خورد بهش کمک کن. انشالا که هیچوقت به مشکل نمی خوره.
شم رهاجون من تسلیمم عزیزم راستش ایقد جمعتون گرمه که دلم نمیخاد کسی بره.ولی باشه شادی جون برو عزیزم به شوهرجونت برس .به قول شاعر از صدای سخن ((شوهر)) ندیدم خوشتر.اینطور نیست بچه ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الهام جون شدیدا با حرفت موافقم. خواهرزاده ی من از روزی که ازدواج کرد زنش اهل پول قرض کردن بودن، اینم عادت داده. الان بعد از سه سال هنوز دستشون جلوی این و اون درازه. حالا خدایی اش پس میدن ولی خب خیلی زشته آدم مدام از دیگران قرض بگیره. تازه وضع مالی شون هم خدارو شکر خوبه ولی خیلی بلندپروازی های غیرمنطقی دارن.
راضیه جون خوشحالم که اینجا برات سرگرم کننده و جالب توجه هست. عزیزم بنده به شخصه هرکاری از دستم بربیاد که تو این مدتی که اینجا هستی بهت خوش بگذره در خدمتم. می خوای روی توپ راه برم؟ از تو حلقه ی آتیش بپرم یا می خوای شمشیر قورت بدم ؟ ;) خلاصه خانومی تعارف نکن هرکاری بخوای می کنم واسه یک لبخندت دوست خوبم
اوایل زندگیمون همسری کارتشو داده بود به من هر وقتم پول می خواست به من می گفت بهش میدادم یعنی فقط اندازه کرایه ماشینش بر میداشت تا یه روز رفت خرید کنه دید پول همراش نیست وقتی اومد خونه خیلی ناراحت بود دیگه از اون به بعد کارتشو ازم گرفت ولی از تمام حساباش باخبرم بهم میگه خریدم با همدیگه میریم هروقت هم پول بخوام بهش میگم بهم میده اینجوری نیست که هفتگی یا ماهانه مقدار خاصی بده کلا حساب کتابا رو با همفکری هم انجام میدیم
وای ملیحه جون so niceeeeeeeeeee عزیزم.اونوقت میشه بفرمائین برا چی میزین باشگاه؟؟؟به نظرم بری مربی شی بهتره دوستم.با توجه به قدت وزنت ایده اله عشقم.محمد چه گلی نصیبش شده
آره بچه ها منم موافقم آدم اصلا نباید دستشو رو جلو کسی دراز کنه به نظرم اینجوری عزت نفس آدم پائین میاد.همه به یه چشم دیگه به آدم نگاه میکنن اینجوری.حتی از پدر مادر هم بعد از ازدواج نباید پول درخواست کنه.وقتی ازدواج میکی یعنی کاملا همه چیزت جدا میشه و باید بتونی همه مسائلت رو ل و فصل کنی .اینطور نیست بچه ها؟؟؟
دوستای عزیزم با اجازه تون دیگه من می رم که بخوابم... :دی
برای همه تون شب خوبی آرزو می کنم..
امیدوارم که مشکل همه حل بشه و همه به همه ی آرزوهاشون برسن...
شبتون بخیییییییییییر
بچه ها واقعاً این حرفی و که الهام زده باید طلا گرفت یکی از دوستای خانوادگیمون که خانم کار میکرد 2 تا بچه داشتن همیشه به من میگه پول خودتو نیار تو خونه برای خودت خرج کن دلت نسوزه(البته من موافق نیستم آآآ) میگفت من هرچی پول داشتم پول تو جیبی خرید برای بچه خونه این باعث شد همسرم پرو شه و بعد از این همه سال روز به روز بیشتر میفهمم اشتباه کردم درصورتی که مرده خیلی وضع مالیش خوبه فقط خسیس
الهی قربون دلت ملیحه جون
منم خیلی دوست دارم عزیزم
همه بچه های اینجا رو دوست دارم
صفا جون که نمونه ست
اگر میبنی چیزی نمیگم دلیل بر ناراحتی نیست
البته ناگفته نمونه
امشب از اون شبهاست که دلم گرفته
دارم پست های شما رو میخونم
الان هم دارم پوستر امشب رو میزنم
شقایق جون منم با حرف این دوستتون موافقم زنا نباید دربرابر خرج زندگی متعهد باشن مردا بد عادت میشن نمونه بارزش پدر خودم انقدر که عادت کرده مامانم حقوقشو تو خونه خرج کنه بیشتر خرجهایی که مربوط به بچه ها باشه میذاره گردن مامان
شقایق جون اختیار داری عزیزم...سرور مایی
فدات راضیه جونم...دل دشمنات بگیره ایشالا
نیلوفر باهات موافق نیستم گل دختر! مرد و زن زندگیشون یکیه...البته اینم بگم اگر متاسفانه یکی از طرفین جنبه و درک زندگی مشترک رو نداشته باشه پس همراهی و همدلی همه جانبه مسخره خواهد شد....
نیلوفر جون به نظرم اینکه همش کامل دست زن باشه از دو نظر خوب نیست اول اینکه همش باید تو حول ولا این باشی که چجوری خرج کنی یه وقت کم نیاد یا همش باید حساب پس بدی آخر ماه چی شد چی نشد؟؟؟دوم اینکه به نظرم نباید موضوع تک نفره بشه باید اداره همه امور مشترک باشه . همه مسائل باید دونفره انجام بشه با نظارت دو طرف.نه بچه ها؟؟؟؟؟؟؟
وای وای وای ببینید کی اومده !!! ملیحه عزیزم ، دختر نمیگی نیستی ما دلتنگت میشم ! و البته نگران ! یهووو میای گرد و خاک به پا میکنی و میزاری میری ، ما نمیدونیم کجا هستی ، حالت خوبه ؟ خوشحالم که امروز حالت خوب شده.
منتظرتم امشب حتمن، دیشب واقعن جات خالی بود.
چه عالی که میتونیم داستان عاشقیت رو هم بخونیم. من که کلی اشتیاق دارم برای تو رو بخونم.
صفا جونم مهربون من، منم دلم برای همتون تنگ شده بود عزیزم.......ملیحه است دیگه...گاهی حالش قاطی میشه...امشب حتما هم میام سر قرار هم داستانمو میذارم...الان می خوام تایپ کنم
سلام صفا جان. منم مطرح کردم قسمت حامیان. فردا هم تماس خواهم گرفت.
این ریمل دقیقا مثله ریملیه که من از 1سال و چهار ماه پیش دارم.
ممنونم که پیگیری میکنی صفا جون.
سلام ملیحه جون من تازه عضو شدم.خیلی دوست دارم زودتر داستانت رو بنویسی بخونم فک کنم حتما خیلی هیجان انگیز و پرحرارت باشه.دوست جونم زودتر بنویس.ایشالا همیشه زندگیت پر از عشق باشه
سلام به همه
و اینک ساعت 9 و شروع قراری دیگر
دوست جونا من همزمان دارم شام هم می پزم، اگه حضورم با تاخیرهای میانی بود شرمنده
فعلا این شما و این حرف من در مورد موضوع امشب:
این مساله ی پول تو جیبی همیشه برای من چالش بوده! یادمه وقتی پیش دانشگاهی بودم شب اول ماه رمضان سر سفره ی افطار با هزار سختی و مشکل خودم رو راضی کردم و به بابام گفتم فلان قدر پول بده برای مدرسه لازم دارم. بابام یک دسته پول از جیبش در آورد و با عصبانیت انداخت تو سفره و گفت: بیا اینم پول، همه اش می گه پول پول پول. من اون لحظه چیزی نگفتم اما فرداش که می خواستم برم مدرسه وسایل شخصی ام رو هم برداشتم و به مامانم گفتم من بعد از مدرسه می رم خونه ی مادرجان. خونه ی مامانِ مامانم نزدیک مدرسه ی من بود. خلاصه رفتم و اونجا و بعد از ده روز که هیچ تماسی هم با خونه نگرفته بودم، بابام زنگ زد و پشت تلفن گریه کرد و گفت: بابا من که نمی خواستم بهت توهین کنم از دهنم در رفت تو چرا قهر کردی دیگه خونه نمی یای!!!! منم خیلی ریلکس گفتم من که قهر نیستم اومدم ماه رمضونی پیش مادرجان باشم خخخخخخ راستش دلم براش سوخت پیرمرد یه اشتباهی کرده بود دیگه. مامانم همیشه می گفت تو وقتی شوهر کنی به مشکل می خوری چون دست طلب نداری. راست می گفت. همیشه سر ماه بابام پول توجیبی ام رو می ذاشت روی تلویزیون، اگه نمی ذاشت تا آخر ماه هم می شد من یک کلمه نمی گفتم پول تو جیبی ام چی شد!
منم به مامانم می گفتم شوهرم باید یک حساب باز کنه ماه به ماه بریزه به حسابم ههههههههه
اما از وقتی با همسری آشنا شدم، قضیه ی برعکس شده. یعنی من به اون پول تو جیبی می دم. اون موقع که هم خونه بودیم سر ماه پولامون رو می ذاشتیم روی هم و من مسئول اقتصاد خانه بودم. تا آخر ماه به همسری پول توجیبی می دادم. الانم که ازدواج کردیم حقوق هر ترم تدریس همسری رو وسط ترم بعد بهش می دن واسه همین ما سالی دوبار پول دستمون میاد واسه کل سال. واسه همین همسری از روز اول گفت اقتصاد خونه با تو. دیگه تا حقوقش رو می دن از کارتش می ریزه به کارت من و تا آخر ماه این منم که باید اوضاع رو مدیریت کنم. تا الان که مشکلی نبوده. البته چون من خودم سرکار نمی رم هیچوقت به خودم اجازه ندادم که یک وقتی که یک چیز غیرضروری هوس می کنم واسه خودم بخرم. اما همسری گاهی برای خودش می خره و منم چیزی نمی گم، می گم بالاخره مرده دیگه کار می کنه یک کوچولو هم به خودش خوشگذرونی بده بد نیست. البته خدایی هیچ وقت چیزای گرون نمی خره. درحد چیپس و لوازم طراحی و این چیزا.
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به همگی
چطورید برو بچ
من اومدم
داستانمو نوشتم...از کی تا حالاس نشستم پاش...نماز نخوندم..برم برگردم همتون باشیدا..........
راستی داستانمو گذاشتم روی سایت :)
به به سلام راضیه جونی
قراری که با یک عضو جدید دوست داشتنی و یک عضو قدیمی نازنین شروع بشه چه قراری بشه
بچه ها باید امشب بترکونیم، صفاجون چشم امیدش به ماست :)
سلام رها جون من آنی ام عضو تازه گروه از آشناییت خوشبت عزیزم.پستی که گذاشتی خوندم اول از همه بهت بگم آفرین داری خانم چون دست به قلمت خوبه به نظرم خودت رو تو نویسندگی یه محی بزن چون خیلی روون مینویسی دوستم.مطمئنم نویسند پرطرفداری میشی.اما راجع به اینکه گفتی خرجی خونه دست توء منم هم دوست دارم خرج خونه دست خان خون بشه هم یه جورایی دوس ندارم.دوس ندارم چون همش باید تو حول ولا این باشی که چجوری خرج کنی که آخر ماه کم نیاد؟به نظرت اینطور پر دردسر نیست رها جون؟؟؟
سلام دوباره من خونه مامانم هستم اما نمیتونم دل بکنم نظرمو بگم و برم مثله مهمونا بشینم.
راستش من اصلا روم نمیشه از همسرم ول تو جیبی بگیرم یعنی یه جورایی بهم برمیخوره
ولم نداشته باشم از خودم خرج میکنه اینم بگم چون شاغلمو درماد دارم کمک خرج خونه ام هستم با اینکه الان همسرم درامد خوبی داره همیشه یه مقداری پول هست تو خونه که من محبور نباشم مدام به همسرم رو بزنم اونم هر چند روز یه بار مپرسه پول داری یا نه
به به به امشب عچب شبیه
باید بگم:
حضور خلوت انس است و دوستان جمع اند
و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
ملیحه جون هم که اومد دیگه قرار شد یک قرار حسابی
ملیحه جونی حتما می رم داستانت رو می خونم عزیزم. کاش من پیشت بودم واست تایپ می کردم. آخه من یک مدت به عنوان تایپیست کار می کردم. فارسی رو ده انگشتی می زنم بدون نگاه کردن به مونیتور و در حد سرعت خدا ;) اصلا برای خودم تبلیغ نکردم ها، تازه نگفتم که کار ویراستاری مقاله و داستان و رمان هم می کنم خخخخخخخخخخخخ
من قبلا توی یکی از بحث ها گفتم
من توی خانواده ای بزرگ شدم که وضعیت مالی خوبی داشتند
توی همون دوران مجردی مشکلی نداشتم از لحاظ خرج کردن
پدرم به مساله خرجی دادن به فرزند و همسر خیلی اهمیت میداد..حتی در مورد ارث و میراث
تا قبل از مرگش ارثیه تمام فرزندان رو هم داد
همیشه به گوشم میرسید که در و همسایه و فامیل و آشنا میگفتن راضیه نمیتونه با مردی زندگی کنه که وضعیت مالی ضعیفی داشته باشه
به خاطر همین هست که حاجی اکثر خواستگارهای راضیه رو رد میکنه
ولی در حقیقت این نبود
همسرم وضعیت مالی خیلی ضعیفی داشت
ولی به راحتی باهاش کنار اومدم
هیچ وقت حرف از پول تو جیبی نزدم
این که بگم خسیس هست و پول نمیده درست نیست
خسیس نیست..ولی در آداب همسر داری هم کوتاهی میکنه
کل خرجی خونه با همسر هست
با وجود اینکه الان وضعیت مالی خوبی داره ولی باز هم از طرف خانواده ساپورت میشم
مرسی آنی جون به من لطف داری، راستش در این زمینه دستی بر آتش داشتم و الانم کمی گاهی اما خب فعلا تمرکزم روی رشته ی دانشگاهی ام هست و مطالعه در اون زمنیه
راست می گی آنی جون استرسش زیاده ما خب از یک طرفم خیالت راحته که شوهره پولا رو به باد نمی ده. آخه شوهر من خیلی عاشق وسایل کار هنری هست و اگه جلوش رو نگیرم مدام می ره می خره. کار هم می کنه ولی خب ضروریات زنگی مهم تر دیگه. جالبه که دوتا خواهر دیگه ام هم مسئول اقتصادن، انگار تنظیمات اقتصادی تو خون ماست ههههه
راضیه جون منم تو خونه ی بابام تا حدود سن چهارده پونزده سالگی خیلی وضعمون خوب بود در حد بنز اما خب بعدش افت کردیم، من تو همون سن کم تونستم با شرایط کنار بیام. این خیلی خوبه که تو هم تونستی اول زندگی ات با شرایط کنار بیای. اما قبول دارم کلا وقتی مرد خیلی توجه نکنه دل ادم می شکنه
آنی جون جات خالی کتلت دارم می پزم
بچه ها من نظرم اینکه خانم خونه اصلا خودش نباید به زبون بیاره و بگه پول لازم دارم به نظرم خود مرد باید اینفد با فهم و کمالات باشه که خودش همیشه یه مبلغی رو برای همسرش در نظر بگیره البته اینجوری هم دوس ندرم که زمان و مبلغ مشخصی اشته باشه .خود مرد باید اینقد به امور مسلط باشه و بدونه خانومش کی چی و چقد میخواد.کیا با نظر من موافقا؟؟؟؟
سلام دوستای عزیزم به نظر من مرد باید خوش خرج خونه رو بدونه یعنی بدونه همسرش چقدر برای خرید خونه احتیاج داره و یه میزان منصفانه برای هر هفته خرج کنار بزاره ومسلماً زن خونه هم باید حواصش باشه که زیاد خرج نکنه که به مردش فشار بیاد
سلام دوباره
اول نظرمو بگم و برم حرفاتونو بخونم
من کلا از اینکه زن و مرد دخل و خرجشون جدا باشه مخالفم...خیلیییییییییییییییییییییییییی هم مخالفم...معنی نداره که...من کسایی رو می شناسم که مثلا مرد میاد ماشین زنشو ازش می خره..یا کسایی رو میشناسم که شوهرشون از درآمدشون خبر ندارن و خانومه یه گوشی و خط سوا داره که حساب های مالیش براش با پیامک میاد و همسرش خبر نداره
درک نمی کنم این موضوع رو
درمورد پول گرفتن از شوهر هم همینطورم...هر موقع بخوام بی رودروایسی از محمد پول میخوام و اونم اگر داشته باشه ازم دریغ نمی کنه و من هم متقابلا همینطورم...ما حساب مشترک داریم..از اون موقع که به هم قول دادیم کنار هم باشیم حساب مشترک هم داریم...هم من و هم محمد جفتمون از این وضعیت راضی هستیم و پنهان کردن این مسائلو بی دلیل می دونیم
من همیشه نظرم ایت بوده کخ باید یه حساب داشته باشیم و همسری پول رو بریزه به حساب بدون اینکه ما بگیم
خداروشکر این روش واسه خودم عملی شد البته از طرف همسری
خودمم با اینکه شاغل هستم مستقیم میریزم به حساب بلند مدت که نتونم دست بزنم خخخخخخ
حتی 1000تومان هم از جیب خودم نمیدم
الانم که فعلا عقدم و تو خونه بابا هنوز بابا خودش بهم پول تو جیبی میده و ماشین هم در اختیارم میذاره ولی نا گفته نماند من خرج الکی اصلا ندارم اصلا در حقیقت دلم نمیاد خرج الکی داشته باشم مامانم همیشه به همسری میگه شادی خیلی خسیسه از بابت خرج خیالت راحت خخخخخخخ
آنی ..
1 کاربر تاکنون ارسال های این کاربر را پسندیده اند
تعداد ارسال های کاربر:19
زمان ارسال 1 اردیبهشت 1394 ساعت 21:22 / کد ارسال: 118595
بچه ها من نظرم اینکه خانم خونه اصلا خودش نباید به زبون بیاره و بگه پول لازم دارم به نظرم خود مرد باید اینفد با فهم و کمالات باشه که خودش همیشه یه مبلغی رو برای همسرش در نظر بگیره البته اینجوری هم دوس ندرم که زمان و مبلغ مشخصی اشته باشه .خود مرد باید اینقد به امور مسلط باشه و بدونه خانومش کی چی و چقد میخواد.کیا با نظر من موافقا؟؟؟؟
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کاملا موافقم آنی جون
حرف من هم همین بود که گفتم
همسرم اصلا به این موارد توجه نداره
دوست ندارم حرمت همسر رو بشکنم و تمام حرف ها رو بزنم
درست هم نیست
ولی خرجی دادن رو اصلا بلد نیست
هر کاری داشته باشم که نیاز به پول داشته باشه یا از مادرم میگیرم یا از داداشم که مجرده
خدا را شکر تا حالا هم کوتاهی نکردن
حتی در مورد هزینه درمانم که خیلی سنگین بود
ممنون از خوشامدگوییت راضیه جونم.پستت رو خوندم راستش رو بخوای به نظرم یه خانم نباید به زبون بیاره ولی با کاراش و رفتاراش باید به مرد بفهمونه که باید به زن خرجی و پول بده.
من با آنی جون موافقم همسر من ماشالا ماشالا خیلی توی این امور وارده
خیلی حواسش به این مسایل هست اصلا من به مسایل مالی کاری ندارم همسری خیلییییییییییییییییی حواسش هست
رها جالب می دونی چیه اینگه من اصلا به درم تا حالا نشده بگم پول می خوام...اصلا باهاشون راحت نیستم..شاید به این دلیل که می دونم برای خرج کردنم باید دلیل داشته باشم واسشون اما محمد اینطوری نیست...بی دلیل هم خرج کنم بهم نمیگه چرا...البته اصلا آدم ولخرچی نیستم اما با این حال همیشه پدرم میگه چرا فلان چیزو خریدی...مثلا بعد مدت ها مانتو میخرم میگه تو که مانتو داشتی و.......در صورتی که با پول خودمم خرید می کنم..کلا اینطوری هستن و منم تا جایی که بشه ازشون پول نمی گیرم
شادی جون منم موافقم با نظر ملیحه جون.خیلی خوب منو و تویی تو زندگی وجود نداشته باشه .به نظرم وقی یه زنگی شروع میشه یعنی همه چی میشه( ما)و این مورد خرجی و پول هم باید همینطور باشه
شادی جون کار از چند بار گذشته دیگه
بارها بهش گفتم
اینقدر امروز و فردا میکنه که بلاخره منصرف شی
----------------------------------------
ملیحه جون بارها ازش خواستم
ولی بی توجه هست
شادی جون خیلی خوبه که از نظر مالی از طرف خانوادت حمایت میشی اما من متاسفانه این آیتمو ندارم و همه مخارجم با خودمه و حتی گاهی خرید هایی می کنم که پولشو ازشون نمی گیرم...چند سالی هست که همینطوره وضعیت و گاهی از این عدم حمایت آزرده میشم
مرسی شقایق جونی شما هم خوش اومدی بوس بوس
ولی بچه من همیشه به بابای و مامانی میگم پول میخوام
راحتم مساله ای با این مورد ندارم
همیشه به بابا میگم میخوام برم آرایشگاه 50تومان میخوام زود میده بعد میگه خسیس تو یعنی میری سرکار یه وقت دست تو جیبت نکنی ها البته با شوخی منم میخندم میگم دست کردم خالی بود چیزی نبود خخخخخخخخخخخخ
راضیه جون عزیزم فک کنم آدم خجالتی هستی .ولی فک کنم بهتر باشه به فکر یه راهی باشی که چجوری از همسرت این مساله رو بخوای بالاخره هر ردی یه لمی داره به نظرم باید تو هم باید راه بیان کردنشو یاد بگیری گلم
بچه ها خوشحالم با نظرم موافقید
به نظرم مسائل مالی از یه لحاظ هم خیلی مهمه هم خیلی بی ارزش...مهم از این لحاظ که زندگی بر اساس اون می چرخه و بی اهمیت از این لحاظ که به قول قدیمیا پول چرک کف دسته...میاد و میره...
سلام. من اول نامزدی به آقامون گفتم خرجی من رو بریز به حسابم چون هیچ وقت بهت نمیگم بهم پول بده. از خونه پدری عادتمون بوده که بهمون پول رو میدادن بدون خواستن. شوهرم گفت باشه ولی انجام نداد. الان بعد عروسی خودم همه چی رو گرفتم دستم. کارکرد هر روزش رو که میاره خونه به چند جا تقسیم میکنم که یکیشون مخارج خودمه. حالا هر وقت بخوام پولی واسه خودم خرج کنم بهش میگم از اون پول فلان قدر واسه این کار خرج کردم، فقط اطلاع رسانی
وقتی کفگیر خانواده به ته دیگ میخورد
رویاروی با بحرانهای اقتصادی مانند بیپولی، تورم، ورشکستگی و... در زندگی زناشویی، آنان را دچار اضطراب میکند. در سطحی وسیع، این اضطراب میتواند مشکلزا باشد.......
مشکلات مالی در خانواده
گاهی ممکن است فرد سرمایه و پسانداز کافی داشته باشد اما وقتی حس خطر سراغش بیاید دچار ترس، اضطراب و نگرانی شود. از این نگرانی با عنوان «اضطراب پول» نام میبرند که ریشههایش به دوران کودکی و تجربیات پیشین فرد بازمیگردد.
تاثیرات روانی مشکلات اقتصادی از واقعیت اقتصادی موجود بیشتر و مخرب تر است. زمانی که زن و شوهر با بحران اقتصادی روبه رو می شوند باید برای رهایی از اضطراب با یکدیگر صحبت کنند، از ترس و نگرانی هایشان حرف بزنند و پشتیبانی و حامی هم باشند.
هنگامی که مشکلات مالی و اقتصادی گریبانگیر زندگی مشترک می شود، برای عبور از این مشکل چند راهکار وجود دارد:
کاهش هزینه ها: منظور از کاهش هزینه این نیست که افراد دچار خساست شوند بلکه این است که زن و شوهر با تصمیمگیری مشارکتی، هزینه های اضافی خود را کاهش دهند. خانم ها در کاهش هزینه نقش بسیار موثری دارند. برای اجرایی شدن این راهبرد باید با توافق زوجین، هزینه ها اولویت بندی و سپس کاهش هزینه ها عملی شود.
افزایش درآمد: منظور از افزایش درآمد یعنی این که زن و مرد هرکدام به نوعی در فکر ایجاد درآمد باشند یا شغل جدیدی را وارد سیستم زندگیشان کنند. برای افزایش درآمد، نخستین و مهمترین مسئله، ایجاد ارتباط است. ما زمانی می توانیم شغل و کار جدید داشته باشیم که با دوستان و آشنایان در ارتباط باشیم. زوجی که خودشان را منزوی و گوشه گیر می کنند، نمی توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و کمتر با پیشنهادهای کاری مواجه می شوند.
مشورت اقتصادی: یکی از موارد رایج در برخی از خانواده ها این است که مردان در امور شغلی و کاری خود با همسرانشان مشورت نمی کنند، در صورتی که در حوزه اقتصاد خانواده همه اعضا باید نظر دهند. البته نباید فراموش کرد که رای خانواده بدون مشورت گرفتن از کسانی که دارای شم و هوش اقتصادی هستند، مناسب نیست و اگر با نظر خود حرکت کنیم احتمال زمین خوردنمان قطعی است.
بهتر است از یک مشاور اقتصادی کمک بگیریم. تصور بیشتر افراد بدین گونه است که وقتی جامعه دچار بحران و مشکلات اقتصادی می شود، زندگی زناشویی افراد از هم پاشیده می شود؛ در صورتی که این گونه نیست. همیشه در شرایطی مانند بحران های طبیعی و غیرطبیعی مانند مشکلات اقتصادی، تورم، ورشکستگی و ... انسجام خانوادگی افزایش می یابد.
البته نباید این امر را نادیده گرفت که مشکلات اقتصادی در زندگی مشترک به نوعی دستگاه تقویت کننده مشکلات پنهان ارتباط عاطفی بین زن و شوهر است. در واقع مشکلات و بحران های اقتصادی در خانه باعث می شود که موضوعات قبلی که زن و شوهر از آن رنجیده خاطرند، بزرگ تر شود.
زمانی که خانواده با مشکل اقتصادی روبرو می شود تا جایی که ممکن است پدر و مادر نباید اجازه دهند که فرزندانشان بخصوص فرزندانی که در رده سنی پیش دبستانی و دبستانی هستند از این موضوع باخبر شوند؛ چرا که کودکان در این مقطع سنی دچار ترس، نگرانی و تفکرات عجیب و غریب می شوند
چه کسی رئیس است؟
زوج هایی در زمینه مدیریت مالی موفق اند که دو شرط زیر را باهم داشته باشند:
1 - شم اقتصادی و گرفتن مشاوره های مالی و اقتصادی
2 - رابطه عاطفی قدرتمند
یکی از سوالات رایج بین زن و شوهر این است که چه کسی در خانواده باید اقتصاد خانه را مدیریت کند؟ بهترین پاسخ این است که اولویت مدیریت با کسی است که تفکر، شم و هوش اقتصادی قوی داشته باشد. بارها دیده شده که برخی از زنان خانه دار نسبت به همسرشان از شم اقتصادی بالاتری برخوردارند اما پذیرفتن این مسئله از سوی شوهرانشان آسان نیست.
در هر صورت برای یک مدیریت موفق، شم و هوش اقتصادی بسیار مهم است اما این مسئله نباید باعث شود فردی که دارای این شرایط است متکبرانه، مستبدانه وشخصا تصمیم گیری کند. در امور مالی، زن و شوهر باید با یکدیگر مشورت داشته باشند.
فرزندان مطلع نشوند: زمانی که خانواده با مشکل اقتصادی روبرو می شود تا جایی که ممکن است پدر و مادر نباید اجازه دهند که فرزندانشان بخصوص فرزندانی که در رده سنی پیش دبستانی و دبستانی هستند از این موضوع باخبر شوند؛ چرا که کودکان در این مقطع سنی دچار ترس، نگرانی و تفکرات عجیب و غریب می شوند و دائم به این فکر می کنند که بی پول شده اند و پدر و مادر خود را پشت میله های زندان می بینند و با این تخیلات ناخوشایند زندگی می کنند.
سلام دوستان...این تاپیکو از اون جهت ساختم که می دونم خیلی از دوستان مثل من مشکل مالی دارن..گفتم اینجا محلی باشه واسه اینکه اگر کسی از جایی تونسته وامی چیزی بگیره اینجا اطلاع بده که به درد دوستان بخوره..من که موفق نشدم از جایی هنوز پول جور کنم
رها جون وام ازدواجم هفت ماهه از روش گذشته هنوز بهم ندادن..محمد گرفته که با یه مقدار پس انداز من گذاشتیم کنار واسه اینکه اگه پول رهن یه مغازه گیرمون اومد این پول واسه داخلش خرج بشه...وام های دیگه هم چون آشنا نداریم نمیشه..هر جا رفتم یه سنگی جلو پام انداختن...
موزاییک آرت چی هست؟
ملیحه جان من خودم وام ازدواج گرفتم و از دوتا صندوق هم وام گرفتم که چون شوهرخواهر بزرگم توی هردوتا صندوق پول گذاشته بود و از مشتریان بااعتبارشون هم بود بهم وام دادن. البته زیاد نبود هرصندوقی 5 میلیون داد و من هم با همون مقدار جمع و جور کردم قضیه رو. اما من فکر می کنم بهتره به فکر یک کاری باشیم که سرمایه ی اولیه یا هزینه ی جا نخواد. همسر من به تازگی کار موزاییک آرت می کنه و داره چندتا نمونه کار می سازه که بعدش بریم دنبال فروشش و ببینیم بازار واسش جور می تونیم بکنیم یا نه. شما که تهران هستید فکر کنم بازار بهتری اونجا واسه اینجور کارا پیدا بشه. یک سرچی بکن درمورد موزاییک آرت ببین می تونی انجامش بدی یا نه. سرماه ی اولیه ای نمی خواد و توی خونه هم می شه انجامش داد. ما که وسط پذیرایی ملحفه پهن کردیم و همسرم کار می کنه :)
ممنون رها جون از توضیحت...ایشالا که کار شما بگیره
ملیحه جان توکل کن به خدا و تلاش کن من ایمان دارم که جواب تلاشت رو می گیری
موزاییک آرت هنر کار با تیکه های موزاییک روی سفال، ام دی اف، شیشه و هر سطحی که بتونی موزاییک رو روش بچسبونی هست. خیلی هنر ساده وجالبیه. البته نکته اش در صبوری هست. خیلیی باید صبور باشی و وقت بذاری اما خب با سرمایه ی کم و بدون نیاز به کارگاه می شه توی خونه هم انجامش داد. یک سرچ توی اینترنت بکنی خیلی نمونه ازش می بینی. منم به زودی لینک صفحه ی فروش کارهای همسری رو می ذارم می تونیم اونجا با هم فعالیت کنیم :)
سلام بچه ها
من آنی هستم، عضو جدید نوعروس ، بتونم امشب میام تو قرار شبانه اتون.
سلام برو بچ...سلام صفا جونم...
خوشحالم که این تاپیکی که ساختمو یه دستی بهش کشیدی عزیزم..
حالم خیلی بهتره...با محمدم دیشب تصمیمات مهمی گرفتیم و حال هر دوتاییمون خیلی خوبه...امشب هم میام...
راستی واسه نوشتن داستان عشقمون هم اجازه گرفتم از محمد جونم...به زودی داستان منو خواهید خوند........
ممنون صفا جون از خوشامدگویی اتون ، خوشحال میشم بتونم توی بحث ها شرکت کنم.
سلام آنی عزیز
به نوعروس خوش اومدی ، خوشحال میشیم در جمع نوعروس های ما حضور داشته باشی.
دوست داریم حضور گرمتون رو در قــــرار شبانه امشب و شب های آتی ببینیم.
صفــــا
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
صفــــــا
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
صفــــــا
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
صفــــــا
: D
خانم و آقای شاغل !
ملیحه کجایی عزیزم ؟
مهدیه جان از خوندن مطالبت استفاده کردم. ممنون خانوم
جالبه !!
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
صفــــــا
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
صفــــــا
قــــــرار شبانه نوعروس
سه شنبه 1 اردیبهشت ماه 1394
ساعت 9 تا 11 شب
موضوع بحث : چطوری از شوهــــرم پول بگیرم که به خودم حس بد نده ؟
نوعروس های دوست داشتنی ، منتظر صحبت های ارزشمندتون در این خصوص هستیم تا به راهکارهایی در اینمورد برسیم که چطوری میشه از همسر پول گرفت به نحوی که عزت نفس امون خدشه دار نشه !
حتماً روش خودتون رو هم برامون بگید، همسرتون چطوری بهتون پول میده ! شایدم شما خزانه دار خونتون باشید ! روزانه یا هفتگی یا ماهیانه پول میده ؟
از دغدغه هاتون برامون بگید تا نوعروس های دیگه راهکارهاشون رو ارائه بدن.
صفــــــا
روش پول گرفتن از همسر !
عــــروس و دامادهای شاغل از چالش هاشون برامون بگن !
بنظر من زن وشوهر نباید مسائل اقتصادیشونو از هم پنهون کنن وتوی بیانش واهمه داشته باشن و باید باهم صادق باشن واز هیچ کمکی به هم دریغ نکنن. توی خرید هم اسراف نکنن که مرد یا زن بتونه با خیال راحت پولشو برای کمک هزینه ی زندگی در اختیار هم قراربدن.
سلام شادی جون. خوشحال میشم گلم.
سحر جون سلام :)
من امشب میام :)
زن هم طوری پول رو خرج کنه که بتونه چیزی از حقوق ماهیانه ی همسرشو پس انداز کنه اگه به این شکل باشه زن هم راحت میتونه از شوهرش پول بگیره و بهش حس بدی دست نمیده. چون داره توی زندگی به شوهرش کمک و صرفه جویی میکنه.
عزیزم مهتاب جون آره اصلا نبودی اشکالی نداره امشب جبران میکنی
قربونت برم شقایق عزیزم ایشالله امشب اگه عمری باقی بود حتما
سلام خانومای گل
چه قدر دوس داشتم دیشب باشم اما اومدم دالی کردم گوشیم هنگ کرده بود کار نمیکرد مجبور شدم ریستش کنم تا 1شب با اون درگیر بودم خوش بحالتون چه قدرم عضو جدید داشتیم همتون خوش اومدین.
ملیحه جون داستانتو خوندم ایشالله همیشه عشقتون پاینده باشه
شب همگی بخیر
شب همگی بخیر منم دارم میرم
ملیحه جون دارم داستانت رو میخونم خیلی داره قشنگ میشه
وایییییییییییییییییی عزیزم مرسی رویا جون...نظرتو همون حا بذار میام میخونم عزیزم
ایشالا لبتون خندون و دلتون شاد باشه همیشه...
من هستما فقط دلرم داستان شما رو میخونم ملیحه جون
خب نیلو وایه همین میگم مشارکت و همدلی...اینطوری دیگه چیزی بیهوده خرج نمیشه به نظر من...زندگی مدیریت میخواد
رویا جونی مرسی چون خودمم علاقه دارم دوست دارم شمام کمکم کنید هرچی میتونه باشه عکس هر غذایی حتی اگه بیرونم غذا خورده باشین عکس بزارین خوبه با توضیحات کامل که چی خوردین
شقایق جون اگه برسم حتما میام سر میزنم اون تاپیک هم
رویا جان اکثرا همینطورن و اگه توجه خدا بهمون نبود کلی مصیبت بی پولی باید تحمل می کردیم هر ماه
فرزانه جون اینم لینک داستان من و محمد
http://www.noarous.com/fa/thread/115674/page/2
بچه ها بقیه هم بجنبید بیاین داستاناتونو بگید
ملیحه جون خیلی مهمه مدیریت ولی اینکه بلد باشی چجوری مدیریت کنی هم خیلی مهمه
ملیحه جون عکس سفره هفت سین شما خیلی قشنگه
خوشحال میشم بقیه بچه ها هم هفت سیناشونو معرفی کنن که با سلیقه هم بیشتر آشنا شیم
شقایق من چون مدیریت خوندم هی می گم مدیریت عزیزم...:)
البته که خلی مهمه..مدیریت کردن یا ذاتیه و از اول تو مدیر خوبی بودی با اکتسابیه و از محیط اطرافت یاد گرفتی...همه آدما هم می تونن داشته باشنش...فقط یکم بایددرخودت تجسس کنی که
وممنون رویا جون چشمات خوشگل می بینه عزیزم
دوستای عزیز من دیگه میرو خیلی خستم شبتون بخیر درباره آشپزیبم فکراتونو کنید بوس
مدیریت خوبه به شرط همکاری طرفین
شقایق جان از اینکه بودی خوشحالم عزیزم...شبت بخیر
آفرین ملیحه جون حتماً همینطوره
فقط باید بع مام کمک کنی بتونیم مدیریتمونو قوی کنیم
100% همینطوره ششقایق جونوووهمه چی در زندگی مشترک باید دو طرفه و برابر باشه
شبت بخیر عزیزم تا فردا و یه عالمه حرفای خوب
جشم عزیزم..شاید یه پست در این مورد مدیریت گذاشتم...فدات
شبت بخیر شقایق عزیز
حتما ملیحه جون افتخار میدی بهمون خوشحالمون میکنی این مساله خیلی مهمیه مرسی که هستی عزیزم
مرسی رویا جون بوس
رویا کجا رفتی
واقعا همینطوره همسری من که به حال خودش بزاریش عین اب پول خرج میکنه.تازه ده تومن ازدرامدش هرشب مال من هستش که باهاش لوازم ارایش وعطروچیزایی که لازم دارم رومیگیرم البته غیرازلباس
شقایق جون من عاشق آشپریم..اما فرصت نمیکنم مجموعه آشپزی که دارم و جمع و جور کنم
به نظر من خانما اگه خودشونو خیلی درگیر مسایل اقتصادی نکن راحت تر میتونن به امور خونه برسن
رویا ملیحه موافق نیستین برای پیج آشپزی دوست دارم کمکم کنید
بچه ها به نظر من هر چیزی در حد معمول و مشارکتی خوبه اینطوری در مورد یه موضوع خاص فشار روی یک نفر نیست
باکمال میل میخونمش دوست خوبم.راستی هفت سین شما کدومه?میخوام لایکش کنم
اینکه تمام خرج و حساب کتابا با زن باشه خیلی سخته مشترک باشه خیلی بهتره با همفکری همدیگه به نظرم کارا بهتر پیش میره منو همسری با هم خرید می کنیم یه حسابم به اسمم باز کرده هرچی هم از حقوقش موند سر ماه میریزیم به اون حساب البته پس اندازمونه
نیلوفر جون هفت سین من و محمدم E011 هست همونی که توی تبلیغات سایت ازش استفاده شده
منم موافقم شقایق هر کمکی ازم بربیاد انجام میدم
میگم چطوره از غذاهای خیلی تکراری هم شروع کنیم مثه پختن یه برنج خوب
اخه ملیح بعضی وقتا یه طرف ممکنه پس انداز یک ماه روبه بادفنابده!!!
ملیحه جون خیلی خوبه که دوست داری حتما که نباید انچنانی باشه هرچی که هرشب میخوریمو اگه وقت کردیم عکس بزاریم منم خودم اولا دوست نداشتم یعنی حوصلشو نداشتم ولی از وقتی که توی یه گروه عضو شده خیلی از این کار خوشم میاد توام انجام بدی خوشت میاد مطنم
بچه ها از حقوق شوهر من سر ماه واقعا هیچی نمیمونه بعضی وقتا کمم میاریم که خدا واقعا جورش میکنه
ملیحه جون کاش لینکشو میذاشتی
منتظر نظرت هستم نیلوفر
سلام بچه ها نیستین. من با کلی اشتیاق اومدم اخه امروز تازه عضو شدم.دوست دارم زودتر با همتون آشنا شم .کسی اینجا نیست با هم صحبت کنیم؟؟؟؟
سلام آنی جون، خوبی عزیزم؟ خودم هستم گلم
چه عکس قشنگی، چه اسم قشنگی
سلام رها جون
سلام آنی جون
شبتون بخیر
آنی جون
اینجوری هم نیست که بیان نکنم
بارها و بارها بیان کرده و باز هم میکنم
ولی گفتم که اینقدر امروز و فردا میکنه
که آخرش منصرف میشم
سلام به همه
سلام شقایق جون من عضو جدیدم از اشنایت خوشبخت عزیزم.ه عکس قشنگی عزیزم خوشحال میشم منم به عنوان دوستت بپذیری دوستم
شادی جون خیلی خوبه ولی من از وقتی رفتم سر کارو تا زمانی که برم خونه خودم روم نمیشود مستقیم پول بگیرم شاید کاره درست و نمی کردم
درسته آنی جون وقتی میشه (ما) واسه همه چیز صدق میکنه نه فقط مسایل خاص یا فقط بعضی چیزا
راضیه جون مگه وضع مالیش خوب نیست همسرت؟
بله ملیحه جون
درسته
نباید اونقدر به پول و ثروت و جمع کردن وابسته و دلبسته شد که زندگی رو واسه خودت و همسری تلخ کنی
و نه اونقدر بی اهمیت باشه که برای اداره زندگی به مشکل بخوری
تعادل در همه چیز خوبه
راضیه واقعا ناراحت میشم می بینم همسرت سر این موضوع بی اهمیته...موضوع مهم نیستا اما اگه کلا اینطوره باید واسه همه باشه اما اگر هم نیست باید برای تو هم همونطور باشه...نمیشه که برای بقیه خرج کنه اما تو نه.......
همچنی سحر جون واسه تو عزیزم...آخه نمیشه که...باید پول توی خونه باشه یا نه...
الان خونه ما کل خرج و پس انداز دست مامانمه...حتی پس اندازی هم که دارن مامانم توی یه حساب به اسم خودش گذاشته...
سلام به روی ماهت الهه جون
خوش اومدی عزیزم
شقایق جون بابای من کلا اینه..میگه فقط جمع کنید که اونم به خاطر جهیزیه ام هست...چون خودش نمی خواد بهم کمکی کنه
منم با آنی جون موافقم چندماه اول که همه خرجا با من بود خیلی تحت فشار بودم که یه وقت کم نیارم البته خونه بابا اینا هم که بودم حساب کتابا بیشتر با من بود ولی اینکه تمام مسئولیت باهات باشه خیلی سخته الان خیلی خوبه که باهم انجام میدیم
ملیحه جون بچه ها رو بد عادت کردیا تا چند شب پیش تو غمگین بودی حالا امشب الهه و راضیه جاتو گرفتن. به شادی جون بگیم اون دعای مخصوصی که برای تو کرد رو برای الهه و راضیه بکنه مشکلشون حل بشه و خوشحال باشن.
آنی جون اینکه همه چی مشترک باشه ایده آل زندگی مشترک هست اما خب بعضی وقتا نمی شه. من پولا رو بدم دست همسری سر یک هفته هم اش تبدیل شده به رنگ، و قلمو و سرامیک و بوم و چیپس خخخخخخخخخخ خب چاره ای جز این ندارم که وزیر اقتصاد بشم ;)
البته که خودش هم شدیدا از این امر راضیه
چرا راضیه جونم دلت گرفته پس ما دوستا برا چی اینجائیم عزیزم؟؟؟بچه ها بیاین با خودمون و دلمون مهربون تر باشیم و شاد زندگی کردن رو تمرین کنیمباور کنید این خود مائیم که شادی رو به زندگیون میاریم.برای تغییر شرایط زندگیمون باید جزء به جزء زندگیمون رو تغییر بدیم بعد به یه جائی میرسیم میبینیم زندگیمون کلی تغییر کرده و شده سراپا آرامش و شادی.موافقین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عزیزمی ملیحه جون
فرزانه جونم اره اون بنده خدا هم همینو میگفت میگفت الا بچه ها پول میخوان میان سراق من از این موضوع خیلی حس میخوره دلم میسوزه
اینم پوستر امشب
دخترا شب همگی زیبا و پرستاره.
سلام و شببخیر به همه دوستان
ای وای مثه اینکه خیلی دیر اومدم
سلام راضیه جونم چرا ناراحتی?قضیه چیه?
آره شقایق جون منم یادم نمیاد هیچ وقت به بابام بگم پول البته خودش ماهانه بهم میداد ولی اگه کم میاوردم به مامان می گفتم واسه همین خیلی تمایل به کار کردن ندارم هروقت کار برام جور میشد آخرین لحظه پشیمون میشم
رها جون دوست جونم شما حسابت با بقیه سواس عزیزم خدا اینقد درایت توی تو گذاشته که کامل و بی هیچ عیب و نقصی کار دو نفر رومیکنی و از پسش بر میای گلم.
دست گلت درد نکنه راضیه جون.الا جون هم نبود که کرکره رو بکشه پایین :(
راضیه جون دستت دردنکنه مثل همیشه عالیه
سلام رویا جون خوش اومدی عزیزم
دستت درد نکنه راضیه جونی خوشمل شد
سحر جون ما آدما همینیم..گاهی میخندیم و شادیم گاهی هم غمگین..گاهی میگیم گور بابای مشکلات اما گاهی کم میاریم...اما من ومحمدم از دیشب قول دادیم که کم نیاریم...هیچ وقت...اگه تا الان خیلی تلاش کردیم واسه زندگیمونو خیلی چیزا نشده از این بعد بیشتر تلاش می کنیم..ما بزرگترین سرمایه یعنی با هم بودنو داریم..اگه داستان عشق منو بخونید متوجه میشید
بچه های اینجا هم هر کسی یه مشکلی داره...از خدا میخوام به حرمت این شب های عزیز گره از مشکل همه باز کنه مخصوصا دوستای خوبه اینجا
امشب اولین باره که اینجا میام موضوع خیلی جالبی برای بحث انتخاب شده
چه دعای خوبی ملیحه جونی آمین
ایشالله مشکل شما هم به زودی حل بشه خانومی
راضیه مثل هر شب عالیییییییییییییی
مرسی
حیف که الهه اونطوری رفت و نارحت شدم...
رویا جان سلام..خوش اومدی
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟ :D
وای راضیه جون مهربون.چقد خوشگل موشجل شده بانو.یانوی هنرمند آرام اسمتو بزاریم چطوره؟؟؟؟؟خیلی ایک داری عزیزم.
اخه انی جون وملیحه جون شما ایشالا بریدسرزندگیتون می فهمیدمردا چه موجودات پول اتیش زنی هستن مجبورم مجبور
آره ملیحه جون نباید برای رسیدن به آرزوها و خواسته هامون نا امید بشیم.یاس و ناامیدی دشمن پیروزی و موفقیته.
ممنونم فرزانه جون...ایشالا...
ایشالا یه روزی بشه دوستان همه بیان اینجا تک تک بگن که مشلاتشون حل شده...
به حق 5 تن ایشالا
سلام رویا جون
خوش اومدی عزیزم
دوستان چون رویا جون کمی دیر اومد
من پوستر رو ویرایش کردم
شوهر من شبا زود میاد بعدشم دوس داره من کنارش باشم و حواسم بهش باشه منم دلم نمیخواد ناراحتش کنم اینه که دیر رسیدم
شب بخیر سحرعزیزم خوابای خوب ببینی
منم برم بخوابم بچه ها. شب بخیر همگی .
همسرم من اینطوری نیست نیلوفر...من و محمد الان 3 ساله حساب مشترک داریم و هیچ مشترکی در مخارجمون نبوده...کم و زیاد باهم خرج کردیم...الانم توی وضعیت خوبی نیستیم از نظر مالی اما بازم با هم همه چیو حل می کنیم
ممنون راضیه جون عزیز مثل همیشه پوسترت عجیب به دل ادم می شینه. انگار اگه تو پوستر تو نباشیم اصلا تو قرار نبودم :) پوسترات حس عکس خانوادگی داره
ملیحه جونن من داستانت رو خوندم و واقعا اونجاش که ماشین سر کوچه ایستاد مو به تنم راست شد. خیلی جالب و خوب نوشته بودی عزیزم. حالا که این داستان رو خوندم خیلی خیلی بیشتر از قبل به خوشبختی تو محمدت علاقمند شدم. عزیزم همیشه شاد و موفق باشی
امشب الهه و راضیه جون مرغ سحری بودن. از خدا می خوام هرچه زودتر دلشون رو شاد کنه. خوشحالم که ملیحه جونی امشب سرحال بود.
از آنی عزیزم که اینقدر مهربونه و به من لطف داره ممنونم.
با اجازه از خدمتتون مرخص می شم.
در پناه خالق نیکی وشادی
مرسی راضیه خانم گل
آخه عزیزم فرزانه جون ولی من کار کردنو خیلی دوسا دارم فقط از خواب صبح بیدارشدنش سخته
الهی آمین ملیحه جان. شب بخیر خانومی.
راضیه عکس الهه یادت رفت بذاری توی پوستر
رویاجون منم دقیقا مشکل شما رو دارم همیشه دقیقه 90 میرسم خخخخخخ
شب همه دوستان خوش
خوب بخوابین عزیزان
خوب کردی رویا جان..شوهرت واجبه عزیزم...وگرنه ما و این سایت و قرارهاش همیشه هستیم..شوهر فقط شبا پیشته
سحر جون خوابای خوب ببنی عزیزم..شبت بخیر
بچه ها رفتین هیچکس نیست؟؟؟
باشه پس شب همگیتون بخیر دوست جونیام
شب همگیتون پرستاره .بوس بوس
فردائی پر از قاصدک خوش خبر براتون آرزو میکنم.
شب خوش رها جون هرچند دیر اومدم ولی از بودن کنار شما لذت بردم عزیزم
با اینکه حرف برا گفتن داشتم اما تنبیه میشم که دفه بعد زودتر بیام خخخخخ
رها جون ممنون که خوندی عزیزم...قربونت برم
شبت بخیر خانومی
اره ملیحه جون
یادم رفته بود
الان گذاشتم
الان قبلی رو پاک میکنم
فرزانه و رویای عزیز هر وقت بیاین ما هستیم...
♥
آنی جون هستیم اما اگر رفتی شبت بخیر عزیزم...
♥
رویا جون کار خوبی کردی من بیشتر وقتا صبحهام هستم بیای اون موقع ام خوبه عزیزم
اگه کسی میمونه منم اینجا هستم شوهر داره فوتبال میبینه
منم مثل شمادیراومدم فرزانه جون
راضیه مرسی بابت ابتکارتت عزیزم
رویا جون فعلا هستیم عزیزم
واییییی خیلی عالیه فرزانه جون داشتم ناامید میشدم
بچه ها نظراتتونو بگید...اگر بچه ها نباشن بعدا میان و نظراتتونو میخونن
اره راضیه جالب بود مرسی گلم
منم هستم رویا جون
وای راضیه چه خوجله مرسی عریزم عالیه
ملیح داستانت روگذاشتی بخونم ایا?
بچه ها من چون دیر اومدم فرصت نکردم مطالب قبلی رو بخونم اما از وقتی که زندگی مشترک رو شروع کردیم شوهرم سر هر ماه همه حقوقشو میده به من میگه تو بهتر میتونی اداره ش کنی
roya جون منم دقیقا مثل تو همسر داره فوتبا میبنه منم اینجام
بچه هایی که هستن
برین اینجا عکس منو تاییدش کنید دیگه مخوام با کمک شما تاپیک آشپزباشی و پر رونق کنم هی عکس بگیریم عکس بزاریم
http://www.noarous.com/fa/thread/21216/page/137
منم مثل شماهستم رویاجون.تمام پول ودرامدهمسرم دست منه بنظرم همسرم به اندازه کافی دغدغه داره من اینطوری یه جورایی بارفکریش روکم میکنم
آخه یه چیزی که هست اینه که بعضی مردا واقعا پس انداز کردن بلد نیستن نیلوفرجون
ملیحه?رفتی?
به نظر منم خیلی خوبه نیلوفر جون ولی متاسفانه من نمیتونم ایجوری باشم چون خودم یه خورده ولخرجم و برنامه ریزیه خوبی مثل همسرم نمیتونم داشته باشم
اینجور که شما میگید خیلی خوبه که کل حساب کتابا دست خودتونه چون یجاهاییم همسر من زیادی پول خرج میکنه من حرص میخورم
منم دارم تایپیکای قبلیو می خونم
آره نیلوفر گذاشتم...عزیزم نظرتو اونجا بذاری خوشحال میشم برم بخونم
منم مثل توام ملیحه جون از طرف بابام حمایت مالی نمیشم و کلا بعد ازدواج ازشون درخواست پول نکردم.
سلام elaجون شبت بخیر عزیزم من عضو جدیدم از آشناییت خوشبختم دوستم
به به الهه جون...خوبی دختر؟؟؟
سلام شب تون بخیر دوستای خوبم
سلام الا جون . خوبی؟
شادی جان وضعیت مالی خوبی داره
خدا را شکر خونه و جهیزیه رو من دادم
خرج عروسی رو هم که خانواده خودم تقبل کردن
ولی با وجود این ها باز هم کوتاهی میکنه
نمونه بارز این کوتاهی در مورد هزینه های درمانم بود
حرف همسر این بود که من هزینه ای بابت درمانی که مشخص نیست نتیجه بخش باشه یا نباشه نمیدم
میگفت اگر دکتر ضمانت میکنه که درمان تو قطعی ست هزینه میکنم
خوب این موضوع کمی بی منطقی بود
هیچ کس ضمانت کاری رو نمیتونه بکنه
سحر جون من از دوره دانشجویی دیگه ازشون خیلی کم پول میگرفتم..چون حرف هایی به گوشم می رسید که دلم میشکست...من خیلی قانع ام خیلی..کاش مثل خیلی از هم سن و سالام بودم که می دونستن ولخرجی یعنی چی...محمد همیشه بهم میگه تو خانوم قانع خودمی...برعکس پدرم که جور دیگه فکر میکنه
الی جون وشادی عزیزم سلام خوش اومدید دوستان خوبم
به به شادی جون هم که اومد
دیگه جمعمون جمعه
شادی جون سلام عزیزم...خوش اومدی
سلام دوستای عزیز.شبتون خوش.به عضوهای جدید هم خوش آمد میگم خیلی خوشحالم که جمع قرارهای شبانه هرروز داره بزرگتر میشه.
برنده های عزیز بهتون تبریک میگم،راستی هدیه هاتون رو انتخاب کردید ؟هر سوال داشته باشین من خوشحال میشم راهنمایتون کنم.
خدا را شکر خیلی قانع هستم
خیلی
نسبت به اون چیزی که توی دوران مجردی خونه پدر خرج میکردم
الان یک هزارم اون رو خرج نمیکنم
ولی باز هم در حقم بی انصافی میشه
راضیه جون چه بیماریی من نمیدونم خدا بد مده
بچه ها منم یه دوستی داشتم که توی آژانس هواپیمایی کار میکرد اونم یه همچین مشکلی داشت از همون دوران عقدش .پسره اصلا وقتی میرفتن بیرون دست تو جیبش نمیکرد و به روی مبارک خودش م نمیاورد.بیچاره وستم حساب میکرد.بیچاره دوستم از این وضعیت ناراحت بود و نمیدونست باید چیکار کنه .بیچاره ما خانوماهمیشه از ادعای حقمون ترسیدیم اینطور نیست دوستان؟؟؟؟
از اونجایی ک هم منو هم همسر بیکار هستیم هیچوقت ازش تقاضای پول نمیکنم.البته ی موقعهایی ک سرکار میرفت طفلک خودش همه چی برام میخرید یعنی میگفتم اینو دوس دارم بعد میگفت خب برات میخرم.یا چیزایی میخواستم که مامان بابام پول میدادن
الانم درسته داریم از پس اندازمون استفاده میکنم ولی خدا میدونه ک تو همین شرایط بد هم بهترینو برام فراهم کرده.
مثلا برای روز زن اول برام دامن خرید بعد من بخاطر تولد خواهرزاده هام ی شب رفتم خونه مامان اینا و برای کارای تولد اونجاموندم.
فرداییش ک میشد روز زن هم کادوی مامانمو اورد هم کتدوی منو.
من شکه شده بودم خدایی
گفت اینم کادو یشادی خانوم اونم جلوی خانوادم
باز کردم دیدم ی پلاک طلا
اول ذوق کردم بعد دیدم خدایا ما که داریم از پس انداز استفاده میکنم این چا رفته برام طلا خریده.
بعدش خیلی ناراحت شدم اشناله خدا مشکل همه رو حل کنه.
اینجور شوهر باحال دارم من
تاحالا اینجوری ندیده بودمش در بدترین شرایط رفت برام طلا خرید.ک منو خوشحال کنه
قربونش برم من
بعد اونوقت من الان اینجام و هنوز شام درست نکردم این منصفانس:)
سلام دوستان عزیز من تا چند ماه پیش شاغل بودم و بعد عروسی خانه دار شدم، راستش همسر من هر چند وقت یکبار یک مقدار پول به حساب من واریز میکنه که برای خرید خانه و موارد شخصی از روی اون برداشت میکنم
راضیه من اصلا نمی تونم حرفهایی که همسرت زد رو درک کنم
یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عزیزم می دونم خیلی از این چیزا ناراحت میشی :( کاش همسرت این حرف ها رو نمی زد...
بچه ها موضوع امشبو دوست ندارم
هرچی فکر کردم چیزی نمیتونم بنویسم
بچه ها موضوع امشبو دوست ندارم
هرچی فکر کردم چیزی نمیتونم بنویسم
سلام و عرض ادب حانومی عزیز
شبتون بخیر
من هدیه رو انتخاب کردم ولی چون تماسی با من گرفته نشد
من هم در موردش حرفی نزدم
وای خوب آنی به نظر من نباید با اون پسر ازدواج کنه خوب
راضیه ناراحت شدم...خیلی
هیچ مردی حق نداره با زنش شریک زندگیش اینجوری رفتار کنه
ملیحه جون آخه من دانشجوام و خریدای خونه پای همسرمه کلا من اصلا برای خونه خرید نمیکنم همه رو همسری میخره.
راضیه ناراحت شدم...خیلی
هیچ مردی حق نداره با زنش شریک زندگیش اینجوری رفتار کنه
بچه ها من برگشتم، کتکلت پخته شد، برای پدرشوهر برده شد و حالا هم در خدمت شما هستم با ضمانت اینکه حداقل تا یکماه آینده دیگه کتلت نمی پزم خیالتون راحت خخخخخخخخخخخخخخخ
باباها کلا حساس تر از شوهرها هستند، البته گاهی می شه برعکس بشه اما معمولا باباها حساسن. من خودم از 18 سالگی که درسم تموم شد دیگه از بابام پول توجیبی نگرفتم. هزینه ای که برام می شد همون خورد و خوراک بود. حتی برای خرید لباس و پوشاک و هزینه های جانبی هم پولی نمی گرفتم به اون صورت.
پیش دانشگاهی ام که تموم شد رفتم انجمن سینمای جوان دوره ی فیلمسازی، بابام گفت من این کار رو دوست ندارم برای همین حمایت مالی نمی کنم
بعدش که دانشگاه قبول شدم تهران، گفت من دوست ندارم بری شهر دیگه برای همین حمایت مالی نمی کنم
خلاصه من از همون موقع یاد گرفتم که ازش انتظاری نداشته باشم
ولی خدایی موقع ازدواج خیلی دوست داشت خرج کنه اما نداشت بیچاره!!!!
نه شقایق جون هرکسی با توجه به شرایطی که توش هست رفتار میکنه شما هم ماشالا انقدر با درایتی که اینجوری رفتار کردی
راضیه جون گفتی همسرت پسر عموت بود؟
سلام شادی جون و ملیحه جونی
قربونتون عزیزای من :*
آنی جون من خانومها حقو خودمون می سازیم..به نظر من سازش بیش از حد درمورد کسایی که قدر نمی دونن خیلی کار اشتباهیه
اوووووووه ملیحه جونی
گفتم که چون نمیخوام حرمتش رو بشکنم زیاد حرفی نمیزنم
حرف زدن در موردش بیشتر اعصاب خودم رو خراب میکنه
باز هم خدا را شکر میکنم که سایه خانواده بالای سرم هست
----------------------------------------------------------
شقایق جون مشکل بارداری دارم عزیزم
قربونت برم ملیحه گلی
بیخیال عزیزم
میگذره...
------------------------------------------------------
آره شادی جون پسر عموم هست
چرا الا جون خوبه که تجربه جمع کنیم بلاخره پیش میاد ممکنه یه زمانی چول بخوای و روت نشه بگیری
نه شادی جون منصفانه نیست...پاشو برو شامتو درست کن
سلام خانوم امامی..خوش اومدین
من که هنوز برنده نشدم ببینم چی میخوام بخرم
رها جون تو ک کلا بابات اصلا حمایت مالیت نکرد ببخشید اونوقت پول از کجا می اوردی؟
راضیه جون قول میدم زوده زود حل میشه قصه شو نخور پول که جور میشه اون مثله هم زودی حل میشه
شقایق جون اصلا موضوع رو شدن نیست
من هنوز از بابام پول جیبی میگیرم
الهه جرا اخه؟
می دونم تو هم مثل ما مشکل مالی داری اما درموردش حرف بزن
سلام دوستان عزیز
من تا چند ماه پیش شاغل بودم بعد عروسی خانه دار شدم، همسرمن هر چند وقت به یکبار به حسابم پول واریز میکنه که من خرج خانه و خرج خودم رو از روی اون برمیدارم و هر وقت تموم میشه بدون رودربایسی بهش میگم پولم ته کشید اونهم واریز میکنه به حسابم
سلام دوستان خوبین؟؟ من هم اومذم.. یه کم دیر اومذم دیگه ببخشین .. خوبین همگی؟
سلام خانوم امامی عزیز خیلی خوش اومدید
منم برنده شدم ولی با من تماسی نگرفتن واسه همین چیزی نگفتم
شادی ش !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تا خط کش میناگلی رو برنداشتم بدو برو شامتو درست کن این چه وضعشه؟؟؟؟؟ ;)
الهه جون چرا دوست نداری؟ خب اینم یک مساله ی مهم تو زندگیه، انشالا به زودی می ری سر خونه زندگی ات باهاش مواجه می شی
قربونت برم شقایق جون
غصه نمیخورم عزیزم
توکلم بر خداست
شادی جون ایشالا زودتر یه کار خوب واسه تو و شوشو جونت پیدا شه.اینطور که معلومه شوشوی با فهم و کمالاتی داری که تو ین وضعیت هم به فکر شادکردن توء.ولی ماشالا بعضی مردا پول که ندارن و یا نمیدن هیچی اخلاق خوبم ندارن.......هدیه دادن عشق که دیگه مجانیه والااااااااااا
ملیحه جون شوهر من پولی که درمیاره خرج خودش و چیزایی که واسه خونه میخره میشه
چیزی نمیمونه که من ازش بخوام بگیرم
یه مدت هر پولی درمیاورد میداد به من بعد از من پول میگرفت واسه خرجاش
بعد من دیدم دارم از پولی که بابام بهم میده هم میدم به شوهرم
واسه همین دیگه پولشو به من نمیده و خودش میدونه با پولش و خرجش
سلام الهام جان و پونه جان...خوش اومدین
سلام الهام جون
سلام پونه گل جون
خوش اومدین عزیزان
بچه ها بقیه کجایید؟
مینا کجایی هر سب می اومدی منو صدای میزدی؟ الان خود نیستی؟؟ شوهر جان اومده حتما
نیلوفر تو کجا رفتی
مهدیه که عذرش موجهه...خونه مامانشه...
الهه جون غصه نخور عزیزم
همه ما مشکل مالی داریم
هر کسی به نحوی
این که یه خانوم استقلال مالی داشته باشه خیلی خوبه... من خودم هم اصلا دوس ندارم از همسرم پول بگیرم خودش هم چون اینو می دونست از همون روز اول یه حساب مشترک باز کرد واسه جفتمون که دو تا کارت داره.. دیگه لازم نیست ازش پول بگیرم.. دیگه همه خرید ها رو از اون می کنم... فک کنم این روش خوبی باشه...
مهتاب هم که شوهر جان پیششه و دیگه هم دل نمی کنه :D
مرسیییییییییییی ... ممنونم.....
همه خوبین؟؟
رها، الهه 3 ساله ازدواج کرده عزیزم...
همه مشکل دارن...اکثر جوونا بیکارن
خوش اومدید دوستان
شادییییییییییییییییییییییی بدو برو واسه همسری مهربونت یه شام خوشمزه با عشق بپز دختر خوشکلمون بدو برو بدو
شادی ش عزیزم خودم کار می کردم، تا قبل دانشجو شدنم توی انجمن سینمای جوان مشهد فعالیت می کردم و واسه پروژه های بچه ها کار می کردم یا خودم سفارش کار می گرفتم یک بخور و نمیری در می اومد. وقتی هم دانشگاه قبول شدم رفتم تهران باز کارمی کردم. کارای مختلفی رو تجربه کردم از تدریس خصوصی و منشی گری گرفته تا فروشنندگی و تایپ و ویراستاری و این جور کارا. خلاصه واسه کسی که دنبال روزی حلال می گرده روزی می رسه، شاید دیر برسه شاید کم باشه اما می رسه
شقایق جون ازدواج هم کردن و تازه مسائل بزرگتری هم به وجود اومد.
که همش به خاطر این بود که دوستم از حق خودش بلد نبود یا میترسید دفاع کنه
آنی جون
آخه من دارم به چشم میبینم یکی از دوستام که خیلی خوشگل و ناز و خانوم بود عاشق یه پسره شد سالها باهاش دوست بود پسره هم کلی مریض بود هیچیم نداشت یعنی هیچی آآ ما همش میگفتیم تو این همه خواستگار خوب داری چرا منتظری اینی
خلاصه نامزد کردن پسره همش تو سفره خونه در حال قلیون کشیدن دوستمم 5 میره تا 9 شب سرکار داره جهیزه اشو خودش میده خونشم میخواد ماشین بفروشه تا خونه کرایه کنه دلم میسوزه براش خودشم به رو خودش نمیاره اصلا که داره سختی میکشه
برا پسره ام چند جا کار گیر اوردیم 2 روز رفت دیگه نرفت
دوستان من حرفم اینه که
خدا روزی رسونه
نگران نباشید
فقط توکل و صبر داشته باشین
اینم بگم من خیلی ول خرجی میکنم خونه بابام ک بودم مثل اب روران پول خرج میکردم و علی خدایی هبم میگفت نکن پولاتو دور نریز الکی چرا اینجور چیزای مسخزره برای خونه میخری.
ولی خب من چیزای خوشتل دوس داشتم.الان میبینم راس میگفت الکی ولامو همش دور ریختم
کاش پولامو جمع میکردم و الان ب ی زخمی میزدیم :)
ولی همسر من خیلی دستشو نگه میداره برای هر چیزی الکی پول نمیده.خیلی سخته.میگه سخته پولی ک ادم کار میکنه و رو خرج کنه.
اها اینم بگم من ی ترم تو ی مدرسه مدرس بودم بعد ی حقوق ناچیزی بهم دادن و با اون حقوق برای روز مرد براش پلاک طلا خریدم.به نام علی چون اسم همسرم علیه
دوس داشتم با دسترنج خودم برای همسر جان هدیه طلا بخرم.اینقد خوشحال شد از هدیم که ب مادرش گفت اینو شادی برام خریده.منم همسر خوبی هستم با اینکه اون همه زحمت کشیده بودم و تمام داراییم بود ب پای همسرم ریختم :)
می دونم الهه..من و تو از وضعیت هم بیشتر خبر داریم...می دونم سخته..دیروز بابت پول کاری کردم که تا حالا نکرده بودم...خیلی گریه کردم...محمد هم خیلی ناراحت شد...اما شبش تصمیم گرفتیم روی پای خودمون وایسیم و دیگه از کسی کمکی نخوایم...خدا هم کمکمون میکنه
تو هم همینطور عزیزم...درست میشه همه چی
سلام خانومی جون خوش اومدی عزیزم.راستش من خودم عضو تازه واردم از آشنائیت خوشبختم
وای رها جون نزن منو :)
خب ماکارونی 3 سوت امادس ولی خب گوشت هنوز اب نشده.
شوهرم رفته خونه باباش ورزش کنه اخه دستگاه بدنسازیش بالاس.وگرنه نمیذاره زیاد پای سیستم بشینم خخخ
خوبیم پونه جان..شما خوبین؟
ایشالله که مشکل همه حل بشه.. مخصوصا مشکل مالی...
ولی می دونین من خودم بعضی وقتا فک می کنم کاش آدم مشکلش فقط مالی باشه.. بعضی مشکل مالی ندارن ولی کلی مشکل دیگه هشت تو زندگیهاشون
اخی رها جون چقد سختی کشیدی ولی این سختی زندگی تورو پخته کرده.خدا همیشه باهات بوده عزیزم انشالله که همیشه شاد و سلامت و خوشبخت باشی :)
آفرین به غیرتت رها جون
من و تو خیلی شبیه هم هستیم...یادته خودت اینو بهم گفتی؟ الان می بینم که واقعا توی خیلی چیزا شبیه هم هستیم
اره توکل به خدا هیچ وقت نباید فراموش بشه خدا خودش حواصش به بندهاش هست
ولی ما بنده هاشم نباید شرمندش کنیم
ای وای من دیگه خیلی پیر شدم و آلزایمر گرفتم که هی یادم می ره کی تو عقده کی خونه خودشه :(
الهه جونی غصه نخور روزگار سختی شده، یا باید خفن پولدار باشی یا مشکل داشته باشی که خب سهم ما از زندگی این بوده که دومی اش باشیم. ولی اینجور نمی مونه، درست می شه من به همه قول می دم
خانومی جان ضد آفتاب رنگی خوبه یا بدون رنگ چون پوست من چربه ومستعد آکنه هستش و چه مقدار اس پی اف برای پوست روشن خوبه مثلا 30 یا 50ویا 90؟
من قبل رفتنم ی خوش امد گویی کنم خدمت نوعروسایی ک تازه تشریف اوردن.ماشالله ب نوعروسای تازه وارد.چقدم زیاد شدن.
مرسی ملیحه جون ممنونم عزیزم
دوست جونیا تورو خدا خودتونو ناراحت نکنید توکلتون به خدا باشه تورو خدا غصه نخورید من دوست ندارم دوست جونیامو ناراحت ببینم
خیلی سخت بوده رها جون جواب این خستگیاتو میگیری هرکی یه جور سختی میکشه مدلامو مختلفه
شادی جون خوشحالم که همسر خوبی داری عزیزم...همسری که همه جوره هواتو داره
حالا من یه سوال دارم... یه خانوم چه جوری می تونه جلوی ولخرجی های همسرش رو بگیره؟؟
آره ملیحه جون یادمه فقط کاش تو تیپ هم شبیه بودیم و من مثل تو باربی بودم خخخخخخخخخ
شادی جون من سختی نکشیدم عزیزم، وقتی آدم راهی رو می ره که ایده آلش هست دیگه تمام سختی هاش هم براش شیرین می شه. من می خواستم فیلمسازی رو تجربه کنم و 5 سال هم تجربه کردم و واقعا راضی ام از اون کارم، خب سختی اش رو هم کشیدم. بعدش هم می خواستم درس بخونم و تهران هم می خواستم برم خب تلاش کردم درس خوندم تا دولتی قبول بشم که بتونم برم و رفتم و بابت خرجی روزمره ام کار کردم، اینم بخشی از هدفم بوده دیگه. تو زندگی نمی شه همه چیز رو با هم داشت پس وقتی اونی که از همه مهمتر هست واسمون رو داریم دیگه باید مشکلات جانبی رو تحمل کنیم دیگه. عوضش ببین الان چقدر خوشحالم نیگاه :)))))))))))
سحر جون فکر کنم 50 مناسب باشه
پونه گل
2 کاربر تاکنون ارسال های این کاربر را پسندیده اند
تعداد ارسال های کاربر:19
زمان ارسال 1 اردیبهشت 1394 ساعت 22:10 / کد ارسال: 118716
حالا من یه سوال دارم... یه خانوم چه جوری می تونه جلوی ولخرجی های همسرش رو بگیره؟؟
______________________________________________________________
به نظر من هیچ جوره...مردی که بخواد ولخرجی کنه میکنه و همینطور درمورد زن ها همینطوره
پونه گل عزیز
در صورتی میشه جلوشو گرفت که خرج کل زندگی دست زن باشه
ولی بچه ها راستش اگه حرف ته دلمو بخواین بدونین من اصلا دوس ندارم پول درخواست کنم اصلا یعنی چی سر مساله پول ((منم و توئی)) وجود داشته باشه .وقتی دو نفر قراره با هم بقه عمرشونو زندگی کنن.یعنی همه چیزشون با هم دیگه مشترک میشه.و بنظرم اگه عشق دوطرفه عامل اصلی این زندگی باشه مساله پول و خرجی دیگه مساله ساز نیست .باید هر و دستشون ت مسائل مالی باز باشه .((همه چیز رو باشه))
رها من که دوره باربی بودنم تموم شد...البته بگما 5 شنبه میخوام برم کتونی بخرم برم باشگاه...یه هیکلی بسازم محمد کیف کنه :D :D
آخه حقوق فروردینو ریختن و به محمد قول داده بودم از این ماه برم باشگاه
بچه ها شما چجوری پولتونو ذخیره میکنن
من بعضی موقع ها میدونم همسرم پول ممکنه لازم داشته باشه ولی روم نمیشه بهش پول بدم اونم هیچ وقت بهم نمیگه براتون پیش اومده اصلا
موافقم آنی جان
راستی شما متاهلی؟ اگه آره عقد هستی یا عروسی گرفتی؟
موافقم آنی جان
من دیگه واقعا برم. بزرگان تاکیید کردن ب شوهراتون برسید تا اینکه برید اینترنت حرف بزنید.
شب همگی بخیر
بای
آره واقعا من هم اصلا نمی تونم پولی پس انداز کنم....
شقایق جون یواشکی بذار تو جیبش ... یا مثلا برای کادو بهش کارت هدیه بده...
شقایق جون من پولی ندارم که بخوام ذخیره کنم :(
برو شادی جون..شبت بخیر عزیزم
آفرین ملیحه جون بری باشگاه هم روحیه ات عوض میشه هم خوش اندام میشی
رها جون ماشالا چه خانم پرکارو پر انرژی هستی عزیزم.ایشالا هر روزت بهت از دیروزت باشه بعضی ها خودشون با وجود مشکلات آدمای محکمی هستن و کم نمیارن .و بالاخره نتیجه کاراشون اونجور که لیاقتشو دارن مبگیرن
بسلامت شادی جونی
میشه ملیحه جونی اگه همسر لجباز نباشه میشه ولخرجی رو کنترل کرد باید خرج رو خانوم خونه بدست بگیره
آفرین ملیحه جونی خودم، برو یک عروسی بساز اول برای خودت بعد برای محمدت که تو تاریخ بنویسن :)
پونه جان واقعا نمی شه، اگه پول دست زن نباشه واقعا نمی شه مرد ولخرج رو کنترل کرد. حتی در بعضی موارد پول هم که دست زن باشه باز نمی شه. بالاخره خودش کار می کنه پول درمیاره نمی شه خیلی روش مانور داد. مثلا شوهرخواهر بزرگ من بعد از 27 سال که با خواهرم زندگی می کنه هنوز یک وقتایی اینقدر اصرار می کنه که خواهرم مجبور می شه بهش پول بده. همه اش هم می ره چیزای به درد نخور می خره. قسمت جالش اینه که بیشتر هم واسه خواهرم لباس می خره. خواهرم هم می گه آخه من اینهمه پارچه می خوام چیکار کنم؟ روزی چندبار لباس عوض کنم که از همه ی اینا استفاده کنم. کلی هم حرص می خوره اما بی فایده است دیگه یک مرد 53 ساله رو نمی شه عوض کرد
دوستای خوبم
من میرم
شب بخیر
رها جون ماشالا ماشالا چشمت کف پام واقعا هرچی احسنت بگیم کمک گفتیم ماشالا تو هر مساله ای بهترین تجربیات رو داری ماشالا ماشالا
خوشبحالت رها جونییییییییییییییی
سلام به همهههه
برو شادی جون
شبت بخیر عزیز دلم
آفرین شادی بدو برو یک ماکارونی بپز در حد آشپزای فرانسوی :)
مرسی آنی جون لطف داری به من
شقایق جان برای پس انداز من خودم به شخصه وقتی می رم خرید مثلا پنجاه تومن دارم سی و هشت تومنش رو خرید می کنم می مونه دوازده تومن. می دونم اگه تو کیفم باشه فوری خرج می شه. می ذارمش لای کتاب تو کتابخونه. همینطوری ده تومن بیست تومن می ذارم تا یک مبلغی می شه بعد می برم می ریزم به حساب. جمع می شه دیگه
شقایق جون شغل خودت وهمسرت چیه؟
رها جون ببخشید اشتباه گفتم چشمم کف پات معذرت میخوام
هههههههههههههههههههههههههههه ببخشید
آره واقعا.. من هم نمی تونم با همسرم این مشکلو درست کنم... آخه بین خودمون بمونه من یه کوچولو بفهمی نفهمی خسیسم... یعنی دوس دارم رو حساب و کتاب همه چبز خریده بشه و این حرفا... ولی همسرم...!!!
شب خوش الهه جون
راضیه جون گفتی سرکار نمیری
آره سحر جونی
شب بخیر الهه جون.
شادی جون کجا میری حالا بمون پیش ما .ماکارونی زود آماده میشه زیاد سخت نگیر.بیا بگو چجوری شوشو ها رو گول بزنیم ازشون پول بگیریم خخخخخخخخخخخخخ
چشم رها حونم
الهه کجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شبت خوش خوابای رنگی ببنی الهه جونی
شادی یکتا جون برعکسش هم دلنشینه :) عزیزم به من لطف داری، یکی از دلایل تجربیات من، سنم هست عزیزم من 33 سالمه!!! دلیل دیگه اش اینه که من فامیل پرجمعیتی دارم و خب طبعا وقتی تعداد آدم ها بالاست تعداد قصه هایی هم که تو زندگی اتفاق می افته زیاد می شه و تو از هرکدوم یک چیزی یاد می گیری. و دلیل دیگه که فکر کنم اصلی ترین دلیل باشه اینه که من اصولا دختر شیطونی بودم و خیلی کارای عجیب غریب می کردم تو زندگی. الان رو نبین که دیگه آروم نشستم کتلتم رو می پزم خخخخخخخخخخ تا بیست و هفت هشت سالگی من واقعا فشفه بودم :)
سرکار نه شقایق جون
همسری اجازه کار کردن بهم نمیده
ولی باشگاه میرم
آنی خوب سوالی پرسیدی کلی مشتاق شنیدنه نظرات بقیه هستم
به به راضیه جون بهترین کار رو می کنی... دلم واسه ورزش و باشگاه لک زده... :دی
عزیزم رها جونم برامون بگو تعریف کن خیلی خوبه هستی اینجا
ملیحه جون آفرین دوست جونم این ارادت تحسن برانگیز عزیزم.حالا چند کیلو هستی عزیزم چق میخوای کم کنی دوستم؟؟؟
من و همسرم دو سال و نیم عقد بودیم، چند ماه پیشم رفتیم سر خونه زندگیمون
هیچوقت ازش پول نخواستم، هروقت خودش خواست واسم خرید کرد، این چند ماهم که اومدیم خونه خودمون وقتی دید من ازش پولی نخواستم خودش عادت کرد الان خریدامو با هم انجام میدیم، خودش هزینشو میده
آنی! شادی رو اغفال نکن دخترجان. بذار بره غذا بپزه شوهرش الان ورزش کرده حسابی گرسنه اش می شه اگه غذا نباشه دیدی شادی رو خورد اونوقت ما دیگه شادی نداریم ها ;)
چشمت بی بلا ملیحه جونم
پونه جون منم تو خرج کردن خیلی حساب کتاب می کنم یعنی فکر دوسال دیگه رو هم می کنم اما همسری می گه امروز رو شاد باشیم فردا خدا بزرگه. کلا از این نظر نقطه ی مقابل همیم اما چون دیده که من با مدیریت بحرانی که دارم مشکلات رو حل می کنم دیگه بهم اعتماد کرده و خدایی هم باهام کنار میاد
دوست جونیا من خیلی خوابم گرفته برم کم کم لالا شب همگی خوش بوس بوس
سلام فرزانه جون /افرین خوبه که اینجوری عادت میکنه
هر هفته هم مبلغی رو برام کنار میذاره، که من پس انداز میکنم، از پولی هم که من در میارم هیچی خرج نمیکنه، وقتی پولی هم میاز داشته باشه به زور قبول میکنه که از من پول بگیرهه
و این منو ناراحت میکنه
باشگاه رفتن ما ایرانی ها از شنبه س ایشالا.انطور نیست بچه ها؟؟؟راستی چرا همت نمیکنیم درستو وحسابی به باشگاه بچسبیم ؟؟؟
دلیلشم مادر شوهرمه
جوری تربیتشون کرده که هیچوقت از کسی قرض اینا نگیرن
فدات شم آنی جون
من قدم 180 هستم وزنم 76
میخوام برسم به 63...به دوران ورزشکاریم
سلام به همگی من بازم دیر اومدم شب بخیر دوستان
شادی جون شبت قشنگ
دوستهای گلم مشکلات مالی الان برای همه هست، چه کارمند چه بازاری، فرقی نمیکنه همه درگیریم، فقط باید بلد باشیم چه طوری خرج کنیم، یک نصیحت دوستانه هم به تازه عروسها از پدر و مادرهاتون پول نگیرید برای خرج زندگی ، گرد بخوابید ولی دست جلوی کسی دراز نکنید، هم آبرو و حیثیت و مردانگی و جنم شوهرتون میره زیر سوال هم شوهر تون بعد یک مدت بد عادت میشه
شادی ها همشون رفتن که :) شب بخیر شادی یکتا جون .
اره پونه گل عزیزم
فعلا تنها سرگرمیم همین سایت و باشگاه هست
wo0o0o0oo0owwww...... ملیحه جوووووون چه قدی داری.... ماشالله... خوش به حالت.. پش خیلی خوش قد و هیکلی...
فرزانه جان ناراحت نشو، تربیت خانوادگی یا عادت هایی که سال ها با ما بودن دیر از بین می رن. به همسرت فرصت بده عزیزم. چندماه که چیزی نیست گاهی چندسال طول می کشه. اما شما پس انداز کن و اگه خدای نکرده همسرت به مشکل جدی خورد بهش کمک کن. انشالا که هیچوقت به مشکل نمی خوره.
سلا فرزانه جون خوبی
برو شادی جون..شبت خوش عزیزم
شم رهاجون من تسلیمم عزیزم راستش ایقد جمعتون گرمه که دلم نمیخاد کسی بره.ولی باشه شادی جون برو عزیزم به شوهرجونت برس .به قول شاعر از صدای سخن ((شوهر)) ندیدم خوشتر.اینطور نیست بچه ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الهام نادی جون واقعا که گل گفتی. شوهر منم اصلا دوست نداره از پدر و مادرم پول بگیرم به غیرتش بر میخوره.
آنی جون من رفتنم 100% چون به مهربان همسر قول دادم
فرزانه جون خیلی خوبه که همسرت ذوس ذاره رو پای خودش واسته... این یه اخلاق خیلی خوبه به نظرم
شآنی جون
نه تنها واسه باشگاه
واسه هر کاری از شنبه شروع میکنیم
تازه اگر شروع کنیم :)
ملیحه جون ماشالله خوبی فکر نمی کنم هیکلت اصلا چاقی ئاشته باشه چون قدت خوبه
الهام جون شدیدا با حرفت موافقم. خواهرزاده ی من از روزی که ازدواج کرد زنش اهل پول قرض کردن بودن، اینم عادت داده. الان بعد از سه سال هنوز دستشون جلوی این و اون درازه. حالا خدایی اش پس میدن ولی خب خیلی زشته آدم مدام از دیگران قرض بگیره. تازه وضع مالی شون هم خدارو شکر خوبه ولی خیلی بلندپروازی های غیرمنطقی دارن.
راضیه جون خوشحالم که اینجا برات سرگرم کننده و جالب توجه هست. عزیزم بنده به شخصه هرکاری از دستم بربیاد که تو این مدتی که اینجا هستی بهت خوش بگذره در خدمتم. می خوای روی توپ راه برم؟ از تو حلقه ی آتیش بپرم یا می خوای شمشیر قورت بدم ؟ ;) خلاصه خانومی تعارف نکن هرکاری بخوای می کنم واسه یک لبخندت دوست خوبم
اوایل زندگیمون همسری کارتشو داده بود به من هر وقتم پول می خواست به من می گفت بهش میدادم یعنی فقط اندازه کرایه ماشینش بر میداشت تا یه روز رفت خرید کنه دید پول همراش نیست وقتی اومد خونه خیلی ناراحت بود دیگه از اون به بعد کارتشو ازم گرفت ولی از تمام حساباش باخبرم بهم میگه خریدم با همدیگه میریم هروقت هم پول بخوام بهش میگم بهم میده اینجوری نیست که هفتگی یا ماهانه مقدار خاصی بده کلا حساب کتابا رو با همفکری هم انجام میدیم
سلام فرزانه جون خوش اومدی
وای ملیحه جون so niceeeeeeeeeee عزیزم.اونوقت میشه بفرمائین برا چی میزین باشگاه؟؟؟به نظرم بری مربی شی بهتره دوستم.با توجه به قدت وزنت ایده اله عشقم.محمد چه گلی نصیبش شده
الهام نادی جون کاملاً لایک داریییییییییییییی وکاملاً موافقم
الهام جان مرسی به خاطر سخن زیبات
سلام شقایق جونی
آنی جون اسم کامل شما آنیتاست یا چیز دیگست؟
پونه جون مرسی عزیزم...آره بد نیست هیکلم
مرسی ملیحه جون
منم معتقدم باید رو پای خودمون واستیم بابام هروقت می خواد بهم پول بده نمی گیرم دوست ندارم دستمو جلو کسی دراز کنم
سلام دوستای خوبم شبتون بخیر.تاالان مهمون داشتم داداشم اینا بودن چون فرداعازم سفربودن زود رفتن.من دیر اومدم فکر کنم
آره بچه ها منم موافقم آدم اصلا نباید دستشو رو جلو کسی دراز کنه به نظرم اینجوری عزت نفس آدم پائین میاد.همه به یه چشم دیگه به آدم نگاه میکنن اینجوری.حتی از پدر مادر هم بعد از ازدواج نباید پول درخواست کنه.وقتی ازدواج میکی یعنی کاملا همه چیزت جدا میشه و باید بتونی همه مسائلت رو ل و فصل کنی .اینطور نیست بچه ها؟؟؟
شقایق جون چون محمد هیکل اون موقع ها که ورزش میکردمو دیده الان راضی نیست..به من میگی توپولو...:)
دوستای عزیزم با اجازه تون دیگه من می رم که بخوابم... :دی
برای همه تون شب خوبی آرزو می کنم..
امیدوارم که مشکل همه حل بشه و همه به همه ی آرزوهاشون برسن...
شبتون بخیییییییییییر
فرزانه جون منم مثل شما هروقت لازم باشه میگیرم.
بچه ها واقعاً این حرفی و که الهام زده باید طلا گرفت یکی از دوستای خانوادگیمون که خانم کار میکرد 2 تا بچه داشتن همیشه به من میگه پول خودتو نیار تو خونه برای خودت خرج کن دلت نسوزه(البته من موافق نیستم آآآ) میگفت من هرچی پول داشتم پول تو جیبی خرید برای بچه خونه این باعث شد همسرم پرو شه و بعد از این همه سال روز به روز بیشتر میفهمم اشتباه کردم درصورتی که مرده خیلی وضع مالیش خوبه فقط خسیس
سلام نیلوفرجون شبت بخیر
آره آنی جون باهات موافقم
مرسی آنی جون...لطف داری عزیزم...مرسییییییییییییییییی... محمد که میگه باید بشی مثل قبل...چی بگم والا..میگه منم میگم چشم
بنظرم یه خانم زرنگ بایدتمام درامدشوهرش دست خودش باشه ورودروایستی نداره چون تمام دارایی دست خودشه!
سلام نیلوفر جون
خوش اومدی عزیزم
راضیه ناراحت باشه من دلم میگیره...خیلی دوستت دارم راضیه جونی
فرزانه جون عزیزم بهت تبریک میگم گلم ایشالا خوشبخت بشی.خیلی خوبه که شوهرت خودش اینقد درک بالائی داره که خودش میدونه زنم حقو حقوقی داره .ایشالا همیشه شاد و خوشبخت باشید
خوب پس ملیحه جون ما باید بیایم پیش شما شاگرد بشیم
الهی قربون دلت ملیحه جون
منم خیلی دوست دارم عزیزم
همه بچه های اینجا رو دوست دارم
صفا جون که نمونه ست
اگر میبنی چیزی نمیگم دلیل بر ناراحتی نیست
البته ناگفته نمونه
امشب از اون شبهاست که دلم گرفته
دارم پست های شما رو میخونم
الان هم دارم پوستر امشب رو میزنم
شقایق جون منم با حرف این دوستتون موافقم زنا نباید دربرابر خرج زندگی متعهد باشن مردا بد عادت میشن نمونه بارزش پدر خودم انقدر که عادت کرده مامانم حقوقشو تو خونه خرج کنه بیشتر خرجهایی که مربوط به بچه ها باشه میذاره گردن مامان
به به نیلوفر عزیزم..خوش اومدی
پونه جان خیلی خوشحال شدم امشب باهامون همراه بود...
خانومی شبت بخیر
راضیه جون نبینم غمتو.بخند ببینم زود باش :)))))))))))
خدا نکنه راضیه جونی دلت بگیره
سلام نیلو جان.
شقایق جون اختیار داری عزیزم...سرور مایی
فدات راضیه جونم...دل دشمنات بگیره ایشالا
نیلوفر باهات موافق نیستم گل دختر! مرد و زن زندگیشون یکیه...البته اینم بگم اگر متاسفانه یکی از طرفین جنبه و درک زندگی مشترک رو نداشته باشه پس همراهی و همدلی همه جانبه مسخره خواهد شد....
نیلوفر جون به نظرم اینکه همش کامل دست زن باشه از دو نظر خوب نیست اول اینکه همش باید تو حول ولا این باشی که چجوری خرج کنی یه وقت کم نیاد یا همش باید حساب پس بدی آخر ماه چی شد چی نشد؟؟؟دوم اینکه به نظرم نباید موضوع تک نفره بشه باید اداره همه امور مشترک باشه . همه مسائل باید دونفره انجام بشه با نظارت دو طرف.نه بچه ها؟؟؟؟؟؟؟
باهات موافقم آنی...البته با قسمتی که گفتی دو نفره باشه همهچی
وای وای وای ببینید کی اومده !!! ملیحه عزیزم ، دختر نمیگی نیستی ما دلتنگت میشم ! و البته نگران ! یهووو میای گرد و خاک به پا میکنی و میزاری میری ، ما نمیدونیم کجا هستی ، حالت خوبه ؟ خوشحالم که امروز حالت خوب شده.
منتظرتم امشب حتمن، دیشب واقعن جات خالی بود.
چه عالی که میتونیم داستان عاشقیت رو هم بخونیم. من که کلی اشتیاق دارم برای تو رو بخونم.
صفا
عزیزمی ، امشب بچه ها همه خوشحال میشن از حضورت. راستی من ممکنه نباشم، خیالم راحت باشه که بحث رو داغ میکنیاااا .
مواظب خودت زیاد باش
صفا
ملیحه جون منم منتظرم داستانت رو زودی بنویسی وبخونم
صفا جونم مهربون من، منم دلم برای همتون تنگ شده بود عزیزم.......ملیحه است دیگه...گاهی حالش قاطی میشه...امشب حتما هم میام سر قرار هم داستانمو میذارم...الان می خوام تایپ کنم
سلام مهدیه جان.... این مورد رو حتما با خانومی مطرح میکنم, لطفا خودتون هم به مشاور خانومی اعلام بفرمایید.
سلام صفا جان. منم مطرح کردم قسمت حامیان. فردا هم تماس خواهم گرفت.
این ریمل دقیقا مثله ریملیه که من از 1سال و چهار ماه پیش دارم.
ممنونم که پیگیری میکنی صفا جون.
سلام و صد سلام به همه عزیزان
شب همگی بخیر
سلام ملیحه جون من تازه عضو شدم.خیلی دوست دارم زودتر داستانت رو بنویسی بخونم فک کنم حتما خیلی هیجان انگیز و پرحرارت باشه.دوست جونم زودتر بنویس.ایشالا همیشه زندگیت پر از عشق باشه
سلام به همه
و اینک ساعت 9 و شروع قراری دیگر
دوست جونا من همزمان دارم شام هم می پزم، اگه حضورم با تاخیرهای میانی بود شرمنده
فعلا این شما و این حرف من در مورد موضوع امشب:
این مساله ی پول تو جیبی همیشه برای من چالش بوده! یادمه وقتی پیش دانشگاهی بودم شب اول ماه رمضان سر سفره ی افطار با هزار سختی و مشکل خودم رو راضی کردم و به بابام گفتم فلان قدر پول بده برای مدرسه لازم دارم. بابام یک دسته پول از جیبش در آورد و با عصبانیت انداخت تو سفره و گفت: بیا اینم پول، همه اش می گه پول پول پول. من اون لحظه چیزی نگفتم اما فرداش که می خواستم برم مدرسه وسایل شخصی ام رو هم برداشتم و به مامانم گفتم من بعد از مدرسه می رم خونه ی مادرجان. خونه ی مامانِ مامانم نزدیک مدرسه ی من بود. خلاصه رفتم و اونجا و بعد از ده روز که هیچ تماسی هم با خونه نگرفته بودم، بابام زنگ زد و پشت تلفن گریه کرد و گفت: بابا من که نمی خواستم بهت توهین کنم از دهنم در رفت تو چرا قهر کردی دیگه خونه نمی یای!!!! منم خیلی ریلکس گفتم من که قهر نیستم اومدم ماه رمضونی پیش مادرجان باشم خخخخخخ راستش دلم براش سوخت پیرمرد یه اشتباهی کرده بود دیگه. مامانم همیشه می گفت تو وقتی شوهر کنی به مشکل می خوری چون دست طلب نداری. راست می گفت. همیشه سر ماه بابام پول توجیبی ام رو می ذاشت روی تلویزیون، اگه نمی ذاشت تا آخر ماه هم می شد من یک کلمه نمی گفتم پول تو جیبی ام چی شد!
منم به مامانم می گفتم شوهرم باید یک حساب باز کنه ماه به ماه بریزه به حسابم ههههههههه
اما از وقتی با همسری آشنا شدم، قضیه ی برعکس شده. یعنی من به اون پول تو جیبی می دم. اون موقع که هم خونه بودیم سر ماه پولامون رو می ذاشتیم روی هم و من مسئول اقتصاد خانه بودم. تا آخر ماه به همسری پول توجیبی می دادم. الانم که ازدواج کردیم حقوق هر ترم تدریس همسری رو وسط ترم بعد بهش می دن واسه همین ما سالی دوبار پول دستمون میاد واسه کل سال. واسه همین همسری از روز اول گفت اقتصاد خونه با تو. دیگه تا حقوقش رو می دن از کارتش می ریزه به کارت من و تا آخر ماه این منم که باید اوضاع رو مدیریت کنم. تا الان که مشکلی نبوده. البته چون من خودم سرکار نمی رم هیچوقت به خودم اجازه ندادم که یک وقتی که یک چیز غیرضروری هوس می کنم واسه خودم بخرم. اما همسری گاهی برای خودش می خره و منم چیزی نمی گم، می گم بالاخره مرده دیگه کار می کنه یک کوچولو هم به خودش خوشگذرونی بده بد نیست. البته خدایی هیچ وقت چیزای گرون نمی خره. درحد چیپس و لوازم طراحی و این چیزا.
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به همگی
چطورید برو بچ
من اومدم
داستانمو نوشتم...از کی تا حالاس نشستم پاش...نماز نخوندم..برم برگردم همتون باشیدا..........
راستی داستانمو گذاشتم روی سایت :)
به به سلام راضیه جونی
قراری که با یک عضو جدید دوست داشتنی و یک عضو قدیمی نازنین شروع بشه چه قراری بشه
بچه ها باید امشب بترکونیم، صفاجون چشم امیدش به ماست :)
سلام رها جون من آنی ام عضو تازه گروه از آشناییت خوشبت عزیزم.پستی که گذاشتی خوندم اول از همه بهت بگم آفرین داری خانم چون دست به قلمت خوبه به نظرم خودت رو تو نویسندگی یه محی بزن چون خیلی روون مینویسی دوستم.مطمئنم نویسند پرطرفداری میشی.اما راجع به اینکه گفتی خرجی خونه دست توء منم هم دوست دارم خرج خونه دست خان خون بشه هم یه جورایی دوس ندارم.دوس ندارم چون همش باید تو حول ولا این باشی که چجوری خرج کنی که آخر ماه کم نیاد؟به نظرت اینطور پر دردسر نیست رها جون؟؟؟
سلام دوباره من خونه مامانم هستم اما نمیتونم دل بکنم نظرمو بگم و برم مثله مهمونا بشینم.
راستش من اصلا روم نمیشه از همسرم ول تو جیبی بگیرم یعنی یه جورایی بهم برمیخوره
ولم نداشته باشم از خودم خرج میکنه اینم بگم چون شاغلمو درماد دارم کمک خرج خونه ام هستم با اینکه الان همسرم درامد خوبی داره همیشه یه مقداری پول هست تو خونه که من محبور نباشم مدام به همسرم رو بزنم اونم هر چند روز یه بار مپرسه پول داری یا نه
صفا جونم چشم..اما کاش بودی
بچه ها نماز بخونم و بیام
به به به امشب عچب شبیه
باید بگم:
حضور خلوت انس است و دوستان جمع اند
و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
ملیحه جون هم که اومد دیگه قرار شد یک قرار حسابی
ملیحه جونی حتما می رم داستانت رو می خونم عزیزم. کاش من پیشت بودم واست تایپ می کردم. آخه من یک مدت به عنوان تایپیست کار می کردم. فارسی رو ده انگشتی می زنم بدون نگاه کردن به مونیتور و در حد سرعت خدا ;) اصلا برای خودم تبلیغ نکردم ها، تازه نگفتم که کار ویراستاری مقاله و داستان و رمان هم می کنم خخخخخخخخخخخخ
سلام به دوستان قدیم وجدید. همگی خوبین؟
من قبلا توی یکی از بحث ها گفتم
من توی خانواده ای بزرگ شدم که وضعیت مالی خوبی داشتند
توی همون دوران مجردی مشکلی نداشتم از لحاظ خرج کردن
پدرم به مساله خرجی دادن به فرزند و همسر خیلی اهمیت میداد..حتی در مورد ارث و میراث
تا قبل از مرگش ارثیه تمام فرزندان رو هم داد
همیشه به گوشم میرسید که در و همسایه و فامیل و آشنا میگفتن راضیه نمیتونه با مردی زندگی کنه که وضعیت مالی ضعیفی داشته باشه
به خاطر همین هست که حاجی اکثر خواستگارهای راضیه رو رد میکنه
ولی در حقیقت این نبود
همسرم وضعیت مالی خیلی ضعیفی داشت
ولی به راحتی باهاش کنار اومدم
هیچ وقت حرف از پول تو جیبی نزدم
این که بگم خسیس هست و پول نمیده درست نیست
خسیس نیست..ولی در آداب همسر داری هم کوتاهی میکنه
کل خرجی خونه با همسر هست
با وجود اینکه الان وضعیت مالی خوبی داره ولی باز هم از طرف خانواده ساپورت میشم
رها جون ممنون نظر لطفته دوستم.راستی خیلی کنجکاو شدم بدونم حالا برا شام چی پختی خانم خوش ذوق ؟؟؟
سلام مهدیه جون
سلام ملیحه جون
سلام سحر جون
شبتون بخیر عزیزان
راضیه جون سلام شبت بخیر از آشنایت خوشبختم دوستم.
مرسی آنی جون به من لطف داری، راستش در این زمینه دستی بر آتش داشتم و الانم کمی گاهی اما خب فعلا تمرکزم روی رشته ی دانشگاهی ام هست و مطالعه در اون زمنیه
راست می گی آنی جون استرسش زیاده ما خب از یک طرفم خیالت راحته که شوهره پولا رو به باد نمی ده. آخه شوهر من خیلی عاشق وسایل کار هنری هست و اگه جلوش رو نگیرم مدام می ره می خره. کار هم می کنه ولی خب ضروریات زنگی مهم تر دیگه. جالبه که دوتا خواهر دیگه ام هم مسئول اقتصادن، انگار تنظیمات اقتصادی تو خون ماست ههههه
من نمازم رو خوندم
شام رو هم خوردم
الان هم در خدمت همه هستم
سلام به روی ماهت آنی جون
شب تو هم بخیر عزیز دلم
فدای تو
خوش اومدی گلم
سلام دوست جونیا منم اومدم هوریاااااااااااااااااااااااا
میدونم از اومدنم خیلی خوشحال شدید(اصلا هم خود شیفته نیستم)خخخخخخخخخخ
سلام به روی ماهت شادی جون
بله که از دیدنت خوشحال شدیم گلم
راضیه جون منم تو خونه ی بابام تا حدود سن چهارده پونزده سالگی خیلی وضعمون خوب بود در حد بنز اما خب بعدش افت کردیم، من تو همون سن کم تونستم با شرایط کنار بیام. این خیلی خوبه که تو هم تونستی اول زندگی ات با شرایط کنار بیای. اما قبول دارم کلا وقتی مرد خیلی توجه نکنه دل ادم می شکنه
آنی جون جات خالی کتلت دارم می پزم
سلام شب همگی بخیر شوهری اینجاس دیر اومدم
ملیحه جون آدرس تاپیکی که داستان عشقت رو گذاشتی رو بده عزیزم.
بچه ها من نظرم اینکه خانم خونه اصلا خودش نباید به زبون بیاره و بگه پول لازم دارم به نظرم خود مرد باید اینفد با فهم و کمالات باشه که خودش همیشه یه مبلغی رو برای همسرش در نظر بگیره البته اینجوری هم دوس ندرم که زمان و مبلغ مشخصی اشته باشه .خود مرد باید اینقد به امور مسلط باشه و بدونه خانومش کی چی و چقد میخواد.کیا با نظر من موافقا؟؟؟؟
سلام دوستای عزیزم به نظر من مرد باید خوش خرج خونه رو بدونه یعنی بدونه همسرش چقدر برای خرید خونه احتیاج داره و یه میزان منصفانه برای هر هفته خرج کنار بزاره ومسلماً زن خونه هم باید حواصش باشه که زیاد خرج نکنه که به مردش فشار بیاد
سلام دوباره
اول نظرمو بگم و برم حرفاتونو بخونم
من کلا از اینکه زن و مرد دخل و خرجشون جدا باشه مخالفم...خیلیییییییییییییییییییییییییی هم مخالفم...معنی نداره که...من کسایی رو می شناسم که مثلا مرد میاد ماشین زنشو ازش می خره..یا کسایی رو میشناسم که شوهرشون از درآمدشون خبر ندارن و خانومه یه گوشی و خط سوا داره که حساب های مالیش براش با پیامک میاد و همسرش خبر نداره
درک نمی کنم این موضوع رو
درمورد پول گرفتن از شوهر هم همینطورم...هر موقع بخوام بی رودروایسی از محمد پول میخوام و اونم اگر داشته باشه ازم دریغ نمی کنه و من هم متقابلا همینطورم...ما حساب مشترک داریم..از اون موقع که به هم قول دادیم کنار هم باشیم حساب مشترک هم داریم...هم من و هم محمد جفتمون از این وضعیت راضی هستیم و پنهان کردن این مسائلو بی دلیل می دونیم
سلام به روی ماهت مهتاب جون
خوش اومدی عزیزم
من به شوهری میگم پول بده اونم میگه چون میدونم جمع میکنی بهت میدم فقط خدا کنه یه روز این پولارو در بیاری بگی بیا انقد جمع کردم
من همیشه نظرم ایت بوده کخ باید یه حساب داشته باشیم و همسری پول رو بریزه به حساب بدون اینکه ما بگیم
خداروشکر این روش واسه خودم عملی شد البته از طرف همسری
خودمم با اینکه شاغل هستم مستقیم میریزم به حساب بلند مدت که نتونم دست بزنم خخخخخخ
حتی 1000تومان هم از جیب خودم نمیدم
الانم که فعلا عقدم و تو خونه بابا هنوز بابا خودش بهم پول تو جیبی میده و ماشین هم در اختیارم میذاره ولی نا گفته نماند من خرج الکی اصلا ندارم اصلا در حقیقت دلم نمیاد خرج الکی داشته باشم مامانم همیشه به همسری میگه شادی خیلی خسیسه از بابت خرج خیالت راحت خخخخخخخ
سلام فامیل عزیزم مرسی
رها جون گفتی کتلت یاد دوست قبلیمون فرشته افتادم هرشب کتلت درست میکرد. خخخخخخخ. بهش میگفتیم فرشته کتلتمون کردی انقد کتلت درست میکنی :)یادش بخیر
آنی ..
1 کاربر تاکنون ارسال های این کاربر را پسندیده اند
تعداد ارسال های کاربر:19
زمان ارسال 1 اردیبهشت 1394 ساعت 21:22 / کد ارسال: 118595
بچه ها من نظرم اینکه خانم خونه اصلا خودش نباید به زبون بیاره و بگه پول لازم دارم به نظرم خود مرد باید اینفد با فهم و کمالات باشه که خودش همیشه یه مبلغی رو برای همسرش در نظر بگیره البته اینجوری هم دوس ندرم که زمان و مبلغ مشخصی اشته باشه .خود مرد باید اینقد به امور مسلط باشه و بدونه خانومش کی چی و چقد میخواد.کیا با نظر من موافقا؟؟؟؟
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کاملا موافقم آنی جون
حرف من هم همین بود که گفتم
همسرم اصلا به این موارد توجه نداره
دوست ندارم حرمت همسر رو بشکنم و تمام حرف ها رو بزنم
درست هم نیست
ولی خرجی دادن رو اصلا بلد نیست
هر کاری داشته باشم که نیاز به پول داشته باشه یا از مادرم میگیرم یا از داداشم که مجرده
خدا را شکر تا حالا هم کوتاهی نکردن
حتی در مورد هزینه درمانم که خیلی سنگین بود
رهاجون در آمد هر ترم همسرت چقدره؟
اره مهتاب جون منم از این پولا رو جمع میکنم
آره منم خیلی مخالفم که خرج مرد و زن جدا باشه اصل کار مرد مرد باید پول خرج خونه رو بده
آنی جون خوش اومدی
رها جون مرسی عزیزم...منم تایپم خوبه..اما خوب خود نوشتنش طول کشید...
راضیه جون خوبی؟ بهتری؟
سحر جون خوبی ؟
ممنون از خوشامدگوییت راضیه جونم.پستت رو خوندم راستش رو بخوای به نظرم یه خانم نباید به زبون بیاره ولی با کاراش و رفتاراش باید به مرد بفهمونه که باید به زن خرجی و پول بده.
من با آنی جون موافقم همسر من ماشالا ماشالا خیلی توی این امور وارده
خیلی حواسش به این مسایل هست اصلا من به مسایل مالی کاری ندارم همسری خیلییییییییییییییییی حواسش هست
سلام شادی جون شقایق جون و مهتاب جون... خوش اومدین
فدات شم ملیحه جون
خدا را شکر بد نیستم
تو خوبی گلم؟
راضیه جون شاید همسرت نمیدونه چقدر پول احتیاج داری. خب بهش بگو مثلا ده تومن میخوام برای خرید وسایل خونه.
درسته آنی جون
من توی زندگی خودم اصلا به زبون نیوردم
بارها منتظر عکس العملی از طرف همسر بودم
ولی متاسفانه بی نتیجه بوده
سلام ملیحه جون شادی جون و مهتاب جون عزیز. عاشق همتونم دوس جونیا چه جمع گرمو صمیمی دارین از آشنایی با همتون خوشبختم
من با ملیحه هم موافقم
ملیحه جونی منو همسری هم حساب مشترک داریم
به نظر منم نباید خرج جدا باشه اصلا یعنی چی جدا
سحر جون یعنی یه مرد اینو نمیدونه که وقتی از منزل خارج شد باید یه مقدار هر چند ناچیز پول تو خونه بزاره
شاید نیاز شد
ولی اصلا به این مسائل توجهی نداره
رها جالب می دونی چیه اینگه من اصلا به درم تا حالا نشده بگم پول می خوام...اصلا باهاشون راحت نیستم..شاید به این دلیل که می دونم برای خرج کردنم باید دلیل داشته باشم واسشون اما محمد اینطوری نیست...بی دلیل هم خرج کنم بهم نمیگه چرا...البته اصلا آدم ولخرچی نیستم اما با این حال همیشه پدرم میگه چرا فلان چیزو خریدی...مثلا بعد مدت ها مانتو میخرم میگه تو که مانتو داشتی و.......در صورتی که با پول خودمم خرید می کنم..کلا اینطوری هستن و منم تا جایی که بشه ازشون پول نمی گیرم
دوستای عزیزم خوش اومدین اگه تک تک اسماتونو نبردم واسه اینه که ترسیدم یادم بره اسم همتونو ببرم
سحر جون این لینکشه
http://www.noarous.com/fa/thread/115674/page/2
راضیه جون خوب حالا تو امتحان کن چند بار بگو ببین چی میگه
بعد یه سوال راضیه جون اگه بگی پول میخوای بد خلقی میکنه؟
راضیه یعنی نشده از همسرت تا حالا پول بخوای؟
شادی جون منم موافقم با نظر ملیحه جون.خیلی خوب منو و تویی تو زندگی وجود نداشته باشه .به نظرم وقی یه زنگی شروع میشه یعنی همه چی میشه( ما)و این مورد خرجی و پول هم باید همینطور باشه
سلام به روی ماهت شقایق جون
راضیه جون خب تجربه نداشته یا ندیده که اینکارو انجام بده. شوهر منم پول نمیذاره هر وقت پول لازم دارم بهم میده.
شادی جون کار از چند بار گذشته دیگه
بارها بهش گفتم
اینقدر امروز و فردا میکنه که بلاخره منصرف شی
----------------------------------------
ملیحه جون بارها ازش خواستم
ولی بی توجه هست
شادی جون خیلی خوبه که از نظر مالی از طرف خانوادت حمایت میشی اما من متاسفانه این آیتمو ندارم و همه مخارجم با خودمه و حتی گاهی خرید هایی می کنم که پولشو ازشون نمی گیرم...چند سالی هست که همینطوره وضعیت و گاهی از این عدم حمایت آزرده میشم
مرسی شقایق جونی شما هم خوش اومدی بوس بوس
ولی بچه من همیشه به بابای و مامانی میگم پول میخوام
راحتم مساله ای با این مورد ندارم
همیشه به بابا میگم میخوام برم آرایشگاه 50تومان میخوام زود میده بعد میگه خسیس تو یعنی میری سرکار یه وقت دست تو جیبت نکنی ها البته با شوخی منم میخندم میگم دست کردم خالی بود چیزی نبود خخخخخخخخخخخخ
راضیه جون عزیزم فک کنم آدم خجالتی هستی .ولی فک کنم بهتر باشه به فکر یه راهی باشی که چجوری از همسرت این مساله رو بخوای بالاخره هر ردی یه لمی داره به نظرم باید تو هم باید راه بیان کردنشو یاد بگیری گلم
سحر جون نمیخوام حرمت همسر رو بشکنم
و همه چیز رو بیان کنم
این خساست فقط در مورد من هست
برای خرج کردن با دوست و خانواده خودش اصلا کوتاهی نمیکنه
ملیحه جون خوب بابا ها به فکر جیب بچه هاشونن اونا فکر می کنن با خریدای الکی پول حدر میدین
بچه ها خوشحالم با نظرم موافقید
به نظرم مسائل مالی از یه لحاظ هم خیلی مهمه هم خیلی بی ارزش...مهم از این لحاظ که زندگی بر اساس اون می چرخه و بی اهمیت از این لحاظ که به قول قدیمیا پول چرک کف دسته...میاد و میره...
ملیحه جون منم بانظرت موافقم همسرم هرچقدرم خرید کنم کاری نداره ولی بابام میگه ولخرجیه.
سارای عزیز به نوعروس خیلی خیلی خوش اومدید ...
از اینکه در جمع گرم قــــرارهای شبانه نوعروس ، بینیمتون، نهایت خوشحالی و خوشبختی ماست.
صفـــــا
مهدیه جان، بله به خانومی انعکاس داده شد و حتمن با شما تماس خواهند گرفت و موردی که پیش اومده رو حل خواهند کرد. خیالت راحت عزیزم.
منم امشب حتما میام :-)
سلام کسی هست؟
صفا سلام. خوبی؟ خسته نباشی.
به مدیریت خانومی لطفا اطلاع بدید جواب منو بده.....................
عزیزم سارا جان خوش اومدی به نو عروس. عزیزم الان بچه ها همه تو جزیره اسرار آمیز جمع هستن شما هم بیا اونجا
بچه ها کسی تا حالا از موسسه اتباری کوثر یا آرمان وام گرفته؟
سلام. من اول نامزدی به آقامون گفتم خرجی من رو بریز به حسابم چون هیچ وقت بهت نمیگم بهم پول بده. از خونه پدری عادتمون بوده که بهمون پول رو میدادن بدون خواستن. شوهرم گفت باشه ولی انجام نداد. الان بعد عروسی خودم همه چی رو گرفتم دستم. کارکرد هر روزش رو که میاره خونه به چند جا تقسیم میکنم که یکیشون مخارج خودمه. حالا هر وقت بخوام پولی واسه خودم خرج کنم بهش میگم از اون پول فلان قدر واسه این کار خرج کردم، فقط اطلاع رسانی