آیا در زندگی با همسرتان به مشکلاتی برخوردید؟! آیا علی رغم این که سعی کره اید منطقی و عاقلانه ازدواج کنید، اکنون و در ابتدای زندگی مشترک نا امید شده اید؟!

آیا در زندگی با همسرتون به مشکلاتی برخوردین؟! آیا علی رغم این که سعی کره اید منطقی و عاقلانه ازدواج کنید، اکنون و در ابتدای زندگی مشترک نا امید شدین؟!

چه چیزی اذیتتان میکند؟

شاید فکر می کنین اگه اون تجربه قبلی با عشق شما رو وارد زندگی مشترک می کرد چقدر رندگی عاشقانه دلپذیرتر بود. شاید به طور ناخودآگاه این موردو با قبلی مقایسه می کنین و مرتب این تردید به ذهنتون میاد که انتخابتون آیا بهترین انتخاب بوده؟ شما متوجه یه مشکل جسمی یا شخصیتی در همسرتون شدین که قبلاً متوجه اش نشده بودین. این مشکل اگر چه کوچک به نظر می رسه، اما آزارتون میده، فکر می کنین نکنه باز هم چیزای دیگه ای باشه که متوجهش نبوده باشین.

با این تردیدهای آزاردهنده چه باید کرد؟

زندگی عاشقانه لزوماً معناش این نیست که عشق از قبل ازدواج شروع شده باشه. اگه شما و همسرتون هردو آگاهانه سبک زندگی خانوادگیو انتخاب کرده باشین و به طور کلی از نظر شخصیتی هم با هم متناسب باشین و هر دو هم بلد باشین که چطور باید با هم رفتار کنین، عشق بعد از ازدواج اتفاق می افته. باز هم میگم: باید این ذهنیت رو برای خودتون جا بندازین که اون شکست عشقی، دقیقاً اتفاق بهتری بوده و خیلی هم باید به خاطرش خدا رو شکر کنین!

 در موقعیتی که الان هستید، داشتن بعضی تردیدها منطقیه. ازدواج بزرگترین قراردادیه که تو زندگیتون می بندین. شما یه روسری هم که از بازار میخرین، وقتی میاین خونه ممکنه نسبت به خریدتون تردید داشته باشین. در مورد ازدواج که دیگه هیچ! اما حتی اون روسری هم که خریدین، وقتی رسیدین خونه می تونین به این فکر کنین که: «وای! چرا من باز 4 تا مغازه دیگه بیشتر نگاه نکردم؟ شاید بهتر یا ارزون ترشو پیدا می کردم!» در این صورت حتی اگه بهترین خریدو هم کرده باشین، باز ذهنتون مشوشه و از داشتن اون بهترین هم نمی تونین لذت لازمو ببرین. در مقابل، می تونین فکر کنین که: «چه خوب که من روسری ای رو که دلم می خواست پیدا کردم. شاید روسری های بهتری هم تو بازار باشه، اما من امروز اینو پسندیدم و تا مدتی هم سرم می کنم و ازش لذت می برم. هروقت هم که کهنه شد فرصت دارم برم یکی دیگه بخرم.» البته ازدواج مثل خریدن روسری نیست و معلومه شما نمی تونین هروقت خواستین برین یه شریک زندگی دیگه بخرین! اما دو تا نکته هست: اول اینکه زندگی با یه انسان دیگه، فرقش با داشتن یه کالا اینه که اشیاء فرسوده میشن اما آدم ها برعکس، هر روز نو تر از دیروز میشن. آدم ها کامل میشن و روز به روز و این تکامل در کنار همدیگه است که باعث میشه نه تنها زندگی تکراری نشه، که علاقه بیشتر و بیشتر هم بشه. نکته دوم هم اینکه به هرحال هر وقت که دو نفر نتونستن در کنار هم به آرامشی که میخوان برسن، راه برگشت بسته نیست. همه اینها یعنی در عین اینکه با چشم باز و عاقلانه تصمیم می گیریم، در انتها باید توکل کنیم و منتظر باشیم نتیجه کار خوبمونو ببینیم.

حالا به این سؤال فکر کنید

آیا پیش از ازدواج متوجه این مشکل جسمی یا شخصیتی که در همسرتون می بینید شده بودید؟ اگر منطقی و عاقلانه فکر کرده و تصمیم به ازدواج گرفته اید، قاعدتاً این مشکل آن قدر شدید نبوده که توجه شما رو به خودش جلب نکرده. درسته؟ اما حالا براتون بزرگ جلوه کرده و تو بستر همون تردیدهایی که گفتم، بیشتر نگرانتون کرده. سوال اینه: آیا این در زندگی مشترک شما و در ارتباط مشترکتون در آینده مشکلی ایجاد می شه؟ این سؤالو از خودتون بپرسین و این سؤال رو که آیا شما می تونید با پیامدهای این مشکل جسمس یا شخصیتی در همسرتون کنار بیایید؟!

به این سؤالها باید با صراحت به خودتون جواب بدین. دقت دارین که اینها در مورد خودتونه. برای همینه که همیشه توی مشاوره ها می گیم شما قبل از شناخت طرف مقابل، خودتونو باید بشناسین. شما این مشکل همسرتون رو دیر تشخیص دادین، اما آیا قبلش خودتون جواب همین چند سؤالی که من گفتم رو درباره خودتون می دونستین؟ جواب همین سؤالها، تا حد زیادی می تونه به شما کمک کنه تصمیم درستی بگیرین.

چه چیزی بعد از ازدواج به چشمتان آمده که قبل از آن متوجهش نبودید؟