آرزوی من اینه که آرزوی همسرم برآورده شه واونو صاحب یه دخترسالم ومامانی بکنم واینقدرحسرت دخترداشتن به دلش نمونه.شکرخدا ما یه پسر8ساله سالم وباهوش وخوشکل داریم وباتمام وجودخدا روشاکریم.وآرزومند تمامی آرزوهای شما عزیزان هستم.امیدوارم همگی حاجت روا بشیم.آمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین
سارا جان منم این مشکل رو داشتم همراه با درد زیاد که فقط مسکن میخوردم پریروز رفتم پیش دخترم متوجه شدم که کیست نداشتم و مشکل چیز دیگه ای بود البته 2-3 تا آزمایشم نوشت که باید زمان پریود بدم که دقیق تر بررسی بشه من دکترم خیلی خوبه حتی مشاوره هم میده که چه کارهایی باید بکنی و واقعا خوش اخلاقه اگر خواستی بگو شماره ش رو بهت بدم
سارا جون مشکلت باید سریعا درمان بشه اگر نه دچار کم خونی شدید میشی و این کم خونی توی سیستم عصبیت تاثیر بسیار بدی میذاره دچار عدم تعادل هورمونی شدی دکتر بهت امپول میده احتمالا ممکن هم هست کیست داشته باشی که شاید دکتر بهت سونو بده سریعا برو دکتر !!! درمان داره
بچه ها برای همتون دعا میکنم سال خوب و پر از خیر و برکتی داشته باشین شما هم برای من دعا کنین که خدا برای تصمیم مهمی که امسال باید بگیرم بهم کمک کنه امسال من تصمیم مهمی باید بگیرم خدایا خودت بهم کمک کن و راه درست رو نشونم بده
ارکیده جان برای تمام آرزوهات آمین میگم. میگن وقتی یه آرزو میکنی بلند آمین بگو شاید مرغ آمین اون لحظه از کنارت داره رد میشه و بشنوه اون موقع هست که آرزوت بر آورده میشه
خدا یاری کنه یه کار خوب توی تهران یا شاهرود واسه همسرم پیدا بشه و دیگه اینکه خدا همه مریضا رو شفا بده سلامتی کامل رو به بابام برگردونه و خانوادم سلامت باشن همینطور 2تا خواهرام به سلامتی زایمان کنن و کارهای عروسیمون رو بتونیم هر چی زودتر ردیف کنیم که بریم سر خونه زندگیمون، وای چقدر آرزو دارم دیگه روم نمیشه بقیشو بگم برامون دعا کنید مرسی (آمین)
من ارزوم اینه که تو سال جدید اولا همه مردم و البته خانوادم سلامت باشند افراد مسن خانواده عمر با عزت داشته باشن و خدا خودش جوانانمون رو در پناه خودش بگیره ولی از همه مهمتر از خدا شفای کامل پسر خاله عزیزم رو میخوام لطفا برای سلامتی و موفقیتش دعا کنید التماس دعا
من آرزو میکنم پدرم هرچه زودتر سلامتیش رو به دست بیاره و مادرم که ازش نگهداری میکنه همیشه سلامت باشه و در این سال جدید که پیش رو هست همه خانوادم شاد و تندرست و باذهنی آرام زندگی سالمی داشته باشن و خدا شادی و سعادت و سلامتی نصیب من و همه کنه (آمییییییییین) خدایا خودم و زندگیم را به تو میسپارم پس رهایم نکن که زندگی بی تو را نمیخواهم
امیدوارم خدای بزرگ همه روحاجت روا کنه.منم آرزو دارم خدا در وهله ی اول به همه ی عزیزانم سلامتی بده واونارو به آرزوهاشون برسونه.دوم اینکه تریلی وخونه ی پدری همسرم فروش بره تاپول خوبی دستمون روبگیره تا همسرم از این وضعیت شغلی که یک ماه ازمون دوره وباخطرات زیادی رفت وآمد میکنه راحت بشیم.سوم تمام وجونا مخصوصأبرادرام صاحب کاروزندگی خوبی بشن ودر آخرهمه ی مسافرا باسلامتی ودلخوشی به سر زندگیشون برگردند.الهی آمییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین
سلام آرزو زیاد دارم ولی اجابت کمه نسی جون ازخدامیخوام مشکلتو حل کنه با همه وجودم کاری از دستم برنمیاد جزدعا.توروخداشماهم برامون دعاکنیدگرفتاریم فقط دعاکنید
اولین و مهم ترین آرزوم سلامتی خانوادم و همسرمه. چون اونا تنها داشته های ارزشمند من توی این دنیان. و اینکه یه زندگی همراه با آرامش و دل خوش داشته باشم و بتونم توی رشته مورد علاقم ادامه تحصیل بدم.
من تا یه ماه دیگه خاستگاریمه و امیدوارم تا آخر شهریور عروسیمونو بگیریم.حوصله نامزدی و زیر عقد بودن تو خونه پدریمو ندارم.راستی خیلی دلم یه ماه عسل رویایی میخواد.یا با کشتی بریم یونان یا بریم مالدیو.یه مسیر دریایی با کشتی بریم یا حداقل یه جزیره فوق العاده زیبا و خاص
سلام به همه ی کاربرای خوب سایت نو عروس
من تازه به این جمع وارد شدم و دلیلم هم راهنمایی از شماست
من یه دختر 27 ساله هستم که مخارج زندگی خانواده ام با منه... خانواده ام رو شدید دوست دارم واسه همین اصلاً ازدواج نکردم
الان مشکلی دارم که خواستم با راهنمایی شما دوستان حلش کنم... هرچند که نمیدونم این مشکل رو کجای اتاق های گفتگو بیان کنم
همه خواهر برادرهای من ازدواج کردن و تنها من و برادر کوچکترم مجرد هستیم... برادر من تازه خدمت سربازیشو تمام کرده و من برای ایجاد شغلش براش یه وانت خریدم که توی قسمت باربری توی شرکت خودم مشغول به کاره. جدیداً نامزد کرده و طبق رسم و رسومات، مبلغ 6 میلیون تومن به عروس دادیم تا بتونه سرویس طلاشو تهیه کنه. من تمام هزینه های عروسی رو تقبل کردم و اصلاً دوست ندارم آرزویی برآورده نشده بمونه... دوست دارم همه چی طبق برنامه پیش بره
هنوز تاریخ عروسی مشخص نشده ولی به اتفاق خانواده خرداد ماه سال 94 رو انتخاب کردیم تا امتحانات خواهرزاده هام تمام شده باشن و کسی دغدغه ی مدارس رو نداشته باشه
من اهواز زندگی میکنم و با توجه به گرمای اون زمان بهتر دیدم که با چند موسسه مدیریت تشریفات مشورت کنم
متاسفانه همه برای مدیریت مجالس مبالغ خیلی زیادی رو خواستار میشدن، من با توجه به وسع مالیم میتونم تا 50 ملیون تومن خرج کنم که با توجه به 6 ملیون فقط 44 ملیون باقی مونده...
تصمیم گرفتم خودم مدیریت کنم اجرای مراسم رو. به همین دلیل شدید نیاز به کمک و راهنمایی دارم
گفتم و باز هم میگم که میخوام همه چی براشون تک و بینظیر باشه...
خواهش دارم دوستان لطف کنن و از تجربیاتشون برای من بگن، دوست ندارم برادرم و خانومش سالهای بعد از عروسیشون همیشه حسرتها رو بخورن و کاشها رو بگن
با سپاس از همه
عزیزم دخترخوب گلم اخه من چى بگم به شما.انتظارنداشته باش برات کف بزنم بگم چه دخترفداکارى چه دخترمهربونى.یعنى چى چون خرج خانواده بامنه ازدواج نکردم ؟نامزدى داداش گلت مبارک باشه ولى توهم بایدیه کم به فکرخودت باشى هنوزم دیرنشده هیچوقت بخاطرشغل تحصیل یاهرچیزدیگه اى تواین دنیا خودتون روازخوشبخت بودن محروم نکنین بقران خیلى ناراحت شدم ...من فزرنداول خانواده وتک دخترم داداشم یه مورد ok براش پیش اومدبااینکه کوچیکترازمن بودگفت اول باید اجى بره سرزندگیش بعدعقدمن بابا اینا براش رفتن خواستگارى.ولى به قول دکترشریعتى تا باکفش کسى راه نرفتى درموردراه رفتنش قضاوت نکن ادم نمیدونه چى بگه مهربونى خوبه ولى به حدش گلم تویه دخترى داداشت بایداینکارارو براى اجیش انجام بده فرداپس فردا همه سرزندگیشونن تو میمونى ویه عالمه تنهایى
لیدی جان چه خبره 50 میلیون خدمات مجالس چرا اینقدر گرون میگیره والا ما. تو تهران با این همه تجملات و گرونی با 35 تومن عروسی گرفتیم 270 نفرم دعوت کردیم به نظرم یکم داری زیاده روی میکنی
لیدی جونم، عزیزدلم، دخترا راست میگن. منم میگم فداکاریت خوبو قشنگه، اما باید یه حدی داشته باشه. تجملات بیش از حد ضرورتی نداره، تو هم میتونی با مهربونیت طوری برای داداشیت مراسم بگیری که همه چیزای ضروری توش باشه و چیزی کم نباشه و به دلشون نمونه، هم خرج الکی نکنی پای تجملات برای یک شب. یعنی با هزینه خیلی کمتر. با اضافیشم هم میتونی برای خودت یه پس انداز کنار بذاری، هم یه کمکی به اول زندگیشون بکنی. 50 میلیون فقط برای مراسم خیلیه. 6 تومنشو که برای سرویس گذاشتی، اما مراسمو با هزینه خیلی کمتر میتونی انجام بدی. مهموناتون چند نفرن عزیزم؟ من با اهواز آشنایی ندارم، اما هرچیم که باشه این مقدار خرج اصلا لازم نیست. من که فکر میکنم با 10- 15 میلیون هم میتونی همه کار بکنی براشون. باز تصمیم با خودته. خدمات مجالسم به نظرم اگر تالار میگیرید ضروری نیست. خود تالار همه کارا رو انجام میده. مگر اینکه بخواید توی خونه یا جایی از خودتون مراسم بگیرید که بازم نباید مبالغش خیلی بالا باشه. حالا چقدر بهت گفتن مگه عزیزم؟ ایشالا هم داداشیت اینا و هم به زودی خودت خوشبخت بشید عزیزم :)
من عاشق این آرزوی عروس خوشگلمون، مونایی شدما. منم همیشه همینو از خدا میخوام، سلامت و خوبی و خوشی عزیزانم و خودم. البته برای همه هم همینو میخوام همیشه...(خیلی مختصر گفتما) :))
دقیقا سحر. مثلا من گلم زود پژمرد توی باغ و قشنگیشو از دست داد از شدت گرما. همینم برام حسرت شد. چون توی سالن گلمو گذاشتم کنار باهاش نرقصیدم گفتم زشت شده گلم. ولی به جاش گل نامزدیم تر و تازه مونده بود چون مراسم اسفندماه بود
اره فرشته جون.هیچ عروسی نیست که حسرت چیزی رو نخوره منم بعضی از دوستای صمیمیم تو عروسیم نبودن.بالاخره عروسیه دیگه . همه چی که صد درصد مطابق میل وخواستت نمیشه که.
سحر راست میگی مثلا من چندتا از کسایی که همیشه دوست داشتم جشن عروسیم باشن دقیق روز عروسیه من اتفاقات بدی براشون افتاد و نتونستن بیان. من هنوزم حسرتش رو دارم که کاش بودن مخصوصا یکی از دوستای صمیمی دوره کاردانیم. مادربزرگش شهرستان حالش بد شد مجبور شدن برن نتونست بیاد. میگفت من توی آرایشگاه بودم دیگه داشتم میومدم سالن که این طوری شد.
بنظر من هر قدر هم که عروسی کامل باشه همه ی عروسا دوباره حسرت یه چیزای دیگه رومیخورن .لیدی خانم شماهم هنوز عروس نشدی که فکرمیکنی اگه عروسی همه چیش کامل باشه عروساحسرت نداشته هاشونو نمیخورن.حتی ممکنه عروسی کامل بگیری یه چی رو لحظه اخر یادت بره مثلا خواهر من گیفت عروسی درست کرده بود برای مهموناش ولی دست خواهرشوهرش مونده بود اونم یادش رفته بود بده به خواهرم.خواهرمم ناراحت بود چرا اوناروبهش نداده که به عنوان یادگاری بده به مهمونا.
فرشته من اصلا نمیتونم این همه آدمو تصور کنم من فکر کنم حتی سمینارم که برم این همه آدم اونجا هم نباشن واقعا مدیریت همچین برنامه ای خیلی سخته از غذا دادن تا پذیرایی و ... ما برای عروسیمون که یک دهم بود تو تالار 10-12 تا خدمه برای پذیرایی بودن حالا دیگه واسه 2000 نفر حداقل 70 نفر باید برای پذیرایی فقط باشن به نظرم باید عروسی رو یکم جمع و جور کرد بیچاره خانواده داماد گناه دارن
من فقط راهنمایی میخوام در مورد تشریفات مجلس، نمیخوام کم وکاستی توی جشن باشه... چون من با هر نو عروسی که صحبت میکنم خیلی آرزوهای برآورده نشده از جشنش داره... حتی تو همین سایت هم خوندم بعضیها جشن عروسیشون اونجوری که میخواستن پیش نرفته... اصلاً دوست ندارم فردا بگن کاشکی ما هم فلان کار رو انجام میدادیم
از شما میخوام کمک کنید و بگید چه چیزهایی رو آماده کنم، با توجه به اینکه جشن خرداد سال 94 برگزار میشه... به امید خدا.......... میخوام بهم عکس بدین، از مراسم مختلف واسم بگید... از رقصها و کلیپ ها و ....... از سفره ها و جایگاه ها و گل آرایی ها...... چیزهایی که در حد پول من هست و مناسب و زیبا باشن
الهه جون آره، اینقدر که واسه عروسی فامیل دوندگی کردم و کمک تدارکات بودم که الان کافیه لب تر کنم همه پا میشن میان کمک... عروسی داییم هم همینطور بود، داییم هیچ کس رو نداشت کمکش کنه، پول و پله ایی هم نداشت که خرج کنه... من خودم باهاش میرفتم بازار، خرید سرویس خواب و رو تختی و تزیین اتاق عروس، اتاق عروسش اینقدر قشنگ شده بود که فیلمبردار از داییم آدرس تشریفاتی که اتاق رو چیده بود خواست، داییم گفت که خواهر زاده ام همه این کارا رو کرده. فیلمبردار تعجب کرده بود، مخصوصاً وختی که فهمید خودم تزیین ماشین عروس رو انجام دادم... برای تزیین ماشین عروس هم همه جا بالای 400-500 تومن دستمزد میخواستن که من با 20 تومن ماشین عروس رو تزیین کردم، شب قبل از عروسی من تا ساعت 4 صب بیدار بودم و فقط پاپیون میدوختم!... فرق جشن داییم با جشن داداشم این بود که داییم فقط میخواست یه جشن باشه دست خانومشو بگیره بیاره خونه اش... خانواده من آدمهای سرشناسی هستند و آرزو دارم عروسی واقعاً بی نظیر باشه... من مرتب از خانوم دادشم نظرشو میپرسم ولی اون اصلاً نظری نمیده و میگه میدونم سلیقه ات بهترینه، و اینکه تو داری از جیبت میدی، اینکه من بخوام بیشتر از حد بارت کنم کار درستی نیست، پس هر چی تو بگی همون قبوله. اینقدر که استرس دارم نمیتونم چیزی انتخاب کنم... نمیدونم چه رنگی انتخاب کنم برای سرویس که خیلی لرد و شیک باشه و تا چندین ساله دیگه شیک بمونه
لیدی جونم خب هر کدوم از اینا رو توی بخش خودش سر بزن و بپرس که دوستامون بتونن راحت نظرا و ایده هاشونو بهت بدن. از مراسم خودشونم گفتن توی موضوعات خودش، از اونام میتونی ایده بگیری. رها جونم جنوبه فکر کنم، وقتی برگرده شاید بتونه یه اطلاعاتی بهت بده. وقت که زیاد داری عزیزم.
خوش به حال عروستون با داشتن همچین خواهر شوهر گل و هنرمند و دلسوزی. ایشالا که همه چیز عالی میشه. ایشالا داداشیتو زن داداشیتم قدرتو بدونن. عزیزم، برای اینکه حرفی توش نشه، هرقدرم عروستون گفت نه انتخاب چیزای اصلی رو بنداز گردن خودش و تو فقط کنارش باش و اگر توی انتخابش ازت نظر خواست کمکش کن که بعدا به خاطر اختلاف سلیقه حرفی پیش نیاد.
وااااااااااااااااااااای لیدی جان من اصلا نمیتونم همچین جمعیتی رو تصور کنم ما تازه 270 تا مهمون رو هم میگفتیم زیاده باید کم کنیم و همه رو خانم و آقا دعوت کردیم و بچه هاشون رو دعوت نکردیم . تهران اینقدر مخارج بالاست که کسی از کسی ناراحت نمیشه و همه شرایط هم دیگه رو درک میکنن و آدمها از هم انتظار ندارن . واقعا نمیتونم بگم باید چی کار کنی . مثلا نمیشه شماهم فقط هرکسی رو با همسرش دعوت کنین و بچه هاشون رو دعوت نکنید واقعا خیلی سخته شرایطتون
مرضیه جان، عزیزم شما یکم توی فرهنگ خوزستانیها باشی متوجه میشی، عروسی برادر بزرگترم کلی از فامیل رو دعوت نکردیم 1200 نفر شدن، تا الان که 8 سال میگذره همه حرفشو میزنن که دعوتمون نکردن!.... اینجا رسم اینه که هر کی به عروسیش دعوتت کرده، شما هم باید دعوت کنی... 2000 نفر ما جمعیت خیلی طبیعی هست، 11000 نفر خانوم و 900 نفر آقا تخمین زده شد. البته اینم بگم خانواده ی پر جمعیتی داریم، من 11 تا دایی و 7 تا خاله دارم که همینا میشن 200 نفر! پدرم یه جورایی بزرگ فامیل هست و نمیشه هیج جوری از مهمانها کم کرد... در مورد وسایل خونگی بگم که خدا رو شکر این سنت کنار گذاشته شد و ما موظف هستیم فقط سرویس خواب رو بگیریم. چیزهایی مثه پرده، قالی، کولر و رو تختی رو من باید بگیرم و ما بقی رو عروس تهیه میکنه که هیچ اجباری درش نیست، بعضی ها هم فقط با لباس عروس میان خونه ی داماد!.... اینم بگم که تهیه یه جهزیه کوچیک در حد یه دست لباس و یه دست لباس بیرونی و خرید لوازم آرایشی هم پای داماد هست.. که اینم حدود 1 میلیون تومن خرج بر میداره. برای سرویس خواب و قالی اصلاً نمیتونم هزینه ایی حساب کنم.... در مورد مدیریت این همه آدم هیچ ترسی ندارم چون همیشه عروسی های فامیل اینجور بوده و همه با این موارد آشنایی دارن. ولی من قسمت پذیرایی از مهمان ها رو به دلیل بالا بودن قیمت میوه و نوشیدنی حذف کردم... من صرفاً فقط برای جشن عروسی میخوام خرج کنم و مابقی مایحتاج رو خودشون بعداً تهیه میکنن.
این همه آدم تو یه مراسم اصلا وقتی پیدا میکنن که هم دیگرو ببینن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اصلا عروسو میبینن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی عذرمیخوام ولی برا بازی فوتبال 2000 نفر نمیرن عروسی که دیگه خیلی زیاده عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مراسمو کی کیخوای برگزار کنین؟ من به جای شما استرس گرفتم.البته میدونم اصلا نباید بهت انرژی مفی بدما ولی من به جای عروس استرس گرفتم.مطمئنین که میتونی مراسمو ساپورت کنی الی جون؟
نیلوفر جان، هیچ وخت شرایطش برای من پیش نیومد... اگر ازدواج میکردم نمیشد درس بخونم و اگر درس نمیخوندم الان این شرایط رو نداشتم.... الان هم نمیتونم ازدواج کنم چون نمیتونم حتی یکم از وختم رو خالی کنم... مدیر یه شرکت بازرگانی هستم و وختم شدید پره، همان یه مقداری که میمونه صرف پدر و مادرم میکنم... من حتی وخت نکردم که فوق لیسانش مورد علاقه ام رو ادامه بدم............. واما در مورد صحبت شما ندا جان... توی اهواز هم قیمت همینقدره، ولی با توجه به تعداد مهمانان ما که حدود 2هزار نفر هستند، تالارهای با ظرفیت بالا ورودی و خدمات گرونتری دارن...... الهه جان از راهنماییت متشکرم عزیزم، هزار مرتبه خدا رو شکر من پس اندازمو دارم، اون 50 تا که برای داداشم کنار گذاشتم میدونم که توی 2 سال کار بر میگرده. آدم برای راحتی خودشه که کار میکنه!.... تعداد میمهانان ما 2 هزار نفر تخمین زده شد که با توجه به این جمعیت زیاد مجبوریم توی تالار برگزار کنیم و من تالاری رو میخوام که محل بازی برای بچه ها داشته باشه.... مورد دیگه اینکه با حساب سرانگشتی که کردم، تمام پذیرایی ها رو فقط محدود به شام کردم و ما بقی هزینه ها رو میخوام جهت موندگار کردن جشن خرج کنم... مثه آتلیه و عکاس و فیلمبرداری.... با احتساب یه پرس 15 تومن برای 2 هزار نفر من باید 30 ملیون پرداخت کنم! با 14 ملیون باقیمانده من عملاً دست و پام بسته میشه... چون سرویس خواب عروس و عکاس و فیلمبردار بیشتر از این حرفهاست... و اینکه مطمینم هزار جور هزینه های خرد مثه سفره عقد و جایگاه و کرایه های حمل و نقل و .... هم هست که باید حساب بشه.
ببین حداقل به 500 نفر برسون که هم بتونی مدیریت کنی هم عروسیه شیک تری بگیری هم اینکه همه پولتو خرج نکنی و یکم پس انداز برای پشتوانه مالی خودت و خانوادت نگه داری. عزیزم. میدونم میخوای همه چی تمام باشه ولی الان زمانه ای شده که باید به خیلی چیزا فکر کرد و بی پروا کاری رو انجام نداد
ندا 2000 نفر به زبون راحته گفتنش ولی میدونی چقدرن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟به قول ندا اینطوری میتونی یه مراسم خیلی شیکتر بگیری و بهترین پذیرایی رو داشته باشی. حالا 500 تا نه 800. یکمی بزن از مهمونات خانومی. خودت به مشکل میخوری تو مدیریتش.
آره سحر جان عامل اصلیه لاغریم استرسو حرصه. اتفاقا یه بارم به مادرشوهرم گفتم. یه بار برام لباس خریده بودن بعد خیلی برام بزرگ بود. چند بار پشت سر هم گفت از بس که لاغری. منم بهم برخورد یه حرکت بچگانه کردمو گفتم اتفاقا خیلیا حسرت هیکل منو دارن. در ضمن لاغریه منم به خاطر استرساییه که دارم. استرسم کم بشه چاقم میشم که اون موقع همه بگن چقد چاقی. دیگه هیچی نگفتن از اون روز بهم. دوست جونیا کارم بد بوده؟
ماشالات باشه فرشته جونی. خدا نکشتت دختر تو 7 ماه 12 کیلو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من دو سال دارم خودمو میکشم 4 کیلو اضافه کردم. البته بگما من آدم حرص و جوشی هستم یعنی با کوچکترین استرس و حرص 2 کیلو گوشتم آب میشه
نه الهه نترس نمیام بگم آخه مامانمم الانشم خیلی چاق نیست بعد از 5 بار بارداری.فقط شکم تو نرفته از موقعی که باردار شده منو. به من بشه کوشولو میگه تو اومدی همه چیو ازم گلفتی هم چاقم کردی هم دستمو بند کردی الانم باید تا آخر عمرت پیشمون بمونی تا ما تهنا نباشیم. منم میگم میخوام علوس بشم
خب لیدی جان توی این ماشالا این همه فامیل و مهمون چند تایی هستن اونقدر نزدیک که بتونی ازشون کمک بگیری برای تشریفات که هر کسی مسئولیت یه کاریو به عهده بگیره و بدون تشریفات انجام بدید؟ از افراد خیلی نزدیک حتما چند نفر هستن که حاضر باشن برای کمک؟ دست تنها سختت میشه خب!
اینجا اینقدر مساله جمعیت عادیه که همه عادت کردن، کسی منتظر پذیرایی نیست... همه یه جورایی خودشون رو میزبان میدونن، جز خدمه ی تالار خیلیا از میهمانها مشغول پذیرایی میشن... البته اگه وختی واسشون باشه، چون همه میریزن وسط و مشغول بزن بکوب و رقص و شادی میشن... کسی روی صندلی بند نمیشه.من اصلاً مشکلی با جمعیت و پذیرایی و شام نیستم. چون مطمئنماً این مورد به خوبی پیش میره. همه همکاری میکنن در این زمینه. مساله ی من اینه که میخوام جای خدمات کار کنم... ورودی عروس و داماد، ماشین عروس، لباس عروس... سالن آرایش عروس... آتلیه، فیلمبردار، کلیپ عروسی و .....
البته لباس عروس و آرایشگاه رو هزینتو تعیین کن، بسپار به خود عروس. آتلیه و فیلم بردار هم که زحمتو برو بیاش با خود عروس و داماده، تو باز باید بودجه اختصاصیت به این امرو تعیین کنی قبلش فقط. دیگه بسپر خودشون هماهنگ کنن. فقط میمونه ورودی و ماشین عروس که اون رو هم یک گلفروشی از قبل خود داماد هماهنگ میکنه. الان مشکلت چیه گلم؟ چون پذیراییم که میگی خود مهمونا هستن و دیگه چه کاری میمونه گلم؟
مرضیه جونم چقدر شما دلت مهربونه خانومی :) آمین، آمین و بازم آمین به دعا های قشنگت. الهی خدای مهربونمون حاجتای دل تو و همه رو روا کنه. الهی همه دعا هات برآورده بشن و به خواسته های دلت برسی عزیزدلم :)) 3> 3> 3>
سلام خانومای خوجل، اول از همه یه آمیییییییییییییییییییییییییییییییین بلند برای آرزوهای زیباتون بگم و از خدا میخوام که همتونو به آرزوهای قشنگتون برسونه. و اما آرزوهای من ..... خدایا اول از همه همه گناهان مارو ببخش بعد از اون سلامتیه همه خانواده ها بخصوص خانواده خودمو همسری، خوشبختی همه جوونا و از صدقه سری همه جوونا منو آقایی هم کنار هم خوشبخت بشیم. همه اونایی که مستاجرن انشاالله که صاحب خونه بشن. اونایی که از خدا بچه میخوان صاحب فرزند صالح و شایسته بشن. برای همه جوونا بهترین شغل و درآمد فراهم بشه مخصوصا شوشوی خودم. دوستای گلم دعا کنین ک روز محضرمون دوباره عوض نشه وگرنه دق میکنم از غصه.
سال 93 برای من که خیلی سال بدی بود
از همون روز اولش پدرم از ساختمون سقوط کرد و لحظه تحویل سال تو بیمارستان بودیم ولی خدا رو شکر به خیر گذشت
بعدشم اذیت هایی که پدر مادرم کردن سر جواب مثبت دادن بعد از 1 سال
سال 94 هم خیلی بد شروع شد و دعوا ها برای دومین سال ادامه پیدا کرد تا اینکه در یک عملیات محیر العقول( :))) ) 6 فروردین 94 تا به حال شد بهترین روز زندگیم و بعد 2سال جنگیدن بالاخره بله رو گرفتیم و قرار بله برونمون برای 11 اردیبهشت گذاشته شد
امسال که بهترین ساله ایشالا برای همه نو عروسی های عزیز
ممنون مهدیه جان سالگرد عروسی شمام مبارک ایشالا 100 امسن سالگردتون رو جشن بگیرید
ما هم همچنان درگیریم :)))))) مردم با خانواده شوهر مشکل دارن ما با خانواده خوذم
لیدی جان اولین کار رزرو تالار و خدمات مجالس هستش اونم که چون تعداد زیاده و رسم و رسومات خاص دارید باید طبق همون چیزا با مدیریتش صحبت کنین و تعداد غذاها و چه مدل غذایی میخوای بدی و میوه و شیرینی و تزیینات داخل سالن یا باغ رو بهش بگی . بعد برید دنبال آرایشگاه و کفش و لباس عروس. سرویس طلا هم که گفتی خریدی بعدش آیینه و شمعدون و چیزایی که باید برای عروس بگیرین. گفته بودی یه سری چیزا رو هم باید به عنوان جهیزیه داماد بخرید که بعد ازین کارا میتونی نسبت به خونه ای که قراره توش زندگی کنن و لوازمی که عروس خانم خریده لوازم رو خریداری کنین و به سلامتی بچینین تو خونشون
ایشالا توی سال آینده وضع مالی همه عالی بشه
پیامبر میگه فقر که از در بیاد تو ایمان از در دیگه میره بیرون
من واقعا اینو دیدم و خدا کمکمون کرد که از راه راست منحرف نشدیم اونم توی بدترین شرایط مالی
اینم اتفاق خوبی بود که امسال افتاد
دیروز شوهرم داشت حسا کتاب می کرد میگفت من که مهندسم از کارگرمون 200تومن کمتر حقوق میگیرم حالا بهش گفتم مهندسی کیلو چند برو همون کارگری منم راضیم خخخخخخ
شروع سال 93 برای من خوب بود چون اولین عید تو خونه عشقمون بودیم و یه مهمون عزیز داشتم تو ایام عید ولی بعدش خیلی خیلی بد بوده دوست دارم زودتر این سال تموم بشه سال عاطفی خوبی بود ولی مادی نه اصلا به هیچ کدوم از برنامه های مهم زندگیم نرسیدم که هیچ بلکه عقب تر افتادم از همه برنامه ها
دلم میخواس برا ارشد خوب درس بخونم که دیگه امسال یه جای خوب قبول شم که نشد
اما همین که عروسی تموم شد و رفتم سر خونه خودم خیلی اتفاق بزرگ و خوبی بود
امیدوارم که این سه ماهم اتفاقای خوبی برای همه بیفته
من وقتی عید بود از خدا خواستم فقط منو همسری تو این سال مال هم بشیم که شکر خدا، خدا هم صدای جفتمونو شنید و من و همسری الان مال همیم.. تا الانم تقریبا به چیزایی که میخواستیم رسیدیم.دلمون میخواد تا آخر سال بتونیم ماشین بخریم که اگر خدا بخواد میشه اگر هم خدا نخواد و صلاح نباشه نمیشه. اگر خدا خواست و ماشین خریدیم عید با همسری میخوایم بریم پابوس امام رضا. آخه همسری منو از امام رضا خواسته :))))
منم که عیذ=د برام هدیه میارن. دیگه نیاز نیست خودم برم خرید درسته بچه ها؟ اما برای همسری میرم خرید. البته خیلی دوست دارم برای همسری یه رینگ طلا سفید بخرم که اگر خدا بخواد همون کارو میکنم.
من که چون عروسیم شهریور بود مانتو و کیف و کفش واسه خرید عروسیم انجام دادم که هنوز اونارو نپوشیدم از همونا واسه عید هم استفاده میکننم ولی برای شوهرم حتما باید بریم خرید
آره دیشب همسری رفته بود آرایشگاه بعد که اومد گفت داره برف میاد تا من رفتم ببینم تموم شده بود:((( بعدشم که چه بارونی. امروزم شکر خدا عجب هوایی!! به به. مثل بهاره.
مینا جان هدیه ای که عید میخوان بهت بدنو که قبلش نمیدن احتمالا وقتی میری خونشون عیددیدنی بهت میدن قبلش حالا یه مانتوی نو بخر که میخوای بری اونجا برای سال اول بد نباشه. اونا هم که به لباس و ظاهر خیلی اهمیت میدن/
مینا اگه قرار باشه قبل از عید بیارن که میتونی از کادوهاشون استفاده کنی ولی اگه موقع عید دیدنی بخوان بهت کادو بدن که نمیتونی ازشون استفاده کنی عزیزم برای خودت حتما برو خرید که هر جا هم خواستی بری خونه فامیلای همسریت لباسای جور واجور بپوشی
خوش بحال خانومای تازه عروس که کلی کادو و لباسای نو دارن ماها که باید بریم خرید البته من هیچ وقت قبل از عید خرید نمیکنم چون همه لباسای تو انبار مونده رو میارن بیرون مغازه دارا که به هوای عید فروش بره و بعد از عید مدهای جدید میاد تو بازار همونطوری که مونا جون گفت
من قبل عید با شوهرم رفتیم خرید عید برام کرد. وقتی هم عیددیدنی رفتیم بازم چند تیکه لباس و پول بهم عیدی دادن. آخه خریدام رو خوده شوهرم انجام داده بود ولی اونایی که موقع عید دیدنی دادن بهم پدرشوهر و مادرشوهر و خواهرشوهرم دادن
ولی من واسه امسالم توقع خرید عید کامل نداشتم از شوهرم چون بعد از عید عروسیم بود یه خرید کاملم اون موقع برام کردن. من میخواستم مانتو و چیزای دیگم رو طوری بردارم که خرید عروسیم هم بشه ولی شوهرم نذاشت حتی روزی که گفت امروز بعدازظهر بریم خرید یه بحث مفصلی هم سر این موضوع داشتیم و یه جورایی با دلخروی رفتیم خرید کردیم. مخصوصا چون توی ترافیک و شلوغی رفتیم همه مغازه ها هم شلوغ بود کلی سر شوهرم غر زدم من که گفته بودم خرید عید نمیخوام واجب نبود منو توی این شلوغی بیاری که
آخه بچه ها شما اینو در نظر نمیگیرین من الان انقدر لباس نپوشیده دارم که اگر برای 30 تا مهمونی هم دعوت بشم لباس رنگ و وارنگ دارم. 4 تا مانتو هم دارم ک اصلا نپوشیدمشون. یکیشون ک خیلی دوسش دارم منانتوییه که مادر شوهریم قبل از عقد برام خریدن ک برای محضر بپوشم. الانم هر جا میرن برای دخترشون لباسمیخرن به فکر منم هستن و برای منم کادو میگیرن. برای همین گفتم هیچی نمیخرم. تازه مامان خودمم برام میخره. الان دیشب از مزون خواهرم 3 تا تونیک مجلسی برام گرفته. دیگه فکر نمیکنم خرید لازم باشم. نظر شما چیه؟
دوستای نوعروسی از چه تاریخی میرید دنبال خرید عید ؟؟ بنظرتون الان جنس شب عید اومده یا نه ؟؟ فروشگاهها که هنوز پالتو دارن ؟؟ کی خونه تکونی رو باید شروع کنیم ؟؟ من خیلی منتظر عیدم اخه !!!!!!!!!!!!
سال 93سال تجارب تلخ وشیرین بودبرای من.پسرخاله عزیزم روازدست دادیم.خاطره شیرینش عمه شدنم بود وپاس کردن امتحانابانمرات خوب.خبراستخدام رسمی داداش بزرگم سه روزپیش هم برام شیرین بود.اتفاق بهترهم ممکنه خریدخونه باشه هرچی خدابخوادهمون میشه.باکمال میل منتظراومدن سال جدیدهستم وامیدوارم برای همه اتفاقات خوبی رقم بخوره
یه چیزدیگه هم ازقلم افتاداین بودکه توسال جدیدمن وهمسری برخلاف چندماه اول ازدواج که خیلی باهم بحث میکردیم اخلاق هم دستمون اومدوبه شناخت بهتری ازهم رسیدیم
سال 93 برای منم سال خوبی نبود ولی من واقعا و از ته دل میخوام برای سال 94 تغییرات جدیدی رو در خودم ایجاد کنم چون فکر میکنم شاید بخش زیادی از سختیا و ناملایماتی که تو سال 93 دیدم علتش خودم بودم میخوام سال جدیدو با تغییراتی در خودم شروع کنم که دیگه اذیت نشم البته طی کردن این راه سخت جز با توکل به خدا میسر نیست
نسی جون مارو بیخبر نذاری خدا بهش کمک کنه ایشالا
آرزوی من اینه که آرزوی همسرم برآورده شه واونو صاحب یه دخترسالم ومامانی بکنم واینقدرحسرت دخترداشتن به دلش نمونه.شکرخدا ما یه پسر8ساله سالم وباهوش وخوشکل داریم وباتمام وجودخدا روشاکریم.وآرزومند تمامی آرزوهای شما عزیزان هستم.امیدوارم همگی حاجت روا بشیم.آمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین
بچه ها من آرزودارم مشکلم حل بشه بچه هامن تازه اومدم شمادکتر زنان خوب نمیشناسین که من بتونم مشکلموتلفنی یااینترنتی بپرسم دارم دیونه میشم؟؟
به به خانم معلم ایشالا حتما به مدرسه هم راه پیدا میکنی فریبا جونم
فریبا جون امیدوارم خیلی زود به چیزی که میخاید برسید..آمییییین
مرسی فریباجون. فدات
من آرزو دارم زندگی خوب و آرومی رو با همسرم شروع کنم و کارای عروسیمون ظبق روال عادی پیش بره. 18 اردیبهشت عروسیمون هست
نسی جون ناراحت شدم خدا ایشالا بهش کمک کنه واقعا از ته دل امیدوارم نجات پیدا کنه این مبلغ خیلی زیاده؟
بچه هامن اجی ندارم اگه اشکال نداره همتون رواجی صداچنم؟|؟؟
500میلیون میگیرن رضایت میدن خیلی زیاده.
سلام بچه ها. قراره برادر شوهرم اعدام شه. نیاز به پول داره. خیریه سراغ ندارید؟
من آرزو دارم تو سال جدید خداوند جان برادر شوهرم را به خانوادش ببخشه. خانوادش خیلی اذیت شدند از شما هم میخواهم برایش دعا کنید
سارا جان منم این مشکل رو داشتم همراه با درد زیاد که فقط مسکن میخوردم پریروز رفتم پیش دخترم متوجه شدم که کیست نداشتم و مشکل چیز دیگه ای بود البته 2-3 تا آزمایشم نوشت که باید زمان پریود بدم که دقیق تر بررسی بشه من دکترم خیلی خوبه حتی مشاوره هم میده که چه کارهایی باید بکنی و واقعا خوش اخلاقه اگر خواستی بگو شماره ش رو بهت بدم
ببخشید اشتباه نوشتم پیش دکترم نه دخترم :)))))))
نکنه سارا جون قراره که مامان بشی؟
نمیدونم تصمیم بگیرم مامان بشم یا زوده؟ میترسم
سارا جون مشکلت باید سریعا درمان بشه اگر نه دچار کم خونی شدید میشی و این کم خونی توی سیستم عصبیت تاثیر بسیار بدی میذاره دچار عدم تعادل هورمونی شدی دکتر بهت امپول میده احتمالا ممکن هم هست کیست داشته باشی که شاید دکتر بهت سونو بده سریعا برو دکتر !!! درمان داره
وای حالاچیکارکنم اخه پیش دکترم خیلی سخته نوبت گرفتن؟راست میگی اجی من خیلی عصبی شدم تو10ثانیه 12ثانیشوباشوهرم ومادرم دعوام میشه حالاهم که اون داره میره سسسسربازی............
سلام بچه ها خوبین نه مشکلم اینه که زمان پریودیم ریخته بهم دفعه قبلی 50 روز پریود بودم الانم داره 20روزمیشه اماخوب نمیشم کمکم کنید میترسم تیرکه عروسیمه دچارمشکل بشم؟
قرار بود یکشنبه قصاص شه ولی 2 ماه به تعویق افتاد. بدتر آدمو زجرکش میکنن.
خیریه ها به نظرتون کمک میکنند؟
ممنون فریبا جان
بچه ها برای همتون دعا میکنم سال خوب و پر از خیر و برکتی داشته باشین شما هم برای من دعا کنین که خدا برای تصمیم مهمی که امسال باید بگیرم بهم کمک کنه امسال من تصمیم مهمی باید بگیرم خدایا خودت بهم کمک کن و راه درست رو نشونم بده
یه ارزویی تو دلمه واسه این سال جدید که نمیتونم بگم ولی امیدوارم محقق بشه از خدا میخوام امسال سالی پر از رسیدن به ارزوها باشه
ارکیده جان برای تمام آرزوهات آمین میگم. میگن وقتی یه آرزو میکنی بلند آمین بگو شاید مرغ آمین اون لحظه از کنارت داره رد میشه و بشنوه اون موقع هست که آرزوت بر آورده میشه
خدا یاری کنه یه کار خوب توی تهران یا شاهرود واسه همسرم پیدا بشه و دیگه اینکه خدا همه مریضا رو شفا بده سلامتی کامل رو به بابام برگردونه و خانوادم سلامت باشن همینطور 2تا خواهرام به سلامتی زایمان کنن و کارهای عروسیمون رو بتونیم هر چی زودتر ردیف کنیم که بریم سر خونه زندگیمون، وای چقدر آرزو دارم دیگه روم نمیشه بقیشو بگم برامون دعا کنید مرسی (آمین)
بچه ها من امشب فقط اومدم عید رو بهتون تبریک بگم انشاالله سال خوب و توام با سلامتی و خیر وبرکت برای همتون باشه نوبهارتون شاد باد.
من ارزوم اینه که تو سال جدید اولا همه مردم و البته خانوادم سلامت باشند افراد مسن خانواده عمر با عزت داشته باشن و خدا خودش جوانانمون رو در پناه خودش بگیره ولی از همه مهمتر از خدا شفای کامل پسر خاله عزیزم رو میخوام لطفا برای سلامتی و موفقیتش دعا کنید التماس دعا
امیدوارم که هردوی شما به آرزوتون برسین و خدا کمک کنه که مشکلات همه حل بشه آمین
من آرزو میکنم پدرم هرچه زودتر سلامتیش رو به دست بیاره و مادرم که ازش نگهداری میکنه همیشه سلامت باشه و در این سال جدید که پیش رو هست همه خانوادم شاد و تندرست و باذهنی آرام زندگی سالمی داشته باشن و خدا شادی و سعادت و سلامتی نصیب من و همه کنه (آمییییییییین) خدایا خودم و زندگیم را به تو میسپارم پس رهایم نکن که زندگی بی تو را نمیخواهم
امیدوارم خدای بزرگ همه روحاجت روا کنه.منم آرزو دارم خدا در وهله ی اول به همه ی عزیزانم سلامتی بده واونارو به آرزوهاشون برسونه.دوم اینکه تریلی وخونه ی پدری همسرم فروش بره تاپول خوبی دستمون روبگیره تا همسرم از این وضعیت شغلی که یک ماه ازمون دوره وباخطرات زیادی رفت وآمد میکنه راحت بشیم.سوم تمام وجونا مخصوصأبرادرام صاحب کاروزندگی خوبی بشن ودر آخرهمه ی مسافرا باسلامتی ودلخوشی به سر زندگیشون برگردند.الهی آمییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین
سلام آرزو زیاد دارم ولی اجابت کمه نسی جون ازخدامیخوام مشکلتو حل کنه با همه وجودم کاری از دستم برنمیاد جزدعا.توروخداشماهم برامون دعاکنیدگرفتاریم فقط دعاکنید
آرزوم اینه که اول زندگی صاحب خونه بشم.
اولین و مهم ترین آرزوم سلامتی خانوادم و همسرمه. چون اونا تنها داشته های ارزشمند من توی این دنیان. و اینکه یه زندگی همراه با آرامش و دل خوش داشته باشم و بتونم توی رشته مورد علاقم ادامه تحصیل بدم.
من تا یه ماه دیگه خاستگاریمه و امیدوارم تا آخر شهریور عروسیمونو بگیریم.حوصله نامزدی و زیر عقد بودن تو خونه پدریمو ندارم.راستی خیلی دلم یه ماه عسل رویایی میخواد.یا با کشتی بریم یونان یا بریم مالدیو.یه مسیر دریایی با کشتی بریم یا حداقل یه جزیره فوق العاده زیبا و خاص
سلام به همه ی کاربرای خوب سایت نو عروس من تازه به این جمع وارد شدم و دلیلم هم راهنمایی از شماست من یه دختر 27 ساله هستم که مخارج زندگی خانواده ام با منه... خانواده ام رو شدید دوست دارم واسه همین اصلاً ازدواج نکردم الان مشکلی دارم که خواستم با راهنمایی شما دوستان حلش کنم... هرچند که نمیدونم این مشکل رو کجای اتاق های گفتگو بیان کنم همه خواهر برادرهای من ازدواج کردن و تنها من و برادر کوچکترم مجرد هستیم... برادر من تازه خدمت سربازیشو تمام کرده و من برای ایجاد شغلش براش یه وانت خریدم که توی قسمت باربری توی شرکت خودم مشغول به کاره. جدیداً نامزد کرده و طبق رسم و رسومات، مبلغ 6 میلیون تومن به عروس دادیم تا بتونه سرویس طلاشو تهیه کنه. من تمام هزینه های عروسی رو تقبل کردم و اصلاً دوست ندارم آرزویی برآورده نشده بمونه... دوست دارم همه چی طبق برنامه پیش بره هنوز تاریخ عروسی مشخص نشده ولی به اتفاق خانواده خرداد ماه سال 94 رو انتخاب کردیم تا امتحانات خواهرزاده هام تمام شده باشن و کسی دغدغه ی مدارس رو نداشته باشه من اهواز زندگی میکنم و با توجه به گرمای اون زمان بهتر دیدم که با چند موسسه مدیریت تشریفات مشورت کنم متاسفانه همه برای مدیریت مجالس مبالغ خیلی زیادی رو خواستار میشدن، من با توجه به وسع مالیم میتونم تا 50 ملیون تومن خرج کنم که با توجه به 6 ملیون فقط 44 ملیون باقی مونده... تصمیم گرفتم خودم مدیریت کنم اجرای مراسم رو. به همین دلیل شدید نیاز به کمک و راهنمایی دارم گفتم و باز هم میگم که میخوام همه چی براشون تک و بینظیر باشه... خواهش دارم دوستان لطف کنن و از تجربیاتشون برای من بگن، دوست ندارم برادرم و خانومش سالهای بعد از عروسیشون همیشه حسرتها رو بخورن و کاشها رو بگن با سپاس از همه
عزیزم دخترخوب گلم اخه من چى بگم به شما.انتظارنداشته باش برات کف بزنم بگم چه دخترفداکارى چه دخترمهربونى.یعنى چى چون خرج خانواده بامنه ازدواج نکردم ؟نامزدى داداش گلت مبارک باشه ولى توهم بایدیه کم به فکرخودت باشى هنوزم دیرنشده هیچوقت بخاطرشغل تحصیل یاهرچیزدیگه اى تواین دنیا خودتون روازخوشبخت بودن محروم نکنین بقران خیلى ناراحت شدم ...من فزرنداول خانواده وتک دخترم داداشم یه مورد ok براش پیش اومدبااینکه کوچیکترازمن بودگفت اول باید اجى بره سرزندگیش بعدعقدمن بابا اینا براش رفتن خواستگارى.ولى به قول دکترشریعتى تا باکفش کسى راه نرفتى درموردراه رفتنش قضاوت نکن ادم نمیدونه چى بگه مهربونى خوبه ولى به حدش گلم تویه دخترى داداشت بایداینکارارو براى اجیش انجام بده فرداپس فردا همه سرزندگیشونن تو میمونى ویه عالمه تنهایى
لیدی جان چه خبره 50 میلیون خدمات مجالس چرا اینقدر گرون میگیره والا ما. تو تهران با این همه تجملات و گرونی با 35 تومن عروسی گرفتیم 270 نفرم دعوت کردیم به نظرم یکم داری زیاده روی میکنی
لیدی جونم، عزیزدلم، دخترا راست میگن. منم میگم فداکاریت خوبو قشنگه، اما باید یه حدی داشته باشه. تجملات بیش از حد ضرورتی نداره، تو هم میتونی با مهربونیت طوری برای داداشیت مراسم بگیری که همه چیزای ضروری توش باشه و چیزی کم نباشه و به دلشون نمونه، هم خرج الکی نکنی پای تجملات برای یک شب. یعنی با هزینه خیلی کمتر. با اضافیشم هم میتونی برای خودت یه پس انداز کنار بذاری، هم یه کمکی به اول زندگیشون بکنی. 50 میلیون فقط برای مراسم خیلیه. 6 تومنشو که برای سرویس گذاشتی، اما مراسمو با هزینه خیلی کمتر میتونی انجام بدی. مهموناتون چند نفرن عزیزم؟ من با اهواز آشنایی ندارم، اما هرچیم که باشه این مقدار خرج اصلا لازم نیست. من که فکر میکنم با 10- 15 میلیون هم میتونی همه کار بکنی براشون. باز تصمیم با خودته. خدمات مجالسم به نظرم اگر تالار میگیرید ضروری نیست. خود تالار همه کارا رو انجام میده. مگر اینکه بخواید توی خونه یا جایی از خودتون مراسم بگیرید که بازم نباید مبالغش خیلی بالا باشه. حالا چقدر بهت گفتن مگه عزیزم؟ ایشالا هم داداشیت اینا و هم به زودی خودت خوشبخت بشید عزیزم :)
من عاشق این آرزوی عروس خوشگلمون، مونایی شدما. منم همیشه همینو از خدا میخوام، سلامت و خوبی و خوشی عزیزانم و خودم. البته برای همه هم همینو میخوام همیشه...(خیلی مختصر گفتما) :))
لیدی جان با مدیریت خیلی خوب 80% از خواسته هاتونو میتونین برآورده کنین
هر چیزی 100% مطابق میل نمیشه قبول دارم، اما با یه مدیریت خوب میشه تا 99% اونو خوب پیش برد
دقیقا سحر. مثلا من گلم زود پژمرد توی باغ و قشنگیشو از دست داد از شدت گرما. همینم برام حسرت شد. چون توی سالن گلمو گذاشتم کنار باهاش نرقصیدم گفتم زشت شده گلم. ولی به جاش گل نامزدیم تر و تازه مونده بود چون مراسم اسفندماه بود
اره فرشته جون.هیچ عروسی نیست که حسرت چیزی رو نخوره منم بعضی از دوستای صمیمیم تو عروسیم نبودن.بالاخره عروسیه دیگه . همه چی که صد درصد مطابق میل وخواستت نمیشه که.
سحر راست میگی مثلا من چندتا از کسایی که همیشه دوست داشتم جشن عروسیم باشن دقیق روز عروسیه من اتفاقات بدی براشون افتاد و نتونستن بیان. من هنوزم حسرتش رو دارم که کاش بودن مخصوصا یکی از دوستای صمیمی دوره کاردانیم. مادربزرگش شهرستان حالش بد شد مجبور شدن برن نتونست بیاد. میگفت من توی آرایشگاه بودم دیگه داشتم میومدم سالن که این طوری شد.
بنظر من هر قدر هم که عروسی کامل باشه همه ی عروسا دوباره حسرت یه چیزای دیگه رومیخورن .لیدی خانم شماهم هنوز عروس نشدی که فکرمیکنی اگه عروسی همه چیش کامل باشه عروساحسرت نداشته هاشونو نمیخورن.حتی ممکنه عروسی کامل بگیری یه چی رو لحظه اخر یادت بره مثلا خواهر من گیفت عروسی درست کرده بود برای مهموناش ولی دست خواهرشوهرش مونده بود اونم یادش رفته بود بده به خواهرم.خواهرمم ناراحت بود چرا اوناروبهش نداده که به عنوان یادگاری بده به مهمونا.
فرشته من اصلا نمیتونم این همه آدمو تصور کنم من فکر کنم حتی سمینارم که برم این همه آدم اونجا هم نباشن واقعا مدیریت همچین برنامه ای خیلی سخته از غذا دادن تا پذیرایی و ... ما برای عروسیمون که یک دهم بود تو تالار 10-12 تا خدمه برای پذیرایی بودن حالا دیگه واسه 2000 نفر حداقل 70 نفر باید برای پذیرایی فقط باشن به نظرم باید عروسی رو یکم جمع و جور کرد بیچاره خانواده داماد گناه دارن
من فقط راهنمایی میخوام در مورد تشریفات مجلس، نمیخوام کم وکاستی توی جشن باشه... چون من با هر نو عروسی که صحبت میکنم خیلی آرزوهای برآورده نشده از جشنش داره... حتی تو همین سایت هم خوندم بعضیها جشن عروسیشون اونجوری که میخواستن پیش نرفته... اصلاً دوست ندارم فردا بگن کاشکی ما هم فلان کار رو انجام میدادیم
از شما میخوام کمک کنید و بگید چه چیزهایی رو آماده کنم، با توجه به اینکه جشن خرداد سال 94 برگزار میشه... به امید خدا.......... میخوام بهم عکس بدین، از مراسم مختلف واسم بگید... از رقصها و کلیپ ها و ....... از سفره ها و جایگاه ها و گل آرایی ها...... چیزهایی که در حد پول من هست و مناسب و زیبا باشن
انتخاب لباس عروس و سالن هم به عهده ی منه، هر چند که اینو میدونم نظر عروس هم مهمه، چون جشن عمر اونه... ولی اونم قراره که به اتفاق هم انتخاب کنیم
الهه جون آره، اینقدر که واسه عروسی فامیل دوندگی کردم و کمک تدارکات بودم که الان کافیه لب تر کنم همه پا میشن میان کمک... عروسی داییم هم همینطور بود، داییم هیچ کس رو نداشت کمکش کنه، پول و پله ایی هم نداشت که خرج کنه... من خودم باهاش میرفتم بازار، خرید سرویس خواب و رو تختی و تزیین اتاق عروس، اتاق عروسش اینقدر قشنگ شده بود که فیلمبردار از داییم آدرس تشریفاتی که اتاق رو چیده بود خواست، داییم گفت که خواهر زاده ام همه این کارا رو کرده. فیلمبردار تعجب کرده بود، مخصوصاً وختی که فهمید خودم تزیین ماشین عروس رو انجام دادم... برای تزیین ماشین عروس هم همه جا بالای 400-500 تومن دستمزد میخواستن که من با 20 تومن ماشین عروس رو تزیین کردم، شب قبل از عروسی من تا ساعت 4 صب بیدار بودم و فقط پاپیون میدوختم!... فرق جشن داییم با جشن داداشم این بود که داییم فقط میخواست یه جشن باشه دست خانومشو بگیره بیاره خونه اش... خانواده من آدمهای سرشناسی هستند و آرزو دارم عروسی واقعاً بی نظیر باشه... من مرتب از خانوم دادشم نظرشو میپرسم ولی اون اصلاً نظری نمیده و میگه میدونم سلیقه ات بهترینه، و اینکه تو داری از جیبت میدی، اینکه من بخوام بیشتر از حد بارت کنم کار درستی نیست، پس هر چی تو بگی همون قبوله. اینقدر که استرس دارم نمیتونم چیزی انتخاب کنم... نمیدونم چه رنگی انتخاب کنم برای سرویس که خیلی لرد و شیک باشه و تا چندین ساله دیگه شیک بمونه
لیدی جونم خب هر کدوم از اینا رو توی بخش خودش سر بزن و بپرس که دوستامون بتونن راحت نظرا و ایده هاشونو بهت بدن. از مراسم خودشونم گفتن توی موضوعات خودش، از اونام میتونی ایده بگیری. رها جونم جنوبه فکر کنم، وقتی برگرده شاید بتونه یه اطلاعاتی بهت بده. وقت که زیاد داری عزیزم.
خوش به حال عروستون با داشتن همچین خواهر شوهر گل و هنرمند و دلسوزی. ایشالا که همه چیز عالی میشه. ایشالا داداشیتو زن داداشیتم قدرتو بدونن. عزیزم، برای اینکه حرفی توش نشه، هرقدرم عروستون گفت نه انتخاب چیزای اصلی رو بنداز گردن خودش و تو فقط کنارش باش و اگر توی انتخابش ازت نظر خواست کمکش کن که بعدا به خاطر اختلاف سلیقه حرفی پیش نیاد.
وااااااااااااااااااااای لیدی جان من اصلا نمیتونم همچین جمعیتی رو تصور کنم ما تازه 270 تا مهمون رو هم میگفتیم زیاده باید کم کنیم و همه رو خانم و آقا دعوت کردیم و بچه هاشون رو دعوت نکردیم . تهران اینقدر مخارج بالاست که کسی از کسی ناراحت نمیشه و همه شرایط هم دیگه رو درک میکنن و آدمها از هم انتظار ندارن . واقعا نمیتونم بگم باید چی کار کنی . مثلا نمیشه شماهم فقط هرکسی رو با همسرش دعوت کنین و بچه هاشون رو دعوت نکنید واقعا خیلی سخته شرایطتون
2000 نفر؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! من همون 350 نفر رو استرس داشتم واسه روبرو شدن باهاشون
البته ما رسم شیربهانداریم وفقط تی وی وسرویس خواب روهمسرم گرفت .شماچه چیزایى روتقبل کردین؟
مرضیه جان، عزیزم شما یکم توی فرهنگ خوزستانیها باشی متوجه میشی، عروسی برادر بزرگترم کلی از فامیل رو دعوت نکردیم 1200 نفر شدن، تا الان که 8 سال میگذره همه حرفشو میزنن که دعوتمون نکردن!.... اینجا رسم اینه که هر کی به عروسیش دعوتت کرده، شما هم باید دعوت کنی... 2000 نفر ما جمعیت خیلی طبیعی هست، 11000 نفر خانوم و 900 نفر آقا تخمین زده شد. البته اینم بگم خانواده ی پر جمعیتی داریم، من 11 تا دایی و 7 تا خاله دارم که همینا میشن 200 نفر! پدرم یه جورایی بزرگ فامیل هست و نمیشه هیج جوری از مهمانها کم کرد... در مورد وسایل خونگی بگم که خدا رو شکر این سنت کنار گذاشته شد و ما موظف هستیم فقط سرویس خواب رو بگیریم. چیزهایی مثه پرده، قالی، کولر و رو تختی رو من باید بگیرم و ما بقی رو عروس تهیه میکنه که هیچ اجباری درش نیست، بعضی ها هم فقط با لباس عروس میان خونه ی داماد!.... اینم بگم که تهیه یه جهزیه کوچیک در حد یه دست لباس و یه دست لباس بیرونی و خرید لوازم آرایشی هم پای داماد هست.. که اینم حدود 1 میلیون تومن خرج بر میداره. برای سرویس خواب و قالی اصلاً نمیتونم هزینه ایی حساب کنم.... در مورد مدیریت این همه آدم هیچ ترسی ندارم چون همیشه عروسی های فامیل اینجور بوده و همه با این موارد آشنایی دارن. ولی من قسمت پذیرایی از مهمان ها رو به دلیل بالا بودن قیمت میوه و نوشیدنی حذف کردم... من صرفاً فقط برای جشن عروسی میخوام خرج کنم و مابقی مایحتاج رو خودشون بعداً تهیه میکنن.
میسی عیجقم. ذوق کردم عجیجم.ناسی ناسی.از راه دور میبوسمت ای شاخه گل عروسکم
به خودم دلداری میدم که آخه تا حالا یه علوسک باربی از نزدیک ندیدن برای همین حسودیشون میشه.( توهمات منو فقط داشته باشینا هاهاهاهاهاهاهاهاها )
هیچم توهم نیست مرضیه جونم واقعیته
فکم افتاد!!!!!!!!!!!!!!دندونام شکست!!!!!!!!!!!!!!!!!جان 2000 نفر؟چه خبره خانووووووووووووووومی؟
به خدا هنوز دهنم بازه و چشام گرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یعنی همه شهرو دعوت کردی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟آخه این همه آدمو چطوری میتونی مدیریت کنی با این وقتی که خودت داری؟
این همه آدم تو یه مراسم اصلا وقتی پیدا میکنن که هم دیگرو ببینن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اصلا عروسو میبینن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی عذرمیخوام ولی برا بازی فوتبال 2000 نفر نمیرن عروسی که دیگه خیلی زیاده عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من هنوز تو هپروتممممممممممممممممم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من نگران این شدم که نتونی از پس مدیریتش بربیای با اون همه مشغله ای که ازش حرف میزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مراسمو کی کیخوای برگزار کنین؟ من به جای شما استرس گرفتم.البته میدونم اصلا نباید بهت انرژی مفی بدما ولی من به جای عروس استرس گرفتم.مطمئنین که میتونی مراسمو ساپورت کنی الی جون؟
وای لیدی 2000 تا مهمون این همه آدمو چطور میخوای جمع و جور کنی خیلیه اصلا نمیتونم تصور کنم ما 270 تا مهمون داشتیم همه میگفتن زیاده
لیدی جان مهموناتون خیلی زیادن عزیزم ببین فامیلای دورو دعوت نکن عزیزم این خیلی سخته دختر خوب تو که اینقدر زحمت کشیدی حیف پوله که بخوای اینجوری خرجش کنی.
نیلوفر جان، هیچ وخت شرایطش برای من پیش نیومد... اگر ازدواج میکردم نمیشد درس بخونم و اگر درس نمیخوندم الان این شرایط رو نداشتم.... الان هم نمیتونم ازدواج کنم چون نمیتونم حتی یکم از وختم رو خالی کنم... مدیر یه شرکت بازرگانی هستم و وختم شدید پره، همان یه مقداری که میمونه صرف پدر و مادرم میکنم... من حتی وخت نکردم که فوق لیسانش مورد علاقه ام رو ادامه بدم............. واما در مورد صحبت شما ندا جان... توی اهواز هم قیمت همینقدره، ولی با توجه به تعداد مهمانان ما که حدود 2هزار نفر هستند، تالارهای با ظرفیت بالا ورودی و خدمات گرونتری دارن...... الهه جان از راهنماییت متشکرم عزیزم، هزار مرتبه خدا رو شکر من پس اندازمو دارم، اون 50 تا که برای داداشم کنار گذاشتم میدونم که توی 2 سال کار بر میگرده. آدم برای راحتی خودشه که کار میکنه!.... تعداد میمهانان ما 2 هزار نفر تخمین زده شد که با توجه به این جمعیت زیاد مجبوریم توی تالار برگزار کنیم و من تالاری رو میخوام که محل بازی برای بچه ها داشته باشه.... مورد دیگه اینکه با حساب سرانگشتی که کردم، تمام پذیرایی ها رو فقط محدود به شام کردم و ما بقی هزینه ها رو میخوام جهت موندگار کردن جشن خرج کنم... مثه آتلیه و عکاس و فیلمبرداری.... با احتساب یه پرس 15 تومن برای 2 هزار نفر من باید 30 ملیون پرداخت کنم! با 14 ملیون باقیمانده من عملاً دست و پام بسته میشه... چون سرویس خواب عروس و عکاس و فیلمبردار بیشتر از این حرفهاست... و اینکه مطمینم هزار جور هزینه های خرد مثه سفره عقد و جایگاه و کرایه های حمل و نقل و .... هم هست که باید حساب بشه.
ببین حداقل به 500 نفر برسون که هم بتونی مدیریت کنی هم عروسیه شیک تری بگیری هم اینکه همه پولتو خرج نکنی و یکم پس انداز برای پشتوانه مالی خودت و خانوادت نگه داری. عزیزم. میدونم میخوای همه چی تمام باشه ولی الان زمانه ای شده که باید به خیلی چیزا فکر کرد و بی پروا کاری رو انجام نداد
ندا 2000 نفر به زبون راحته گفتنش ولی میدونی چقدرن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟به قول ندا اینطوری میتونی یه مراسم خیلی شیکتر بگیری و بهترین پذیرایی رو داشته باشی. حالا 500 تا نه 800. یکمی بزن از مهمونات خانومی. خودت به مشکل میخوری تو مدیریتش.
ندا عکس لباس بله برونمو با کیکم گذاشتم نظرتو میگی خانومی؟
عزیزم شما راس میگى من شرایط شمارونمیدونم ولی ازمهربونیاى دل دریایىت واسه خودتم خرج کن.براى مخارج عروسى اگه تهران بودى میتونستم راهنماییت کنم خودم عروسى نگرفتم ولى واسه داداشم گرفتیم یه ادرسایى میتونستم بهت بدم واسه خریدوتالار ولى مهموناى من هشتصدنفربودن ماشالا شمامهموناتون زیادن.سرویس خواب داداشموکه خیلى شیکه ازیه تولیدى اطراف شهریارتهران گرفتیم هشتصددرصورتیکه مال خودموازیافت ابادگرفتیم دوتومن اگه تیکه هاى بزرگ باپسره الان یخچال سایدخوب هشت تومنه ولى شمامیتونى ازاین دودرهابگیرى ال جى فکرکنم سه ونیم باشه.تى وى ال جى هم 42ال دى حدودیک وهشتصد لباسشویى هم دوتومن درمیادباسرویس چوبش کمه کم پونزده تومنى درمیاد
نه خیلی مرضیه:) بالا خره باید بدونن که دیگه هی این حرفوتکرار نکنن.
مرضیه به نظر من قیافه و هیکل رو نباید به روی کسی آورد. چیزیه که دست خود آدم نیست زیاد
آره سحر جان عامل اصلیه لاغریم استرسو حرصه. اتفاقا یه بارم به مادرشوهرم گفتم. یه بار برام لباس خریده بودن بعد خیلی برام بزرگ بود. چند بار پشت سر هم گفت از بس که لاغری. منم بهم برخورد یه حرکت بچگانه کردمو گفتم اتفاقا خیلیا حسرت هیکل منو دارن. در ضمن لاغریه منم به خاطر استرساییه که دارم. استرسم کم بشه چاقم میشم که اون موقع همه بگن چقد چاقی. دیگه هیچی نگفتن از اون روز بهم. دوست جونیا کارم بد بوده؟
مرضیه هفت ماه نه 4 ماه :)))))))))))
سحر راست میگه آروم بشی توپول میشی
ماشالات باشه فرشته جونی. خدا نکشتت دختر تو 7 ماه 12 کیلو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من دو سال دارم خودمو میکشم 4 کیلو اضافه کردم. البته بگما من آدم حرص و جوشی هستم یعنی با کوچکترین استرس و حرص 2 کیلو گوشتم آب میشه
نه الهه نترس نمیام بگم آخه مامانمم الانشم خیلی چاق نیست بعد از 5 بار بارداری.فقط شکم تو نرفته از موقعی که باردار شده منو. به من بشه کوشولو میگه تو اومدی همه چیو ازم گلفتی هم چاقم کردی هم دستمو بند کردی الانم باید تا آخر عمرت پیشمون بمونی تا ما تهنا نباشیم. منم میگم میخوام علوس بشم
مرضیه جان عقدبکنی استرست کم میشه وهمون باعث چاقیت میشه.بیشترلاغریت به خاطر حرص وجوشه
آره سحر توپول و کوپول شدم. آره میخوام غذامو کم کنم
مرضیه من روز عروسیم 59 کیلو بود. الان که تقریبا 4 ماه میگذره شدم 71 :))))))))))
فرشته یعنی توپولی شدی؟مواظب اندامت باش دختر.
آره بابا بالاخره صاحب مجلس هم باید به همه سر بزنه. سر عروسی و نامزدیه من مامانم و مادرشوهرم همش توی سالن می چرخیدن چیزی کم و کسر نباشه
خب لیدی جان توی این ماشالا این همه فامیل و مهمون چند تایی هستن اونقدر نزدیک که بتونی ازشون کمک بگیری برای تشریفات که هر کسی مسئولیت یه کاریو به عهده بگیره و بدون تشریفات انجام بدید؟ از افراد خیلی نزدیک حتما چند نفر هستن که حاضر باشن برای کمک؟ دست تنها سختت میشه خب!
اینجا اینقدر مساله جمعیت عادیه که همه عادت کردن، کسی منتظر پذیرایی نیست... همه یه جورایی خودشون رو میزبان میدونن، جز خدمه ی تالار خیلیا از میهمانها مشغول پذیرایی میشن... البته اگه وختی واسشون باشه، چون همه میریزن وسط و مشغول بزن بکوب و رقص و شادی میشن... کسی روی صندلی بند نمیشه.من اصلاً مشکلی با جمعیت و پذیرایی و شام نیستم. چون مطمئنماً این مورد به خوبی پیش میره. همه همکاری میکنن در این زمینه. مساله ی من اینه که میخوام جای خدمات کار کنم... ورودی عروس و داماد، ماشین عروس، لباس عروس... سالن آرایش عروس... آتلیه، فیلمبردار، کلیپ عروسی و .....
البته لباس عروس و آرایشگاه رو هزینتو تعیین کن، بسپار به خود عروس. آتلیه و فیلم بردار هم که زحمتو برو بیاش با خود عروس و داماده، تو باز باید بودجه اختصاصیت به این امرو تعیین کنی قبلش فقط. دیگه بسپر خودشون هماهنگ کنن. فقط میمونه ورودی و ماشین عروس که اون رو هم یک گلفروشی از قبل خود داماد هماهنگ میکنه. الان مشکلت چیه گلم؟ چون پذیراییم که میگی خود مهمونا هستن و دیگه چه کاری میمونه گلم؟
مرضیه جونم چقدر شما دلت مهربونه خانومی :) آمین، آمین و بازم آمین به دعا های قشنگت. الهی خدای مهربونمون حاجتای دل تو و همه رو روا کنه. الهی همه دعا هات برآورده بشن و به خواسته های دلت برسی عزیزدلم :)) 3> 3> 3>
سلام خانومای خوجل، اول از همه یه آمیییییییییییییییییییییییییییییییین بلند برای آرزوهای زیباتون بگم و از خدا میخوام که همتونو به آرزوهای قشنگتون برسونه. و اما آرزوهای من ..... خدایا اول از همه همه گناهان مارو ببخش بعد از اون سلامتیه همه خانواده ها بخصوص خانواده خودمو همسری، خوشبختی همه جوونا و از صدقه سری همه جوونا منو آقایی هم کنار هم خوشبخت بشیم. همه اونایی که مستاجرن انشاالله که صاحب خونه بشن. اونایی که از خدا بچه میخوان صاحب فرزند صالح و شایسته بشن. برای همه جوونا بهترین شغل و درآمد فراهم بشه مخصوصا شوشوی خودم. دوستای گلم دعا کنین ک روز محضرمون دوباره عوض نشه وگرنه دق میکنم از غصه.
مرسی الهه جونم. امیدوارم همه به آرزوهاشون خواسته های دلشون برسن. مخصوصا بچه های سایت نوعروس.منو دعا کنین بچه ها . بوستون دارم یه عالمه
مرضیه جان آمین برای آرزوهای تو امیدوارم همه به خواسته های خوب دلشون برسن و امیدوارم مراسم عقدت به زودی و به خیر و خوشی پیش بره
بچه ها من یه آرزو دارم که میدونم اکثرتو بهم میخندین ولی واقعا آرزومه که چاق بشم. بشم 55 کیلو.ولی رو 48 موندم.داعا کنین گامبو بشم:)))))))))))))))
ممنونم ندایی عزیزم. انشاالله. تو که به آرزوی دومم نخندیدی هان؟ خندیدی؟ آره؟
میسی فلشته مهربون.انشاالله توام با نفست زندگیه عالی داشته باشی.فرشته ای بالات کوووووووووووووووش؟ تو عکست قایمشون کردی که پیدا نیستن؟
مرضیه من خندیدم :))))))) نترس دختر، گامبوئم میشی، بذار بری خونه خودت :)) میگن همه بعد عروسی چاق میشن، حالا دخترامون که تجربه دارن بگن بهتره :)) اما زندگی متاهلی اونقدر بهت نسازه که بیای و بگی حالا میخوام لاغر شم صلواااات :)))))))))
آره مرضیه قایم کردم ریا نشه هههههه :)))))))))))
مرضیه جونی ایشالله که به تمام آرزوهای قشنگت برسی عرووووووووووس
لیدی جان بیا بگو برای عروسی برادرت چیکارا کردی ؟
سال 93 برای من که خیلی سال بدی بود
از همون روز اولش پدرم از ساختمون سقوط کرد و لحظه تحویل سال تو بیمارستان بودیم ولی خدا رو شکر به خیر گذشت
بعدشم اذیت هایی که پدر مادرم کردن سر جواب مثبت دادن بعد از 1 سال
سال 94 هم خیلی بد شروع شد و دعوا ها برای دومین سال ادامه پیدا کرد تا اینکه در یک عملیات محیر العقول( :))) ) 6 فروردین 94 تا به حال شد بهترین روز زندگیم و بعد 2سال جنگیدن بالاخره بله رو گرفتیم و قرار بله برونمون برای 11 اردیبهشت گذاشته شد
امسال که بهترین ساله ایشالا برای همه نو عروسی های عزیز
مرسی فریبا گلی.به همچنین عزیزم
لیلی جون یازده اردیبهشت سالگردعقدمن هم هستش.ایشالاشماهم خوشبخت بشین
نیلوفرجان سالگرد عقد شماهم پیشاپیش مبارک. امیدوارم سال های متمادی کنار عشقت این روز رو جشن بگیرید.
ممنون مهدیه جان سالگرد عروسی شمام مبارک ایشالا 100 امسن سالگردتون رو جشن بگیرید
ما هم همچنان درگیریم :)))))) مردم با خانواده شوهر مشکل دارن ما با خانواده خوذم
فدات شم مهدیه جان
سالگرد عروسی تو هم مبارک گلم
خخخخخخخخخخ منم سالگرد عروسی 11 اردیبهشته چقدر عروس 1 اردیبهشتی داریم اینجا خدای من
لیلی جان از صمیم قلب برا تارزوی خوشبختی میکنم قدر لحظه های وصال رو بدون گلم. انشالا که بهترین ها براتون رقم بخوره.
راضیه جان پیشاپیش سالگرد عقدتون رو تبریک میگم. انشالا سالهای سال کنار عشقت این روز رو جشن بگیرید.
وای نیلوفر جون چه جالب
سالروز عقد من هم 11 اردیبهش هست
آخییییی چه با مزه ما هم محرم میشیم
همه نو عروسای خوشگل خوشبخت باشن ایشالا
وای منم ک دختر اردی بهشتیم.
مینا هستم متولد 12 اردی بهشت. دختری از بهشت.
خخخخخخخخخخخخخ
بانوی بهشتیم من ( مدیونین بگین چه خودشیفته هستا )خخخخخخخ
مینا گلی به احتمال زیاد مامانم اینارو دعوت میکنم که دیگه سورپرایز نمیشه باید تدارک شام و این چیزا ببینم برای هدیه هم میخوا مبرای عشقم کفش بخرم.
ممنونم مهدیه گلی. سالگرد ازدواج شمام مبارک باشه عزیزم.
حالا میخوای برای سورپرایزت چه کنی؟ هان؟
خخخخخخخخخخخ مینا جون تفلدت پیشاپیش مبارک
ممنون مهدیه وراضیه عزیزم پیشاپیش سالگردازدواج شماهم مبارک باشه
لیدی جان اولین کار رزرو تالار و خدمات مجالس هستش اونم که چون تعداد زیاده و رسم و رسومات خاص دارید باید طبق همون چیزا با مدیریتش صحبت کنین و تعداد غذاها و چه مدل غذایی میخوای بدی و میوه و شیرینی و تزیینات داخل سالن یا باغ رو بهش بگی . بعد برید دنبال آرایشگاه و کفش و لباس عروس. سرویس طلا هم که گفتی خریدی بعدش آیینه و شمعدون و چیزایی که باید برای عروس بگیرین. گفته بودی یه سری چیزا رو هم باید به عنوان جهیزیه داماد بخرید که بعد ازین کارا میتونی نسبت به خونه ای که قراره توش زندگی کنن و لوازمی که عروس خانم خریده لوازم رو خریداری کنین و به سلامتی بچینین تو خونشون
میشه بگید من از کجا باید شروع کنم؟! اصلاً باید دنبال چی باشم؟! خودمم نمیدونم
میشه بگید من از کجا باید شروع کنم؟! اصلاً باید دنبال چی باشم؟! خودمم نمیدونم
سال 93 مهم ترین آرزوم رسیدن به عشقم و برگزاری عروسیمون بود که بهش رسیدم و امسال عید خونه عشقمون هستیم
سال 93 بهترین سال زندگیم بود هیچوقت فراموش نمیکنم این سال رو.
این هفته جمعه خونه یکی از عمه هام دعوتیم. تازه یادش افتاده مارو پاگشا کنه
جاده لواسون هم پر میشه و پاتوق برف بازیه
ان شاء الله
آره دلم خیلی برف میخوااااااااااااد
بریم برف بازی آخ جون آدم برفی بسازییییییییییم
برای ما اولش از لحاظ مالی خوب نبود ولی بعدش خوب شد خداروشکر
تمام بند بند وجودم تغییرو تحول مثبت میخواد امیدوارم سال 94 برام این لحظات رو به ارمغان بیاره
ایشالا توی سال آینده وضع مالی همه عالی بشه
پیامبر میگه فقر که از در بیاد تو ایمان از در دیگه میره بیرون
من واقعا اینو دیدم و خدا کمکمون کرد که از راه راست منحرف نشدیم اونم توی بدترین شرایط مالی
اینم اتفاق خوبی بود که امسال افتاد
امیدوارم مونا برای همه روزای خوب و خوب تر بیاد و همه فقط خوشحال و شاد باشن تو زندگیشون مخصوصا دوستای نوعروس گلم
به سلامت سارا جون
برای من که سال خوبی نبود دوست دارم زودتر تموم بشه. از اولش همش ناراحتی و کدورت بود امیدوارم ّآخرش به خوشی تموم شه و به سال بعد نکشه
خب من یخورده کار دارم با اجازتون میرم. مراقب خودتون باشین تا پس فردا
برای منم مهم ترین اتفاق عروسیمون بود
دیروز شوهرم داشت حسا کتاب می کرد میگفت من که مهندسم از کارگرمون 200تومن کمتر حقوق میگیرم حالا بهش گفتم مهندسی کیلو چند برو همون کارگری منم راضیم خخخخخخ
اوضاع مالی پارسال خیییییییییییییییییییییلی خوب بود ولی امسال اصلا خوب نیس.اره فریبا جون مخصوصا از شهریور ب اینور خیلی خراب بود
رویا جون خوشبه حالت ایشالا خوشبخت بشی
مرسی سارا جون
راس میگی از لحاظ مالی پارسال خیلی خوب بود
شروع سال 93 برای من خوب بود چون اولین عید تو خونه عشقمون بودیم و یه مهمون عزیز داشتم تو ایام عید ولی بعدش خیلی خیلی بد بوده دوست دارم زودتر این سال تموم بشه سال عاطفی خوبی بود ولی مادی نه اصلا به هیچ کدوم از برنامه های مهم زندگیم نرسیدم که هیچ بلکه عقب تر افتادم از همه برنامه ها
دلم میخواس برا ارشد خوب درس بخونم که دیگه امسال یه جای خوب قبول شم که نشد
اما همین که عروسی تموم شد و رفتم سر خونه خودم خیلی اتفاق بزرگ و خوبی بود
امیدوارم که این سه ماهم اتفاقای خوبی برای همه بیفته
ازنظر مال ک ف ک کنم امسال هیچکس خوب نبود بازارا خیلی خراب بود. روابط عاطفی نسبت ب سالای قبل بهتر بود.ازنظر کاری هم خوب بود برا من
یکی از عمه های من عظیمیه زندگی میکنه
ماهم خونه یکی از دایی های شوهرم هنوز نرفتیم البته وقت نشده بریم وگرنه بنده خداها چندبار گفتن :)))
نوعروس ها فکر کنم برف بیاد هوا که بدجوری برفیه میخواد برف بباره ولی جاش بارون میاد
واااااای دومین پاییززندگی مشترکمون هم تموم شد!چقدزمان زودمیگذره.منم دلم هوس برف کرده ولی هرسال دریغ ازپارسال
من وقتی عید بود از خدا خواستم فقط منو همسری تو این سال مال هم بشیم که شکر خدا، خدا هم صدای جفتمونو شنید و من و همسری الان مال همیم.. تا الانم تقریبا به چیزایی که میخواستیم رسیدیم.دلمون میخواد تا آخر سال بتونیم ماشین بخریم که اگر خدا بخواد میشه اگر هم خدا نخواد و صلاح نباشه نمیشه. اگر خدا خواست و ماشین خریدیم عید با همسری میخوایم بریم پابوس امام رضا. آخه همسری منو از امام رضا خواسته :))))
منم که عیذ=د برام هدیه میارن. دیگه نیاز نیست خودم برم خرید درسته بچه ها؟ اما برای همسری میرم خرید. البته خیلی دوست دارم برای همسری یه رینگ طلا سفید بخرم که اگر خدا بخواد همون کارو میکنم.
آفرین به مونای با سیاست. بهترین کارو انجام میدی عزیزم.
من که چون عروسیم شهریور بود مانتو و کیف و کفش واسه خرید عروسیم انجام دادم که هنوز اونارو نپوشیدم از همونا واسه عید هم استفاده میکننم ولی برای شوهرم حتما باید بریم خرید
من دلم میخواد زودتر عید برسه اولین هفت سین رو خونه عشقمون بچینم
بچه ها فکر کردین چقدر زود داریم به اخرای سال نزدیک میشیم من که اصلا باور نمیکنم از سال نودو سه فقط دو ماه و نیم مونده خیلی فکرا داشتم که نشد
از اوایل بهمن زمزمه های عید شروع میشه من عاشق روزایی میشم که به انتظار بهار میشینیم
آره دیشب همسری رفته بود آرایشگاه بعد که اومد گفت داره برف میاد تا من رفتم ببینم تموم شده بود:((( بعدشم که چه بارونی. امروزم شکر خدا عجب هوایی!! به به. مثل بهاره.
فدات فریبا جونی. انشاالله که قسمت همه بشه قسمت ما دوتا هم بشه تا با هم بریم.
مینا جان هدیه ای که عید میخوان بهت بدنو که قبلش نمیدن احتمالا وقتی میری خونشون عیددیدنی بهت میدن قبلش حالا یه مانتوی نو بخر که میخوای بری اونجا برای سال اول بد نباشه. اونا هم که به لباس و ظاهر خیلی اهمیت میدن/
آره مریم گلی جان خب چرا پول الکی خرج کنیم تو این موقعیت در ثانی برای عید مانتوهای خوبی مد نیست معمولات از اردیبهشت به اونور مدلای جدید و خوب میاد
مینا اگه قرار باشه قبل از عید بیارن که میتونی از کادوهاشون استفاده کنی ولی اگه موقع عید دیدنی بخوان بهت کادو بدن که نمیتونی ازشون استفاده کنی عزیزم برای خودت حتما برو خرید که هر جا هم خواستی بری خونه فامیلای همسریت لباسای جور واجور بپوشی
خوش بحال خانومای تازه عروس که کلی کادو و لباسای نو دارن ماها که باید بریم خرید البته من هیچ وقت قبل از عید خرید نمیکنم چون همه لباسای تو انبار مونده رو میارن بیرون مغازه دارا که به هوای عید فروش بره و بعد از عید مدهای جدید میاد تو بازار همونطوری که مونا جون گفت
من قبل عید با شوهرم رفتیم خرید عید برام کرد. وقتی هم عیددیدنی رفتیم بازم چند تیکه لباس و پول بهم عیدی دادن. آخه خریدام رو خوده شوهرم انجام داده بود ولی اونایی که موقع عید دیدنی دادن بهم پدرشوهر و مادرشوهر و خواهرشوهرم دادن
من میخوام خرید عید امسالم رو خورد خورد انجام بدم از الان یعنی هرچی خوشم اومد رو بگیرم. حوصله شلوغی دم عید رو اصلا ندارم
ولی من واسه امسالم توقع خرید عید کامل نداشتم از شوهرم چون بعد از عید عروسیم بود یه خرید کاملم اون موقع برام کردن. من میخواستم مانتو و چیزای دیگم رو طوری بردارم که خرید عروسیم هم بشه ولی شوهرم نذاشت حتی روزی که گفت امروز بعدازظهر بریم خرید یه بحث مفصلی هم سر این موضوع داشتیم و یه جورایی با دلخروی رفتیم خرید کردیم. مخصوصا چون توی ترافیک و شلوغی رفتیم همه مغازه ها هم شلوغ بود کلی سر شوهرم غر زدم من که گفته بودم خرید عید نمیخوام واجب نبود منو توی این شلوغی بیاری که
نه دیگه مینا بسه از لباس که نمیخوای بری بالا همینا که داری بپوش همسریت هم که میگی کلی لباس داره پس بی خیال خرید باش و پولتو پس انداز کن
آخه بچه ها شما اینو در نظر نمیگیرین من الان انقدر لباس نپوشیده دارم که اگر برای 30 تا مهمونی هم دعوت بشم لباس رنگ و وارنگ دارم. 4 تا مانتو هم دارم ک اصلا نپوشیدمشون. یکیشون ک خیلی دوسش دارم منانتوییه که مادر شوهریم قبل از عقد برام خریدن ک برای محضر بپوشم. الانم هر جا میرن برای دخترشون لباسمیخرن به فکر منم هستن و برای منم کادو میگیرن. برای همین گفتم هیچی نمیخرم. تازه مامان خودمم برام میخره. الان دیشب از مزون خواهرم 3 تا تونیک مجلسی برام گرفته. دیگه فکر نمیکنم خرید لازم باشم. نظر شما چیه؟
آفرین مونا
منم به فکرم رسید همین کارو کنم
کیف و کفش چمدون عروسمو هنوز کسی ندیده
سال 93 داره با سختیهاش و فراز و نشیبهاش تموم میشه حدود چهل و پنج روز مونده این روزها به ارزوهایی که برای این سال داشتین و نرسیدین برسین الهی
برای من سال خیلی خوبی بود. با عشقم رفتیم زیر یه سقف و امسال میخوام اولین هفت سین رو توی خونه عشقمون بچینم و سال تحویل کنار عشقم توی خونه عشقمون هستم
بچه ها سال 93 برای من سالی پر درد و رنج بود برای شما امیدوارم سال خوبی بوده باشه و این واپسین روزها هم از اولش بهتر باشه واسه همه
دوستای نوعروسی از چه تاریخی میرید دنبال خرید عید ؟؟ بنظرتون الان جنس شب عید اومده یا نه ؟؟ فروشگاهها که هنوز پالتو دارن ؟؟ کی خونه تکونی رو باید شروع کنیم ؟؟ من خیلی منتظر عیدم اخه !!!!!!!!!!!!
مهربانو جون من از اوایل اسفند میرم برای خرید عید. خونه تکونی هم هفته اول اسفند ایشالا
سال 93سال تجارب تلخ وشیرین بودبرای من.پسرخاله عزیزم روازدست دادیم.خاطره شیرینش عمه شدنم بود وپاس کردن امتحانابانمرات خوب.خبراستخدام رسمی داداش بزرگم سه روزپیش هم برام شیرین بود.اتفاق بهترهم ممکنه خریدخونه باشه هرچی خدابخوادهمون میشه.باکمال میل منتظراومدن سال جدیدهستم وامیدوارم برای همه اتفاقات خوبی رقم بخوره
یه چیزدیگه هم ازقلم افتاداین بودکه توسال جدیدمن وهمسری برخلاف چندماه اول ازدواج که خیلی باهم بحث میکردیم اخلاق هم دستمون اومدوبه شناخت بهتری ازهم رسیدیم
سال 93 برای منم سال خوبی نبود ولی من واقعا و از ته دل میخوام برای سال 94 تغییرات جدیدی رو در خودم ایجاد کنم چون فکر میکنم شاید بخش زیادی از سختیا و ناملایماتی که تو سال 93 دیدم علتش خودم بودم میخوام سال جدیدو با تغییراتی در خودم شروع کنم که دیگه اذیت نشم البته طی کردن این راه سخت جز با توکل به خدا میسر نیست