بحث جمعه 22 اسفند ماه : از بین عروس خانوما، کیا قــــراره امسال مادر بشن ؟ آمادگی مادر شدن دارید؟ فکر می کنید توقع همسر و بچه اتون از شما بعنوان مادر چه خواهد بود؟
بخشی از عبارت مورد نظر را تایپ کنید:
باغ تالار
آتلیه
آرایشگاه عروس
تالار عروسی تهران
تشریفات عروسی
سالن عقد تهران
اینو نگاه
جیگر اون پاهای توپولتو
ببین چقدر گامبوئه.
دلم میخواد یه همچین نی نی هاییرو فقط فشار بدم و محکم ماچشون کنم
سلام شب همگی به خیرو شادی. من 23 روزه که نتونستم بیام سایت. خوشحالم الان اینجام. البته حال خوشی ندارم از ظهر اوضاعم یکم بهم ریخته ولی تا جایی که بشه میمونم پیشتون
میبینم با اینکه 23 روزه نیومده هنوز چشم و چراغم بقیه چقدر تنبلن
صفا جان فکر خوبیه این قراره شبانه من بعضی وقتها شبا میومدم ولی تنها بودم
سلام ندا جونم. خوبی عشقم
چقدر امشب وقتی داشتم دنبال فیگو بارداری میگشتم به یادت بودم. همش قیافه تورو میدیدم تو زنای باردار.
نی نی گولومون خوبه؟
فریبا گلی من هنوز نمیدونم چه اسمی میخوام بذارم
سلام مینایی خوبی عشقم ؟
نی نی خوبه
امروز سه ماه و 10 روزم شده
هنوز جنسیتش معلوم نیست
قربونت برم.
تو خوبی؟ به سلامتی. انشاالله که صحیح و سالم به دنیا بیاد و یه نی نی سالم و توپولو باشه . آرومم باشه.
پسره نی نیت من میدونم.
وای دستبندشو
وای فریبایی چقدرم مهمون سرزده بده.
بگو مگه کوکب خانوم رو نخوندن که مهمون سر زده براش رفت. بگو یاد بگیرن خب.
اما تو کدبانووووویی. سریع آماده کن همه چیو.
سلام دوستان ، شب بر همگی خوش
سلام ندا جان ، خوبی ؟ عجب بارداریه پر ماجرایی داری خانوم. خوشحالم که بازم برگشتی ، اونم تو تاپیک قرارهای شبانه و موضوع مادر شدن ....
ولی سعی کن خیلی خودت رو اذیت نکنی. میبنی با اینکه نیستی ، هنوز چشم و چراغ اینجایی ، به این عروس خانوما بگووو از این فرصت استفاده کنن، ازت بزنن جلو ..
منم خودم یه وقتایی شب ها دوست داشتم بیام تو اتاق گفتگو، با بچه ها گپ بزنم ، چون خیلی تو زمان اداری وقت اتاق گفتگو رو نداشتم، الان خوشحالم که پیشتونم.
اینم جیگره
Ela بدو بیا بگووو ببینم آزمونت رو چه کردی ؟؟؟
رهــــا جون تو کجایی ؟ پایان نامه ات در چه حالیه ؟ واقعاً این پایان نامه ها مثل غول میمونن تا بیان تموم بشن.
مینا گلی عزیز چطوره ؟ بساط پذیرایی اش براهه ! امشب ندا اومده ، هواشو داشته باش دیگه باردار هم هست.
نتم یه لحظه قطع شد
اینو میگم.
سلام به همه ی دوستای قرار شبانه ای
صفا جان چه موضوع خوبی انتخاب کردین. من هم دوست دارم یکی از نوعروسی هایی باشم که سال آینده مامان می شه. البته هنوز باردار نیستم اما با همسرم تصمیم گرفتیم که بچه دار بشیم. آزمایش ها و سونوگرفی قبلش رو هم انجام دادم. کارای دندونم رو هم کردم. چند روز پیش یکی از دندونای عقلم رو هم کشیدم. فقط مونده یک دندون دیگه و کمی هم کاهش وزن. من و همسرم عاشق بچه هستیم و هرجا که بچه می بینیم دیگه نمی تونیم از اون بچه دل بکنیم :)
سلام صفا جون خوبم.
امشب دیگه نمیشه پذیرایی کرد. زن حامله داریم.
هوس کرد نمیشه هیچ کاری کرد دیگه.
امشب فقط چایی میدیم مثل هیاتا.
من که تازه عقد کردم و حالا حالاها وقت دارم برای نی نی.
البته بچه فقط برای چند دقیقه دوست دارم.
همینطوری میبینم ضعف میرم اما فقط برای یک ربع بعدش دیگه نه.
البته میدونم از خود بچه بدم نمیاد اما از مسئولیتای بعدش واهمه دارم.
خدا هر چی سلاح بدونه برامون.
مرسی صفا جون که به یادم هستی. دارم کار می کنم کماکان :( یکشنبه هم عازم سفر هستیم با خانواده ی همسرم!!! قراره جای همه خالی بریم شیراز و قشم و تهران. البته تهرانش رو دیگه با همسرجان به تنهایی می ریم. دوست داریم این آخرین سفری باشه که دونفری می ریم و از این به بعد دیگه سفرهامون رو به اتفاق نی نی گولوی نازمون بریم. ندا جان سلام. مادرشدن یک موهبت بزرگه که واقعا لیاقت می خواد و بهت تبریک می گم که شما لایق این نعمت الهی هستی.
امیدوارم بارداری خوبی داشته باشی. عزیزم فقط آرامش و آرامش و آرامش. رمز یک بارداری خوبه
رها جون خوش اومدی ، اتفاقا وقتی داشتم این موضوع رو مینوشتم یاد تو افتادم که علاقه وافری به بچه داری و تصمیم به بارداری داری ، از طرفی ندا جون هم که از دوستان قدیمی نوعروس هست و الان بارداره .
دوست داشتم از اینکه بعد چند سال تصمیم به بادرداری گرفتید بهمون بگید، اینکه تو خودتون میبینید مسوولیت به این مهمی رو برعهده بگیرید برامون صحبت کنید.
من امشب اینجا نخودیم.
امشب اینجام تا فقط براتون عکس بذارم.
نگین تو دلتون این دختره چی میگه اینجاها.
اومدم تا ذوقتونو برای مامان شدم زیاد کنم خب با عکسام :((((
وای عزیزم چه عالی ، من عاشق شیرازم ، شیراز برای من سرشار از خاطرات شیرین و فراموش نشدنیه ....
حتماً رفتی تخت جمشید و پاسارگاد و حافظیه، یاد من بکن .... در ضمن یه کار کوچولو دیگه، تو حافظیه برای من یه فال حافظ بگیر ، من ارادت خاصی به حضرت حافظ دارم.
امشب تشریفات خیلی فقره.
صفاجان علاقه ی من و همسرم به بچه از وافر گذشته ما دیگه تقریبا جنون بچه داریم ;) همه ی دوستام می گن تو تازه شهریور رفتی خونه خودت چرا اینقدر عجله داری ولی خب چون من 33 سالم هست و ما دوتا بچه می خوایم :))))) دیگه خیلی فرصت ندارم ضمن اینکه ما قبل ازدواجمون 6 سال با هم دوست بودیم الان دیگه فقط و فقط دوست داریم خانواده باشیم. البته ما به تمام سختی ها و مسئولیت های بچه هم واقفیم و با تمام وجود و با آگاهی از جوانب مختلفش قصد داریم بچه دار بشیم. اصلا هرچی از شیرینی زندگی با بچه بگم کمه. البته من نمی دونم الان تو دوستان قرار شبانه ای کی بچه داره؟ من تازه واردم مامانا خودشون بگن کیا بچه دارن الان؟
این عکسم قابل توجه نداجون ;)
فریبا جان ، پسر هم نمک و تخسی خاص خودش رو داره ، ولی خب دختر برای مادر چیزه دیگه ایه ...
سلام به همگی
چقد موضوع جالب و وسوسه انگیزی! فکر کن همه نوعروسا سال آینده مادر بشن. من دودلم! از یه طرف خیلی دوست دارم باردار بشم ولی از طرف دیگه وقتی بهش فک میکنم اضطراب میگیرم
ندا جون از این سه ماه بارداری برامون بگو...
سلام به همگی.من تازه واردم.امشب اولین شبه ک اومدم از آشنایی باهمتون خوشوقتم.
سلام به همگی.من تازه واردم.امشب اولین شبه ک اومدم از آشنایی باهمتون خوشوقتم.
سلام به همگی.من تازه واردم.امشب اولین شبه ک اومدم از آشنایی باهمتون خوشوقتم.
سلام بهار نارنج عزیز
خیلی خیلی خوش اومدید به جمع گرم نوعروس های ما ....
سلام بهار.چطوری عزیزم ؟
سلام بهارنارنج جان.
چه اسم خوشبویی داری عزیزم.
خوش اومدی به خونه خودت
سلام بهارنارنج خوش اومدی دوستم
صفا جان چشم حتما یک فال به نیت شما و یکی هم به نیت همه ی دوستان نوعروسی می گیرم
فریبا جان من 3 بهمن 92 عقد کردیم و 14 شهریور 93 مجلس عروسی ام بود. عجله ام هم به خاطر سنم هست و هم بابت همون بحث 6 سال سابقه ی قبل از عروسی ;) چه کنیم جوونی و جاهلی!
ولی خدا رو شکر می کنم ناراضی نیستم.
من الان که هنوز اصلا باردار هم نیستم وقتی به بچه ام فکر می کنم از ذوقش چشام پر اشک می شه
رهـــا جون بهت حق میدم ، دیگه بقول خودت الان مناسبه برای بارداری ، با توجه به اینکه دو تا بچه هم میخوای.
ندا جونی من ساکن مشهد هستم نمی دونم شما ساکن کدوم شهری. یک جستجویی توی اینترنت بکن من تو سایت بیمارستان سینا تو مشهد دیدم که برای خانم های باردار دوره های آموزشی دارن، از آموزش های مختلف مراقبت های بارداری تا آموزش تنفس و ورزش های بارداری و آرامش بخشی. اگه شهر شما هم بود حتما برو اگرم نبود جستجو کن حتما چیزی توی اینرنت در مورد تنفس پیدا می کنی. نوع تنفس توی بارداری خیلی مهمه مخصوصا واسه زایمان که دیگه اصل اساسی یک زایمان راحت و خوب تنفس مناسبه
مینا گلی باهات موافقم ، بهار نارنج ، چه اسم شیک و خوشبویی، اونم اردیبهشت های شیراز که سراسر بوی بهار نارنج میاد ، وای که انگار خود بهشته .
1
صفا جون کلا اردی بهشت که ماه عشقه.
ماه تولد منه دیگه.
من گنبد و تو ماه بهار نارنج دوست دارم. عاشقشم
1
من یک چیزی بگم؟ به نظرم برای اینکه بتونیم بچه امون رو خوب تربیت کنیم باید بپذیریم که بچه «مال» ما نیست. بچه ی ما هست. اون از لحظه ای که توی رحم ما شکل می گیره یک هویت مستقل داره و ما موظفیم بهش کمک کنیم تا خوب رشد کنه و انسان موفقی بشه. حالا توی هر سنی که هست یک جور کمک لازم داره. مثلا بچه ی دوساله حتی اینکه چی بخوره و چی بپوشه رو ما باید براش تعیین کنیم اما بچه ی ده ساله دیگه می تونه تصمیم بگیره که چی بپوشه و خب وقتی بچه ی آدم بیست سالش بشه (قربونش برم من) دیگه می تونه تصمیم بگیره چه شغلی داشته باشه و چه رشته ای درس بخونه و یا حتی با چه کسی ازدواج کنه. ممکنه مادرها بگن تو هنوز مادر نشدی نمی دونی. آره من درک نمی کنم اما خوب می دونم که پدر و مادر حتی حاضرن از عمر خودشون بذارن اما بچه اشون ذره ای اشتباه نکنه یا رنج نکشه. اما اشتباه و رنج هم بخشی از زندگی هست. ما باید این رو بپذیریم که از یک جایی دیگه نقش سرمشق دهنده برای بچه هامون نداریم بلکه نقش راهنما و مشاور رو باید داشته باشیم
فریبا یه جوری میگه دیگه نمیشه آدم فکر میکنه 40 سالته.
تو که هنوز جونی اگر بخوای میتونی زود دست به کاار بشی.
2
خب فریبا جون هنوزم دیر نشده .میتونی یه دختر ناز ومامانی هم داشته باشی
مثل این
ممنون از همتون .لطف دارید.من از تهرانم
وای فریباجان خوش به حالت. خدا حفظشون کنه. خوش به حال عروس های تو که چنین مادرشوهر نازنینی دارن. راستی مادرشوهرم یک پیغام داده به نوعروسی ها بگم :) وقتی بهش گفتم تو جشنواره سوم شدم گفت آفرین ولی باید بهشون بگی عروس من تو همه چی اوله خخخخخخخخ یعنی اساسی خودم رو واسه مادرشوهر شیرین کردم ها. از اون ناجنساشم من :)
فریباجان آدم هرکدوم رو که داره اون یکی رو هم می خواد اما هرچی صلاح خداست. بچه سالم و صالح باشه دیگه بقیه اش مهم نیست. البته که صالح شدن بچه خیلی اش به تربیت ما ربط داره.
ماشالا توحیدت که خیلی نازه. اسم اون یکی شاخ شمشادت چیه؟
راستی من خودم خیلی پسردوستم و شوهرم دختر دوست. تو فال ابن سینا که گفته من اولی ام پسره. حالا دیگه چقدر درست باشه الله اعلم :)
3
ممنون از همتون .لطف دارید .من از تهرانم
3
مرسی فریبا گلی
مرسی صفا جونم
این عروسای تنبل چشم منو دور دیدن کم کاری میکنن
باید یه روز بیام گوششونو بکشم
فریبا جون من جای تو بودم نمیتونستم از دختر بگذرم .واقعا دختر یه چیز دیگه س
ببخشید هی نتم قطع میشه امشب چه کنم
سلام سلام
من اومدم....
اینارو نگاه
چقدر عشقولانه عکس انداختن با نی نی شون
یعنی من خراب این عکسم. گذاشتمش روی موبایلم و یک جورایی توهم برداشتم که بچه ی خودمه هههههههه
فریبایی همسریه عزیز من که میگه یه دونه اونم برای اینکه دست از سرمون بردارن تا کچل نشیم.
همسری میگه بچه مزاحم زندگیه
میخواد گریه کنه پاشه بیاد شب پیش آدم بخوابه.
مهدی خیلی به بچه حسوده. خخخخخخخخخخخخ
بچه ها منم دوست دارم زود نی نی دار بشیم.اما همسری دوست نداره.
بهار خانم خوش اومدی
رها جان یکم زوده واسه بچه دار شدن برات
راستش من اگر بچه های نو عروس تو مخم نمیرفتن حالا حالاها بچه نمیاوردم :)))))))))))))))))
ندایی ببین چه عکسایی دارم برات میذارم.
اینا مخصوص توئه که بری بندازی از الان با شیمکت و نی نی گولوییت
/.
ندا جان ، نبودی رهــــا سراغت رو گرفت و یه پیشنهاد بهت داد ، پست های قبلی رو بخون حتما ...
رها جان، ندا ساکن تهران هست و یکی از دوستان فعال ما در اتاق گفتگو و از دوست داشتنی ترین نوعروس های سایت ماست.
سلام هلن خانوم.
چه عجب خانوم. اصفهان هوا چطوره؟
ردخونتون بازه ما بیایم اصفهان یا نه؟
بچه ها من چندتا اسم دختر و پسر انتخاب کردم
شما هم نظر بدین لدفن
2
.
صفا جان تو پستای قبلی که میرم از اتقا پرتم میکنه بیرون
رها جان میشه یکبار دیگه اینجا پیشنهادت رو بذاری
میترسم برم صفحات قبلی دوباره پرتم کنه بیرون
بله فریبا جون تقریبا 3ساله . ب نظر من وقتی آدم حد اقل شرایطشو داشته باشه باید دست به کار بشه.
خدا برات حفظشون کنه فریباجان و تو و همسرت رو هم واسه اونا نگه داره
داشتن دختر یا پسر برای کسی که نداره خیلی شیرینه اما از اون مهم تر اینه که آدم بتونه از پس مخارج و تربیتشون بربیاد.
امشب اتاق خلوته فکر کنم به قول فریباجان همه دنبال کارای آخر سال هستن. من که خونه تکونی رو بیچوندم گفتم من واسه شهریور که عروسی ام بوده همه جا رو ردیف کردم یک کوچولو فقط تمیزکاری کردم. بعدم که داریم می ریم سفر. خلاصه کارای عید تعطیل :) الانم همسرجان نشسته داره کار هنری از خودش ول می ده منم که مشغول اتاق گتفگو. گاهی می گه بانو پایان نامه ات رو کار کن! باز مشغول می شه خخخخخخخخخخخ
3
سلام به روی ماهت.بله رودخونمونم اب داره.شهرمون گلبارون کردیم که تشریف بیارید همگی
مینایی عکسا خیلی قشنگن
مرسی عزیزم
وای فریبا گلی چه ماهن این مامانا و عروسکاشون!
صفا جون چه با سلیقه عکس این مامانای خوشتیپ و دخترای ملوس رو گلچین کرده ^_^
سلام صفا جان.چه طرح خوبی: قرارهای شبانه...
انشالا امشب بیام پیشتون بچه ها...
از بین عروس خانوما، کیا قــــراره امسال مادر بشن ؟ آمادگی مادر شدن دارید؟ فکر می کنید توقع همسر و بچه اتون از شما بعنوان مادر چه خواهد بود؟
راستی از این تیپ های مادر و دختری میپسندین ؟ ست همدیگه !
چه جوجه ایه این کوچولو !
اینم به افتخار همه عروس های گل نوعروس که قـــــراره امسال مادر بشن !
آمار بدید ببینیم امسال چند تا مادر داریم تو سال عــــروس !
حس اش خیلی خوبه !
کیا بیشتر دختر دوست دارن، کیا پسر ؟؟ چــــرا ؟؟
چه حالی میده گپ زدن با دختر نازت و پسر شیطونت !
منتظر شما هستیم در قـــــرارهای شبانه نوعروس ، ساعت 9 تا 11 هرشب
نظراتتون رو بهمون بگید ...
خوش بخالت ندا جون. ان شااله ب دنیا که بیاد همه ی سختی هایی ک کشیدی یادت میره . امیدوارم ی نی نی تپل نصیبت بشه مثل این
ندایی شما الآن چند ماهته؟ نی نی دختر بیشتر دوس داری یا پسر؟
مرسی فاطمه جونم
مرسی رها جان از همدردیت
راستی رها جان منم 34 سالمه واسه همین تصمیم گرفتم زودتر بچه بیارم
من مثل شما 32 سالگی عقد کردم 33 عروسی کردم
34 سالگی حامله شدم
اگر خدا بخواد 35 سالگی هم مامان میشم
سلام.ببخشید من کارپیش اومد نتچنستم زودتر بیام
ببخشید نداجون منظورم رو لبای قشنگت بود. حرف بچه منو اونقدر دیوونه می کنه که دیگه تایپم بهم می ریزه ;)
من نی نی 2قلو یا چند قلو دوست دارم
مرسی بهار
هلن جونم ایشالا خدا واسه شما هم قسمت کنه
هستی جان 3 ماه و 10 روز شده
راستش واسه خودم اصلا فرقی نداره
ولی شوهرم عاشق دختره
ولی من میگم هرچی خواست خدا باشه حتما برای من بهترین خواهد بود
سلام فاطمه سادات.مامان کوچولو و نینی خوبن عزیزم؟
من پستای قبل رونخوندم.لطفا کمک
چه جالب نداجان. برای من دعا کن که همین 33 سالگی باردار بشم و 34 سالگی دنیا بیاد. راستش باید اعتراف کنم که خیلی می ترسم نتونم باردار بشم. با اینکه اصلا توی خانواده مشکل نازایی نداشتیم اما نمی دونم چرا توهمش رو دارم. همه اش می گم اگه اقدام کنم و نشه از افسردگی دق می کنم :( ولی خب به خودم می گم آخه من که اینقدر عاشق بچه ام، مگه بچه ام دلش میاد که نیاد تو دل من :)
ایشالا همه عروسا بی دغدغه مادر بشن
ممنون هلن جونم.دوتامون خوبیم.تازه باباییشم خوبه.امروز ضربه هاشو باباش متوجه شد.وروجک یه لگدایی میزنه...
سلام فاطمه سادات خوبی مامان گلی
دختر ناز ما چطوره؟
حال خودت و دخمل نازت خوبه؟
.
بهارنارنج منم عاشق دوقلو هستم. خیلی دعا می کنم بچه ام دوقلو بشه. یک پسر یک دختر. تو فامیل هرکی دوقلو داره می گن خیلی سخته خیلی سخته اما من دوست دارم بالاخره هردوتاشون رو زیر 35 سالگی باردار می شم و این برام خیلی مهمه
.
اینم ی نی نی عجول
خوبیم نداگلی.شماچطوری.خودت و نی نی نازی خوبید؟
راستی اگررفتی تعیین جنسیت و مشخص نشد آب سردبخور مشخص میشه
سلام فاطمه سادات جان
شما چند ماهته عزیزم؟
رها جان بد به دلت راه نده من همون اولین باری که اقدام کردم شد
ولی از قبل باید تحت نظر دکتر باشی
دارو استفاده کنی
از 3 ماه قبل ازینکه اقدام کنی حتما فولیک اسید بخور که خیلی مهمه
دندوناتم که شنیدم داری درست میکنی
یکم به خودت برس بعد اقدام کن
آخه من مجرد بین شماها چی میگم؟! :)))
من برم مزاحمتون نشم خوشگلا
شبتون قشنگ
سلام مامان فاطمه خوبی؟
دخمل خوجل ما چطوره؟
ورجه وورجه میکنه؟
چکارش داری بچمون داره خاله بازی میکنه
من حدوداپنج ماهمه.۱۰ فروردین میرم تو ۶ ماه
.
ان شااله خدا قسمت هر دومون بکنه .سخته اما خدا صبر وتوانشم میده
عیبی نداره هستی گلی. مثل من تجربه کسب کن.
مرسی فاطمه سادات
ای جانم نی نی ت وروجکه هزار ماشالا
واسه دخملون اسفند دود کن و وانیکاد بخون چشم نخوره
عیبی نداره هستی. مثل من تجربه کسب کن خوووووو
تحت نظر دکتر که هستم. دو ماه هست که دارم فولیک اسید می خورم. تا یکماه دیگه که اون یکی دندون عقلم رو هم بکشم سه ماه فولیک اسیدم کامل می شه. 15 فروردین وقت دندون بزشکی دارم. دیگه بعدش می تونم اقدام کنم البته وزنم رو هم هرچی بتونم کم کنم خوبه.
ندا جون شما اضافه وزن نداشتی قبل حاملگی؟ میگن چاقی باعث می شه احتمال بارداری کم بشه
.
آره مینایی.زیادورجه وورجه میکنه.باباش میگه داره شیطونیاشوتو دلت میکنه که وقتی میادپیشمون صبورومظلوم باشه.
بعضی وقتا از شدت ضربه هاش دلم درد میگیره اماهمونم یه کیفی داره.
واقعا لذت داره
من 11 فروردین 4 ماهم تموم میشه فاطمه 2 ماه از من جلوتره
بسلامتی فاطمه جون .ماه ششم خوبی رو برات آرزو میکنم
ممنونم فریباجونم.ببخشید دیر اومدم
وای چه عکس های وسوسه انگیزی
فاطمه بهار رفتی؟
نه رها جان من کلا لاغر و قد بلندم
177 قدمه
62 وزنم بود برای بارداری
ولی تو هفته سوم بارداری تا هفته پنجم 6 کیلو وزن کم کردم و شدم 56 کیلو
که دکترا گفتن اصلا خوب نیست
ولی الان 58 کیلو شدم
اگر زیاد چاق باشی احتمال باروری کم میشه ولی با 3-4 کیلو اضافه وزن اتفاقی نمیفته نگران نباش
البته اگر وزنت نرمال باشه فکر کنم بارداری و زایمان بهتری خواهی داشت
ولی یه موضوع دیگه سعی کن اگر داری لاغر میکنی ویتامینای بدنت کم نشه که تو دوران بارداری واقعا برات سخت میشه و اذیت میشی
اینو نگاه کنین
آخی فاطمه سادات جون بهت تبریک می گم که سعادت مادری نصیبت شده. الان دختر قشنگت صداها رو تشخیص می یده. هم خودت هم باباش حرف بزنین با دختر قشنگت تا توی دلت احساس آرامش کنه. باباش اگه شکم تو رو نوازش کنه اون حس می کنه. خیلی باهاش حرف بزن و براش لالایی بخون. واااااااااااااااااااااااااای دیگه طاقت ندارم یکماه دیگه بگذره و مشکل دندونم حل بشه. من نی نی می خواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام :)
ن گلم رفتم شام بخورم!
.
چکار کنم آخه خیلی خوشگلن خودمم خیلی دوس دارمشون.
ای جانم فریبا.عاشق تکونای بچمم....
اینم ایده نازیه
بچه ها من کمرم درد گرفت زیاد نشستم خسته شدم
باید برم بخوابم صبحم باید 6 برم سرکار
فردا شب دوباره میام اینجا میبینمتون
روی ماه همتونو می بوسم
آره فریبا جون من آخر کار میدم دست خودم!!
رهاجونم صبرکن مادرمیشی.اونم یه مادر خوب و صبور وعاشق.ولی واقعا حس خوبیه
بچه ها دورهمی شبانه خیلی خوبه ها.اما همسریا گناه دارن تنها میشن.الان رفتم تو پذیرایی میبینم همسری چشماش پر اشکه.میبینم داره فیلم هندی میبینه.....................میگه تو تنهام گذاشتی منم فیلم هندی دیدم
اینو چه جیگره
وای خوش به حالت ندا جون
من 10کیلو اضافه دارم :(((((((((( البته اینم بگم که پارسال 13 کیلو کم کردم. یعنی لطف کرده بودم و 23 کیلو اضافه وزن داشتم خخخخخخخخخخخ ولی من بیشتر با پیاده روی وزن کم می کنم توی رژیم غذایی ام هم فقط شکر و نمک رو کلا حذف کردم با فست فود و تنقلات کارخونه ای. دیگه تمام مواد غذایی رو می خورم. بیشتر سالم می خورم تا کم بخورم. آزمایشی که 3 ماه پیش دادم فقط ویتامین D کم داشتم دیگه کم نداشتم. حالا بازم قبل از اقدام به بارداری یک آزمایش دیگه می دم. راستی ندا جون و فاطمه سادات جون یک مطلب خوندم که کمبود ویتامین D باعث سخت شدن زایمان می شه. اگه این ویتامین توی بدن به اندازه ی کافی باشه خیلی توی داشتن یک زایمان راحت موثره
شبت بخیر ندا جون :-*
مادر و فرزن قرطی
سلام به نوعروسای قرار شبونه
من امشب خیلی دیر رسیدم
ببخشییید
برو نداییه عزیزم.
مراقب باش. راحت بخوابی بوس
آخه نازی هلن.
همسریت چه احساسیه. بدو برم بغلش بشین خوووووو
برو استراحت کن ندا.نی نی نیاز به استراحت داره.
ای خدا هلن چقدر شوهرت حساس و دل نازکه.
قربونت ندایی.
بچه ها یکی دو تا آتلیه پیدا کردم وقتی شکمم یکم بزرگ شد برم عکس بگیرم
.
ممنون هلن جونی. انشاالله اگر خدا بخواد یه س ر عید میایم اصفهان
من نی نی پسر دوست دارم.
ندا جان پیامم این بود عزیزم:
ندا جونی من ساکن مشهد هستم نمی دونم شما ساکن کدوم شهری. یک جستجویی توی اینترنت بکن من تو سایت بیمارستان سینا تو مشهد دیدم که برای خانم های باردار دوره های آموزشی دارن، از آموزش های مختلف مراقبت های بارداری تا آموزش تنفس و ورزش های بارداری و آرامش بخشی. اگه شهر شما هم بود حتما برو اگرم نبود جستجو کن حتما چیزی توی اینرنت در مورد تنفس پیدا می کنی. نوع تنفس توی بارداری خیلی مهمه مخصوصا واسه زایمان که دیگه اصل اساسی یک زایمان راحت و خوب تنفس مناسبه
در مورد اینکه می گی زوده هم چون شما نت نداشتی باید بگم خدمت دوستان گفتم که من 33 سالمه و 6 سال هم قبل ازدواج با همسرم دوست بودیم واسه همین دیگه الان فقط به بچه داشتن و خانواده شدن فکر می کنیم
ندا الانم خودتون بگیرین.
از همین الان یه یه کوچولو اومده جلو هم داشته باش
راستش مینایی من فعلا حس خاصی ندارم
:)))))))))))))))))))
چون شکم ندارم فکر میکنم حامله نیستم حالم بده
:)))))))))))))))))))))))))))))))
.
شکم نداری هنوز مامان ندا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نی نی مون هنوز تکون نمیخوره؟
خب چرا شیطونی نمیکنه؟
سلام ندا جونم.خواهر شوهر منم رفت اتلیه عکس گرفت.خیلی اتفاقا عکس شیکی شده
من حالا ک فکر کردم اصن برام مهم نیست که بچه اولم چی باشه ولی خب دوست دارم دوتاشم داشته باشم
اینم ی عکس از ورزش دسته جمعی زنان باردار
ندا جون میشه از بارداریت بگی ؟الان که بارداری حالت چطوره ؟اوایل چطور؟
شب شما هم خوش فریبا خانوم گل.اره همسری هم همینو میگه.اما من میخام بچه بیاریم زودتر که زود برم دنبال اهداف کاریم.
میناجون و هلن جون حتما صبر کنید تا همسرجان ها به آمادگی برسن. هیچوقت با اصرار بچه دار نشید چون همراهی و کمک پدر خیلی مهمه. مخصوصا تو 2 سال اول زندگی بچه که واقعا روز و شب گرفتاری داره. اگه همسرجان به آمادگی و رضایت نسبی نرسه کارتون واقعا سخت می شه. البته به صورت طبیعی ما خانم ها خیلی زودتر و بیشتر میل به بچه داریم اما خب مردها هم باید به سطحی از امادگی و میل برسن. البته این وسط همسرجان من استثنا هست که حتی جوجه گنجشک هم که می بینه قربون صدقه اش می ره :)))))))))))))))
.
.
اخه الان که برم سرکار تا بیام جا بیفتم و به جاهای خوبش برسم یه نی نی میاد باید خونه نشین بشم.چون همسری میگه بچه رو خودت باید بزرگ کنی
میناگلی هنوز واسه تکون خوردن نی نی نداجون زوده. شکمش هم بعد از چهارماهگی بزرگ می شه. البته به نوع بارداری اش هم بستگی داره بعضی ها شکمشون به جلو بزرگ می شه و بعضی ها به پهلو.
مامان من تا هفت ماهگی اش شکمش از رو لباس خیلی دیده نمی شده. یک کم به فیزیک بدن مربوط می شه
نه رها جان. تا 1 سال دیگه عقدم.
بعدشم هر وقت همسری خودش بگه. چون خودمم خیلی مشتاق نیستم مثل شما.
البته شاید چون هنوز سنم کمه اینطوریم. ولی در کل بچه دوست دارم.
رها جان من تهرانم
اتفاقا دیروز با فریبا صحبت میکردم بیمارستان آرش یکی از بهترین و مجهزترین بیمارستانای زنان و زایمان هست که دوره آموزشی داره
ولی راستش من تا الان دوران بارداری خیلی سخت و بدی داشتم حدود 20 روز استراحت متلق بودم
راستش اعتماد به نفس ندارم از خونه تنهایی بیرون برم حتی با آژانس چون چند بار فشارم به شدت پایین اومدم و غش کردم
منتظرم یکم بهتر بشم که هم این کلاسارو شروع کنم
هم کلاس یوگا برم و استخر
به هر حال ممنونم از راهنماییت عزیزم
یک هفته پیش اولین سالگرد ازدواجمون بود
آره خب دانشجوام ،ولی اتفاقا یه جورایی دوست دارم نی نی دار بشم .ولی از یه طرف هم دوست دارم حالا ک درسم داره تموم میشه یه کم استراحت کنم
انشالا زود خوب میشی ندا گلی...
ندا جون طبیعیه. ایشالا از ماه چهار به بعد حالت بهتر میشه.....
.
ندا جون نگران نباشه. بحرانی ترین ماه های حاملگی همین سه ماهه اول هست. خیلی طبیعی هست که بهم ریخته باشی. یک جا خوندم نوشته بود اگه میزان تغییرات هورمونی که در زنها در دوران بارداری اتفاق می افته در بدن یک مرد اتفاق بیافته اون مرد تمام روز رو فریاد خواهد زد! ببین ما زنها بدنمون ساخته شده برای این تغییرات اما به هرحال هماهنگ شدن باهاش خیلی راحت نیست. به خودت فرصت بده عزیزم و نترس. اصلا نگران هیچی نباش. فقط کافیه تغذیه و فعالیت بدنی مناسبی داشته باشی و تاجایی که می تونی آرامش داشته باشی.
خوب کاری می کنی عزیزم که احتیاط می کنی. به محض اینکه رو به راه شدی برو. یوگا و استخر عالیه
.
فاطمه جان بچه ها در جریان هستن من تا الان دوران سختی داشتم واقعا بد بود
هر روزش برام یکسال گذشت
معده درد شدید از قبل داشتم که با ویار حاملگی یکی شد و خیلی اذیت شدم تا دو هفته پیش
از اون موقع خوب بودم تا دیروز
از دیروز دوباره دردم شروع شده
الان خسته م و خوابم میاد ولی از معده درد نمیتونم بخوابم
فشارمم خیلی پایینه
چند روز پیشم متوجه شدم تیروئید زمان بارداری گرفتم و دارم دارو استفاده میکنم
آخه فریبایی. بعضیاشون ول کن قضیه نیستن اصلا.
همینطور میخورن و میخورن
راست می گی فریبا جون خیلی کارشون درسته این نی نی های وروجک. تو خواب همه کار می کنن ناقلاها :)
هلن جان همسرت درست می گه. من قبول دارم که زن وقتی مادر می شه تقریبا دیگه فرصتی برای خودش باقی نمی مونه اما دوتا نکته هست. یکی اینکه اصلا مادر دیگه «خود» نداره. «ما» داره. شما انشالا هروقت بچه دار بشی می بینی که دیگه اصلا من برات مهم نیست و همه ی فکرت می شه بچه ات. دوم اینکه واقعا بزرگ کردن بچه کم کاری نیست. بچه هایی که دور ازمادر بزرگ می شن خیلی گناه دارن. یک سرچی توی اینترنت بکن یک عالمه مقاله هست که نویسنده هاش هم اکثر ایرانی نیستن، و توی همه ی این مقاله ها می گه که چقدر مهمه مخصوصا 2 سال اول زندگی مادر کنار بچه باشه. حضور و آغوش مادر واقعا تضمین کننده ی آینده ی بچه است. حالا یک وقت هست واقعا چاره نیست و آدم اگه کار نکنه چرخ زندگی نمی چرخه. ولی گاهی هم می شه با صرفه جویی با درآمد یک نفر زندگی رو گذروند. به نظر من بچه ی آدم لباس و اسباب بازی جورواجور نداشته باشه اما وقتی بزرگ می شه آکنده از مهر و حضور پدر و مادر باشه از هرچیزی بهتره.
اسم دختر
ژوانا = هاله ماه
ژوان= میعادگاه عشق
و آوا
اسم پسر
رادوین= جوانمرد
کاوان= کاویان منسوب به کاوه
کارن= شجاع و دلیر
نیوان=شجاع و پهلوان دلیر
کاردو و کارو هم دوست دارم اسم کردی هست
ای بابا ندایی. من که همش برات دعا میکنم که زودتر خوب بشی.
راستی بابا بهترن انشاالله؟
آخی عزیزم .ایشالا یه نی نی سالم و خوشگل به دنیا بیاری تا سختی این دورانو جبران کنه .عزیزم همش به خاطر تغییرات هورمونیه
.
ندا جونم از حالای خوبتم بگو اینجوری ما بیشتر از حامله شدن میترسیما...
درست میگی رها جان.من خودمم موافقم که بچمو خودم بزرگ کنم.برای همین میگم الان نی نی بیارم که تا دو سه سال دیگه بتونم برم دنبال کارم.اگه الان برم دنبال کارم و توش موفق باشم اونوقت که بچه دار شدم برام خیلی سخته از کارم دست بکشم
ندایی من آوا و کارن رو دوست داشتم.
مرسی رها جونم
.
چه عشقولانن.
میناگلی بچه ها توی شیرخوردن متخصص هستن. یعنی خیلی از وقتا تو می بینی داره می مکه اما در واقع جوری نمی مکه که شیر خارج بشه. پروسه ی شیرخوردن بچه ساده ترین کارکردش سیرشدن بچه است. کارکردهای خیلی مهم تری داره. مثلا کارشناسا می گن بچه هایی که شیر مادر می خورن یا حتی شیشه ی شیر رو در آغوش مادر می خورن در بزرگسالی اعتماد به نفس و قدرت تصمیم گیری خیلی بیشتری به نسبت بچه هایی دارن که شیشه ی شیر رو خارج از آغوش مادر می خوردن
.
چه شیکمش گردالوئه
مینایی بابام خوب نیست
خال گردنش خونریزی کرد بردنش دکتر عملش کردن گفتن سرطانیه
:((((((((((((((((((
سرش رو هم دارن رادیو تراپی میکنه از دیروز تا امروز بعد ازظهر پیشش بودم
همش میگفت خیلی درد داره
:((((((((((((((((((((((( خیلی نگرانشم
واقعا هر روز براش گریه میکنم
بابام خیلی مظلومه خیلی گناه داره
سلام خاله ها
ندا جان منم اوا و کارن رو دوست دارم.برای دختر آوین هم قشنگه
تو خانواده ما که همه نوه ها شیر مامی خوردن. به غیر از بچه برادرم که آخرین نوه خانواده هست.
اونم بنده خدا زن داداشم تا شش ماهگی شید دوسید و داد بهش. آخه آقا تنبل بودن و سینه نمیگرفتن.
بعد 6 ماه هم کلا شیر خشک شد و تمو شد
جاریه تو هم فریبا جزو نوادر بارداری بوده.
خوش به حالش.
ولی ندایی هم جزو بارداری های نادره.
الان فاطمه سادات خیلی راحته شکر خدا و هزار مرتبه شکر.
فاطمه جان ممنون از لطفت
بهار جان نترس من ژنتیکی بارداری سختی دارم به خواهرام و عمه م رفتم
ولی مادرم هم بارداری خوبی داشت هم زایمان راحت
دخترخاله هامم همینطور بارداری خوب و راحتی داشتن
ندا جونم عزیز دلم حرص نخور قشنگم. به نی نیت فکر کن.
انشاالله ک بابا هم خوب میشن. براشون دعا کن. دعاهات میگیره عزیزم.
فریبایی یعنی بذارم ادامشو؟
گفتم شاید مثل پیام بازرگانیه بچه ها خوششون نیاد خووووووووووووو
فریبا جون آخه مامان منم خیلی دوران حاملگیاش سخت بوده همش میترسم منم اونجوری باشم
.
.
بهار نارنج کجایی عزیزم؟نگفتی بچه داری یا نه؟ قصدشو چطور؟!
.
.
سلام سلام
سرگرم آشپزی شدم نفهمیدم زمان کی گذشت :)))
ایشالا که همتون خوب و خوشین
پاقدم نی نی گلی نداجون و فاطمه جونم خیر باشه ایشالا
.
البته الان حال و اوضاعم خیلی بهتر از اوایل هست ولی بازم خیلی مثل خانمای باردار دیگه هنوز نشدم
بهار جان به فریبا گلی میگفتم دو هفته پیش که واسه سونوی سه ماهگی رفتم یه مانیتور بزرگ جلوم گذاشتم و دیدمش
باورت میشه تا آخر شب لبخند رو لبام بود
همش بهش فکر میکردم و تو ذهنم بود
واقعا برام جالب بود یه موجود داره تو بدنم رشد میکنه
مینایی عکس بذار من خوشم میاد میبینم ازشون ایده میگیرم
ندا جونم خیلی ناراحت شدم بابت بابات.ایشالا هرچه زودتر خوب بشن
جاری منم بارداریش مثل ندا جون بود البته تا ماه سوم
هلن جون خیلی تصمیم خوبیه. عروس خواهر من همیشه می گه من مادر نداشتم چون مامانش پرستار بوده و همیشه گله می کنه که پیششون نبوده اما الان خودش دفتر بیمه داره و دلش نمیاد از کارش بزنه و قصد بچه دار شدن هم داره. واقعا وقتی تو کار پیشرفت می کنی دیگه دل کندن ازش سخته.
ندا جون سعی کن خیلی غمگین نباشی و به خودت فشار نیاری. گریه و غصه هم خودت رو ضعیف می کنه هم نی نی نازت رو غمگین می کنه. عزیزم برای بابا دعا کن. من کاملا احساس تو رو می فهمم چون مامان منم درگیر سرطان بودن. عزیزم زندگی همینه. سرشار از رنج و شادی. شادی هاش رو به خاطر رنجش خراب نکن. خیلی برای بابات دعا می کنم و از خدا می خوام که هرچه زودتر خوب بشن تا مامان ندایی هم خنده بیاد رو لباس قشنگش
ندا جون اصلا مادر شدن بدون اغراق جز ناب ترین لذت های دنیاس
مرسی هستی جان
وای من با اون دوستم که می گم گنبد زندگی می کنه رفتم برای سونوگرافی، وقتی جنینش رو دیدم از ذوق و هیجان شروع کرم به جیغ زدن و گریه کردن. وای اصلا برام قابل باور نبود. کامل کامل بود. حتی استخونای ریز انگشتاش رو می دیدم. از بس من ذوق زده شدم دکتره که دوستم می گفت خیلی بداخلاقه هم به هیجان اومده بود و جنسیتش رو بهم نشون داد خخخخخخخخخخخخ
سلام هلن خوبی عروس خانم
بابارو نگاه چقدر خوشحاله
.
وای نزارید از این عکسا.دیشب با اون خوراکی های خوشمزه آبمون کردین امشب هم ....
مینا گلی جونم چه عکسهای خوشکلی عزیزم
دستت درد نکنه خانومی :-)
آرره فریبا میبینه چه ناز سونورو داره نشون میده.
اون قلبه هم خلی جیگره حرکتش.
قلب بابا تو دل مامان
این نازه
آخه فکر دل منو که فعلا نمیتونم نی نی داشته باشم نکردید؟ :((((((((((
فاطمه سادات جونم من امروز یه آزمون استخدام داشتم سوالای اونو میگم گلم
قربونت برم هستی جونم، ایشالا قبول شم شیرینی بدم به همتون :-)
فریبا جونم نون خامه ای دوس داری؟
مرسی فریباجونی
جای فرشته خالی که غش کنه این عکسا و حرفا رو بخونه!
اومدم ی سک سک کنم برم حموم و خواب و صب کاااار
الهه جون ایشالا قبول شی
شب بخیر همگی
آهان.چقدر من گیج میزنم.خخخ.دارم خجالت میکشم.لپام گل انداخت
اینا هم خوشمزست :-)
در مورد جنسیت بچه
به نظرم دختر وپسر فرق نمیکنه اول سالم باشه.دوم اگر دختر باشه خدا درهای رحمت رو به سوی مادرپدرش باز کرده و روزی روز افزون براشون قرار میده
پسر هم شیرینه اما مثل دختر سرشار از برکت نیست
ولی مهم سالم بودن نی نی
حرفام به افرادی که در گذشته پسر رو به دختر بها میدادن
فریبا جون اینارووو
مییییخوااامممم
چقدر اتاق خلوت شد....
ولی به نظرم توی یه خانواده هم دختر نیازه هم پسر.هرکدوم یه طعمی میده....
قربونت مژگان جونم :-)
خب فریبا جون انتخاب کردی عزییزم؟
شبت بخیر فریبا جونم
خوابت پر از ستاااره
منم برم دیگه.یخورده جمع کنم خونمو بعد لالا.خوابای نی نیای ناز و توپولو ببینید
فاطمه سادات جونم موافقم باهات عزیزم
ولی با این گرونیا یدونه بچه هم خرجش خیلی سنگینه واسه بیشتر خانواده ها
شبت همتون پرستاره دوستای خوبم
خوب بخوابین
هلن جون باید سیاست به خرج بدی و همسری رو سرگرم کنی. من برنامه ریزی کردم و کاری کردم که همسری ساعت 9 بشینه پای موزاییک آرت و حسابی سرگرم بشه. تو این مدت هم دوبار بهش چایی دادم و عشق ول دادم بهش ;)
ندا جون برو به سلامت، مراقب خودت و نی نی جونت باش
سلام الا جون
خواهش میکنم دوستان.
چه کنم دیگه وظیفه تشریفات این قسمت قرارا با منه حقیره
مجبورم یه جوری دلتونو به دست بیارم با کارام دیگه:)))))))
اینم یه دونه عشقولانش
.
آخه دوستای گلمون پشت در موندن
ببخشید دوستان.
اینو نگاه
دیشب با اون خوراکی های خوشمزه آبمون کردی امشب هم با ...........
رها جان من ویتامین D بدنم کم بود 6 ماه قرص خوردم قبل از حاملگی البته
من چکاپ کامل دادم
ویتامینای بدنمم با آزمایش خون چک کردم
دارو استفاده کردم بعد اقدام کردم
ولی الان متاسفانه تیروئید گرفتم
که چند روزه شروع کردم قرص خوردن
من برم فرذا شب میام لدفن همتون بیاین ببینمتون
.
.
.
فریباجون یک بخشش مشکل از سرعت اینترنت هست، یک بخشش هم شاید به پهنای باند مربوط بشه (البته ببخشید فضولی کردم تو تخصص شما)
دوست جونا من با اجازه برم سراغ پایان نامه :)
خیلی بحث خوبی بود امشب واقعا دلم کلی قیلی ویلی رفت با این حرفای قشنگ و عکسای خوب میناجون. واقعا مسئول تشریفات خوبی هستی مینا گلی
بوس به همه
تا فرداشب در پناه خالق نیکی و شادی
سلام فاطمه بهار جونم
مرسی جواب سلاممو دادی
بوس بوس دوس جونم :-)
برو ندایی لالا بذار.
ما هستیم فردا عزیزم
.
.
.
اینم خوجله :-)
.
اینم خیلی جیگره با اون کفشای قرمزش. وای نیاز به فشار و گازه
بچه ها جونم 11 شد.منم برم تا همسری بیشتر از این اشک نریخته.خیلی دل نازکه...قربونش برم الهی.
شبتون قشنگ...
سلام فریبا جون
یکم سوالا مشکل داشت
شماره هاش جابجا بود
سوالارو بلد بودم اکثرشونو
نمیدونم چی میشه
ایشالا قبول میشم :-)
منم برم دوستان. بووووووووووووووووووووووووووووووس
شب خوش.
ببخشید سرتون درد اومد
اینم دوست میدارم :-)
الی آزمونو چیکا کردی؟
ایشالا که قبول میشی فدات شم :*
بچه ها شب بخیر .از مینا جونم ب خاطر عکسای قشنگش ممنونم.بای
سلام و شب بخیر به همگی
من از صبح درگیر اتاق تکونیم , به کمد و لباس رسیدم تازه ولی خسته شدم :/ چون میدونستم مامان ندا و فاطمه میان گفتم یه خبر بگیرم و تا یه صفحه رو میخونم ی صفه اضافه شده!
رهاجون مامان اینده مشتاق ایشالا سال دیگه روزهای بارداری خوبی رو تجربه کنی! با این اطلاعاتی که داری مشخصه چقدر فکر روی بچه داشتن داری!
میناجون عکسات محشرن :)
الا جون چه سوالی؟سوالا کجاس؟
مینا عکسا محشــــــــــر بودن! همشونو سیو میکنم ^_^
نشون نیما بدم از الآن بشینیم غش و ضعف بریم واسش!
همه رفتن ک.شب همگی بخیر شب لالا.بحث جالبی بود
سلام هستی جونم
خوب بود فقط یکم شماره سوالا مشکل داشتن قاطی قاطی بودن
سلام..من قبلنا 4 بچه دوست داشتم داشته باشم اما الان دیگه دلم نمی خواد و اگه یه روزی بچه دار بشیم فقط به خاطر همسرمه...شابد به خاطر محیط کاریمه که اینطور شدم..اما امیدوارم هر کی میخواد بچه دار بشه بچه سالم و صالح نصیبش بشه
به به چه بحثی بوده اینجا...ماکه فعلا خواهرم نینی داره...و نی نی خونمون تامینه.....ولی دوس دارم اولین نینیم پسر باشه دومیش هم دختر....اصلانم نمیگم فقط یدونه..............دوتا....تازه شاید بعدا که بزرگتر شدن اون دوتا رفتن راهنمایی ایشااله سومی هم بیاد :)
من دیشب مهمون داشتم شرمنده نتونستم تو بحث شرکت کنم. ولی هم بحث قشنگ بود هم مهمونای دوست داشتنی فاطمه سادات جون وندا گلی :) منم نی نی میخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام :(
ولی تا یکی دو سال دیگه قصد بارداری دارم :)
اتفا قا دیشب که مامانم اینا خونمون بودن داشتم عکس نی نی به مامانم نشون میدادم میگفت زودتر برام یه نوه بیار دیگه :)))))))))))))
فریبا جون دعات خیلی قشنگ بود .دوست داشتم :)
چند شبه همسریه من فیلم های کودک پروری شبکه نسیم رو میبینه یه نی نی های نازی و نشون میده که آدم ضعف میکنه دلش آب افتاده ولی میگه فعلا شرایطش رو نداریم.
خدا خیر بده شبکه نسیم همسر منو کمی منعطف کرد در مورد بچه خخخخخخخخ