خواهر شوهرم مرا آزار می دهد اما...

پرسش: من 23سالمه و3ساله که ازدواج کردم. مشکلی در رابطه با خواهر شوهرم دارم. رفتارهاش واقعا عذابم میده و هرچند وقتی زندگیم رو مختل میکنه. تو دانشگاه باهم آشنا شدیم هرچند که اوایل رقیب درسی بودیم سر شاگرد اول شدن توکلاس اما ترم سوم خودش باهام دوست شد تاحدی که تمام رازهای زندگیش رو بهم میگفت واز مسایل من هم تاحدودی با خبر بود. بعد از مدتی از من واسه برادرش خواستگاری کرد خلاصه بعد از همه مراحل سنتی ازدواج صورت گرفت. خودش هم 1 ماه بعد از من ازدواج کرد و دانشگاهش رو رها کرد واصرار میکرد که من هم رها کنم اما من ادامه دادم و بهش توجه نکردم و با معدل 18 شاگرد اول دانشگاه شدم در رشته حسابداری صنعتی ودرسم رو تموم کردم. توی اون 8 ماهی که عقد کرده بود تا حدودی بارفتاراش وقهر کردنهای بچه گونه اش اذیتم کرد وهرچی طعنه میزد و با شوخی و خنده حرفاش رو میزد من جوابش رو نمیدادم و حرف هاش رو نادیده میگرفتم و اتفاقا باز آشتی می کردیم باهم چون شوهرم همین 1 خواهر رو داره. حتی باشوخی اندامم رو الکی مسخره میکرد که پدرشوهرم بهش میگفت احترام بذار. ولی اون میگفت ما این حرف هارو نداریم و دوستیمو این حرفها من میخندیدم و ناراحتیم رو بروز نمیدادم. بعضی وقت ها ورزش کردنم رو مسخره میکرد. من 10 ساله تکواندو کار میکنم ودان 4دارم اما اون قبل از ازدواجش کاملا محدود بوده وبرادراش مخصوصا شوهر من اجازه هیچ فعالیتی رو بهش نمیداده حتی آرایش. نکته ای که وجود داره اینه که شوهرم الان واسه من هیچ محدودیتی ایجاد نمیکنه وکاملا آزادم. با وجود اینکه من کاملا مستقل بودم. قبل از ازدواجم و خونوادم اجازه هر فعالیت ورزشی وهنری وتحصیل روبهم داده بودن. اون الان سره زندگیشه و یه پسر3ماهه داره. گفتم ازدواج کنه خوب میشه وبهش حق میدم که حسادت کنه. دوباره گفتم بره سره زندگیش خوب میشه. باز گفتم عروس جدید گرفتن بعداز من پس حساسیتش روی من کمتر میشه به خاطرعروس جدید. من هنوز عقد کردم تا 3 ماهه دیگه خونه ساختن همسرم به پایان میرسه وجهاز من هم تکمیل میشه و اینکه من به خونه همسرم رفت وآمد دارم هفته ای یک بارومجبور میشم که تحملش کنم. من تو این 3سال که ازدواج کردم هرکاری که بوده براش انجام دادم از زمان مراسم خواستگاریش تا الان که بچه دار شده. همش هرکاری ازم خواسته براش انجام دادم از کارای خونشون تا آشپزی و پرستاری مامانش به مدت 4 ماه وقتی بیمار بود و پرستاری خودش به مدت 2 هفته هنگام زایمانش. البته پدر ومادر شوهرم به چشمشون هست که واسشون این کارارو کردم چون عروس اولیشون کاملا برعکس من بوده ومن عروس دومی هستم. البته منتی هم نمیذارم اما تقصیره خودمه که اینطوری عادتشون دادم خانواده شوهرم روکه بد عادت شدن اما مامانم میگه خوبی جایی نمیره وگذشت خوبه واین حرفها آخه مامانم زیادی مهربونه اما من نظرم منفی هستش چون دیگه واقعا تحمل ندارم. هرچند با مادرشوهرم مشکلی ندارم چون احترام متقابل حفظ میشه. اما خواهر شوهرم واقعا احترام نمیگیره درصورتی که بهش گفتم که من دیگه دوست دانشگاهت نیستم وفقط عروستون هستم وباهام دیگه شوخی نکن چون ناراحت میشم اما توی مغزش نمیره که نمیره. مثلا 3روزه پیش باهام قهر کرده ومن حتی دلیلش رو نمیدونستم که چرا بهم سلام نمیکنه و محل نمیذاره و به شوهرم گفتم تا اینکه زنگ زد خودش و کلی گلایه کرد که تو واسه جهازت جلوی من کلاس میذاری و حرف های چرت که واقعا خندم گرفته بود از طرفی هم کفرم رو بالا آورده بود و تا حدودی جوابش رو دادم وبعضی مسایل قبل رو بهش گفتم. خلاصه شوهرم میگه خواهرمن عقده ای وحسوده نسبت به تو ورفتاراش همه اشتباهه وهنوزم بچه است وهنوز سرش نمیشه که چطوری رفتار کنه و میگه ازاین به بعد دیگه باهاش قهرباش تا هم ازحرف هاش وحسادتهاش وکاراش راحت باشی. به مامانشم گفتم که چرا فاطمه قهره باهام میگه کلا فاطمه عصبی هستش خودش خوب میشه. شوهرم گفته حق نداری باهاش آشتی کنی تا زمانی که خودش نیومده و ازت معذرت خواهی نکرده. اما من موندم که چیکار کنم واقعا ازش ناراحتم ودلم نمیخواد که اصلا دیگه حتی ببینمش دیگه چه برسه که باهاش دوباره آشتی کنم واقعا ازش متنفرم چون اذیتم کرده تو این 3 سال.
پاسخ

پاسخ: اول اینکه همه ما باید باور داشته باشیم که هر کسی مسئول اصلاح کارهای خودشه و نه دیگران. اگر کسی اطراف ما هست که رفتارش برای ما آزار دهنده است، هیچ دلیلی نداره که ما وظیفه خودمون بدونیم که رفتار اونو اصلاح کنیم و بعد برای اینکه نمی تونیم پیشرفت کنیم، حرص بخوریم! یا می تونیم اون رفتار آزاردهنده رو تحمل کنیم، یا اگه نمی تونیم باید از اون آدم فاصله بگیریم. به نظرم شما خیلی هم خوشبختید که هم همسرتون و هم خانواده همسرتون تحت تاثیر رفتارهای خواهر شوهرتون نیستن و حقو به شما میدن. پس بهترین کار اینه که بدون هیچ عذاب وجدانی ارتباطتونو رو کاملا با خواهرشوهرتون قطع کنین و البته به همه توضیح بدین که چرا. دقت کنید که این معناش قهر نیست. شما باید رفتارتون نسبت به ایشون خیلی محترمانه باشه، اما فاصله تونو حفظ کنین. مثلا حتی اگه تو مهمونی مشترک رفتارهای ایشون آزارتون میده به همسرتون و پدرومادرش توضیح بدین که نمی تونین تحمل کنین و بذارین اون مهمونیو همسرتون تنها بره. نه اینکه اون مهمونی رو برین و با شوهرخواهرتون صحبت نکنین.
نکته دیگه اینکه اصولا محبت بی حد و حصر، نتیجه معکوس میده. شما تو ارتباط با همه آدم های اطرافتون باید استراتژی تبادل عاطفی رو دنبال کنین. یعنی به همون اندازه که احترام و محبت می کنین توقع محبت و احترام باید داشته باشین. دقت کنین که میگم محبت به ازای محبت. نه محبت به ازای پول یا هر چیز دیگه مثلا! وقتی کسی با شما مهربون نیست، باید مثل خودش با اون رفتار کنین. همین هم باعث میشه که در درازمدت از او متوقع نباشید. اون ضرب المثل معروف هم همینو میگه: چیزی که عوض داره گله نداره.
موفق باشین.

سالن عقد تهران

لطفا کمی صبر کنید...