مشکلات زندگی دلسرد و خسته ام کرده

پرسش : به دلیل مشکلات خانوادگی که داشتم در سال 87 باهمسرم ازدواج کردم که ایشان 13 سال از من بزرگتر بود و درضمن از کودکی بدلیل بیماری که داشتند و هیچوقت هم آن را بازگو نکرد دچار بی مویی درقسمت ابرو ومژه و سر بودند که با دوا و دکتر فراوان مقداری ریش و سیبل درآورده وبرای سرش نیز از کلاه گیس استفاده میکند. با وجود عدم رضایت از این ظاهر اما تن به این ازدواج دادم درصورتی که خودم هیچگونه نقصی نه درظاهر و نه درتحصیلات و نه درشغل داشتم ازهمان ابتدای عروسی به قول قدیمیها شب زفاف نیز احساس کردم که ایشان نیز در این موضوع مشکل دارند وبه سختی توانستند شب را اجرا کنند بعد از اون برای اولین بار طی رابطه ای که داشتیم بدون برنامه ریزی باردار شدم که چون بسیار افسرده شده بودم طی دوران بارداری هیچگونه رابطه جنسی با هم نداشتیم و خودم احساس میکردم ایشان ملاحظه شرایط مرا میکند غافل از اینکه مشکل داشتند. خلاصه حاصل این ازدواج امروز یک پسر 7 ساله است و در این 8 سال زندگی به جز همان یک شب هیچ گونه رابطه ای باهم نداشتیم قبلا از این موضوع ناراحت نمیشدم اما تازگی بسیار مرا افسرده کرده و خود نیز هیچگونه تمایلی به این آقا ندارم و نیازم را با خودارضایی برآورده میکنم که مرا بسیار غمگین میکند ایشان نیز حتی دربرآورده کردن نیازهای زندگی نیز تعلل میکنند ومن و این آقا مثل دو همخونه هستیم که خرج و همه چیزمان از هم جدا است. مدتی است که شدیدا به فکر طلاق افتاده ام و دلم نمی خواد حتی یک لحظه زیر یک سقف با این آقا زندگی کنم تنها چیزی که باعث ادامه این زندگی شده تنها فرزندم است که بسیار حساس و عاطفی است که مطمئنم با این جدایی بسیار لطمه خواهد خورد. گاهی خودم را فراموش میکنم و از خدا میخواهم مرا کمک کند تا این بچه را بزرگ کنم و پا روی دلم بگذارم اما چند روز خوب هستم دوباره که یاد مشکلاتم می افتم غمگین میشوم شدید همه چیز برایم حسرت شده حتی شاید خنده دار و مشمئز کننده باشد حتی از دیدن رابطه بین دو گربه در کوچه و پارک گریه می کنم که خدایا حتی این لذت برای این دو حیوان هست اما برای من نیست. کمکم کنید فرزندم برایم بسیارمهم است و تنها دلخوشی و صبوری من در این هشت سال به خاطر او بوده از طرفی خودم چی؟ مگر من انسان نیستم چقدر تحمل کنم. دلم نمیخواد کارناشایستی کنم که تو روی فرزندم خجالت بکشم. راهنماییم کنید واین بار سنگین چند ساله را از روی دوشم بردارید درضمن سنم 37 سال و همسرم 50 ساله است.

سالن عقد تهران

لطفا کمی صبر کنید...