من یادم رفت بیام سر بزنم به این تاپیک. میخواستم بگم وقتی عاشقانه و در حد پرستش دو نفر همدیگرو دوست دارن لزومی نداره تا از نظر دیگران محرم بشن وقتی دلتون به هم محرم شد نیازی نیست که با خوندن اون خطبه جسمتون بهم محرم بشه یه قسمت عظیمی از عشق و دوست داشتن عشق بازی کردنه. حتی اگه رابطه ها فراتر از دست دادن و بوسیدن باشه. متوجه شدین منظورمو یا واضح تر بگم؟
درثانی وقتی طرف مقابل خیلی ببخشید اینقدر بیشعور باشه که بخواد این چیزارو نشونه ضعف بدونه به نظر من گورشو گم کنه بهتره. چون لیاقت عاشق شدن و دوست داشته شدن رو نداره.
من ادمیم که نظرمو همیشه میگم خیلی قاطع دوستان میدونن اما اینجا واقعا نمیشه خیلی چیزهارو گفت چون یه شبکه اجتماعیع و مثل مکان عمومی میمونه دقیقا باید همچین رفتاری داشت
مهدیه جان با کمال شرمندگی من با نظرت مخالفم . بالاخره دختر و پسر باید جانب احتیاط رو رعایت کنن احتمال یک درصد نرسیدن به هم رو باید بدن وچون بیشترین لطمه و ضربه رو تو این رابطه ها دختر میخوره . اگه پسر واقعا عاشقه و عشقشو دوست داره بایدصبر کنه تا خانواده ی دختر جواب مثبت بدن اونطوری باصبر ش عشقشو به دختره نشون داده .
مهدیه جون منم کاااااااااااااملا با نظرت موافقم ,محرم شدن به خوندن چندتا کلمه عربی نیستش ,وقتی عشق پاک داشته باشی و دو طرف با قلب پاک همدیگرو دوس داشته باشن خوندن چندتا کلمه عربی معنی نداره,منو همسرم وقتی سره سفره عقد نشستیم همسری در گوشم گفت افسان خانومی تو 4 سال پیش شدی زن زندگیم و محرم من,عقد ما 4 سال پیش توآسمون خونده شده:-)
افسان جان من منظورم این نیست که هیچ ارتباطی نداشته باشن من خودم زیر نظر خانوادم 6 ماه باشوهرم نامزد بودیم ودوران اشنایی داشتیم و باهم رفت وامد وصحبت میکردیم . منظورم ارتباط در حد زن وشوهره که نباید تو دوران اشنایی باشه . متوجه میشی عزیزم؟ این نوع ارتباط شیرینیش به اینه که بعد ازدواج باشه
افسان جان تو دوران اشنایی دختر و پسر از احساس درونیشون متوجه میشن که طرفشونو دوست دارن یانه و چشم بسته انتخاب نمیکنن که بعدا پشیمون بشن و طرفشونو دوست نداشته باشن و بالاجبار ازدواج کنن .
سحر عزیزم منم با کمال شرمندگی مخالف نظر شما هستم ،البته هرکی با توجه به فرهنگ خونوادگیش میتونه نظرات و اعتقادات خاص خودشو داشته باشه، از این جمله هرکی میتونه متوجه منظورم بشه : خیلیها هستن که بامردی ازدواج کردن که دوسش دارن اما""" عاشقش نیستن............!
ما برای بهم رسیدن خیلی سختیها کشیدیم خیلی بخدا:-( بابام مخالف بود میگفت از هر نظر عالین فقط خیلی دورن از ما،من دخترمو راه دور نمیدم! میگفت میدونم دخترم نمیتونه طاقت بیاره اما من با بابام صحبت کردم و راضی شد، الان که حیالش راحت شذه میگه هرجا با شوهرت باشی من دیگه خیالم راحته:-)
منم 4سال با نامزدم در ارتباط بودم و الان از اون دوران یاد میکنیم کلی کیف میکنیم من با نظره ندا و فتانه جون کاملا موافقم ، عشق ما زبانزده فامیل شده، حتی تو دانشگاه
گلم با اینکه اینجوری که تو گفتی احتمالا من موافق نظرت نباشم اما دوست دارم نظرتو بگی!!اینجا همه روشن فکرن. من شخصا قول میدم اگه کسی خواست ترورت کنه من وساطت کنم
حتماً از عکس سفره هفت سین ات دیدن می کنیم و قطعاً لایک .
دوستان نوعروس دیگه هم عکس سفره زیباتون رو خواهند دید.
خوشحال میشم امشب در بحث ما شرکت کنید و شانس خودتون رو برای برنده شدن یک بن خرید 35 هزار تومانی لوازم آرایشی بهداشتی از فروشگاه آنلاین خاتنومی محک بزنید.
نوعروس های حاضر در بحث ، حتماً این بن رو برنده خواهند شد، به هر حال قرعه کشی هر شب به اسم یک نفر در میاد.
وای خیلی اتفاف بدیه که داری یه فیلم میبنی یا یکاری میخوای انجام بدی برقا میره
من یه پاور بانک خریدم برای شارژ لپ تاپ و گوشی اینا هست که خیلی ام بدردبخوره بوده برام تا الان حتماً بخر
من قصه عشق همتونو خوندم.خیلی جالب بود
موقعیت های شما هم واسه من پیش اومده بود خصوصا موقعیت مهدیه جون ولی از اونجایی که من به قول همسری که همیشه میگه تو یه غرور خاصی داری اصلا پا نمیگرفت.اصلا دست خودم نبود و نمیتونستم به پیشنهادی که بهم داده میشه ،باشه بگم. بدم نمیومد ولی خب قبل ازدواجم با کسی رابطه خاصی نداشتم
اینکه مطلق بگیم ازدواج مدرن آخرش به طلاق میکشه و مطلق بگیم کسایی که سنتی ازدواج کردن الان خوشبختن اصلا درست نیست .مهم این که با عقلمون تصمیم بگیریم.اگه تصمیم از سر احساسات باشه چه مدرن چه سنتی با مشکل برخورد میکنه
سلااام به همه دوستان من خیلی این موضوعو دوس دارم نظر همرو بدونم.
من خوم دوستی قبل ازدواج دوس دارم اما آگاهانه باشه مدتش هم کم باشه چون دوستی قبل ازدواج شناخت کمی میشه پیدا کرد نسبت به هم این خوبیشه که بنظرم از ازدواج سنتی بهتر.
اما بدی داره تو این دوستیا وابستگی پیش میاد که باعث میشه که گاهی نشه تصمیم درست گرفت نمیگم همه اینطورین اما این مورد زیاده
سلام صفاجون مرسی از موضوعات مهم وچالش برانگیزی که مطرح می کنی
امیدوارم امشب بتونم بیام، اصلا انگار همه چی دست به دست هم می دن که دقیقا ساعت 9 تا 11 من نتونم بشینم پای کامپیوتر!!!!
البته تقریبا دوستان از جریان ازدواج من خبر دارن ولی خب امشب می خوام بیام و کمی از معایب مدل ازدواج خودم بگم خخخخخخخخخخخخ
تا همین الان داشتم میخوندم بحثتونو.همروووو خوندم بچه ها.از حضور یه آقا تو جمع نوعروسا تعجب کردم واقعا! هنوز چشام گردن.البته شاید بخاطر بیدار موندن تا این وقت شب باشه 😆 من 6 ساله که با عشقم هستم و خیلی خیلی از این رابطه خوشحالم بهترین دوران عمرم بوده و هست و اینکه اگه رابطه مون هم طولانی شده بخاطر سنگایی هستن که جلوی پامون قرار گرفته.خدارو شکر خودمون با هم هیچ مشکلی نداریم و خدارو بابت داشتنش همیشه شکر می کنم.من به شخصه با توجه به روحیاتم نمیتونستم سنتی ازدواج کنم ولی با ازدواج سنتی هم مخالف نیستم البته توی هردو مورد باید شناخت کافی صورت بگیره و اینکه مخصوصا در مورد مسائل جنسی کاملا باید صحبت بشه خصوصا در ازدواج های سنتی. توی دوران قبل ازدواج دوطرف باید کاملا نسبت به هم به شناخت برسن و درمورد خونواده هاشون هم همینطور.نباید چشم روی مشکلات بست و یا فکر کرد که در آینده ممکنه بتونم عوضش کنم یا بعدا مطابق میلم رفتار میکنه باید همه ی جوانبو سنجید.در مورد میزان رابطه ی قبل از ازدواج هم هیچکس جز خود طرفین نمی تونن نظر بدن و این کاملا به شناخت اونا از هم بستگی داره.دو نفر عاقل که باشن هیچوقت بر خلاف میل هم رفتار نمیکنن و پسری که دختری رو دوس داشته باشه هیچوقت کاریو نمیکنه که دختر رو ناراحت کنه یا تحت فشار بذاره و این حرفا که دختر و پسر تنها که باشن هراتفاقی ممکنه بیفته به نظرم درست نیس.دختر و پسری که به آگاهی کافی برای ازدواج رسیده باشن کاری نمیکنن که ریسک داشته باشه و یا جبران ناپذیر باشه.ازدواج های سنتی نافرجام هم زیاد دیده شده و اینکه کلا اول از همه باید خودمونو بشناسیم اینکه
چرا میخوام ازدواج کنم؟
دلایل ازدواجم با این فرد یا همون معیارهای این مرد چیاس؟
تا چه حد میتونم انعطاف پذیر باشم؟
خیلی از طلاق ها بخاطر توقعات بیجا و یا رویاپردازی های خیلی ایده آل گرایانه س. ازدواج آدم مسئولیت پذیر و متعهد میطلبه.باید عاقلانه ازدواج کرد و عاشقانه زندگی کرد.
سلام من امشب مهمون بودم دیررسیدم متاسفانه.بحث جالبی بوده.منکه کلا موافق ازدواجم هم نوع سنتیش هم مدرنش هرکدوم هم معایب ومزایای خودشون رو دارن من خودم طرفدارنوع مدرن بودم ولی قسمتم کاملا سنتی بود ولی الان پشیمون نیستم.ایشالاهمه ی نوعروسا خوشبخت بشن امیییین
بچه ها با اجازه تون منم می رم، همسری از ساعت هفت خوابیده هنوز بیدار نشده منم دارم از گرسنگی غش می کنم :( برم یک کم گولش بزنم شاید بیدار بشه ;)
راستی قسمت دوم داستان رو گذاشتم ها، برید بخونید بگید این رها عجب دیوونه ایه خخخخخخخخخخخخ
الهه جون سلام خوش اومدی عزیزم
راست می گی بعضی از آدم ها باید تجربه کنن تا باور کنن و بعضی ها از تجربه ی دیگران استفاده می کنن. من که خودم ته تجربه رو دراوردم واقعا!!!! داستانم رو بخونی متوجه می شی. اما خب همیشه به دخترهای کم سن و سال که اول راه هستن می گم می خواین تجربه هم بکنین مواظب باشین، به سیم آخر نزنین
مرسی رها جونی. اتفاقا همه داستانا رو خوندم عزیز دلم. ماشالا هزار ماشالا رها جونیم که قلمش خیلی قشنگ و گیرا بودش. از داستان اولت خیلی لذت برم. منتظر بقیشم هستم عزیزم...
خب برای من زیاد به نظر اومده راضیه جونی چون به قول مینا، رها تو خیلی دوست :)
برو شادی جون، حسابی به خودت برس و حسابی با همسری خوش بگذرون. انشالا که زود زود برید زیر یک سقف و دیگه هر شب هرشب به خودت برسی و هی گول بخوری :)))
ضمنا دوستان من قصه ی دوم رو هم گذاشتم. انشالا قصه ی سوم که آخری هست رو هم فردا می ذارم.
سلام دخترا. شبتون بخیر. نظراتونو همه رو خوندم. مطابق معمول حرف زیادی برای گفتن ندارم. شدیدا این حرف رها جونی رو قبول دارم که ازدواج درست مثل وجود ما آدما خیلی چیز پیچیده ایه و اصلا نمیشه یک نسخه براش پیچید و تعیین کرد چطورش بهتر یا بدتره. کلا انتخاب سختیه، عقل و احساس هم هر دو و در کنار هم اهمیت دارن. کلا تعصبات رو در مقوله ازدواج زیاد نمیپسندم، اما توی فرهنگ ما با وجودمون آمیخته شده و راه فراری هم ازش نیست هنوز. اما کلا همیشه فکرم این بوده که دخترا مخصوصا هم بخاطر حساسیت بیشتر اجتماعی روشون و هم بخاطر روحیه حساسشون (البته گاهی آقایون هم روحیه بسیار حساسی دارند) باید خیلی مراقب خودشون باشه تا ضربه و لطمه نخورن و ریسک عاطفی نکنن. اما الان دیگه زیاد به اینم مطمئن نیستم که درست ترین باشه. اخیرا فکر میکنم شاید حتی تجارب سخت هم بتونن بخشی از زندگی باشن و جرات و جسارت جزئی از تعریف شخصیتی، عشق و جوونی... نمیدونم...
فاطمه بهار واقعا رنگ رژت خوبه عوضش نکن. من عاشق رژ جیغم. البته خیلی کم آرایش می کنم که پوستم خراب نشه خخخخخخخخخخ ولی بخوام آریاش کم هم رژ جیغ جیغ می زنم اونم قرمز (البته تو خیابون نه ها، فقط برای همسی و جهت ترغیب ایشان برای گول زدن من چشم و گوش بسته ;) )
راضیه جان شما خانوم مایی و سرور ما
آره فاطمه بهار ریسک کرد اما چون دختر خیلی خیلی هاتی بود می گفت اگه ازدواج کنم و اونی نباشه که می خوام اونوقت مجبورم جدا بشم. چون واقعا طبع گرمی داشت
مهدیه جون خوب می کنی که فکر هم می کنی عزیزم. هرکسی یک روحیه ای داره. یکی با یک ضرر تمام زندگی اش رو از دست می ده ولی یکی ترجیح می ده ریسک بکنه و پای ضررش بایسته به جای اینکه یک عمر حسرتش رو بخورره. مهم اینه که کاری رو بکنیم که می دونیم از پسش برمیایم
من ازدواجم سنتی نبود و قبلش پنج ماه با همسری دوست بودم
مامانم بعد از دوماه از آشناییمون در جریان دوستیمون بود
قبل خواستگاری هم مامانم به بابام گفت قضیه دوستیمونو
خیلی هم خوب برخورد کردن
هم مامانم و هم بابام
وقتی بحث ازدواج مطرح میشه خود به خود موضوع انتخاب سلیقه ها و خصوصیات فردی به میون میاد لذا ما باید به اصل موضوع توجه کنیم چرا که روشهای رسیدن به ازدواج در شرایط مختلف صد در صد با هم فرق داره. به عنوان مثال خودمو میگم: من دو تا انتخاب دارم که مناسب من هستند:
1) پسری که فامیل من هستش و مورد مناسبیه و خانوادشو کاملا میشناسم ولی تا حدودی نگران اخلاقیاتش هستم.
2) پسری که توی دانشگاه با اون آشنا شدم و با اخلاقیات من جور در میاد.
در چنین وضعی بین ازدواج سنتی و مدرن کدوم بهتر هستش؟
لذا کاملا واضحه که اگر خودمو به نوع ازدواج مقید کنم در اینصورت ویژگی های فردی طرف مقابلو باید فراموش کنم.
نگاه صفر و یک به هیچ کودوم از شیوه های ازدواج نمیشه کرد. یکی سنتی ازدواج میکنه و خوشبخته. یکی دیگه هم همون روش رو پیش میگیره و شکست میخوره
کی گفته هر کی تو مثلا خیابون آشنا میشه یا اینترنتی آشنا میشه حتما دروغ پشتشه و محکوم به شکسته
"سنتی" اصطلاحی هست که ما الانیا روی ازدواج های عاقلانه نامگذاری میکنیم . ازدواج سنتی مال اون موقع بود که عروس و داماد تا شب زفاف همو نمیدیدند . ازدواجهایی که قبلش دوستی نبوده به نظر من خیلی بهتره
"سنتی" اصطلاحی هست که ما الانیا روی ازدواج های عاقلانه نامگذاری میکنیم . ازدواج سنتی مال اون موقع بود که عروس و داماد تا شب زفاف همو نمیدیدند . ازدواجهایی که قبلش دوستی نبوده به نظر من خیلی بهتره
دوستان اطلاع دارن که ازدواج من سنتی نبوده.
من مخالف ازدواج سنتی بودم و هنوز هم هستم. یعنی من هیچ وقت نمی تونستم فردی رو به عنوان هم.سرم بپذیرم که از قبل شناختی نداشتم روش و هیچ حسی بهش نداشته باشم.
مرسی راضیه جون عالی و کامل بود
مهدیه دقیقا وقی عقل باشه و کاملا در مورد فرد مورد نظرم منطقی فکر کنیم خوبه و هیچی مثل عقل و منطق نمیتونه کمک کنه
و این موضوع هم خیلی مهمه که عشق چشمارو کور نکنه چون ممکنه مثل موردی که راضیه جون کفت بشه
سلام به همه نو عروس ها
من خودم زیاد موافق دوستی قبل ازدواج نبودم چون خیلی بد شنیده بودم از این نوع ازدواج ها ولی در شرایطی قرار گرفتم که اینطوری ازدواج کردم وخدا رو شکر راضیم...البته ناگفته نماند که خیلی سعی کردم از اشتباهات اطرافیان تو این روابط درس بگیرم وتکرار نکنم که خیلی کمکم کرد
به نظر من ازدواج سنتی شبیه زمان قدیم خوب نیست چون افراد بدون احساس علاقه یا همفکری صرفا به دلیل آشنایی خانواده ها یا انتخاب آنها تن به ازدواج می دادند.
ازدواج های سطحی فعلی یا آشنایی های اینترنتی و خیابانی هم اصلا خوب نیست چون دختر و پسر به شناخت کافی از هم نمیرسند چون هماهنگی عمیق و اساسی برای زندگی مشترک لازم است.
اینکه دختر و پسر خودشان با هم آشنا شوند یا از طریق دوستان و آشنایان بهم معرفی شوند خوب است ولی باید به آندو در کنار خانواده ها فرصت لازم داده شود تا به این اطمینان برسند که برای هم ساخته شده اند.
فکر میکنم علت همه طلاقها صرفا در عدم شناخت کافی نیست در تغییر معیارها و ملاک ها است.
دختری که به خاطر شرایط مالی پسر به او علاقه مند میشود یا پسری که به دلیل زیبایی دختر دلبسته او میشود خوب کاملا طبیعی است که بعد از مدتی که شور و هیجان اولیه از بین رفت و افراد با واقعیت های شخصیت طرفین مواجه شدند آغاز مشکلات است.
بیشتر جوان ها این روزها سطحی نگر و بسیار مادی شده اند.
شناخت کافی و ایجاد مهر و محبت و اعتماد واقعی در دوطرف و خانواده ها شرط اساسی برای موفقیت یک ازدواج هست.
افراط و تفریط در هیچ کاری خوب نیست. باید با ملاکهای واقعی زندگی کرد.
یعنی اگر به یک پسر یک دختر را معرفی کردند اجازه بدهند حداقل برای یک مدت کوتاه با هم آشنا باشند، بیرون بروند، صحبت کنند، اگر دیدند به درد هم می خورند اون وقت ازدواج کنند
پس هم سنتی هم مدرن
ولی اینکه چشم بسته بری خواستگاری، مثلا پسر موقعیت بدی نداره و از خانواده دختر هم بدش نیومده، دختر هم بگه حتما پسر خوبیه و برن ازدواح کنن واقعا جالب نیست و خیلی ریسک رو بالا می بره
از اون طرف ازدواج های صرفا مدرن که دختر و پسر دوست می شوند که بعدا ازدواح کنن و عاشفانه چشم رو روی همه اختلافات شخصی و خانوادگی می بندند هم همون میزان ریسک داره.
من خودم ازدواجم تقریبا سنتی بود. همسرم که اومد خواستگاری تا دوماه با اطلاع از خانواده با هم رابطه تلفنی و بعضی مواقع حضوری داشتیم .تو این دوماه من با عقلم حرف میزدم وآخرشم تصمیم گرفتم
قربونت راضیه جان. بهتری ؟ دیشب جات خال ی بود گلم.
...............................
من نمیخوام دلیلا برتری یکی رو نسبت به یکی دیگه بگم اما دید من اینطور بود.
این رو هم بگم ازدواج سنتی الان مثله قدیم نیست و حداقل یک مدت کوئتاه هم که شده طرفین در ارتباط هستن باهم
چون صرفا علاقه وجود داره و آدم مجبوره به خاطر همین علاقه از خیلی از آرزوهاش و حقوقش بگذره که بعد از مدتی که این عشق از حرارتش کم شد جز پشیمونی و حسرت چیزی نداره
سلام به همه ی دوستان، سلام به راضیه جونی خودم که خیلی دلتنگش بودم، بمیرم که اینقدر حالت بد بوده که سه تا امپول زدی عزیزم :(
سلام ویژه به مرد رویایی عزیز که دیگه باید بهشون بگیم بابا مرد رویایی :) تبریک می گم قربان، انشالا که همیشه خیر وشادی باشه
و اما در مورد بحث امشب. دوستان کمابیش با نحوه ی ازدواج بنده آشنایی دارند. ضمنا داستان عاشقی ام رو هم نوشتم که فعلا قصه ی اولش رو گذاشتم تو سایت، قصه ی دوم و سوم رو هم به زودی قرار می دم. من با اینکه خودم کاملا غیرسنتی ازدواج کردم اما خیلی این شیوه رو توصیه نمی کنم. همونطور که دوستان گفتند توی این شیوه دلبستگی پیش میاد و احتمال اینکه دو طرف اختلافات مهم رو درنظر نگیرند زیاده که متاسفانه منجر به شکست می شه. اگر هم بخوان عاقلانه بفتار کنند و همدیگه رو ترک کنند باز هم ضربه ی شدیدی می خورند. متاسفانه چون ما در فرهنگی هستیم که محدودیت های زیادی در ارتباط دختر و پسر وجود داره (منظورم از ابتدای کودکی هست) همیشه رابطه برای جوانها یک جور مخفی کاری به همرااه خودش داره. درسته که الان روابط خیلی زیاد شده اما باز هم مساله ی تایید اجتماعی در کیفیت این رابطه ها بسیار تاثیر گذار هست. برای همین دختر و پسر به قدری با هیجان و با حرارت وارد یک رابطه می شن که احتمال خطر رو بسیار بالا می برند.
سلام دوستای عزیزم دلم تنگ شده بود دیروز نبودم
موضوع جالبیه خیلی
به نظر من دوستی قبل ازدواج خوبه چون خیلی اخلاقا مشخص میشه برای طرفین - رفتارا - اینکه چجوری باید با هم رفتار کنیم از چی خوشمون میاد و از چی بدمون میاد راحت با هم میشه اون موقع صحبت کنیم در صورتی که ازدواجای سنتی شاید نشه خیلی چیزارو بگن شاید بترسن بهم بر بخره
ولی من همچنان ارچزدواج سنتی رو نمی تونم بپذیرم رها جون. گلم تو همون دوستی اگه از ابتدا قرار بر ازدواج باشه و با هدف شناخت جلو برن درصد شکست کم خواهد شد
نکته ی دیگری که مطرح شده بود توی موضوع امشب بحث رابطه ی جنسی قبل از ازدواج بود که به نظر بنده یکی از بزرگترین ریسک هایی هست که انجام می شه خصوصا در مورد خانم ها. که تقریبا می شه گفت فقط در مورد خانم ها. جامعه ی ما یک جامعه ی درحال گذار هست. دیگه اون جامعه ی سنتی قدیم نیستیم و هنوز هم وارد مرحله ی مدرنتیه ی کامل نشدیم. برای همین سردرگمی عجیبی گریبان همه رو گرفته. دخترهای ما از یک طرف میل به ارتباط جنسی رو دارند و از یک طرف بعد از برقرار این رابطه اعتماد به نفس خودشون رو از دست می دن. دچار ترس می شن که اگر با این فرد ازدواج نکنم چه کنم. متاسفانه آموزشی هم در این زمینه وجود نداره و بچه های ما با تجربه به اطلاعاتی در مورد روابط جنسی می رسند که بعضا نادرست هم هست. من در میان دوستان خودم کم ندیدم مواردی که قبل از ازدواج رابطه جنسی داشتند و الان هم بعد از چند سال زندگی خوبی دارند اما به همون اندازه که حتی بسیار بیشتر هم دیدم دخترانی رو که با ارتباط قبل ازدواج تمام آینده ی خودشون رو تباه کردند. به نظر من با توجه به موقعیت فرهنگی جامعه ی ما هنوز این مساله پذیرفته شده نیست و من خودم به دوستانم توصیه می کنم که چنین ریسکی رو نکند. هرچندب ه هرحال این حق هر انسانی هست که از زندگی اش لذت ببره اما برای لذت امروز نباید تمام آینده رو به خطر انداخت.
من خودم یه جقله بچه بودم که ازدواج کردم اون موقع توی قدیما (خخخخخخخخ) من و همسرم تا موقع خواستگاری همو ندیدیم اما با تحقیقات قبلی و صحبت کردن یک آشنایی مقدماتی بدست آوردیم . در دوران عقد هم که 47 روز بیشتر نبود خیلی بیشتر به اخلاقیات هم آشنا شدیم و الان قسم میخورم که هیچ تصویری از عدم تفاهم در ذهن ما نیست . یعنی ما 100 درصد تفاهم داریم . هرچند که زندگیمون پر مشکلات مالی و .... هست
الان ازدواج های خیلی کم پیش میاد که بر اساس منطق و درایت باشه فقط دختر و پسر از زندگی با خانواده خسته میشن و میخوان یه تنوعی ایجاد کنن چاره ای جز ازدواج پیدا نمی کنن
من خودم یه جقله بچه بودم که ازدواج کردم اون موقع توی قدیما (خخخخخخخخ) من و همسرم تا موقع خواستگاری همو ندیدیم اما با تحقیقات قبلی و صحبت کردن یک آشنایی مقدماتی بدست آوردیم . در دوران عقد هم که 47 روز بیشتر نبود خیلی بیشتر به اخلاقیات هم آشنا شدیم و الان قسم میخورم که هیچ تصویری از عدم تفاهم در ذهن ما نیست . یعنی ما 100 درصد تفاهم داریم . هرچند که زندگیمون پر مشکلات مالی و .... هست
بحث ازدواج و تشکیل یک زندگی جدید بعضی ها به ازدواج های سنتی اعتقاد دارن و تنها راه رسیدن به سعادت را در این مسیر میدونن و بعضی دیگر با آوردن مثال های گوناگون از شکست های ازدواج سنتی به سمت مدرنیته فرار کرده و آن را مامن امنی برای خود میدونن.
اما قبل از موضع گیری باید هر کدام از این دو دیدگاه را بررسی کرده و نقاط قوت و ضعف آن را بشناسیم تا در نهایت براساس عقل تصمیم بگیریم
مرد رویایی عزیز شما به من لطف دارید، بنده درس پس می دم خدمت دوستان
مهدیه جان اگه از اول دوستی قرار بر ازدواج باشه پس رابطه ای که آخرش رو از اول معلوم کردند دیگه معنی شناخت نمی ده. دختر و پسر یک مدت با هم رابطه دارند حتی به قصد ازدواج و به خاطر ویژگی خاص رابطه با جنس مخالف دلبتسگی زود پیش میاد. بعد از یک مدت متوجه خصوصیاتی در همدیگه می شن که می بینن به هیچ وجه توان پذیرشش رو ندارند. اونوقت تکلیف چیه؟ خب یا به خاطر علاقه ازدواج می کنند که زندگی رو پر چالش می کنه و یا باید ترک کنند همدیگه رو که خیلی سخته.
البته من نمی گم ازدواج سنتی صد در صد خوبه . نظرم تا حدی به راضیه جان شبیه هست ولی خب هنوز هم خیلی از خانواده ها مخوصصا برای دخترشون این تحمل رو ندارند که مدتی با خاستگارش رابطه داشته باشه و بعد بگه به درد هم نمی خوریم و تمام. ضمن اینکه در این مدل رابطه ها باز هم خیلی از چیزها پنهان می مونه. از همه مهمتر جنبه های جنسی آدم ها در چنین اشنایی هایی رسمی که قالب سنتی تا حدی داره تقریبا مطرح نمی شه اصلا و می تونه ریشه ی اختلافات زیادی باشه
اقای مرد رویایی ازدواج هایی که تو سن پایین انجام میشه موفقیت بیشتری دارن میدونید چرا چون فرد توقعات پایین تری داره و چون نهاد و شخصیت کاملا شکل نگرفته میتونن مطابق با خواسته طرف مقابل شخصیت خودشون رو بسازن این میشه که میگن عدم تفاهمی وجود نداره منم چندین مورد این جور ازدواج ها رو دیدم
راضیه جون خداروشکر که بهتر
رها جونی میای خوشحال میشم و کلی انرژی میگیزم
مردرویای جان حرفه شما درسته ولی برای زمونه الان دیگه نمیشه اینجوری خیلی کم پیش میاد
رها جون اخه تو مدت 3 4 ماه که دلبستگی شدید صورت نمیگره عزیزم. در ثانی رها جون اگه ادم قبل ازدواجش به یکی دل ببنده ولی بعد مدتی متوجه بشه که تفاهم ندارن و باید جدا بشن خیلی بهتره چرا خوب دلیل داره خواهر گلم دیگه به اسم یه زنه مطلقه بهشس نگاه نمیکنن خوب اومدیم یکی اومد خواستگاری حالا یه مدت کوتاه هم با هم اشنا شدن و ازدواج هم کردن خوب بعدش متوجه بشن تفاهم ندارن و با شکست مواجه بشن چی؟
اونوقت یا باید مهر مطلقه بخوره بهش که تو گجامعه ما هنوزم تصویر خوبی نداره یا به قول معروف بسوزه و بسازه
فدای تو شقایق عزیزم منم از دیدن همه ی بچه های خوب اینجا حالم خوش می شه و احساس جوونی میکنم خخخخخخخخ
مرد رویایی عزیز اینطور نیست که الزاما تمام ازدواج های سنتی ختم به شکست بشه اما همونطور که برای ازدوااج به عقلانیت احتیاج هست برای حفظ اون هم به عقل احتیاج هست. خوشبختانه شما و همسرتون علی رغم سن پایین از عقل و درایت و از خودگذشتگی لازم برای حفظ زندگی برخوردار بویدید هستید. انشالا که روز به روز عاشق تر و شادتر هم باشید. اما توی همین ازدواج های سنتی اگر دو طرف کمی کم صبر یا دور از جون بی عقل باشند و زحمتی برای شناخت هم و کنار اومدن با هم نکشند خب زندگی دووم نمیاره
من با رها خانم موافقم من که هر کدوم از دوستام که دوست دختر داشتن بعدش با یکی دیگه ازدواج کردن چون اگه قصد ازدواج باشه دوستی معنی نداره . اینا فقط شعاره که کار بدمونو توجیه کنیم
اما رابطه جنسی قبل از ازدواج حرف رها درسته الان هنوز جامعه ما نمیتونه این نوع رابطه رو برای دختر قبل از ازدواج بپسنده حالا جدا از دین . و بازهم هر کسی مختار که از زندگیش لذت ببره اما بارهم داشتن رابطه قبل از ازدواج باعث نمیشه که پسر دختر رو رها کنه و منجر به ازدواج نشه بازهم من خیلی ها رو دیدم که حتی رابطه کامل هم داشتن و الان سالهاست که دارن به خوبی و خوشی زندگی میکنن
مهدیه جان هر دو مدل ازدواج محاسن و معایب داره،
تو سه چهار ماه که سهله عزیزم الان دختر و پسرا تو یکهفته چنان عاشق همدیگه می شن که واسه هم رگ می زنن! رابطه ی دختر و پسر توجامعه ی ما یک رابطه ی سالم نیست. منظورم به دختر و پسرها نیست منظورم به نفس رابطه است. یک رابطه ی غیرموجه از نظر قانون و عرف نمی تونه جوانب درستی داشته باشه. نفس همین غیرموجه بودن باعث غیرقابل کنترل بودنش می شه. قبول دارم که در ازدواج سنتی اگه طلاق بگیرند اسم مطلقه روی اونها هست و این از معایب ازدواج سنتی هست. اما توی این دوستی ها هم وقتی بهم می خوره ضرر کم نیست. درسته جامعه به اون دختر به چشم مطلقه نگاه نمی کنه اما خود او ن دختر چی؟ ضربه نمی خوره؟ اون پسر اذیت نمی شه؟ خیلی از مشکلات اجتماعی ما به دلیل فشارهای درونی ادم هاست.
البته من خودم با ازدواج سنتی هم مشکل دارم. در مجموع احساس می کنم ازدواج غیرسنتی باز خطرش کمتره اما هرگز اگه کسی ازم بپرسه توصیه نمی کنم که غیرسنتی ازدواج کنه. من می گم دختر یا پسر باید با شناخت از خودشون و جامعه و خانواده شون تصمیم بگیرند و هر ازدواجی رو که انتخاب کردند خوبی ها و بدی هاش رو با هم بپذیرند
جامعه ما هنوز براساس خانواده ها پیش میره به همین دلیل به نظرم بسیاری ازپسرها بعد از داشتن رابطه جنسی با اون دختر دیگه بهش اعتماد ندارن و رهاش میکنن ولی همیشه استثنا هم وجود داره
موافقم با رها جون چون واقعا زمان باید داشته باشن جونا که با هم باشن و از رفتارای هم اطلاع پیدا کنن حتی به شرایت مالی هم خیلی میتونه کمک اینکه خواستاهاشونو کم کنن تا با هم باشن و زندگی و بسازن
ازدواج سنتی و مدرن هر کدوم مزایا و معایب خاص خودشون رو دارن
مطلقا نمیشه گفت سنتی یا مدرن کدوم بهتره
ازدواج در صورتی که با عقل و منطق و شناخت کافی انجام بشه موفق هست
سنت
مزایا:در این ازدواج چون دختر و پسر از قبل یا همدیگر و نمیشناسن یا آشنایی کمی دارن و از لحاظ عاطفی هم وابسته نیستن واقع بین تر به مسئله فکر میکننن و در نهایت عاقلانه تر تصمیم میگیرن
معایب:چون در این ازدواج پسر و دختر یا آشنا نبودن و یا کم آشنا بودن از عقاید و باورها و اخلاق و روحیات هم با خبر نیستن و به همین دلیل بدون شناخت وارد زندگی میشن...در این صورت هست که برای شناخت بهتر همدیگر به مدت زمان زیادی نیاز دارن...و در صورت عدم تفاهم ازدواج با شکست روبه رو میشه
مدرن
مزایا:پسری و دختری که مدتها با هم دوست بودن تا حدودی به فرهنگ و عقاید و اخلاق و روحیات و باورهای طرف مقابل آشنایی دارن
معایب:در این ازدواج چون پسر و دختر مدتی با هم دوست بودن و از لحاظ عاطفی به هم وابسته شدن عیوب و کاستی های طرف مقابل به چشمشون ناچیز میاد...همین امر با عث اشتباه اونها در انتخاب بر اساس علاقه و وابستگی ست نه بر اساس عقل و منطق
معمولا دیده شده در این نوع آشنایی افراد به دلیل اینکه دوست دارن از خود چهره بهتری نشون بدند از دوروغ و دورویی استفاده میکنن
من به شدت معتقدم حقوق زن و مرد با هم برابره کاری هم به جامعه و عرف ندارم.
معصومه جان پسری که خودش قبل ازدواج هر لحظه با یکی بوده و بعد برای ازدواج دنبال دختر افتاب مهتاب ندیده است ببخشیدا باید گذاشت کف خیابون با ماشین از روش رد شد
مرد رویایی عزیز البته اینطوری نیست که همه ی پسرها دخترها رو ول کنن بعد رابطه ی دوستی یا حتی جنسی. من خودم دوستی داشتم که به دوست پسرش گفت اگه می خوای ازدواج کنیم باید قبلش رابطه ی جنسی داشته باشیم تا من تو این مورد هم بدونم تو چطوری هستی. ارتباط برقرار کردند و الان هم یک پسر خوشگل دارن. به نظر من اصل مهم در ازدواج اینه که دو طرف اول به خودشناسی رسیده باشند و بعد هم همدیگه رو خوب بشناسن و زندگی رو.
فاطمه بهار جان شما رابطه ات چون زیر نظر خانواده ها بوده شامل دوستی نمی شه عزیزم برای همین وابستگی هم پیش نیومده گلی خانومی
همین دیشب شنیدم یکی از اقوام که کاملا سنتی ازدواج کرده بود و عروسیشون 4 ماه بعد از عروسی ماه بود (البته دختره فامیل ماه بود) بعد از یک ماه شناخت و کلی تحقیق حالا بعد از 8 ماه متوجه سدن که اقای داماد کلی بدهکاره هیچی نداره و همه چیزو دروغ گفتن هم خودش هم خانواده اش و جالب اینکه اقای داماد فامیل خیلی دور بودن
من فقط اینو میدونم که ازدواج مدرن خیلی خطرناکتره. چون ضعف شناخت از یکدیگر و صرفا شناخت هاى ظاهرى و تکیه کردن به یک سرى از معیارهاى کمى باعث شده است ازدواج هاى مدرن در جامعه ما آسیب پذیر باشند. بنظرم یه ازدواج سنتی ولی با چشم های باز و تحقیقات کافی خیلی بهتر نتیجه میده.
این اقایونی که خودشون هفت خط روزگارن بعد موقع زن گرفتن میگن افتاب مهتاب ندیده
بعدهم میان تو جمع خانومها و کلی خوش و بش میکنن ولی خانومه حق نداره با یه اقا سلام علیک کنه مینا اگه دست من بود همشونو میبستم به رگبار
مینا جان ما هم گفتیم که
سنتی یا مدرن مطلق نیست
خیلی از ازدواج های سنتی با شکست روبه رو شدن
خیلی از ازدواج ها ی مدرن و اینترنتی خوشبختی در پی داشتن
و یا دقیقا برعکس
مهدیه جان خوب کاری می کنی، اگه دنیا گفت یک چیز بده اما عقل گفت خوبه به خاطر حرف دنیا کوتاه نیا اما خب بهش فکر کن :)
مینا جون من پوشیه داشتم چون مرد اینجا بود ندیدم اومدی عزیزم;) سلام خوش اومدی گل بانو مینا (مامان آینده ;) )
راضیه جان مطلبت خیلی خوب بود
من فکر می کنم اینجا حرف همه درسته چون به نظر من در زمینه ی ازدواج به هیچ وجه نمی شه یک قانون کلی داد
همه چیز بسته به انتخاب صحیح داره ولیس باز من مدرن رو ترجیح میدم یعنی اگه بازهم می تونستم انتخاب کنم مدرن مدرن مدرن رو انتخاب میکردم با تمام زوایا و روابط
من خودم توی محل کارم اشنا شدم اولین کاری که شروع کردم همسرم راهنمام بود با هم 2 سال دوست بودیم که خواستیم باهم باشیم و اومد خواستگاری خانوادم میدونستن با هم دوست بودیم ومشکلی نداشت فقط برادران خیلی اون اواخر حساس شده بودن خانوادم فقط یه تحقیق محلی انجام چون پدر همسرم فرهنگی بود و مشخص همسرمم خودش ورزشی بود و اشنایی برادرام باهاش راحت بود
و اینجوری بو که الا 4 سالی گذشته و از خدا شاکرم چون منم به خانوادم گفته بودم هرچی شما بگید چون مطمئن بودم
فاطمه بهار جان در چه زمینه ای گفتی که ریسک کردم؟
مهدیه؟!!!!!!!!!!!! ما این آقای رویایی رو نمی شناسیم ونمی دونم چه آزادی ها و چه محدودیت هایی برای خانمش قائل هست. اینکه اینجا بین خانم ها صحبت می کنه به خودش و همسرش مربوطه عزیزم. نباید راچع به دیگران اینطوری صحبت کنی دختر گل نازنیم. ولی خب این آقای رویایی کاش جواب سوال بچه ها رو در مورد اینکه نظر خانمش راجع به حضورش تو یک جمع زنونه چی هست رو می داد و کمی روشنگری می کرد :)
دوستان ما اصلا به صورت مطلق حرف نمیزنیم
خیلی از ازدواج های سنتی با شکست روبه رو شدن و خیلی از ازدواج ها کاملا خوشبختی به دنبال داشتند
و برعکس
در همه موراد استثنا وجود داره
دقیقا این قضیه مثل همون هندونه هس که هیشکی ازش چیزی نمی دونست بچه ها فقط خیلی باید تحقیق کرد درسته که خیلی جاها جواب نمیده ممکنه به مشکل بخورن َو برعکسشم وجود داره
اقای مرد رویایی من یه سوال دارم شما که اینقدر حساس هستید حالا اگه خانومتون مثله شما توی جمعی قرار بگیره که همشون اقا باشن و باهاشون تبادل نظر کنن مشکلی براتون پیش نمیاد؟
از ازدواج سنتی همیشه متنفر بودم.
متنفر بودم از اینکه قبل از ازدواجم بینمون عشقی نباشه و بگیم بعدا به وجو میاد.
برای همین هم خودم دنبال عشقم گشتمو پیداش کردم و واقعا هم عاشقانه میپرستمش اونم همینطور
من ادمی نیستم که بگم کوکورانه چشم اقای مرد رویایی.
من هم از عقایدم دفاع میکنم.
اینم بدونید بدی رو تو ضمیر و ذهن هر کسی فقط خودش ایجاد میکنه اقای مرد رویایی
سلااااااااااااااااااااام دوست جونیااااااااااااااااااااااا بابا من گم شدم اشتباهی رفتم تو بحث فردا هی منتظر شدم دیدم هیچکس نیست دیدم بابا اشتباه اومدم راه رو
بحث امشب چیه دوست خوشملا؟
امشب اتاق خلوته ها، کم کار شدین بچه ها!!! مینا هم که یک دالی کرد و رفت اقلا از خط کش اون می ترسیدین و بحث رو داغ می کردین خخخخخخخخخ
قبول دارم فاطمه بهار جان با سوال و این چیزا یا حداقل با یک رابطه ی سطحی می شه این چیزا رو فهمید دیگه لازم نیست رابطه کامل باشه اما خب این دوست منم زده بود به کله اش خخخخخخخ حالا خدا رو شکر که الان اوضاعشون خوبه :)
شادی مادر شما روی بنر قرار که بالای اتاق گفتگو هست کلیک کنی یک راست میارتت دم در اتاق، دیگه چرا هی اینور اونور می ری دختر جان؟ نمی گی من دلم هزار راه می ره؟ ها؟ حالا هم زود چادرت رو بذار دم دست هر لحظه ممکنه مرد بیاد. امشب بک مردی تو اتاق بوده من حسابی دلواپس حجاب شما دخترا هستم :))
پس دوستان همه ما امشب تقریبا یک نظر موافق داشتیم
ازدواج و سنتی یا مدرن هیچ کدوم به تنهایی مطلق نیستن
ازدواج باید کاملا از روی عقل و منطق و آگاهانه باشه تا نتیجه مطلوبی داشته باشه
گاهی این ازدواج در سنت دیده میشه
گاهی در مدرنیته
راضیه جونی این چه حرفیه، من دوتاتلفن داشتم که نمی شد بپیچونمشون، مادر و خواهرشوهر بودن :((((((((( بیچاره مادرشوهرم وقتی می خواد ناهار دعوتمون کنه به جای اینکه بگه فردا ناهار بیاین اینجا می گه فردا ناهار اینجایین. من حس بدی بهم دست می ده می گم عجب تعیین تکلیف می کنه شاید نخوام بیام خخخخخخخخخخخ ولی می دونم بنده خدا چیزی تو دلش نیست. خلاصه که فردا ناهار افتادیم هورااااااااااااااااا
راضیه جونی پوستر رو رد کن بیاد که بدجوری استخون درد گرفتیم چند شب نبودی
مثل اینکه کسی نیست منم برم به بقیه کارهایی که قراره واسه 5 شنبه انجام بدم برسم
امشب یکم دیر اومدم از بحث جا موندم انشالا فردا شب جبران میکنم
دوستتون دارم شب همگی خوش بوس بوس
وای سحر جون اینقدر گفتی ملکه ذهنم شد
من الان داغونم ها
کلاس داشتم از ساعت دو تا چهار
خانم تا شش موند
دوساعت شهریه پنجاه بود
چهار ساعت موند
گفت بین راه کارت به کارت میکنم سی تومن رو
نکرد رفت
ازونور من که سفارش نمیگرفتم
دونفر اصرار کردند کار بزن
رفتم کلی چرم خریدم زدم
پول نمیدن
ینی من دلم میخوام بزنم کف گرگی لهشون کنم والاع
من توی درس مشاوره خانواده یه استاد داشتم که میگفت خصوصیات اخلاقی از خانواده کسب میشه میگفت به این صورت که یه اخلاقی از پدر یامادر رو دوست دارید وکسب میکنید ولی یه اخلاقی هم دوست نداشتید ولی چون روی خودتون کارنکردید و هدفی برای تغییرش نداشتید نتونستید ترکش کنید و روی شما مونده . میگفت برای ترک اون اخلاق بد تمام خصوصیاتتون رو که از هرکسی گرفتید یادداشت کنید و روی خودتون کار کنید که خصوصیات بدتون حذف بشه.
ملیحه جون مشکل من اینه من نه رمان میخونم نه کتاب روانشناسی یه کتابخونه دارم پر کتاب اما بیشترش کادو
هرگز نمیتونم کتاب تموم کنم
میرم ده بار باز میکنم کتابو بعد میبندم کتاب کناریش که گیاهشناسی برمیدارم
یل میبندم میرم چیز میز میسازم
نوشته های بلندو نمیخونم
از تاریخ و جغرافیا خوشم نمیاد
من تو فامیل مردامون خیلی رسمی هستند
جوری که با غریبه هام
اینا باعث خجالتی شدنم شد
شاید بخاطر تربیتم بود
مادرم یادم داد نخندم به روی هیچ مردی
آره سحر جون کاملا درست می گی، همسری من چون تک پسر هست و سه تا خواهر داره کلا بین چهارتا زن بزرگ شده خیلی احساساتی هست، ولی تو فامیل ما هستند مردهایی که تا قبل ازدواج انگار اصلا با زنی برخورد نداشتن و واقعا معنی احساسات زنانه رو نمی دونن، وقتی نگاه می کنی می بینی یا خواهر نداشتن یا تفاوت سنی شون اینقدر زیاد بوده که با هم معاشرت چندانی نداشتن
آره ملیحه جون من رشته ام طوریه که به کار زندگیمم میاد. بیشتر استادامون دکترای روانشناسی و مشاوره دارن . یکیشون سه شنبه صبحها توی برنامه ی سیمای خانواده شبکه یک میاد و راجع به روابط زن وشوهر صحبت میکنه.
سحر جون من اگه سفارش نگیرم شغلم اصلا ضرر نداره
فقط سود
متاسفانه اصرار میکنن کار میزنم
بعد سر پولش دق میدن
اول بگم بریزن پولو حساب هم نمیریزن
هر وقت سفارش دارم ماجرا همینه
هی میگم دیگه نمیگیرم هی میان اصرار میکنن
بعدش من این هفته خیلی تو خرج افتادم
خرابی تبلتم یه طرف
شکستن رم
یهویی برام دریل خریدند پولشو باید بدم
اینهمه چرم خریدم برا سفارشات
جدای هزینه دکترم برای ازمایشاتم و سونوگرافی فقط بخاطر جوش
خیلی هفته بدی رو تموم کردم که همچنین ادامه داره
متاسفانه من جوری بوجود اومدم که نمیتونم احساسی و رمانتیک رفتار کنم بخاطر این بهم میگه بی احساس اما عوضش اون خیلی احساساتی هست
همش خیالبافی میکنه
هی رمانتیک میشه
و من بی تفاوتم
فکر کنم ما برعکس بقیه باشیم
کلا سابقه نداشته تو زندگیم در ارتباط با هیچ کس رمانتیک شده باشم
شاید چون هرگز عاشق نشدم
شاید هنوز زوده
نمیدونم اما برام خیلی جای سواله
که چرا اون اینقدر میتونه دوستم داشته باشه
که اینهمه اذیتشم میکنم باز عاشقمه
به نظرم گاهی مردا بیشتر علاقشون رو نشون میدن البته خیلی مردا اینجور نیستن
مثلا بابام هرگز دوست داشتنش رو بیان نکرد
اما ثابت کرد
مردها احساسی ترند یا زنان؟
آقایان بیشتر از زنان در روابط کاری خود احساسی هستند. برای عصبی کردن یک مرد، استفاده از یک عکس و یا چند کلمه حرف، کافی است.در نظر سنجی «کاترین موزر» رئیس مرکز درمانی دانشگاه «البانی» نیویورک، از مردان و زنان بین 16 تا 25 سال، مشخص شد: مردان آمادگی بیشتری برای وقف خود به امور کودکان، حلقه ی دوستان، اعضای خانواده و... را دارند. مردان از درک بهتری نسبت به بانوان در روابط خود در مسائل عاطفی و روانی بر خوردار بوده و بیشتر از آن ها برای روابط، اهمیّت قائل هستند.روابط برای آن ها نسبت به مسائل دیگر در اولویت قرار دارد. مردان برای دستیابی به اهداف رمانتیک خود آسیب های روانی بیشتری را به جان می خرند، در حالی که خانم ها در این موارد کمتر داوطلب شده و به هنگام احساس فشار از خواسته خود منصرف می شوند.
دونستن این نکان تکرای خیلی خوبه..تکرارش باعث میشه بدونیم خلقت زن و مرد از همه لحاظ متفاوته
یادآوری هایی درمورد جنس مخالف
مردان فقط یک بار عاشق می شوند و زنان این قابلیت را دارند که چند بار عاشق شوند.
یک مرد اگر زنی را دوست داشته باشد برای به دست اوردن آن زن قبل از ازدواج دست به هر کاری می زند اما پس از ازدواج آن چنان که باید و شاید انرزی صرف نمی کنند بر عکس زنان قبل از ازدواج تمایل دارند طرفشان به سمت آنها بیاید تا اینکه آنها به سمت وی بروند ولی پس از ازدواج زنان تلاش بیشتری می کنند.
مردان قبل از ازدواج به لحاظ روابط جنسی گرم تر و بعد از ازدواج نسبتا سرد تر می شوند.
زنان قبل از ازدواج تا حدی سرد مزاج و بعد از ازدواج نیاز بیشتری به رابطه جنسی پیدا می کنند.
مردان میتوانند بدون داشتن احساسات رابطه جنسی داشته باشند اما زنان در صورتی از این رابطه لذت می برند که بر پایه احساسات باشد.
مردان این قابلیت را دارند که حتی با وجود شرایط نا مساعد از رابطه جنسی لذت ببرند اما زنان در صورت وجود استرس و شرایط نا مطلوب لذتی از رابطه جنسی نمیبرند
مردان پس از رابطه جنسی از نظر احساسی تا مدت کوتاهی سرد می شوند و زنان بعد از رابطه جنسی نیاز احساسی بیشتری پیدا می کنند.
مردان میتوانند در زمینه مسایل جنسی از هر زنی با هر ظاهر و اندامی تحریک پذیر باشند اما زنان شخصیت جنسی ثابتی دارند و فقط از یک الگو خاص تحریک می شوند
زنان دوست دارند مورد توجه قرار بگیرند اما مردان ریاست طلبی را بیشتر دوست دارند.
زنان از خرید کردن لذت میبرند مردان از خرید کردن بیذارند.
زنان به مهمانی رفتن علاقه مند هستند مردان غالبا تمایل دارند در منزل خود باشند.
در مواجه شدن با مشکلات مردان در تنهایی میتوانند مشکل را حل کنند اما زنان در تنهایی دامنه مشکل را گسترده تر می کنند.
مردان دوست دارند حرف آخر را بزنند زنان دوست دارند نظر آنها در کلیه امور زندگی اعمال شود.
مردان از مراجعه به مشاور بیذارند زنان مراجعه به مشاور را یکی از گزینه های رفع مشکل می دانند.
مردان تنوع پذیرتر از زنان هستند.
مردان کلیات را در نظر دارند و زنان جزئیات.
زنان شاغل بدبین تر و محتاط تر از زنان خانه دار هستند.
مردان کمتر اتفاق می افته متوجه تغییرات کوچک ظاهری همسر خود بشوند اما زنان هر گونه تغییر در وضعیت ظاهری مردان را متوجه می شوند.
شناخت مردان راحتر از شناخت زنان است.
انتخاب کردن برای زنان دشوار تر از مردان است.
مردان کم حوصله و زنان صبور هستند.
مردان احساساتی زودتر عصبانی می شوند و زودتر آرام می شوند.
مردان دوست دارند اولین نفری باشند که از مشکل یا موضوع بوجود آمده چه خوب چه بد مطلع شوند.
زنان بیشتر از مردان به حرف ها و بحث ها توجّه می کنند و به آن ها فکر می کنند.
مردان همانند زنان به مناسبت های مهم فکر نمی کنند و اکثرا در این زمینه فراموشکار هستند این در حالیست که زنان خیلی تمایل دارند تاریخ تولد - تاریخ آشنایی - تاریخ نامزدی - عقد و سال گرد ازدواج و ... برای همسرشان مهمّ باشد.
سلام به همه
شرمنده که دیر اومدم خیلی این روزا گرفتارم، مثل دخترم :( به نظر من تنها تفاوت در نوع نمایش احساسات هست. خود من در تجربه هایی که داشتم خیلی ها رو دیدم که مرد بیشتر به زن توجه کرده و احساسات نشون داده اما خب نوع توجهش و بروز احساساتش با زنش فرق می کرده.
توی رابطه ی خودم و همسری اون احساساتی تر هست ااما من بیشتر بروز می دم. خب روحیاتمون فرق داره دیگه. مهم اینه که ببینیم طرف مقابل چه جور محبتی رو دوست داره و سعی کنیم اونجور که اون رو راضی و شاد می کنه بهش محبت کنیم
مردان: همسر خودتونو از نظر احساسی تامین کنید قبل از بررسی جنسیت ان ها به این فکر کنید که آن ها هم چون شما انسان هستند و حقوق برابری دارند آن ها ابزاری بریا خوشبختی کردن شما نیستند بلکه شریک و همراه زندگی شما هستند به عواطف و نیازهای احساسی آنها احترام بگذراید خصوصا در زمینه رابطه جنسی، تا میتوانید وقت زیادی صرف پیش نوازی و معاشقه کنید بعد از رابطه جنسی حتما ابراز احساسات کنید تاکید می کنم بعد از رابطه جنسی رفتار شما و ابراز احساسات توسط شما نقش اساسی دارد.
زنان: مرد خود را سیر کنید، مرد خود را سیر کنید، مرد خود را سیر کنید. مردان ریاست طلب هستند مردان مغرور تر از زنان هستند پس غرور ان ها را هرگز نشکنید گاهی وقت ها مردان نیاز به تنهایی دارند چون مردان همانند شما اهل درد و دل نیستند مگر خیلی جزئی و نادر - با مردان لجبازی نکنید - گاهی وقت ها مردان رفتارهای بچه گانه از خود در می آورند نشانه بچه بودن آن ها نیست کودک درون مردها هرگز به خواب نمی رود
مغز مردانه چگونه است؟
ارتباط بین نیمکره چپ مغز(جایگاه منطق) و نیمکره راست مغز(محل عواطف و احساسات) در زنان قوی تر است. ارتباط بین دو نیمکره در زنان شبیه یک بزرگراه است و به راحتی می توانند بین دو نیمکره حرکت کنند.
اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث می شود دسترسی به احساسات برای مردها چندان آسان نباشد.به همین علت است که واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیف تر است.
سلام به دوستان
هر انسانی چه مرد و چه زن در حدی خودش می تونه احساساتی باشه و طرز نشون دادن این احساسات در هرکسی متفاوته. به نظر من این حرف اشتباهه که زن ها مطلقا احساسی هستن و مردها هیچ...مردهایی دیدم که احساساتشون رو بیشتر از زن ها نشون میدن اما خب چون غالب زن ها احساساتشون رو نشون میده و به زبون میاره برچسب احساسی بودن خوردن و برعکس اغلب آقایون با بیان نکردن و رفتارهای خاص خودشون برچسب منطقی بودن میگیرن...فقط و فقط به خاطر بیان احساسات و نحوه بیان هستش...
من اوایل رابطمون فکر میکردم من محمدو بیشتر دوست دارم اما هرچی که میگذره متوجه میشم که محمد بیشتر منو دوست و احساساتتشو بیان میکنه و گاهی جلوی این همه احساسات کم میارم که چطور پاسخ بدم بهشون
الهه جون برای من هم این مطالب درست هست فقط من با اون اول ماجرا که نوشته بود مردها یکبار عاشق می شن موافق نیستم. چون خودم مرهای زیادی رو دیدم که چندتا تجربه ی عشقی داشتن و همه اش هم واقعی بوده
سلام اله جون سلام رها جون
میگم چقدر شما بلدین
من اینارو نمیدونستم
گاهی فکر میکنم واقعا از زندگیم هیجی نفهمیدم
فقط درس و درس و درس
بعدم با کاردستی هام مشغول شدم
بعدم هنرجوها
ینی واقعا من وقت عاشق شدن نداشتم؟
خیلی برام مورد پیش اومد اما هرگز عاشق نشدم بیشتر حالت خجالت داشتم نمیدونم چرا کلا از جنس مخالف خجالت میکشم
انگار حرف زدن یادم میره
یادش بخیر
دانشگاه تدریس میکردم زمانی پسرا وسط کلاس سوال میکردند لکنت زبون میگرفتم
بعدم سرخ میشدم
نه فقط با غریبه ها با پدرم و برادرمم همینجورم زیاد حرف نمیزنم باهاشون
الان یکم با اقایی حرف میزنم اونم انگار که من پسرم فقط لاتی حرف میزنیم
سلام به سحرخانومی کجایی کم پیدا؟
والا ملیحه جون من همزمان که اینجام دارم پایان نامه ام رو هم می نویسم، به غذا هم سر می زنم، تازه با خواهرم توی تلگرام هم صحبت می کنم!!!! یعنی چهاردست بودم بازم به کارام نمی رسیدم خخخخخخخخخخخ
من امروز یه مطلب راجع به تفاوت عاشق شدن زنها ومردها خوندم که نوشته بود مردها وقتی عاشق میشن هورمون مردانشون کمتر میشه و آرومتر واحساساتی تر میشن و زنها هورمون زنانشون کم میشه و عصبی میشن.
سارا جون بالاخره هرکسی براساس تجربه هایی که داشته و نوع تربیتی که شده برخورد می کنه. عزیزم شما دختر با حیا و خجالتی ای بودی توی خانواده هم احتمالا کسی اهل معاشرت زیاد با جنس مخالف نبوده واسه همین خجالتی شدی نسبت به مردها. حالا کم کم با کمک نامزدت درست می شه البته باید تمرین کنی. مطالب در این زمینه خیلی زیاده. کتابهای مربوط به روانشناسی روابط زن و مرد رو بخون و سعی کن وقتی با نامزدت صحبت می کنی مطالبشون رو اجرا کنی. البته نه اینکه اون کتابها رو وحی منزل بدونی شاید نامزدت تو یک سری موارد استثنا باشه. اما همین که می گی نامزدت خیلی احساسات بروز می ده خیلی خوبه. سعی کن متقابلا تو هم حرفهای عاشقانه و رمانتیک بزنی بهش . کم کم راه می افتی :)
سارا چرا فکر میکنی که خجالتی هستی؟ تا حالا امتحان کردی که بدونی دقیقا هستی یا نه؟ به نظرم یکم سعی کن احساستو بیان کنی اگه واقعا نتونستی اون موقع باید یه فکر براش کرد..فکر کنم چون خودت فکر میکنی خجالتی هستی این کارو انجام نمیدی...
بنظر من منطقی بودن واحساساتی بودن به جز جنسیت به نوع تربیت خانواده و ارث هم بستگی داره. مثلا پسرایی که بیشتر به مادرشون وابسته ان و بهشون علاقه دارن خصوصیات زنانه مادرشون رو دوست داشتن و یادگرفتن و احساساتی شدن.
لابد گاهی از خود پرسیدهاید که چه چیز باعث میشود تا زنان بخواهند مرتب درباره وقایع زندگی روزمرهشان با همه صحبت کنند، در حالی که مردان عمدتا درونگراهستند و حال و حوصله صحبت در مورد اتفاقات زندگی روزمرهشان را ندارند؟
چرا مردان عمدتا وقت آزاد خود را صرف کار کردن با کامپیوتر و یا خواندن مجلات ورزشی میکنند در حالی که زنان بیشتر ترجیح میدهند به اخبار رسیده از این و آن بپردازند و یا سعی کنند روابطشان با دیگران برازنده و معقول بهنظر برسد؟ چرا مردان و زنان از روابطشان با یکدیگر چیزهای متفاوتی را طلب میکنند؟ شاید علت، تفاوتهای بنیادین در مغز مردان و زنان باشد.
موضوع بحث : " مردها بیشتر درگیر عشق می شوند یا زن ها ؟ "
یه جور دیگه هم میشه این سوال رو پرسید : " چــــرا میگن خانوم ها احساساتی اند و آقایون منطقی؟ "
شما بر این باور هستید یا خیر؟
چرا به زن ها لقب احساساتی بودن رو دادن در صورتیکه هستن آقایونی که احساساتشون فراتر از یک خانوم هم هست!
امشب میخوایم در این مورد صحبت کنیم و بببینیم توی رابطه چه اتفاقی سر احساس زن و مرد میفته، تفاوت های زن و مرد در چیه ، کدوم با منطق اشون جلو میرن ؟ کدوم با احساس اشون ؟
شاید یک دلیل علمی برای این موضوع این باشد که مغز مردان طوری تنظیم شده که بهصورت سیستماتیک و تحلیلی عمل کند، در حالی که مغز زنان بیشتر در مورد احساسات تنظیم شده است.
برخلاف عقیده عمومی، در یک رابطه دوطرفه، مردان بیشتر از زنان درگیر عشق میشوند چرا که براساس بررسیها مردان بیشتر از زنان تمایل دارند تا غریزهشان را برای رسیدن به فردی که او را جذاب و دلربا میدانند، ارضا کنند.
زنان بیشتر از طریق برنامهریزیشدهتری عاشق میشوند که تحت تاثیر سیر تکاملیشان است. آنها بیشتر بهدنبال شریکی هستند که مراقب آنها بوده و قادر باشد خانوادهشان را هم ازنظر مالی و هم ازنظر عاطفی تامین کند. زنان در رابطهشان با طرف مقابل علاوه بر جذابیتهای فیزیکی، بهدنبال مهربانی و سخاوت نیز هستند.
لابد گاهی از خود پرسیدهاید که چه چیز باعث میشود تا زنان بخواهند مرتب درباره وقایع زندگی روزمرهشان با همه صحبت کنند، در حالی که مردان عمدتا درونگراهستند و حال و حوصله صحبت در مورد اتفاقات زندگی روزمرهشان را ندارند؟
چرا مردان عمدتا وقت آزاد خود را صرف کار کردن با کامپیوتر و یا خواندن مجلات ورزشی میکنند در حالی که زنان بیشتر ترجیح میدهند به اخبار رسیده از این و آن بپردازند و یا سعی کنند روابطشان با دیگران برازنده و معقول بهنظر برسد؟ چرا مردان و زنان از روابطشان با یکدیگر چیزهای متفاوتی را طلب میکنند؟ شاید علت، تفاوتهای بنیادین در مغز مردان و زنان باشد.
مردها از آن چیزی که شما فکر می کنید احساساتی ترند. اگر عاشقتان شوند بیشتر از آنچه که فکر می کنید بهشان اجازه داده اید به سمت شما می آیند و این باعث می شود آنها صدمه ببینند.
چهار اشتباه رایج دختران دم بخت
دختری جوان و زیبا هستید و یکی یکی سال های جوانی تان می گذرد اما هنوز شاهزاده رویاهایتان را نیافته اید؟ فکر میکنید به چه دلیل؟
چندی پیش، فیلمی تماشا کردم که در آن، خانمی مسئول کارهای حقوقی یک شرکت بود. این خانم، در آستانه چهل سالگی، وقتی پروندههای شرکت را بازبینی میکرد، به فکر بازبینی زندگی شخصی خودش افتاد و با این تصور که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد به این نتیجه رسید که هیچ راهی برای تشکیل خانه برایش وجود ندارد. او این موضوع را بارها و بارها برای خودش تکرار کرد، تا اینکه یک روز مرد مناسب خود را ملاقات کرد. حالا خودتان نتیجه را پیش بینی کنید. کاری از دست من برای این خانم بر نمیآمد، اما متوجه شدم اشتباهی را که دختران مجرد زیادی مرتکب میشوند کرده است. در واقع، او چهار اشتباه اساسی کرده بود که باعث میشود یک خانم مجرد همیشه تنها بماند.
آنها اجازه میدهند که کار حسابی مشغولشان کند
خانمی که وضعیتش در بالا اشاره شد از کار قبلیاش استعفا داد تا کسب و کاری برای خودش راه بیندازد و همین باعث شد که به شدت در کارش غرق شود. با وجود زیبایی، جذابیت و موفقیتهای فراوان، همه درها برای برقراری ارتباط با او بسته بود، چرا که تمام زندگیاش در کار خلاصه شده بود. حتی زمانی که یک مرد مناسب وخوش پوش را میدید، نهایت تلاش خود را برای فراری دادن او میکرد، مشکلی که خیلی از دختران مجرد دچارش هستند. بعضی دختران فکر میکنند اگر مردی به آنها علاقهمند شده است، حتما مشکلی در او وجود دارد. این افکار باعث میشود که مردهای مناسب زیادی را از دست بدهند، قبل از اینکه حتی یکبار به آنها فرصت داده باشند. بعد، دوباره خود را در کار غرق میکنند و بهشدت سخت و خشک میشوند.
آنها باور کردهاند که زمان مناسب برای آنها تمام شده
در فیلم، خانم موردنظر باور کرده بود که زمان عاشق شدن، ازدواج و بچهدار شدن از او گذشته است. این دقیقا همان جایی است که اشتباه میکند و البته، همان جایی که دختران مجرد زیادی دچار اشتباه میشوند. درست است که زمان ازدواج و بچهدار شدن، پیشبینی شده است، اما در قرن بیست و یکم زندگی ما کمتر قابل پیشبینی است، که البته این نکته مثبتی است. دختران زیادی تا چهل- پنجاه سالگی ازدواج خود را به تاخیر میاندازند، اما واقعیت این است که ما هیچوقت اسیر اعداد و ارقام نیستیم.
ما هر لحظه در مناسبترین زمان زندگی خود هستیم. بله، درست است که بیولوژی بدن همیشه ما را همراهی نمیکند، اما اگر شما واقعاً میخواهید صاحب خانواده شوید و بدن شما دیگر این اجازه را به شما نمیدهد که بچههای خودتان را داشته باشید، به این معنا نیست که این خواسته شما برآوردهشدنی نیست. میتوانید با پذیرفتن سرپرستی یک کودک، تشکیل خانواده دهید.
آنها مردان مناسب را نادیده میگیرند
من این موضوع را بارها و بارها دیدهام که وقتی یک دختر مجرد باور میکند که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد، همه چیز پیرامونش روی این موضوع صحه میگذارد. من به همه کسانی که فکر میکنند همه مردان خوب ازدواج کردهاند پیشنهاد میکنم که این احساس را که دوست دارند تصدیق شوند کنار بگذارند و به جای آن، به شادی، خوشبختی و تمایلشان توجه کنند. واقعیت این است که مردان خوب و مناسب همه جا هستند، ولی همه آنها مجرد نیستند، همه آنها به شما علاقه ندارند و شما هم به همه آنها علاقهمند نیستید.
اما به هر حال، آشنایی با یک مرد خوب میتواند یک فرصت باشد. وقتی با یک مرد مناسب آشنا شدید، با او رفتوآمد داشتید و این ایده که مرد مجرد مناسبی باقی نمانده در ذهنتان از بین رفت، متوجه خواهید شد که توجه چه کسی را به خود جلب کردهاید. در حقیقت، آن هنگام است که شما متوجه خواهید شد افراد مناسب زیادی وجود دارند که به آشنایی با شما علاقه دارند.
ارها و بارها مشاهده کردهام که دختران جوان منتظرند مرد مناسب پا پیش بگذارد. اما زمانی که این اتفاق میافتد، آنها پا به فرار میگذارند و از او دور میشوند. این کاملاً طبیعی است. زمانی که دختر مجردی در تمام رابطههایی که داشته شکست خورده باشد و دچار ناامیدی، افسردگی و بیتوجهی عاطفی شده باشد، این عکسالعملی است که نشان خواهد داد.
اما به هرحال، اگر او بخواهد نتیجهای از روابط خود بگیرد، باید این رفتار خود را کنار بگذارد. هنگامی که شما با مردی مناسب آشنا میشوید، ممکن است ابتدا اظهار علاقه و توجه او برای شما دشوار باشد، چرا که قبل از این تجربهاش را نداشتهاید. اما حالا زمان آن رسیده است که این دشواری را تحمل کنید. به خودتان اجازه بدهید رابطه جدیدی تجربه کنید. این همان چیزی است که برای رهایی از تنهایی و ناراحتی به دنبال آن بودید. سعی کنید از این حس زیبا، یعنی شناختن شخصی مناسب که واقعاً به شما علاقهمند است و دوست دارد شما را آنگونه که هستید بشناسد، لذت ببرید.
از اولین باری که چنین انتظاری را داشتهاید، ماهها یا سالها گذشته و مردی که روزی شبیه شاهزاده رؤیاهایتان بود، هنوز هیچ حرفی از ازدواج نزده؟ اینبار راههایی که ما پیشنهاد میکنیم را برای راضی کردن او به ازدواج امتحان کنید.
تکلیفتان را روشن کنید
اگر میخواهید فردی که دوستش دارید را به نامزدی و ازدواج راضی کنید، قبل از هرچیز باید بدانید که کجای این رابطه قرار دارید. آیا شما و او در زمان شروع رابطه یا پس از آن، محدودهای را برای این ارتباط مشخص کردهاید؟ آیا حرفی از ازدواج میان شما رد و بدل شده یا برنامهای در این مورد ریختهاید؟ برای آنکه به سمت ازدواج قدم بردارید، باید بدانید چرا با این شخص ارتباط دارید و چرا این رابطه را ادامه میدهید.گذشته از این، باید از خود بپرسید که آیا او هم مانند شما و هدفدار به ارتباط می نگرد یا خیر؟
مطمئنترین اقدامی که میتوانید بکنید، این است که از همان آغاز هدف رابطه را مشخص کنید و با فرد مقابلتان در این مورد به توافق برسید. روشن بودن تکلیف هر دوی شما، بسیاری از مشاجراتی که ممکن است در این دوران میان شما فاصله بیندازد را از میان میبرد و از آنجا که هر دوی شما برای هدفی مشترک انرژی صرف کرده و تلاش میکنید، مانع از دلسردی و تردیدتان میشود.
اگر از روزهای اول رابطه عبور کردهاید و هیچ هدف و فرجامی را هم تعریف نکردهاید، باید راههای دیگری را امتحان کنید. اگر هرچه صبر هم کنید خبری از پیشنهاد ازدواج نمیشود، بهتر است به صورت نا محسوس خواستهتان را بیان کنید. شاید پیشنهاد مستقیم ازدواج از طرف یک خانم در کشور ما چندان مرسوم نباشد و آغازگر مشکلات دیگری در رابطه شود، اما یک پیشنهاد غیرمستقیم، میتواند شما را چند قدمی جلوتر ببرد و تکلیفتان را تا اندازهای روشنتر کند. اگر شما به یک مرد به صورت مستقیم پیشنهاد ازدواج دهید، معمولا حالات دفاعی به خود میگیرد و عقبنشینی میکند، بنابراین بهتر است زمینه را مهیا کنید و کمی به انتظار بنشینید.
از یاد نبرید فشار آوردن و انتظار عجله از طرف مقابل، داشتن جایگاه شما را در چشم او پایین میآورد. پس به جای اینکه از او بخواهید با سرعت بیشتری به خواستگاری بیاید، دریابید که به چه دلیل آمادگی برداشتن چنین قدمی را ندارد. میتوانید در این مورد با هم صحبت کنید و دلایلی که آمادگی ازدواج را از او میگیرند را جویا شوید. شاید شما بتوانید به او در برطرف کردنشان کمک کنید و شاید این دلایل به شما برای صبر بیشتر انگیزه بدهند. بهتر است با همفکری هم، پیشنیازهای رسیدن به این اهداف را مشخص کرده و مهلتی را تعیین کنید.
اگر مردی که به او علاقهمند شدهاید، از شما مهلتی برای رسیدن به اهدافش خواست و قرار بر این شد که بعد از تحقق برنامههایش به خواستگاریتان بیاید، چارهای جز انتظار ندارید. در این مدت بهتر است میزان تلاش او برای تحقق وعدههایش را زیر ذرهبین بگذارید. اگر بعد از این مدت هم بهانهتراشی و دلایلی را مطرح کرد که از نظر شما و اطرافیانتان قابلقبول و منطقی نبودند، بدانید که شما در حال ازدست دادن فرصت خود برای ازدواج هستید و بیهوده به این ارتباط دل بستهاید.
برای دانستن اینکه آیا او هم علاقهای به ازدواج با شما دارد یا خیر، میتوانید از کسی که به او نزدیک است کمک بگیرید. دوست صمیمی او یا دوست مشترکتان میتواند نقش واسطه را ایفا کند. اما یادتان نرود که این واسطه باید بیطرف باشد و نسبت به ازدواج شما هم نظری مثبت داشته باشد. پرسش و صحبت در مورد ازدواج یا سؤال کردن در این مورد که آیا برای آینده تصمیمی داری یا نه، از مسئولیتهای این واسطه است. برایش توضیح دهید که در این گفتوگو، نباید اشاره مستقیمی به شما داشته باشد.
اگر مردی که دوستش دارید تاکید میکند که با وجود دوست داشتن شما قصد ازدواج ندارد، ماندن و منتظر شدن ریسک بزرگی خواهد بود. به جای نادیده گرفتن نشانهها و امید بستن بیدلیل سنگهایتان را با او وا بکنید. اگر او از دادن جواب صریح به شما طفره میرود، بیشتر مراقب باشید! شاید پای یک بازی در میان است و این فرد تنها میخواهد زمان بیشتری را در کنار شما صرف کند. برخی از آقایان نه حاضر به پذیرفتن مسئولیت ازدواج هستند و نه حاضرند از طرف مقابل جدا شوند.
گمان نکنید اگر یک تنه بار رابطه را به دوش بکشید و به او اطمینان دهید که همه سختیها را تحمل میکنید ماجرا تغییر میکند. دیدن ضعف و اصرارهای شما، میتواند دلیل دیگری برای عقبنشینی او باشد. پس مواضعتان را شفاف بیان کنید و به او بگویید که در چه شرایطی حاضر به ازدواج هستید. گمان نکنید که برداشتن مرزهای و حریمهای یک رابطه یا فداکاری بیش از حد مشکل شما را حل میکند.
منم با شوهر عزیزتر از جانم همکار بودیم اصلا هم با هم کنار نمیومدیم همیشه صبح که میخواستم برم سر کار غصه م میگرفت یادم میفتاد میخوام ببینمش هر روزم باهم دعوا داشتیمو با هم قهر بودیم ولی الان عاشقشم :))
حسرت گرفتن دستشو5سال تو دلم نگه داشتم و خوشحالم رو اعتقاداتمون پانذاشتیم. اونم هیچوقت درخواست نامربوطی نکرد ازم. براهمین بعد عقدمون اندازه5سال از گرفتن دستش لذت بردم. سرسفره عقد بعد خوندن خطبه که. عاقد گفت دستاتونو بذارید رو قران و همه گوششون به دعاهای اخر عاقد بود عشقم دستش رو دستم بودو داشت نوازشم میکرد
بعد از خواستگاری همسرم از من ، تا دوماه زیر نظر خانوادم باهم در ارتباط بودیم .خداروشکر نه من نه همسرم از سر احساسات تصمیم نگرفتیم.و همونطور که نامحرم بودیم و از هم خجالت میکشیدیم تا آخرش همونطور گذشت.بعد از عقدمون بود که تازه یخمون باز شد. این دوران به شرطی خوبه که آدمو کور نکنه و منطقی تصمیم بگیره
نگار جونم چرا غصه خرودن نداره تازه من شنیدم هرچی که بینتون باشه و روزی که خطبه عقد بینتون خونده شه به حرمت همون سنت پیامبر تموم گناه هاتون پاکمیشه اگه رو نامحرم بودن خیلی حساس بودی اینو بدون خداهم شمارو بخشیده پس دیگه بهش فکر هم نکن عزیزم
نگار محمد جان عزیزم از نظر من محرم بودن آدمها به اون کاغذی که توش چیزی مینویسن و یا ... دیگه نیست محرم بودن به دل آدمهاست وقتی دو نفر عاشق همند از نظر من محرمن . هر که شد محرم دل در حرم یار بماند/ وانکه این کار ندانست در انکار بماند. پس عذاب وجدانی وجود نداره عزیزم
سلام نگار جان به نظر من این موضوعی که مطرح کردی چیز خاصی نیست که تبدیل به خاطره بد شده باشه برات اینو در نظر بگیر که از نظر جنس مخالف پایداری به عشق و اطمینان به اینکه عشقشون تا همیشه باهاشون میمونه کمی با نظر ما ها متفاوت خیلی ها تماس جنسی داشتن رو نشونه عشق طرفشون نسبت به خودشون میدونن که ممانعت دختر از اینکار اونارو دل زده میکنه البته تماس جنسی منظورم رابطه نیست پس اینو بدون اگه قبول کردی دستشو بگیری یه اطمینان قلبی محکمی بهش دادی و عشقتو بهش ثابت کردی
مرسی نیلوفرجون.ولی خاطره تلخی شده واسم. همین باعث شده تا الان که سه و نیم ساله عقدم حدو حدودیکه باید رو رعایت کنم. دیگه اینبار میخوام همچی طبق سنت بره جلو. چون منم تو این سالا به این نتیجه رسیدم که هر چی تو وقت خاص خودش اتفاق میفته لذتش بی نظیره.چون به همراه یه حس امنیت هست.
واى نداجان یاد یه رمانى افتادم که حدود دوماه پیش خوندمش ازاینترنت هم گرفتمش دختروپسره همکلاس بودن و باهم لج بودن هیچکدوم کم نمیاوردن همش باهم دعوا داشتن اخرشم عاشق هم شدن خیلى جالب بود
حسنیه جون انقدر با احساس نوشته بودی که حس دوتاتون کامل بهم منتقل شد. خوش به حالتون چه عشق پاکی داشتین. ولی من قبل عقدمون چون خونوادم چند سال محمد رو معلق نگه داشته بودن،متاسفانه قبل عقدمون با اصرار ازم خواست دستمو بگیره. چندین بار مخالفت کردم. ولی یه روز بهم گفت که این تنها راهیه که میتونه احساس کنه من متعلق به اونم. با اینکه راضی نبودم از ته قلبم ولی دستشو گرفتم.همیشه وقتی یاد این میفتم که ما قبل عقد دست همو گرفتیم غصه میخورم.میگم محمد نباید از من همچین انتظاریرو میداشت.اونموقع خیلی تو فشار روحی بودم. درسام سخت بود محمد ازم این انتظارو داشت و نمیتونست درکم کنه که چرا من مخالفم. بین احساسو عقلم مونده بودم. خیلی احساس بدبختی داشتم. هر چند بهونه شرایط رو دارم. ولی کاش پا روی اعتقاداتم نمیذاشتم.درود به خونواده هاییکه نمیذارن پاکیه دخترشون لطمه دار شه و هزاران درود به دختراییکه به عیچ عنوان پا روی اعتقاداتشون نمیذارن.
حسنیه جون انقدر با احساس نوشته بودی که حس دوتاتون کامل بهم منتقل شد. خوش به حالتون چه عشق پاکی داشتین. ولی من قبل عقدمون چون خونوادم چند سال محمد رو معلق نگه داشته بودن،متاسفانه قبل عقدمون با اصرار ازم خواست دستمو بگیره. چندین بار مخالفت کردم. ولی یه روز بهم گفت که این تنها راهیه که میتونه احساس کنه من متعلق به اونم. با اینکه راضی نبودم از ته قلبم ولی دستشو گرفتم.همیشه وقتی یاد این میفتم که ما قبل عقد دست همو گرفتیم غصه میخورم.میگم محمد نباید از من همچین انتظاریرو میداشت.اونموقع خیلی تو فشار روحی بودم. درسام سخت بود محمد ازم این انتظارو داشت و نمیتونست درکم کنه که چرا من مخالفم. بین احساسو عقلم مونده بودم. خیلی احساس بدبختی داشتم. هر چند بهونه شرایط رو دارم. ولی کاش پا روی اعتقاداتم نمیذاشتم.درود به خونواده هاییکه نمیذارن پاکیه دخترشون لطمه دار شه و هزاران درود به دختراییکه به عیچ عنوان پا روی اعتقاداتشون نمیذارن.
بچه ها من تازه 3 ماهه که باهاش دوس شدم , بهم گفته که قصدش جدیه ما داریم خیلی به هم نزدیک میشیم ... من نگرانم نمیدونم باید چیکار کنم؟ خونواده هامون یکمی از دوستیمون خبر دارن ولی من همش میترسم که با وجود این ارتباط نزدیک یه روزی از هم جدا بشیم...
سلام بچه ها منم با عشقم 1/5 دوست بودم دوران خوبی داشتیم پدر مادرم هم میدونستن و سخت نمیگرفتن واسمون به نظرم تو این دور زمونه که واقعا نمیش کسیو شناخت آشنایی قبل از ازدواج لازمه حتما الانم که عقد هستیم سعی میکنیم همه چیو رعایت کنیم
سلام به همه دخترای گل این بخش.ازاونجایی که بعضی دوستای کل اینجامجردهستن فعلا لازم دیدم یه چیزایی روبگم چون همه رومثل خواهرخودم میدونم من توشبکه های اجتماعی دیگه هم عضوم ولی هیچ جاصمیمیت ونزدیکی که بین بچه های اینجاهست رونداره وترجیحااین حرفا روهرجایی نمیزنم اگه گفتم پسرا نشونه ضعف دخترمیدونن پا دادنش رو عین واقعیته.باچندتا سرچ دستتون میاد توجامعه چه خبره.ضمنامن مخالف دوستی واشنایی نیستم به شرطی که فقط واسه اشنایی ازدواج باشه واحساسات چاشنیش نباشه.من دیگه حرفی ندارم
شوهر من چون فامیل بود قبل از خاستگاری اومد با خودم صحبت کرد، که اگه نظرم منفیه تو فامیل کسی خبردار نشه، چون خوبیت نداشت، حدود 3 ماه باهم صحبت میکردیم تا اینکه بله رو ازم گرفت! بعدم خواستگاری و شیرینی و... این مدت کمک کرد ما در مورد همه چی باهم حرف بزنیم و باهم خوب آشنا بشیم و کاملا عاقلانه ازدواج کنیم.
البته ناگفته نمونه که الان جز من و خودش و البته شماها کسی از موضوع خبر نداره و همه فکر میکنن ما به همون 3 ساعت صحبت خواستگاری بسنده کردیم!!!
منم دیدم که خانواده ها بعد ازدواج اختلاف بینشون میفته و سطح توقعشون از هم بالا میره پسر عمم خواستگارم بود ولی پدرم راضی نشد میگفت نمیخوام با خواهرم هر روز مشکل داشته باشم
اره منم دیدم نمونه ش رابطه دوتا دایی هامه که بخاطردخالتهای بی موردزن دایی ها تو زندگی بچه هاشون که متاسفانه تاپای طلاق هم رفتن...ولی من وهمسری ازکنارخیلی چیزامیگذریم حرفشونو گوش میکنیم ولی چه گوش دادنی!میگیم باشه ولی درعمل کارخودمونو میکنیم
من و همسرم هم 2 سال با هم دوست بودیم و چون خانواده ها در جریان رابطه ما بودن خیلی خیلی با هم صمیمی و راحت بودیم و الان از زندگیم با همسرم راضی هستم ولی به کسی اصلا توصیه نمیکنم به نظرم همون ازدواج سنتی بهتره اینجوری حرص و جوش کمتری متوجه عروس خانوم میشه و یه جورایی حرفش پیش داماد و خانواده داماد برو تره و راحت میتونه خیلی از خواسته هاشو به کرسی بشونه و مجبور نیست به خاطر عشق و علاقه به همسرش از خواسته ها و دوست داشته هاش کوتاه بیاد و یه جورایی ارزو به دل بمونه
بچه ها کمک لازم دارم .راستش یه آقا پسری تو شهریور ازم خواستگاری کرد گفتیم بعد از صفر بیان خواستگاری تو این مدتم زیر نظر خانواده ها اشنابشیم بماند که ایشون شیرازنو ماتهران خانوده ها قبول کردن ولی الان که صفر تمام شده عموش وقتی فهمیده قضیه چیه گفته بجای اینکه اینهمه راه برید تهران دختر من هست .حالا پدرش جواب درستی نمیده همش میگه صبر کنید خانواده منم تا اخر دی فرصت دادن به این آقا پسر تکلیف رو روشن کنه ته دلم دوستش دارم ولی بعلت دوری و آشنا نشدن کاملا مضطربم تو این ماه دوتا آدم خوب که شرایطشونم عالیه پیشنهاد دادن موندم این وسط چیکار کنم
منم هر ورز زندگیمو خدارو شکر گوش شیطون کر خیلی بیشتر دوست دارم. اتفاقا شوهرم برای نهار جمعه مامانم اینارو دعوت کرد نهار کباب برگ و جوجه درست کرد. گفتم برو دلستر بخر رفت با کلی بستنی پریما گلد اومد.تازه غر میزد میگفت چرا ژله و سالاد و این چیزا درست نکردی.
ببین فریبا جون ذات مردهای ما مرد ایرانیه و کلا این چیزا جز لاینفکه وجودشه . در حالت عادی هیچ چیزی نمیگن و کاملا خرسند هستن اما یه وقتهای کمی تو اوج عصبانیت و ناراحتی یه چیزایی میگن که مهم هم نیست چون تو اوج عصبانیت و دعوا که حلوا خیر نمیکنن خود خانوم ها هم خیلی چیزها تو صبانیت و دعوا میگن اما اینکه ایراد بگیره یا انتقاد کنه نه
فریبایی خب اکثر مردا همیشه شاکی هستن از محدودیت های دوره عقد و نامزدی. همسر من اون موقع خیلی ایراد میگرفت ولی بعد از عروسیمون هر موقع حرفش میشه میگه ولش کن گذشت با همه سختی ها و راحتی هاش
همسر من قبل از آشناییمون خیلی تنها بوده و حس میکرده برای کسی مهم نیست الان بهم میگه با امدن تو زندگیمون تغییر کرده و جون تازه گرفتم منم دیگه ذوق مرگ و خودشیفته میگردم خخخخخخخ
سیما جان سلام عزیزم .
دختر خوب خودتو کوچیک نکن این اقا گه مایل به ازدواج باشه خودش با سر میاد بقول فریبا جون لازم نیست کسی براش تصمیم بگیره
نمیتونستن اول از عموشون اجازه بگیرن بعد بیان خواستگاری ؟؟ اونا حق نداشتن شمارو اینجوری اذیت کنن
سلام.منم 1سال و 2 ماه دوست بودم.ولی من به این نتیجه رسیدم سنتی ازدواج کردن خیلی بهتره.وقتی دوست باشی در دوران عقد و عروسی و روند کلی زندگیت باید از خیلی چیزا بگزری و کوتاه بیایی.
من احساسی ازدواج کردم تا عقلی.و دوران دوستی خواه ناخواه احساسات به وجود میاد و وقتی میخوای تصمیم بگیری خیلی سخت میشه و خیلی ها مثل من انتخاب درستی ندارن.
خانواده من خیلی رسم و رسوم واسشون مهمه.خیلی به این چیزا توجه میکنن.کلا خانواده من مخصوصا خانواده پدریم تو رسم و رسومات تجملاتین.و واسه عروس و دوماد سنگ تموم میزارن.تمام اعیاد و مراسم ها که میشه مدام بابام میگه غصه نخوریا اشکال نداره.اصلا بهش فکر نکن زندگی به این جیزا نیست ایشالله عروسی کردی رفتی خونت من خودم تمام عیدها واست همه چی میارم تا اونا یاد بگیرن
اگه من سنتی ازدواج میکردم مطمعنا اگه خانواده همسرم اینطوری باهم رفتار میکردن ی لحظم سکوت نمیکردم.ولی چون خودم انتخاب کردم و همسرم هم سنش کمه و هم طرف خانوادشه دهنم بستس.
نانی جون همسرت چند سالشه بنظر میاد اختلاف فرهنگی زیادی با خانواده همسرت دارین 1!!! نباید فکر کنی چون دوست بودین قبلش الان باید کوتاه بیای این فکرت باعث شده دیگران به خودشون اجازه هر رفتاری رو بدن
من هیچ مناسبت و اعیادی هدیه ایی از طرف خانواده همسرم نگرفتم.تو اعیاد ها فقط پول میدن اونم اولش بدون اینکه حتی تو پاکت بزارنش.که بعدا من چند بار به همسرم گفتم جدیدا تو پاکت پول میزارن.مدام مادر شوهرم میگه من از این چیزا سر در نمیارم.من حتی شب بله برونم نشون واسم نیاوردن مادر شوهرم گفت یادم رفته.تو محضرم زیر لفظی گفت بعدا تو مراسم نامزدیت بهت میدمش.
متاسفانه هم لجبازه هم زورگو وهم مغرور.ی حرفی و اگه من بگم قبول نمیکنه ولی اگه من به باباش بگم و باباش بهش بگه انجام میده یا قبول میکنه.از اینکه همیشه ی نفر سومی هست تو زندگیم خیلی بده .مدام مجبورم با پدر شوهرم حرف بزنم و مشکلاتمو بگم بعد بره باهاش حرف بزنه.خیلی از خانوادش ناراحتم که حتی کوچکترین چیزهارو هم بهش یادندادن.دفعه اخرم به پدر شوهرم گفتم که اینچیزای که من میگم و شما باید قبلا بهش میگفتین نه الان من به شما بگم که این چیزارو یادش بدین
ولی خانواده همسرم اصلا اهل رفت و امد نیستن .و شوهر من خیلی چیزا رو اصلا نمیدونه.و از اینکه من مدام باید بهش بگم دیگه خسته شدم.روابط اجتماعی همسرم صفره.حتی ی تسلیت یا ی تبریک عید و هم نمیدونه چی بگه از من میپرسه.
همسرم 22 و من 23.هردو سنمون کمه خودمم میدونم.ولی خانواده من خیلی اهل رفت و امدن و من چون تفاوت سنی زیادی با خاله و دخترعموهام ندارم تقریبا با اونا بزرگ شدم و از نظر فکری و عقلی از همسن های خودم جلوترم نمیدونم خوبه یا نه.مشاوره که رفتم گفت شوهرت هنور بچس فک نکن 22 سالشه فک کن 2سالشه چون الان از نظر فکری 2 سالشه
هیچ جا نمیاد از جمع فراریه از بس که مادرشوهرم هیچ جا نبردتشون.و هیچ کسم خونشون نمیاد.من مادر شوهرم وسواسی داره و از غزا درست کردن خوشش نمیاد.کسیم قرار باشه بیاد شام میبرتشون بیرون.در حالی که خانواده من اصلا اینجور نیستن.
سلام نسرین جون. خوش اومدی عزیزم. بیشتر بیا اینجا در مورد خودت بیا بگو گلم. با تاپیک جزیره اسرارآمیز اونجا عروس های گل زیادی مثل خودت هستن. حتما بازم بیا پیشمون
سلام دوستا...
مطالب شما رو خوندم, خوش به حال کسایی که بعد از مدتها انتظار به عشقشون رسیدن.و خوش به حال کسایی که خودشون رو حفظ کردن...
نگار جان عزیز میدونم بعضی اوقات آدم کاری میکنه که بعدها پشیمون میشه اما این حرف خیلی خوبه که عشقتون پاک بوده و بهم رسیدین,انشاا... خدا هم آرامش را در زندگی همه تون بیاره...
سیما جون سلام...
عزیزم ازدواج یک عقد ساده نیست باید توش خیلی دقت کنی,شاید امروز نسبت به این شخص احساسی داشته باشی اما ببین عزیزم این شخص رو درست نمیشناسی حتی نمیدونی اونی که میخوای هست یا نه؟
پس عزیزم درست تصمیم بگیر, از عقل کار بگیر احساس رو کمی کنار بزار اگر دو خواستگار دیگرات شرایطی دارند که تو میپسندی قبول کن باز ببین که زندگیت خیلی قشنگتر از چیزی که میخواستی شده...
باید اینو بدونی مرد زندگی باید قاطع باشه که اون شخص نتونسته قناعتت رو حاصل کن پس توهم خودت رو بخاطر کسی که ارزشت رو نمیدونه ناراحت نکن...
نسرین جان مزاحم چیه گلم. ما خیلی خوشحال میشیم یه دوست نازنین به جمعمون اضافه بشه. بیا جزیره اسرارآمیز نوعروس اونجا بچه ها بیشتر هستن و بحث آزاد هست و هرچه دل تنگت میخواهد بگو. این لینکش هست
http://www.noarous.com/fa/thread/2422/page/2184
سلام نسرین جون خوش امدی به جمع دوستات عزیزم از خدا میخوام همیشه روزای خوب برات رقم بزنه و ماهم تو شادی هات شریک بایم و ذوق خوشی دوستمونو داشته باشیم بیشتر بیا پیشمون و افتخار دوستیتو به ما بده
سلام فرشته جان فریبای نازنین و نگار مهربان :)
از آشنایی با شما واقعاً حس خوبی دارم ...
ممنون از آرزوهای قشنگتون که از دل صاف و بی توقع بیرون میاد
اگر بپذیرید مزاحم جمعتون خواهم شد
سلام. منم تازه عضو شدم.
اسسمم فاطمه است ده ساله ازدواج کردم و یک پسر شش ساله دارم.
منم کاملاا سنتی ازدواج کردم. روز خواستگاری شوهرم را دیدم و در مدت کمی عقد کردیم. نامزدی طولانی مدتی داشتم. چیزی حدود دو سال و نیم و تو اون دوران خیلییییییی خوب همدیگرو شناختیم. هرچند که همش به تنش گذشت ولی باعث شد بعد از عروسی زندگی گلستان بشه. البته من به واسطه رشته تحصیلیم و شغلم راحت تر تونستم با مسائل کنار بیام ولی در کل موافقم که جوون ها با عشق حساب شده ازدواج کنن نه به شیوه سنتی صرف مثل من...
سهیلا جون اخه دوست پسر داریم تا دوست پسر !!!!!!!
بعضی وقتا هدف اشناییه برای ازدواج !!
گاهی برای وقت گذرونی و داشتن یه دوست جنس مخالف که منم باهاش مخالفم
منم مخالفم البته استثنا(درست نوشتم؟خخخخ)هم داریم ولی در کل خوب نیس دائم به هم شک دارن ممکنه خیلی زودازچشم هم بیوفتن.من معتقدم ادمی که با کسی دوست میشه و خیلی راحت باهاش ارتباط برقرار میکنه احتمالش هست بعدازچندوقت دیگه با کس دیگه ای هم دوست بشه .نمیدونم چرا احساس میکنم اینجور ازدواجا پایدار نیست اصلا
ارتباط من و همسرم فقط دو ماه طول کشید خیلی هم با رعایت فاصله بود چند بار بیرون رفتیم و چند باری هم تلفنی
اصلا دلم نمیخواست با اشنایی مختصر ازدواج کنم ولی از یه جایی مسیر از دست من خارج بود
منم حس خوبی نسبت به دوستی نداشتم و قبول نمی کردم. اما خب این نظر منه خیلی از دوستان همین جا هستن که دوستی های سالمی رو تجربه کردن و الان خیلی خوب و خوش دارن باهم زندگی میکنن. ولی من خودم کاملا سنتی ازدواج کردم و خیلی هم راضیم
سلام شبنم عزیزم
خیلی با تاخیر پیامتو دیدم
ما اینجا تو تاپیکهای مختلف فعالیت داریم
5 تاپیک اول خیلی شلوغ هستن
ب خصوص جزیره
اینجا ک اومدی ب خصوصی من پیغام بده
وقتی من میام کسی نیست...وقتی میرم کسی هست.... دوباره میرم تابیاین@@@@ شدیم حکایت عمونوروز وننه سرما@@@ ماه رمضون روزاهمه خوابن فکرکنم قرار شبابودهمه میومدن...اخه من به شخصه ماه رمضون وروزاخوابم شبابیدار.....
قرارها چه ساعتیه؟؟؟
نادیا جووونم غرل عزیییزم خوبین؟؟من نشد آشنا بشم باهاتون یمدت هم نبودم کلا من کم پیدام :((.میشه بگی چند سالته؟؟
نادیا جون ازدواج کردی؟
نادیا جوون خواهرای من زود ازدواج کردن.ئواسه همین دوس دارن زود ازدواج کنم اما خوب دیگه من نمیخوامم سنی هم ندارم اخههه هنوز من کوچیکترین عضو نوعرووووسمممم
سلااام..خوب من مجردمو مجردیو دوس درم اخه ازدواج مسیولیت زیادی داره من نمیدونم میتونم از پس ازدواج برمیام یا نه کلا دلم میخواد دیرتر ازدواج کنم موقعی ازدواج کنم که بدونم میتونم زن خوبو مادر خوبی باشم. الان فعلا مجردیمو میکنم تا بععععد سن 26 به بعد.
سلام...من دوره مجردیموخیییلی دوس داشتم واصلامحدودیتی نداشتم...ولی چون شخصیت وابسته ای دارم همیشه دوس داشتم کسی دوسم داشته باشه وتنهانباشم...دوره ی مجردیمم کسایی بودن که دوسم داشتن ...اما بالاخره همش سردرگمیه دیگه که اخرش چی میشه؟یاتکلیفت روشن نیست...اما الان که ازدواج کردم خیلی خوبه...ادم هدف داره...درسته که سختی هم هست اما هرزمانی شیرینیه خودش روداره ادم بایددرزمان حال زندگی کنه نه توگذشته باشه نه خیلی تواینده...بایدقدربدونه که وقتی ازدواج کردنگه کاش مجردبودم...خودمن ازدوره مجردیام استفاده کردم وواسه همین هیچ حسرتی ندارم که بخوادافسوس بخورم...اما الانم که نامزدم خیلی شیرینه...من فقط ازدوره میانسالی میترسم...مخصوصاازوقتی که بچه داربشب وسرت شلوغ...نتونی به خودت توجه کنی...
سلام.به نظر منم هر دوره شیرینی خاص خودشو داره. ولی مهم تر اینکه به موقع باشه .
من دوران مجردیم خیلی خوب بود.خصوصا دوره دبیرستان.حتی الان هم که یادش میفتم دلم می سوزه که چه دوران خوبی بود. من سال دوم دانشگاه ازدواج کردم و خیلی راضیم .به نظر من ازدواج زودهنگام و دیرهنگام دردسر خودشو داره
من اصلا دوست نداشتم قبل از دانشگاه ازدواج کنم و هر خواستگاری که می اومد ردش می کردم .دوست داشتم بعد از اینکه دانشگاه رفتم و یه خورده پخته تر شدم ازدواج کنم
سلام فاطمه بهار جون خوبییی عزیزم؟؟
اره خوب بلاخره باید ازدواج کرد اما موقعی که خودت دلت بخواد بدونی دوروز دیگه حسرت مجردی نمیخوری ازهمه مهمتر اینکه بدونی اینقدر پخته هستی که بخوای زندگی بچرخونی.مثلا من خواهرم 18سالگی ازدواج کرد خیلی هم راضیه خیلی هم خوشبخت خوب اون میتونست.یای یکی دیگه خواهرم 22 ازدواج کرد اما میگم من مثل خواهرام پخته نیستم بعد من از ازدواج خیلی میترسممم خیلی
خاتمه یافتن ازدواج
در اکثر جوامع، مرگ یکی از زوجها موجب پایان یافتن پیوند ازدواج میشود، و در جوامع تکهمسری، این امکان برای شریک دیگر وجود دارد که مجدداً ازدواج کند. گاهی اوقات، ازدواج مجدد با گذشت دورهای از سوگواری انجام میشود.
در بسیاری از جوامع نیز، طلاق راهی برای خاتمه دادن به پیوند ازدواج است. همچنین در برخی جوامع ممکن است ازدواج ممنوع باشد، در این قبیل جوامع طبقه سیاسی حاکم اعلام میدارد که به هیچ عنوان کسی نباید ازدواج کند. در هر دو نوع جامعه، مردم دلواپس آزادیِ ازدواجِ مجدد یا ازدواج هستند. از سوی دیگر، بعد از طلاق ممکن است یکی از زوجها مجبور شود نفقه بپردازد.
اینکه هر دو زوج حق دارند نسبت به طلاق رضایت داشته باشند، تنها طی دهههای اخیر در کشورهای غربی به رسمیت شناخته شد. در ایالات متحد آمریکا، نادرست نبودن عملِ طلاق، نخستین بار در سال ۱۹۶۹ در کالیفرنیا به رسمیت شناخته شد و نیویورک آخرین ایالتی بود که این موضوع را در سال ۱۹۸۹ به رسمیت شناخت.
در اکثر موارد، سنتهای مذهبی در جهان، ازدواج را مختص به پیوند بین دو جنس مخالف میدانند. با این حال استثناهایی از جمله در ادیان یکتاپرست، کلیسای انجمن متروپولیتن، کویکر، کلیسای متحده کانادا، کلیسای متحد مسیحی و یهودی، برخی از اسقفهای کلیسای آنجلیکان، وجود دارند که، در حال حاضر، در آنها این مدل، توسط حوزههای قضایی[۷۵] و فرقههای مذهبی به رسمیت شناخته شدهاست
در جوامع اغلب محدودیتهایی برای ازدواج با فامیل وجود داشتهاست، گرچه شدت این محدودیتها متفاوت بودهاست. به جز چند مورد استثنایی، ازدواج میان والدین و فرزندان یا میان خواهر و برادر با والدین یکسان زنا محسوب شده و ممنوع بودهاست. با این وجود، ازدواج میان فامیلهای دورتر بسیار متعارف بودهاست، و تخمینی در این باره حاکی از آن است که در ٪۸۰ ازدواجها در طول تاریخ نسبت خانوادگی نوه عموی والدینی و یا نزدیکتر بودهاست.[۲۰] در دوران مدرن این نسبت کاهش شدیدی داشتهاست، اما هنوز تخمین زده میشود که بیش از ٪۱۰ ازدواجها میان نوه عموهای والدینی یا عموزادهها صورت میگیرد.[۲۱] در ایالات متحد، امروزه چنین ازدواجهایی نکوهیدهاست، و ممنوعیت ازدواج عموزادهها در بیش از ۳۰ ایالت قانونی است. تنوع قابل ملاحظهاست: در کرهٔ جنوبی، در گذشته ازدواج با فردی با نام خانوادگی یکسان غیرقانونی بودهاست.[۲۲] در جوامع زیادی ازدواج به طبقهی اجتماعی فرد محدود بودهاست - پدیدهای که انسانشناسان درونهمسری مینامند. یک نمونه از چنین محدودیتهایی شرط ازدواج با همقبیلهای است. محدودیت در برابر چندهمسری نیز متداول بودهاست. مخالفت دولت فدرال آمریکا با به رسمیت شناختن دِسِرِت به عنوان یک ایالت بر پایهٔ مخالفت با ازدواجهای چندهمسریای بود که در گذشته در میان مورمونها رواج داشتهاست.
ازدواج گروهی که همچنین تحت عنوان ازدواج چند جانبه شناخته میشود، فرمی از چندمهری (پلی آموری) است در آن بیش از دو نفر واحد خانواده را تاسیس میکنند و تمام اعضای ازدواج گروهی، همسر تمام اعضای دیگر ازدواج گروهی محسوب میشود، و تمام اعضای ازدواج مسئولیت والدینی را برای هر کودکی که از ازدواج حاصل شود به عهده میگیرند.[۳۷] هیچ کشوری ازدواجهای گروهی را چه از لحاظ قانون و چه از لحاظ قانون عرفی نپذیرفتهاست.
در زمان ساسانی نوع اصلی ازدواج ایرانی «زنیِ پادِخشای» خوانده میشد که در واقع انتقال قیمومیت دختر از پدر به شوهر بود.[۴۲] انواع دیگری هم از ازدواج بود از جمله «چَگَر» که هنگامی بود که شوهر توانایی فرزندآوری نداشت و زن خود را به عنوان همسر موقت به یکی از نزدیکان میداد تا فرزند آورد. چگر را به صورت چَکَر هم نوشتهاند.[۴۲] نوع دیگر خویدوده بود که ازدواج با خویشاوندان است.[۴۳]
ازدواج نهادی است که به صورت تاریخی توسط جامعه به منظور حفظ منافع بچهها، انتقال ژنهای سالم، حفظ ارزشهای فرهنگی، یا به خاطر تعصب و ترس با محدودیت همراه بودهاست، از هر سن و نژاد تا هر وضعیت اجتماعی، هر نوع قرابت قوم و خویشی و هر جنسیتی. تقریباً همه فرهنگهایی که ازدواج را به رسمیت میشناسند زنای با دیگری را تخطی از ضوابط ازدواج میدانند.[۱۶]
ایالات متحده تاریخچهای از قوانین محدودیت در ازدواج دارد. ایالات زیادی به قوانینی که علیه ازدواج بین نژادی بود عمل میکردند که اولین بار در قرن ۱۷ (در مستعمره برده داری «ویرجینیاً۱۶۹۱ و» مریلند «۱۶۹۲) مطرح شد و تا ۱۹۶۷ که توسط قانون شهروندی Loving v. Virginia واژگون شد ادامه داشت. بسیاری ازین ایالات چندین اقلیت را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند. مثلاً آلاباماً،» آرکانزاس «و» اکلاهاماً مشخصا سیاهان را منع کردند. ایلاتی مثل «میسیسیپی» و «میسوری» سیاهپوستان و آسیاییها را ممنوع کردند. ایالاتی چون «کارولینای شمای و جنوبی» سیاهان و بومیان امریکایی را و ایالاتی چون «جرجیاً،» کارولینای جنوبی «و» ویرجینیاً همه غیر سفیدپوستان را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند.
به رسمیت شناختن قانونی ازدواج زوجهای هم جنس آن طور که برای زوجهای غیر هم جنس فراهم است، عملی نسبتاً جدید است. در ایالات متحده، مصوبه حمایت از ازدواج ۱۹۹۶ (DOMA) به طرز واضحی ازدواج به جهت اهداف قوانین فدرال را میان یک مرد و یک زن تعریف میکند و اجازه میدهد ایالتها ازدواج هم جنسها در ایالات دیگر را نادیده بگیرند (گرچه استدلال میشود که ایالتها میتوانستند قبلاً هم اینکار را بکنند).[۱۷][۱۸] چهل و یک ایالت آمربکا ازدواج را میان یک مرد و یک زن تعریف میکنند. سه مورد از این ایالتها زبان قانونی دارند که از تعریف این چنینی DOMA قدیمی تر هستند (پیش از ۱۹۹۶ تصویب شدهاند). سی ایالت ازدواج را در قانون اساسی خود تعریف کردهاند. آریزونا تنها ایالتی است که تاکنون اصلاحیه قانون اساسی در مورد تعریف ازدواج تنها میان یک مرد و یک زن را رد کردهاست (۲۰۰۶)، ولی بعداً این اصلاحیه در ۲۰۰۸ تصویب شد.[۱۹]
دوران خوبی بود کوتاه ولی واسه اینکه بتونیم همدیگرو بشناسیم کافی بود
من یادم رفت بیام سر بزنم به این تاپیک. میخواستم بگم وقتی عاشقانه و در حد پرستش دو نفر همدیگرو دوست دارن لزومی نداره تا از نظر دیگران محرم بشن وقتی دلتون به هم محرم شد نیازی نیست که با خوندن اون خطبه جسمتون بهم محرم بشه یه قسمت عظیمی از عشق و دوست داشتن عشق بازی کردنه. حتی اگه رابطه ها فراتر از دست دادن و بوسیدن باشه. متوجه شدین منظورمو یا واضح تر بگم؟
درثانی وقتی طرف مقابل خیلی ببخشید اینقدر بیشعور باشه که بخواد این چیزارو نشونه ضعف بدونه به نظر من گورشو گم کنه بهتره. چون لیاقت عاشق شدن و دوست داشته شدن رو نداره.
من ادمیم که نظرمو همیشه میگم خیلی قاطع دوستان میدونن اما اینجا واقعا نمیشه خیلی چیزهارو گفت چون یه شبکه اجتماعیع و مثل مکان عمومی میمونه دقیقا باید همچین رفتاری داشت
مهدیه جان با کمال شرمندگی من با نظرت مخالفم . بالاخره دختر و پسر باید جانب احتیاط رو رعایت کنن احتمال یک درصد نرسیدن به هم رو باید بدن وچون بیشترین لطمه و ضربه رو تو این رابطه ها دختر میخوره . اگه پسر واقعا عاشقه و عشقشو دوست داره بایدصبر کنه تا خانواده ی دختر جواب مثبت بدن اونطوری باصبر ش عشقشو به دختره نشون داده .
البته اگه خانواده ها در جریانن و پدر دختر راضیه و خود دختر هم راضیه بنظر من دختر و پسر به هم محرمن.
که بعده گفتن این حرف دوتامون زدیم زیره خنده تو فیلم هستش هرکی میبینه میپرسه آقا عادل چی دره گوشت گفت شیطون:-) !!!!!
مهدیه جون منم کاااااااااااااملا با نظرت موافقم ,محرم شدن به خوندن چندتا کلمه عربی نیستش ,وقتی عشق پاک داشته باشی و دو طرف با قلب پاک همدیگرو دوس داشته باشن خوندن چندتا کلمه عربی معنی نداره,منو همسرم وقتی سره سفره عقد نشستیم همسری در گوشم گفت افسان خانومی تو 4 سال پیش شدی زن زندگیم و محرم من,عقد ما 4 سال پیش توآسمون خونده شده:-)
مرسی گلم.شمام همینطور
چه اشکالی داره پدر و مادرا بدونن دختر وپسر همدیگرو دوست دارن بعد از اون ارتباطشون باهم بیشتر بشه ؟
آهان پس من اشتباه متوجه منظورت شدم گمون کزدم که شما کلا مخالف دوستی هستی :-) پوزش میطلبم :-) اره گلم ارتباط باید سالم باشه
افسان جان من منظورم این نیست که هیچ ارتباطی نداشته باشن من خودم زیر نظر خانوادم 6 ماه باشوهرم نامزد بودیم ودوران اشنایی داشتیم و باهم رفت وامد وصحبت میکردیم . منظورم ارتباط در حد زن وشوهره که نباید تو دوران اشنایی باشه . متوجه میشی عزیزم؟ این نوع ارتباط شیرینیش به اینه که بعد ازدواج باشه
افسان جان تو دوران اشنایی دختر و پسر از احساس درونیشون متوجه میشن که طرفشونو دوست دارن یانه و چشم بسته انتخاب نمیکنن که بعدا پشیمون بشن و طرفشونو دوست نداشته باشن و بالاجبار ازدواج کنن .
سحر عزیزم منم با کمال شرمندگی مخالف نظر شما هستم ،البته هرکی با توجه به فرهنگ خونوادگیش میتونه نظرات و اعتقادات خاص خودشو داشته باشه، از این جمله هرکی میتونه متوجه منظورم بشه : خیلیها هستن که بامردی ازدواج کردن که دوسش دارن اما""" عاشقش نیستن............!
هرکی هم میگه من بعده ازدواج عاشق شوهرم شدم حرفش درسته اما: مگه میشه ومیتونی عاشق شوهرت نشی ؟ مجبوری چشم رو بعضی چیزا ببندی و عاشقش بشی.....
پس هر دختری حق داره قبل ازدواج با شوهره آیندش در ارتباط بوده باشه
ما برای بهم رسیدن خیلی سختیها کشیدیم خیلی بخدا:-( بابام مخالف بود میگفت از هر نظر عالین فقط خیلی دورن از ما،من دخترمو راه دور نمیدم! میگفت میدونم دخترم نمیتونه طاقت بیاره اما من با بابام صحبت کردم و راضی شد، الان که حیالش راحت شذه میگه هرجا با شوهرت باشی من دیگه خیالم راحته:-)
ممنون فزشته ی نازم،همچنین شما، نه نیلوفر گلم تو یه دانشگاه بودیم اما رشته و مقطع جدا بود
افسان جون میفهمم چی میگی!منم 5سال به پای عشقم نشستم. البته مشکل ما این بود که خانواده عشقم میگفتن زوده ازدواج براش. اما خب قسمت بود مابراهم بشیم:-)
اره حسنیه جون واقعا قسمت هم بودید،ایشالله همیشه زندگی شاد و شیزینی داشته باشید
منم 4سال با نامزدم در ارتباط بودم و الان از اون دوران یاد میکنیم کلی کیف میکنیم من با نظره ندا و فتانه جون کاملا موافقم ، عشق ما زبانزده فامیل شده، حتی تو دانشگاه
افسان جون ایشالله صد سال پایدار بمونه عشقتون
افسانه جان باهم همکلاس بودین؟
گل گفتیندا جونم حالا من اگه نظرمو بگم گه ترورم میکنید و دیگه راه نمیدین منو اینجا پس ساکت میمونم
نه مهدیه جان من پشتتم نظرتو بگو عشقم :)
گلم با اینکه اینجوری که تو گفتی احتمالا من موافق نظرت نباشم اما دوست دارم نظرتو بگی!!اینجا همه روشن فکرن. من شخصا قول میدم اگه کسی خواست ترورت کنه من وساطت کنم
مهدیه جون تو ام مثل مونا شدی. بگو دیگه کشتی مارو :[
مرسی حسنیه جان از حمایتت. مهدیه خانم دکترم اینجاست ترورت کردن دیگه نیاز به اورژانسم نیست خانم دکتر سریعا رسیدگی میکنن
دقت کردین مهدیه پیچوند؟؟؟؟؟؟
چقدخوبه هرکسى نظرشوبگه بدون اینکه فکرکنه دیگران درموردش چى فکرمیکنن.ادم باید ریلکس باشه بالاخره نظرات متفاوته قشنگى وجذابیت دنیا هم به همینه.تفاوت
دقیقااااااااااااااااااااا
به نظر شما ، نظر و عقیده پسرها در مورد ازدواج با دختری که قبلاً با جنس مخالف ارتباط داشته ، در حال حاضر توی جامعه ما چیه ؟
درسته یا غلط ؟ دلیل اتون رو واضح و کامل توضیح بدید ...
*** قـــــرار شبانه نوعـــــروس ***
سه شنبه 8 اردیبهشت ماه 94 - ساعت 9 تا 11 شب در همین تاپیک
موضوع بحث : شمــــا طرفدار ازدواج سنتی هستید و یا ازدواج مدرن (رابطه دوستی ) ؟
مزیت ها و معایب هر نوع ازدواج از دید شما چیه ؟
شما چطوری ازدواج کردید و آیا الان از وضعیت اتون راضی هستید ؟ شده یه وقتایی فکر کنید کاش مثلا سنتی ازدواج میکردم ؟
برخورد و نظر خانواده خودتون و همسرتون در خصوص ازدواج با رابطه دوستی چی بود ؟
چـــــرا پسرها پس از رابطه جنسی با دوست دخترشون ازدواج نمی کنند ؟
و البته شاید هم ازدواج کنند ؟
نظر شما ؟
سلام.موضوع خیلی جالبیه.سعی میکنم شرکت کنم
اگه بتونم امشب حتما میام
معصومه عزیز سلام و ظهر بخیر
حتماً از عکس سفره هفت سین ات دیدن می کنیم و قطعاً لایک .
دوستان نوعروس دیگه هم عکس سفره زیباتون رو خواهند دید.
خوشحال میشم امشب در بحث ما شرکت کنید و شانس خودتون رو برای برنده شدن یک بن خرید 35 هزار تومانی لوازم آرایشی بهداشتی از فروشگاه آنلاین خاتنومی محک بزنید.
نوعروس های حاضر در بحث ، حتماً این بن رو برنده خواهند شد، به هر حال قرعه کشی هر شب به اسم یک نفر در میاد.
منتظر حضور شما هم هستیم.
صفــــا
سلام فاطمه بهار عزیز ، منتظرت هستم امشب .
به نظر شما ، نظر و عقیده پسرها در مورد ازدواج با دختری که قبلاً با جنس مخالف ارتباط داشته ، در حال حاضر توی جامعه ما چیه ؟
درسته یا غلط ؟ دلیل اتون رو واضح و کامل توضیح بدید ...
چـــــرا پسرها پس از رابطه جنسی با دوست دخترشون ازدواج نمی کنند ؟
و البته شاید هم ازدواج کنند ؟
نظر شما ؟
*** قـــــرار شبانه نوعـــــروس ***
سه شنبه 8 اردیبهشت ماه 94 - ساعت 9 تا 11 شب در همین تاپیک
موضوع بحث : شمــــا طرفدار ازدواج سنتی هستید و یا ازدواج مدرن (رابطه دوستی ) ؟
مزیت ها و معایب هر نوع ازدواج از دید شما چیه ؟
شما چطوری ازدواج کردید و آیا الان از وضعیت اتون راضی هستید ؟ شده یه وقتایی فکر کنید کاش مثلا سنتی ازدواج میکردم ؟ یا با همسرم از قبل آشنا بودم ؟
برخورد و نظر خانواده خودتون و همسرتون در خصوص ازدواج با رابطه دوستی چی بود ؟
*** قـــــرار شبانه نوعـــــروس ***
سه شنبه 8 اردیبهشت ماه 94 - ساعت 9 تا 11 شب در همین تاپیک
موضوع بحث : شمــــا طرفدار ازدواج سنتی هستید و یا ازدواج مدرن (رابطه دوستی ) ؟
مزیت ها و معایب هر نوع ازدواج از دید شما چیه ؟
شما چطوری ازدواج کردید و آیا الان از وضعیت اتون راضی هستید ؟ شده یه وقتایی فکر کنید کاش مثلا سنتی ازدواج میکردم ؟
برخورد و نظر خانواده خودتون و همسرتون در خصوص ازدواج با رابطه دوستی چی بود ؟
*** قـــــرار شبانه نوعـــــروس ***
سه شنبه 8 اردیبهشت ماه 94 - ساعت 9 تا 11 شب در همین تاپیک
موضوع بحث : شمــــا طرفدار ازدواج سنتی هستید و یا ازدواج مدرن (رابطه دوستی ) ؟
مزیت ها و معایب هر نوع ازدواج از دید شما چیه ؟
شما چطوری ازدواج کردید و آیا الان از وضعیت اتون راضی هستید ؟ شده یه وقتایی فکر کنید کاش مثلا سنتی ازدواج میکردم ؟
برخورد و نظر خانواده خودتون و همسرتون در خصوص ازدواج با رابطه دوستی چی بود ؟
*** قـــــرار شبانه نوعـــــروس ***
سه شنبه 8 اردیبهشت ماه 94 - ساعت 9 تا 11 شب در همین تاپیک
موضوع بحث : شمــــا طرفدار ازدواج سنتی هستید و یا ازدواج مدرن (رابطه دوستی ) ؟
مزیت ها و معایب هر نوع ازدواج از دید شما چیه ؟
شما چطوری ازدواج کردید و آیا الان از وضعیت اتون راضی هستید ؟ شده یه وقتایی فکر کنید کاش مثلا سنتی ازدواج میکردم ؟
برخورد و نظر خانواده خودتون و همسرتون در خصوص ازدواج با رابطه دوستی چی بود ؟
*** قـــــرار شبانه نوعـــــروس ***
سه شنبه 8 اردیبهشت ماه 94 - ساعت 9 تا 11 شب در همین تاپیک
موضوع بحث : شمــــا طرفدار ازدواج سنتی هستید و یا ازدواج مدرن (رابطه دوستی ) ؟
مزیت ها و معایب هر نوع ازدواج از دید شما چیه ؟
شما چطوری ازدواج کردید و آیا الان از وضعیت اتون راضی هستید ؟ شده یه وقتایی فکر کنید کاش مثلا سنتی ازدواج میکردم ؟
برخورد و نظر خانواده خودتون و همسرتون در خصوص ازدواج با رابطه دوستی چی بود ؟
*** قـــــرار شبانه نوعـــــروس ***
سه شنبه 8 اردیبهشت ماه 94 - ساعت 9 تا 11 شب در همین تاپیک
موضوع بحث : شمــــا طرفدار ازدواج سنتی هستید و یا ازدواج مدرن (رابطه دوستی ) ؟
مزیت ها و معایب هر نوع ازدواج از دید شما چیه ؟
شما چطوری ازدواج کردید و آیا الان از وضعیت اتون راضی هستید ؟ شده یه وقتایی فکر کنید کاش مثلا سنتی ازدواج میکردم ؟
برخورد و نظر خانواده خودتون و همسرتون در خصوص ازدواج با رابطه دوستی چی بود ؟
سلام بچه ها شب همتون بخیر عزیزان
بحث امشب در مورد چیه????
اخه شقایق جون تا الان سابقه قطع برق و اب نداشتیم ما
وای خیلی اتفاف بدیه که داری یه فیلم میبنی یا یکاری میخوای انجام بدی برقا میره
من یه پاور بانک خریدم برای شارژ لپ تاپ و گوشی اینا هست که خیلی ام بدردبخوره بوده برام تا الان حتماً بخر
سلام بچه ها ببخشید من بعد ۵ روز برگشتم
خوش اومدی الهام نادی جونم فامیلیتو دوست دارم یاد یکی از دوستای خوبم میوفتم
من قصه عشق همتونو خوندم.خیلی جالب بود
موقعیت های شما هم واسه من پیش اومده بود خصوصا موقعیت مهدیه جون ولی از اونجایی که من به قول همسری که همیشه میگه تو یه غرور خاصی داری اصلا پا نمیگرفت.اصلا دست خودم نبود و نمیتونستم به پیشنهادی که بهم داده میشه ،باشه بگم. بدم نمیومد ولی خب قبل ازدواجم با کسی رابطه خاصی نداشتم
اینکه مطلق بگیم ازدواج مدرن آخرش به طلاق میکشه و مطلق بگیم کسایی که سنتی ازدواج کردن الان خوشبختن اصلا درست نیست .مهم این که با عقلمون تصمیم بگیریم.اگه تصمیم از سر احساسات باشه چه مدرن چه سنتی با مشکل برخورد میکنه
سلام به همه دوستای خوبم
شبتون بخیر عزیزان
سلااام به همه دوستان من خیلی این موضوعو دوس دارم نظر همرو بدونم.
من خوم دوستی قبل ازدواج دوس دارم اما آگاهانه باشه مدتش هم کم باشه چون دوستی قبل ازدواج شناخت کمی میشه پیدا کرد نسبت به هم این خوبیشه که بنظرم از ازدواج سنتی بهتر.
اما بدی داره تو این دوستیا وابستگی پیش میاد که باعث میشه که گاهی نشه تصمیم درست گرفت نمیگم همه اینطورین اما این مورد زیاده
حتما سعی میکنم امشب باشم اگر هم نبودم نظرمو حتما فردا اول صبح خواهم گذاشت
سلام صفاجون مرسی از موضوعات مهم وچالش برانگیزی که مطرح می کنی
امیدوارم امشب بتونم بیام، اصلا انگار همه چی دست به دست هم می دن که دقیقا ساعت 9 تا 11 من نتونم بشینم پای کامپیوتر!!!!
البته تقریبا دوستان از جریان ازدواج من خبر دارن ولی خب امشب می خوام بیام و کمی از معایب مدل ازدواج خودم بگم خخخخخخخخخخخخ
تا همین الان داشتم میخوندم بحثتونو.همروووو خوندم بچه ها.از حضور یه آقا تو جمع نوعروسا تعجب کردم واقعا! هنوز چشام گردن.البته شاید بخاطر بیدار موندن تا این وقت شب باشه 😆 من 6 ساله که با عشقم هستم و خیلی خیلی از این رابطه خوشحالم بهترین دوران عمرم بوده و هست و اینکه اگه رابطه مون هم طولانی شده بخاطر سنگایی هستن که جلوی پامون قرار گرفته.خدارو شکر خودمون با هم هیچ مشکلی نداریم و خدارو بابت داشتنش همیشه شکر می کنم.من به شخصه با توجه به روحیاتم نمیتونستم سنتی ازدواج کنم ولی با ازدواج سنتی هم مخالف نیستم البته توی هردو مورد باید شناخت کافی صورت بگیره و اینکه مخصوصا در مورد مسائل جنسی کاملا باید صحبت بشه خصوصا در ازدواج های سنتی. توی دوران قبل ازدواج دوطرف باید کاملا نسبت به هم به شناخت برسن و درمورد خونواده هاشون هم همینطور.نباید چشم روی مشکلات بست و یا فکر کرد که در آینده ممکنه بتونم عوضش کنم یا بعدا مطابق میلم رفتار میکنه باید همه ی جوانبو سنجید.در مورد میزان رابطه ی قبل از ازدواج هم هیچکس جز خود طرفین نمی تونن نظر بدن و این کاملا به شناخت اونا از هم بستگی داره.دو نفر عاقل که باشن هیچوقت بر خلاف میل هم رفتار نمیکنن و پسری که دختری رو دوس داشته باشه هیچوقت کاریو نمیکنه که دختر رو ناراحت کنه یا تحت فشار بذاره و این حرفا که دختر و پسر تنها که باشن هراتفاقی ممکنه بیفته به نظرم درست نیس.دختر و پسری که به آگاهی کافی برای ازدواج رسیده باشن کاری نمیکنن که ریسک داشته باشه و یا جبران ناپذیر باشه.ازدواج های سنتی نافرجام هم زیاد دیده شده و اینکه کلا اول از همه باید خودمونو بشناسیم اینکه
چرا میخوام ازدواج کنم؟
دلایل ازدواجم با این فرد یا همون معیارهای این مرد چیاس؟
تا چه حد میتونم انعطاف پذیر باشم؟
خیلی از طلاق ها بخاطر توقعات بیجا و یا رویاپردازی های خیلی ایده آل گرایانه س. ازدواج آدم مسئولیت پذیر و متعهد میطلبه.باید عاقلانه ازدواج کرد و عاشقانه زندگی کرد.
شب همتون بخیر دوستای خوبم
من امشب نبووووودمممم چه حیف شد
دوس جونیا همه رفتین؟ بکشم کرکره امشبو؟ کسی جا نمونههههه
سلام من امشب مهمون بودم دیررسیدم متاسفانه.بحث جالبی بوده.منکه کلا موافق ازدواجم هم نوع سنتیش هم مدرنش هرکدوم هم معایب ومزایای خودشون رو دارن من خودم طرفدارنوع مدرن بودم ولی قسمتم کاملا سنتی بود ولی الان پشیمون نیستم.ایشالاهمه ی نوعروسا خوشبخت بشن امیییین
اخ جون رها داستانشوگذاشته من رفتم بخونم
بازم من دیر رسیدم به قرار شبانههخههه
نیلوفر گلی منم دارم داستان رها جونو میخونم
:-)
دیگه همه رفتن
منم کرکره رو بکشم پایین و برم
شب همه بخییییر
یعنی یکی نیست بگه دختر چرا همیشه لپ تاپت بدون باطری. دیشب برای اولین بار برق ما رفتو من رو تو خماری گذاشت من بی ادب نیستم بی خداحافظی برماااااا
شب همگی خوش
در پناه خالق نیکی و شادی
رها جون من کیاشهرم
انزلی رو هم بسیار بسیار دوست میدارم
شب بخیر رها جونی
حتما حتما میخونم رها گلی. خیلی هم خوشحال میشم از خوندنش :) شب همگی بخیر :-*
رها جونی آخه نبودم تازه رسیدم
با جاریم رفته بودیم رشت خرید کنه
از بس طول داد که ماشین نمیشد بیایم خونه
شهید شدیم تا برسیم!
شبت بخیر الهه خانومی
بچه ها با اجازه تون منم می رم، همسری از ساعت هفت خوابیده هنوز بیدار نشده منم دارم از گرسنگی غش می کنم :( برم یک کم گولش بزنم شاید بیدار بشه ;)
راستی قسمت دوم داستان رو گذاشتم ها، برید بخونید بگید این رها عجب دیوونه ایه خخخخخخخخخخخخ
برو رها جونی
منم برم داستانتو بخونم
:-)
الا جان شما کدوم شهری؟ نکنه انزلی هستی؟
مرسی الهه جان لطف می کنی، منم خوشحال می شم دوست جونای خوبم داستانم رو بخونن
الهه جون سلام خوش اومدی عزیزم
راست می گی بعضی از آدم ها باید تجربه کنن تا باور کنن و بعضی ها از تجربه ی دیگران استفاده می کنن. من که خودم ته تجربه رو دراوردم واقعا!!!! داستانم رو بخونی متوجه می شی. اما خب همیشه به دخترهای کم سن و سال که اول راه هستن می گم می خواین تجربه هم بکنین مواظب باشین، به سیم آخر نزنین
قربونت برم رها جونی
منم خیلی دوستون دارم
عاشقتونم
ماه و مهربونین
دست گلت درد نکنه راضیه جون
فدات شم شقایق جون
چشم دعا رو هم مینویسم
هنوز 6 دقیقه تا پایان وقت بحث مونده
سلام الهه جون
دختر تو چرا اینقدر دیر میای
پس مجدد باید پوستر بزنم
قربونت برم فاطمه بهار جونم
مرسی رها جونی. اتفاقا همه داستانا رو خوندم عزیز دلم. ماشالا هزار ماشالا رها جونیم که قلمش خیلی قشنگ و گیرا بودش. از داستان اولت خیلی لذت برم. منتظر بقیشم هستم عزیزم...
راضیه گلی نمیخواد عزیزدلم :) پوسترت خیلیم خوب شده. من نباشم عیبی نداره که خانومم، خودتو اذیت نکن گلم...
اینم پوستر امشب
راضیه عکس الا جونم بزن که الان سروکلش پیدا میشه خخخخخ
پوستر چی شد پس
اینم پوستر امشب
خب برای من زیاد به نظر اومده راضیه جونی چون به قول مینا، رها تو خیلی دوست :)
برو شادی جون، حسابی به خودت برس و حسابی با همسری خوش بگذرون. انشالا که زود زود برید زیر یک سقف و دیگه هر شب هرشب به خودت برسی و هی گول بخوری :)))
ضمنا دوستان من قصه ی دوم رو هم گذاشتم. انشالا قصه ی سوم که آخری هست رو هم فردا می ذارم.
شادی جونم با سلامتی بهت خوش بگذره خیلی حساب اماده شو
ما هم منتظر پوستر و دعاهای قشنگت هستیم راضیه جونم
سلام دخترا. شبتون بخیر. نظراتونو همه رو خوندم. مطابق معمول حرف زیادی برای گفتن ندارم. شدیدا این حرف رها جونی رو قبول دارم که ازدواج درست مثل وجود ما آدما خیلی چیز پیچیده ایه و اصلا نمیشه یک نسخه براش پیچید و تعیین کرد چطورش بهتر یا بدتره. کلا انتخاب سختیه، عقل و احساس هم هر دو و در کنار هم اهمیت دارن. کلا تعصبات رو در مقوله ازدواج زیاد نمیپسندم، اما توی فرهنگ ما با وجودمون آمیخته شده و راه فراری هم ازش نیست هنوز. اما کلا همیشه فکرم این بوده که دخترا مخصوصا هم بخاطر حساسیت بیشتر اجتماعی روشون و هم بخاطر روحیه حساسشون (البته گاهی آقایون هم روحیه بسیار حساسی دارند) باید خیلی مراقب خودشون باشه تا ضربه و لطمه نخورن و ریسک عاطفی نکنن. اما الان دیگه زیاد به اینم مطمئن نیستم که درست ترین باشه. اخیرا فکر میکنم شاید حتی تجارب سخت هم بتونن بخشی از زندگی باشن و جرات و جسارت جزئی از تعریف شخصیتی، عشق و جوونی... نمیدونم...
مرسی راضیه جونی من دستت درد نکنه، اصلا هیچی پوستر راضیه پز نمی شه ;) ولی امشب بچه ها خیلی کم بودن. پنجشنبه جمعه هم نیست بگیم درگیر خانواده ان. قضیه چیه؟؟؟؟؟
فاطمه بهار جون، شقایق جون به سلامت عزیزانم
الا خانم خوش اومدی اما دیگه خیلی دیر اومدی :(
سلام الهه گلی. خسته نباشی دختر :) جاری مهربون :) وای خرید، چه خوب. چیا خریدین؟ ;)
شب همتون بخیر. خوب بخوابید
فاطمه بهار جونی وقتی خوندم که گفتی الا الآن میاد دیگه نمیتونستم جلو خندیدنمو بگیرم
با صدای بلند خندیدم یهویی
همسری هم با تعجب نگام میکرد
الا جونی تو واقعا مامان بابای روشنفکری داری
کلید قفل رو باز کن که باید کرکره رو بکشی الا از بس دیر اومدی، این خط کش مینا کووووووووووووووو؟
رها بانو استثنا را نمیشه ملاک قرار داد اما قاعده کلی اینه که اکثر دوستی ها به قصد لذت موقتی هست و اکثراً به ازدواج ختم نمیشه .
ازدواج سنتی بدون آگاهی با چشم بسته پریدن در چاهه
ازدواج مدرن بدون شناخت کافی و از روی احساس با چشم باز پریدن در چاهه
رها چون ولی این مورد دوست شما یک در هزاره عزیزم.در کل هر چیزی بهتره در زمان خودش باشه به وقتش
رها جون دقیقا خیلی ها هستن که براشون حتی اشنایی جنسی هم مهمه و براشون اهمیت داره که بدونن طرف مقابل چه طوره تو این زمینه .
دوستتو گفتم رها جان.اینکه قبل ازدواج رابطه جنسی هم داشتن
مخلصیم رها جون. خوب یا بد از نظر دیگران من اینم نمیذارم حسرتی تو دلم بمونه حتی اگه تجربه تلخی اخرش باشه (البته به انتهاش هم کمی فکر میکنم)
منم موافقم مهدیه جونم خیلی خیلی ریسکه و هیچ چیزی معلوم نیست
فاطمه بهار واقعا رنگ رژت خوبه عوضش نکن. من عاشق رژ جیغم. البته خیلی کم آرایش می کنم که پوستم خراب نشه خخخخخخخخخخ ولی بخوام آریاش کم هم رژ جیغ جیغ می زنم اونم قرمز (البته تو خیابون نه ها، فقط برای همسی و جهت ترغیب ایشان برای گول زدن من چشم و گوش بسته ;) )
رها جونم منم از روی کنجکاوی پرسیدم بعد هم کامنتی که گذاشتن اگه همسرم باهام دوست بود .......
کلا من نمی پذیزم این دست افراد رو
منم عاشق رنگ جیغم البته تو خونه
راضیه جان شما خانوم مایی و سرور ما
آره فاطمه بهار ریسک کرد اما چون دختر خیلی خیلی هاتی بود می گفت اگه ازدواج کنم و اونی نباشه که می خوام اونوقت مجبورم جدا بشم. چون واقعا طبع گرمی داشت
مهدیه جون خوب می کنی که فکر هم می کنی عزیزم. هرکسی یک روحیه ای داره. یکی با یک ضرر تمام زندگی اش رو از دست می ده ولی یکی ترجیح می ده ریسک بکنه و پای ضررش بایسته به جای اینکه یک عمر حسرتش رو بخورره. مهم اینه که کاری رو بکنیم که می دونیم از پسش برمیایم
البته مهدیه جان راست می گی، نوع صحبتشون چنین شائبه ای رو ایجاد می کرد.
فاطمه جون خیلی زیبای شما تبریک میگم عالی شده بودی
خب باید به اینم فکر میکرد که اگه پسره ولش میکرد چی...
فاطمه جون من خیلی آآآ رو شنیدم الان اگه ازدواجم نکنه اون مشکل و حل میکنن خیلی خیلی کاره خطرناکیه بدون فکر کاریو انجام دادن
فکر نمیکنم الهه بیاد دیگه
ساعت 11 شد
اگر اومد میزنم
کاری نداره که
دعای قشنگ برای آخر شب
دعا کنیم هیچ کس دلش نگیره
اگه هم گرفت خدا یه هم صحبت خوب بذاره سر راهش!
دعا کنیم هیچ کدوممون اشکی از چشماش نیاد
اگرم اومد از خوشحالی باشه!
دعا کنیم هیچکس دل پر نشه
اگه هم پر شد پر بشه از عشق ،از خوشحالی!
دعا کنیم هیچکس نا امید نشه
اگه هم شد خدا زود یه امید دیگه بهش بده!
دعا کنیم هر کی هز چی تو دلش داره بهش برسه
دعا کنیم حکمت خدا با آرزوهامون یکی باشه
شبتون پر از حس آرامش خوب
من دیگه برم شام بخورم
شب همه دوستان گلم بخیر
دوستون دارم
بوس
:) دست گلت درد نکنه عزیزم. فاطمه بهار جونی سلا عزیزم. ببخشید دخترا، چون دیر اومدم دیگه تک تک به دختر خوشگلا سلام نکردم..
شبتون بخیر دخترا...
جای صفاجون و بقیه دوستان واقعا خالی بود
سلام دوستای گلم
من همین الآن رسیدم خونه
از ساعت سه با جاریم رفته بودم رشت که خرید کنه
مراقب خودتونو عشقتونو خوبی هاتون باشید :-* :) شبتون لبریز آرامش.. :)
بچه ها جونی من میرم شبتون قشنگ تا فردا
مرسی راضیه جونم
فاطمه بهار ینی عاشششقتم
خخخخخ
سلام الهه جون.نگفتم الان الا میاد
مرسی الهه جونی عزیزم خیلی به من لطف داری، قصه ی دوم رو هم نوشتم اگه وقت داشتی خوشحال می شم بخونی
الهی آمین به دعای خوب راضیه جونم
فدات الا جون.فک کنم باید کرکره هارو بکشی
من ازدواجم سنتی نبود و قبلش پنج ماه با همسری دوست بودم
مامانم بعد از دوماه از آشناییمون در جریان دوستیمون بود
قبل خواستگاری هم مامانم به بابام گفت قضیه دوستیمونو
خیلی هم خوب برخورد کردن
هم مامانم و هم بابام
وقتی بحث ازدواج مطرح میشه خود به خود موضوع انتخاب سلیقه ها و خصوصیات فردی به میون میاد لذا ما باید به اصل موضوع توجه کنیم چرا که روشهای رسیدن به ازدواج در شرایط مختلف صد در صد با هم فرق داره. به عنوان مثال خودمو میگم: من دو تا انتخاب دارم که مناسب من هستند:
1) پسری که فامیل من هستش و مورد مناسبیه و خانوادشو کاملا میشناسم ولی تا حدودی نگران اخلاقیاتش هستم.
2) پسری که توی دانشگاه با اون آشنا شدم و با اخلاقیات من جور در میاد.
در چنین وضعی بین ازدواج سنتی و مدرن کدوم بهتر هستش؟
لذا کاملا واضحه که اگر خودمو به نوع ازدواج مقید کنم در اینصورت ویژگی های فردی طرف مقابلو باید فراموش کنم.
سلام دوستان شب همگی بخیر به نظرم دوستی قبل از ازدواج اصلا خوب نیس چون شاید باعث بشه آدم عاقلانه تصمیم نگیره و عیوب طرف مقابلو نبینه
نگاه صفر و یک به هیچ کودوم از شیوه های ازدواج نمیشه کرد. یکی سنتی ازدواج میکنه و خوشبخته. یکی دیگه هم همون روش رو پیش میگیره و شکست میخوره
کی گفته هر کی تو مثلا خیابون آشنا میشه یا اینترنتی آشنا میشه حتما دروغ پشتشه و محکوم به شکسته
سلام بر نازخاتون عزیز
خوش اومدی عزیزم
سلام مینا جون
ممنون عزیزم
حفظ حرمت ها،محافظت از نوع رابطه که حریم ها چطور باید باشه
سلام دوستان من اومدم شب بر همگی خوش
"سنتی" اصطلاحی هست که ما الانیا روی ازدواج های عاقلانه نامگذاری میکنیم . ازدواج سنتی مال اون موقع بود که عروس و داماد تا شب زفاف همو نمیدیدند . ازدواجهایی که قبلش دوستی نبوده به نظر من خیلی بهتره
ممنون راضیه بانو سلامت باشید
"سنتی" اصطلاحی هست که ما الانیا روی ازدواج های عاقلانه نامگذاری میکنیم . ازدواج سنتی مال اون موقع بود که عروس و داماد تا شب زفاف همو نمیدیدند . ازدواجهایی که قبلش دوستی نبوده به نظر من خیلی بهتره
سلام مهدیه جون
خوش اومدی عزیزم
دوستان اطلاع دارن که ازدواج من سنتی نبوده.
من مخالف ازدواج سنتی بودم و هنوز هم هستم. یعنی من هیچ وقت نمی تونستم فردی رو به عنوان هم.سرم بپذیرم که از قبل شناختی نداشتم روش و هیچ حسی بهش نداشته باشم.
سلام فاطمه بهار جون
قربونت برم عزیزم دلم
ووووووووووای یعنی یه شب نباشم نبودنم به چشم میاد؟
پس چقدر خوشبختم من که دوستای خوبی مثل شما دارم
فدات بشم مینا جونم
رفتم دکتر عزیزم
سه تا آمپول هم زدم
سلام محیا جون
خوش اومدی عزیز دلم
آره میدونم رها جون . مال ما دوستی نبود
همه چیز استثنا داره .اول هم گفتم نمیشه مطلق گفت چون قبل ازدواج با هم دوست بودند پس حتما به مشکل برمیخورن
محیا جون من نگفتم حتما همین هست
ولی در کل ازدواج باید با عقل و منطق باشه نه احساس و عاطفه
مرسی راضیه جون عالی و کامل بود
مهدیه دقیقا وقی عقل باشه و کاملا در مورد فرد مورد نظرم منطقی فکر کنیم خوبه و هیچی مثل عقل و منطق نمیتونه کمک کنه
و این موضوع هم خیلی مهمه که عشق چشمارو کور نکنه چون ممکنه مثل موردی که راضیه جون کفت بشه
سلام راضیه جون.چه خبر نیستی؟؟
چت بوده؟
ملیض شدی؟ آله؟
ای مامان راضیه چلا نلفتی مکمر؟ هان؟
از آمپول میتلسی مث من؟
سلام راضیه و بقیه دوستان
راضیه میشه بگی کجایی؟ چرا نمیای خب؟
مینا دلش تنگیده برات
چه خبلا
سلام به همه نو عروس ها
من خودم زیاد موافق دوستی قبل ازدواج نبودم چون خیلی بد شنیده بودم از این نوع ازدواج ها ولی در شرایطی قرار گرفتم که اینطوری ازدواج کردم وخدا رو شکر راضیم...البته ناگفته نماند که خیلی سعی کردم از اشتباهات اطرافیان تو این روابط درس بگیرم وتکرار نکنم که خیلی کمکم کرد
سلام به روی ماه مینا جونم
خوبی عشقم؟
ببخشید عزیزم کسالت داشتم
الهی قربون دلت بشم من
خبر خاصی نیست عزیزم
من کاملا با فاطمه جون موافقم
سلام محیا جانو.
خوش اومدی به نوعروس عزیزم.
یکمی بیشتر برامون توضیح میدی. مثلا چه کارایی رو حذف کردی بگو تا بچه هایی که الان تو دوران قبل ازدواجن چراغاشون روشن بشه
همیشه تقابل بین سنت و مدرنیته وجود داشته
برخی سنت رو میپسندن و در باب حمایت از سنت حرف میزنن
برخی افراد نیز تحول و موفقیت رو در زندگی مدرنیته میبینن
به نظر من ازدواج سنتی شبیه زمان قدیم خوب نیست چون افراد بدون احساس علاقه یا همفکری صرفا به دلیل آشنایی خانواده ها یا انتخاب آنها تن به ازدواج می دادند.
ازدواج های سطحی فعلی یا آشنایی های اینترنتی و خیابانی هم اصلا خوب نیست چون دختر و پسر به شناخت کافی از هم نمیرسند چون هماهنگی عمیق و اساسی برای زندگی مشترک لازم است.
اینکه دختر و پسر خودشان با هم آشنا شوند یا از طریق دوستان و آشنایان بهم معرفی شوند خوب است ولی باید به آندو در کنار خانواده ها فرصت لازم داده شود تا به این اطمینان برسند که برای هم ساخته شده اند.
فکر میکنم علت همه طلاقها صرفا در عدم شناخت کافی نیست در تغییر معیارها و ملاک ها است.
دختری که به خاطر شرایط مالی پسر به او علاقه مند میشود یا پسری که به دلیل زیبایی دختر دلبسته او میشود خوب کاملا طبیعی است که بعد از مدتی که شور و هیجان اولیه از بین رفت و افراد با واقعیت های شخصیت طرفین مواجه شدند آغاز مشکلات است.
بیشتر جوان ها این روزها سطحی نگر و بسیار مادی شده اند.
آره راضیه جون .جات خالی بود
شناخت کافی و ایجاد مهر و محبت و اعتماد واقعی در دوطرف و خانواده ها شرط اساسی برای موفقیت یک ازدواج هست.
افراط و تفریط در هیچ کاری خوب نیست. باید با ملاکهای واقعی زندگی کرد.
به نظر من ازدواج باید تلفیقی باشد.
یعنی اگر به یک پسر یک دختر را معرفی کردند اجازه بدهند حداقل برای یک مدت کوتاه با هم آشنا باشند، بیرون بروند، صحبت کنند، اگر دیدند به درد هم می خورند اون وقت ازدواج کنند
پس هم سنتی هم مدرن
ولی اینکه چشم بسته بری خواستگاری، مثلا پسر موقعیت بدی نداره و از خانواده دختر هم بدش نیومده، دختر هم بگه حتما پسر خوبیه و برن ازدواح کنن واقعا جالب نیست و خیلی ریسک رو بالا می بره
از اون طرف ازدواج های صرفا مدرن که دختر و پسر دوست می شوند که بعدا ازدواح کنن و عاشفانه چشم رو روی همه اختلافات شخصی و خانوادگی می بندند هم همون میزان ریسک داره.
قربونت برم فاطمه بهار جون
دوستای جای ما گلم
من خودم ازدواجم تقریبا سنتی بود. همسرم که اومد خواستگاری تا دوماه با اطلاع از خانواده با هم رابطه تلفنی و بعضی مواقع حضوری داشتیم .تو این دوماه من با عقلم حرف میزدم وآخرشم تصمیم گرفتم
سلام به همه . من امشب یه کوچولو هستم بعدش میرم چون کارای خونه با منه . خانومم نی نی نو رسیده داره .
به عبارتی فاطمه بهار جون تلفیقی از سنتی و مدرن بود ازدواجت
سلام بر شما جناب
شب عالی بخیر
قدم نورسیده هم مبارک
سلام راضیه جون
ممنون عزیزم
مهدیه بانو درسته که باید شناخت داشت اما این شناخت میتونه از طریق دیگه ای هم بدست بیاد
قربونت راضیه جان. بهتری ؟ دیشب جات خال ی بود گلم.
...............................
من نمیخوام دلیلا برتری یکی رو نسبت به یکی دیگه بگم اما دید من اینطور بود.
این رو هم بگم ازدواج سنتی الان مثله قدیم نیست و حداقل یک مدت کوئتاه هم که شده طرفین در ارتباط هستن باهم
چون صرفا علاقه وجود داره و آدم مجبوره به خاطر همین علاقه از خیلی از آرزوهاش و حقوقش بگذره که بعد از مدتی که این عشق از حرارتش کم شد جز پشیمونی و حسرت چیزی نداره
سلام به همه ی دوستان، سلام به راضیه جونی خودم که خیلی دلتنگش بودم، بمیرم که اینقدر حالت بد بوده که سه تا امپول زدی عزیزم :(
سلام ویژه به مرد رویایی عزیز که دیگه باید بهشون بگیم بابا مرد رویایی :) تبریک می گم قربان، انشالا که همیشه خیر وشادی باشه
و اما در مورد بحث امشب. دوستان کمابیش با نحوه ی ازدواج بنده آشنایی دارند. ضمنا داستان عاشقی ام رو هم نوشتم که فعلا قصه ی اولش رو گذاشتم تو سایت، قصه ی دوم و سوم رو هم به زودی قرار می دم. من با اینکه خودم کاملا غیرسنتی ازدواج کردم اما خیلی این شیوه رو توصیه نمی کنم. همونطور که دوستان گفتند توی این شیوه دلبستگی پیش میاد و احتمال اینکه دو طرف اختلافات مهم رو درنظر نگیرند زیاده که متاسفانه منجر به شکست می شه. اگر هم بخوان عاقلانه بفتار کنند و همدیگه رو ترک کنند باز هم ضربه ی شدیدی می خورند. متاسفانه چون ما در فرهنگی هستیم که محدودیت های زیادی در ارتباط دختر و پسر وجود داره (منظورم از ابتدای کودکی هست) همیشه رابطه برای جوانها یک جور مخفی کاری به همرااه خودش داره. درسته که الان روابط خیلی زیاد شده اما باز هم مساله ی تایید اجتماعی در کیفیت این رابطه ها بسیار تاثیر گذار هست. برای همین دختر و پسر به قدری با هیجان و با حرارت وارد یک رابطه می شن که احتمال خطر رو بسیار بالا می برند.
سلام دوستای عزیزم دلم تنگ شده بود دیروز نبودم
موضوع جالبیه خیلی
به نظر من دوستی قبل ازدواج خوبه چون خیلی اخلاقا مشخص میشه برای طرفین - رفتارا - اینکه چجوری باید با هم رفتار کنیم از چی خوشمون میاد و از چی بدمون میاد راحت با هم میشه اون موقع صحبت کنیم در صورتی که ازدواجای سنتی شاید نشه خیلی چیزارو بگن شاید بترسن بهم بر بخره
هر کدوم از ازدواجها الان شکست های زیادی دارن هم سنتی هم مدرن
سلام راضیه جون
ممنون عزیزم
ممنونم رها خانم شما لطف دارید . من فقط موندم که شما با این همه اطلاعات و شعور و درک و فهم چرا مشهور نشدی من که همه پیاماتو میخونم و واقعا حظ میکنم
ولی من همچنان ارچزدواج سنتی رو نمی تونم بپذیرم رها جون. گلم تو همون دوستی اگه از ابتدا قرار بر ازدواج باشه و با هدف شناخت جلو برن درصد شکست کم خواهد شد
ازدواج اگه بر اساس عقل باشه یقینا درصد خطای کمتری داره چه سنتی چه مدرن
دقیقا شکست خوردن ازدواج ها به سنتی بودن یا مدرن بودن ربطی نداره
اره مهدیه جون موافقم با این موضوع که گفتی الان زمونه سخت شده و بد
فدات شم مهدیه جون
خدا را شکر کمی بهترم عزیزم
نکته ی دیگری که مطرح شده بود توی موضوع امشب بحث رابطه ی جنسی قبل از ازدواج بود که به نظر بنده یکی از بزرگترین ریسک هایی هست که انجام می شه خصوصا در مورد خانم ها. که تقریبا می شه گفت فقط در مورد خانم ها. جامعه ی ما یک جامعه ی درحال گذار هست. دیگه اون جامعه ی سنتی قدیم نیستیم و هنوز هم وارد مرحله ی مدرنتیه ی کامل نشدیم. برای همین سردرگمی عجیبی گریبان همه رو گرفته. دخترهای ما از یک طرف میل به ارتباط جنسی رو دارند و از یک طرف بعد از برقرار این رابطه اعتماد به نفس خودشون رو از دست می دن. دچار ترس می شن که اگر با این فرد ازدواج نکنم چه کنم. متاسفانه آموزشی هم در این زمینه وجود نداره و بچه های ما با تجربه به اطلاعاتی در مورد روابط جنسی می رسند که بعضا نادرست هم هست. من در میان دوستان خودم کم ندیدم مواردی که قبل از ازدواج رابطه جنسی داشتند و الان هم بعد از چند سال زندگی خوبی دارند اما به همون اندازه که حتی بسیار بیشتر هم دیدم دخترانی رو که با ارتباط قبل ازدواج تمام آینده ی خودشون رو تباه کردند. به نظر من با توجه به موقعیت فرهنگی جامعه ی ما هنوز این مساله پذیرفته شده نیست و من خودم به دوستانم توصیه می کنم که چنین ریسکی رو نکند. هرچندب ه هرحال این حق هر انسانی هست که از زندگی اش لذت ببره اما برای لذت امروز نباید تمام آینده رو به خطر انداخت.
من خودم یه جقله بچه بودم که ازدواج کردم اون موقع توی قدیما (خخخخخخخخ) من و همسرم تا موقع خواستگاری همو ندیدیم اما با تحقیقات قبلی و صحبت کردن یک آشنایی مقدماتی بدست آوردیم . در دوران عقد هم که 47 روز بیشتر نبود خیلی بیشتر به اخلاقیات هم آشنا شدیم و الان قسم میخورم که هیچ تصویری از عدم تفاهم در ذهن ما نیست . یعنی ما 100 درصد تفاهم داریم . هرچند که زندگیمون پر مشکلات مالی و .... هست
الان ازدواج های خیلی کم پیش میاد که بر اساس منطق و درایت باشه فقط دختر و پسر از زندگی با خانواده خسته میشن و میخوان یه تنوعی ایجاد کنن چاره ای جز ازدواج پیدا نمی کنن
سلام به روی ماهت رها جون
فدات شم عزیزم
خدا نکنه خانمی
انشالله همیشه زنده باشی گلم
من خودم یه جقله بچه بودم که ازدواج کردم اون موقع توی قدیما (خخخخخخخخ) من و همسرم تا موقع خواستگاری همو ندیدیم اما با تحقیقات قبلی و صحبت کردن یک آشنایی مقدماتی بدست آوردیم . در دوران عقد هم که 47 روز بیشتر نبود خیلی بیشتر به اخلاقیات هم آشنا شدیم و الان قسم میخورم که هیچ تصویری از عدم تفاهم در ذهن ما نیست . یعنی ما 100 درصد تفاهم داریم . هرچند که زندگیمون پر مشکلات مالی و .... هست
بحث ازدواج و تشکیل یک زندگی جدید بعضی ها به ازدواج های سنتی اعتقاد دارن و تنها راه رسیدن به سعادت را در این مسیر میدونن و بعضی دیگر با آوردن مثال های گوناگون از شکست های ازدواج سنتی به سمت مدرنیته فرار کرده و آن را مامن امنی برای خود میدونن.
اما قبل از موضع گیری باید هر کدام از این دو دیدگاه را بررسی کرده و نقاط قوت و ضعف آن را بشناسیم تا در نهایت براساس عقل تصمیم بگیریم
مرد رویایی عزیز شما به من لطف دارید، بنده درس پس می دم خدمت دوستان
مهدیه جان اگه از اول دوستی قرار بر ازدواج باشه پس رابطه ای که آخرش رو از اول معلوم کردند دیگه معنی شناخت نمی ده. دختر و پسر یک مدت با هم رابطه دارند حتی به قصد ازدواج و به خاطر ویژگی خاص رابطه با جنس مخالف دلبتسگی زود پیش میاد. بعد از یک مدت متوجه خصوصیاتی در همدیگه می شن که می بینن به هیچ وجه توان پذیرشش رو ندارند. اونوقت تکلیف چیه؟ خب یا به خاطر علاقه ازدواج می کنند که زندگی رو پر چالش می کنه و یا باید ترک کنند همدیگه رو که خیلی سخته.
البته من نمی گم ازدواج سنتی صد در صد خوبه . نظرم تا حدی به راضیه جان شبیه هست ولی خب هنوز هم خیلی از خانواده ها مخوصصا برای دخترشون این تحمل رو ندارند که مدتی با خاستگارش رابطه داشته باشه و بعد بگه به درد هم نمی خوریم و تمام. ضمن اینکه در این مدل رابطه ها باز هم خیلی از چیزها پنهان می مونه. از همه مهمتر جنبه های جنسی آدم ها در چنین اشنایی هایی رسمی که قالب سنتی تا حدی داره تقریبا مطرح نمی شه اصلا و می تونه ریشه ی اختلافات زیادی باشه
اقای مرد رویایی ازدواج هایی که تو سن پایین انجام میشه موفقیت بیشتری دارن میدونید چرا چون فرد توقعات پایین تری داره و چون نهاد و شخصیت کاملا شکل نگرفته میتونن مطابق با خواسته طرف مقابل شخصیت خودشون رو بسازن این میشه که میگن عدم تفاهمی وجود نداره منم چندین مورد این جور ازدواج ها رو دیدم
راضیه جون خداروشکر که بهتر
رها جونی میای خوشحال میشم و کلی انرژی میگیزم
مردرویای جان حرفه شما درسته ولی برای زمونه الان دیگه نمیشه اینجوری خیلی کم پیش میاد
بحث به کجا رسیده .یه دقیقه نبودما
من با نظر مهدیه جون موافقم الان دختر و پسرها اکثرا برای فرار از خانواده با یکی دوس میشن و بعدش هم سعی می کنن با هم کنار بیان تا ازدواج کنن
رها جون اخه تو مدت 3 4 ماه که دلبستگی شدید صورت نمیگره عزیزم. در ثانی رها جون اگه ادم قبل ازدواجش به یکی دل ببنده ولی بعد مدتی متوجه بشه که تفاهم ندارن و باید جدا بشن خیلی بهتره چرا خوب دلیل داره خواهر گلم دیگه به اسم یه زنه مطلقه بهشس نگاه نمیکنن خوب اومدیم یکی اومد خواستگاری حالا یه مدت کوتاه هم با هم اشنا شدن و ازدواج هم کردن خوب بعدش متوجه بشن تفاهم ندارن و با شکست مواجه بشن چی؟
اونوقت یا باید مهر مطلقه بخوره بهش که تو گجامعه ما هنوزم تصویر خوبی نداره یا به قول معروف بسوزه و بسازه
من با ازدواج سنتی موافقم
فدای تو شقایق عزیزم منم از دیدن همه ی بچه های خوب اینجا حالم خوش می شه و احساس جوونی میکنم خخخخخخخخ
مرد رویایی عزیز اینطور نیست که الزاما تمام ازدواج های سنتی ختم به شکست بشه اما همونطور که برای ازدوااج به عقلانیت احتیاج هست برای حفظ اون هم به عقل احتیاج هست. خوشبختانه شما و همسرتون علی رغم سن پایین از عقل و درایت و از خودگذشتگی لازم برای حفظ زندگی برخوردار بویدید هستید. انشالا که روز به روز عاشق تر و شادتر هم باشید. اما توی همین ازدواج های سنتی اگر دو طرف کمی کم صبر یا دور از جون بی عقل باشند و زحمتی برای شناخت هم و کنار اومدن با هم نکشند خب زندگی دووم نمیاره
من خودم فقط دوماه با همسرم قبل از عقد رابطه داشتیم البته خانواده ها هم خبر داشتن . تو این دو ماه هم اصلا دلبستگی واسه من پیش نیومد
من با رها خانم موافقم من که هر کدوم از دوستام که دوست دختر داشتن بعدش با یکی دیگه ازدواج کردن چون اگه قصد ازدواج باشه دوستی معنی نداره . اینا فقط شعاره که کار بدمونو توجیه کنیم
اما رابطه جنسی قبل از ازدواج حرف رها درسته الان هنوز جامعه ما نمیتونه این نوع رابطه رو برای دختر قبل از ازدواج بپسنده حالا جدا از دین . و بازهم هر کسی مختار که از زندگیش لذت ببره اما بارهم داشتن رابطه قبل از ازدواج باعث نمیشه که پسر دختر رو رها کنه و منجر به ازدواج نشه بازهم من خیلی ها رو دیدم که حتی رابطه کامل هم داشتن و الان سالهاست که دارن به خوبی و خوشی زندگی میکنن
بقیه دوستان کجان؟ چرا خلوته امشب؟ چرا چیزی نمیگه کسی؟
مهدیه جان هر دو مدل ازدواج محاسن و معایب داره،
تو سه چهار ماه که سهله عزیزم الان دختر و پسرا تو یکهفته چنان عاشق همدیگه می شن که واسه هم رگ می زنن! رابطه ی دختر و پسر توجامعه ی ما یک رابطه ی سالم نیست. منظورم به دختر و پسرها نیست منظورم به نفس رابطه است. یک رابطه ی غیرموجه از نظر قانون و عرف نمی تونه جوانب درستی داشته باشه. نفس همین غیرموجه بودن باعث غیرقابل کنترل بودنش می شه. قبول دارم که در ازدواج سنتی اگه طلاق بگیرند اسم مطلقه روی اونها هست و این از معایب ازدواج سنتی هست. اما توی این دوستی ها هم وقتی بهم می خوره ضرر کم نیست. درسته جامعه به اون دختر به چشم مطلقه نگاه نمی کنه اما خود او ن دختر چی؟ ضربه نمی خوره؟ اون پسر اذیت نمی شه؟ خیلی از مشکلات اجتماعی ما به دلیل فشارهای درونی ادم هاست.
البته من خودم با ازدواج سنتی هم مشکل دارم. در مجموع احساس می کنم ازدواج غیرسنتی باز خطرش کمتره اما هرگز اگه کسی ازم بپرسه توصیه نمی کنم که غیرسنتی ازدواج کنه. من می گم دختر یا پسر باید با شناخت از خودشون و جامعه و خانواده شون تصمیم بگیرند و هر ازدواجی رو که انتخاب کردند خوبی ها و بدی هاش رو با هم بپذیرند
مینا راضیه سحر شقایق شادی بازهم شادی معصومه ..... کجایید؟
من که یک مرد هستم اگه با همسرم قبل ازدواج دوست بودم چطور میخواستم مطمئن باشم که همسرم با کس دیگه ای دوست نبوده . و بالعکس
جامعه ما هنوز براساس خانواده ها پیش میره به همین دلیل به نظرم بسیاری ازپسرها بعد از داشتن رابطه جنسی با اون دختر دیگه بهش اعتماد ندارن و رهاش میکنن ولی همیشه استثنا هم وجود داره
افرین رها جون.
درسته واقعا از درون اسیب میببین و با مشکل مواجه میشن اما از بیرون دیگه کسی همش بهشون تلنگر نمیزنه مخصوصا دختر رها جون.
موافقم با رها جون چون واقعا زمان باید داشته باشن جونا که با هم باشن و از رفتارای هم اطلاع پیدا کنن حتی به شرایت مالی هم خیلی میتونه کمک اینکه خواستاهاشونو کم کنن تا با هم باشن و زندگی و بسازن
مشکل اینجاست خوب آموزش ندیدن و تو محیط بسته بزرگ شدن هست
بیشتر پسرها به دوستشون اعتماد نمی کنن که بخوان باهاش ازدواج کنن و به دنبال یه دختر آفتاب مهتاب ندیده هستن
بازهم ازدواج اگه بر اساس شناخت عقل و درایت پیش بره احتمال خطا پایین میاد
ازدواج سنتی و مدرن هر کدوم مزایا و معایب خاص خودشون رو دارن
مطلقا نمیشه گفت سنتی یا مدرن کدوم بهتره
ازدواج در صورتی که با عقل و منطق و شناخت کافی انجام بشه موفق هست
سنت
مزایا:در این ازدواج چون دختر و پسر از قبل یا همدیگر و نمیشناسن یا آشنایی کمی دارن و از لحاظ عاطفی هم وابسته نیستن واقع بین تر به مسئله فکر میکننن و در نهایت عاقلانه تر تصمیم میگیرن
معایب:چون در این ازدواج پسر و دختر یا آشنا نبودن و یا کم آشنا بودن از عقاید و باورها و اخلاق و روحیات هم با خبر نیستن و به همین دلیل بدون شناخت وارد زندگی میشن...در این صورت هست که برای شناخت بهتر همدیگر به مدت زمان زیادی نیاز دارن...و در صورت عدم تفاهم ازدواج با شکست روبه رو میشه
مدرن
مزایا:پسری و دختری که مدتها با هم دوست بودن تا حدودی به فرهنگ و عقاید و اخلاق و روحیات و باورهای طرف مقابل آشنایی دارن
معایب:در این ازدواج چون پسر و دختر مدتی با هم دوست بودن و از لحاظ عاطفی به هم وابسته شدن عیوب و کاستی های طرف مقابل به چشمشون ناچیز میاد...همین امر با عث اشتباه اونها در انتخاب بر اساس علاقه و وابستگی ست نه بر اساس عقل و منطق
معمولا دیده شده در این نوع آشنایی افراد به دلیل اینکه دوست دارن از خود چهره بهتری نشون بدند از دوروغ و دورویی استفاده میکنن
منم عقل رو بیشتر می پسندم البته با چاشنی اولیه علاقه مبتنی بر عقل
مشکل اینه که دختر خانم ها خودشون ر خیلی دست پایین میگیرن که راضی به رابطه جنسی قبل از ازدواج میشن
من به شدت معتقدم حقوق زن و مرد با هم برابره کاری هم به جامعه و عرف ندارم.
معصومه جان پسری که خودش قبل ازدواج هر لحظه با یکی بوده و بعد برای ازدواج دنبال دختر افتاب مهتاب ندیده است ببخشیدا باید گذاشت کف خیابون با ماشین از روش رد شد
مرد رویایی عزیز البته اینطوری نیست که همه ی پسرها دخترها رو ول کنن بعد رابطه ی دوستی یا حتی جنسی. من خودم دوستی داشتم که به دوست پسرش گفت اگه می خوای ازدواج کنیم باید قبلش رابطه ی جنسی داشته باشیم تا من تو این مورد هم بدونم تو چطوری هستی. ارتباط برقرار کردند و الان هم یک پسر خوشگل دارن. به نظر من اصل مهم در ازدواج اینه که دو طرف اول به خودشناسی رسیده باشند و بعد هم همدیگه رو خوب بشناسن و زندگی رو.
فاطمه بهار جان شما رابطه ات چون زیر نظر خانواده ها بوده شامل دوستی نمی شه عزیزم برای همین وابستگی هم پیش نیومده گلی خانومی
البته راضیه جون این معایب و مزایا رو نمیشه100%قبول داشت
همین دیشب شنیدم یکی از اقوام که کاملا سنتی ازدواج کرده بود و عروسیشون 4 ماه بعد از عروسی ماه بود (البته دختره فامیل ماه بود) بعد از یک ماه شناخت و کلی تحقیق حالا بعد از 8 ماه متوجه سدن که اقای داماد کلی بدهکاره هیچی نداره و همه چیزو دروغ گفتن هم خودش هم خانواده اش و جالب اینکه اقای داماد فامیل خیلی دور بودن
من فقط اینو میدونم که ازدواج مدرن خیلی خطرناکتره. چون ضعف شناخت از یکدیگر و صرفا شناخت هاى ظاهرى و تکیه کردن به یک سرى از معیارهاى کمى باعث شده است ازدواج هاى مدرن در جامعه ما آسیب پذیر باشند. بنظرم یه ازدواج سنتی ولی با چشم های باز و تحقیقات کافی خیلی بهتر نتیجه میده.
مینا من با روبنده و دستکش و چادر و مقنعه نشسته بودم :)
سلام مینا گلی
آفرین.
جمعی که همهخانومن بعدش یه آقا میاد خانوما باید مثل راضیه بشینن پشت سیستم.
گفته باشم.
خانوما گوش کنین وگرنه خط کش میزنم به همتونا. خخخخخخخخخخ
سلام فاطمه.
فاطمه تو با این رژ قرمزت نشسته یودی پشت سیستم؟ اره؟
من در حال شام درست کردن بودم
این اقایونی که خودشون هفت خط روزگارن بعد موقع زن گرفتن میگن افتاب مهتاب ندیده
بعدهم میان تو جمع خانومها و کلی خوش و بش میکنن ولی خانومه حق نداره با یه اقا سلام علیک کنه مینا اگه دست من بود همشونو میبستم به رگبار
آره خب اگه دوست نداری نارنجیش کنم خخخخخخ
مینا توام که میدونی من چه شکلیم
پس چرا راضیه رو نمیگی؟!!!!!!!
مینا جان ما هم گفتیم که
سنتی یا مدرن مطلق نیست
خیلی از ازدواج های سنتی با شکست روبه رو شدن
خیلی از ازدواج ها ی مدرن و اینترنتی خوشبختی در پی داشتن
و یا دقیقا برعکس
مهدیه جان خوب کاری می کنی، اگه دنیا گفت یک چیز بده اما عقل گفت خوبه به خاطر حرف دنیا کوتاه نیا اما خب بهش فکر کن :)
مینا جون من پوشیه داشتم چون مرد اینجا بود ندیدم اومدی عزیزم;) سلام خوش اومدی گل بانو مینا (مامان آینده ;) )
راضیه جان مطلبت خیلی خوب بود
من فکر می کنم اینجا حرف همه درسته چون به نظر من در زمینه ی ازدواج به هیچ وجه نمی شه یک قانون کلی داد
منم همینو میگم راضیه جون
همه چیز بسته به انتخاب صحیح داره ولیس باز من مدرن رو ترجیح میدم یعنی اگه بازهم می تونستم انتخاب کنم مدرن مدرن مدرن رو انتخاب میکردم با تمام زوایا و روابط
بچه ها مختصر از خودتون بگید
من خودم توی محل کارم اشنا شدم اولین کاری که شروع کردم همسرم راهنمام بود با هم 2 سال دوست بودیم که خواستیم باهم باشیم و اومد خواستگاری خانوادم میدونستن با هم دوست بودیم ومشکلی نداشت فقط برادران خیلی اون اواخر حساس شده بودن خانوادم فقط یه تحقیق محلی انجام چون پدر همسرم فرهنگی بود و مشخص همسرمم خودش ورزشی بود و اشنایی برادرام باهاش راحت بود
و اینجوری بو که الا 4 سالی گذشته و از خدا شاکرم چون منم به خانوادم گفته بودم هرچی شما بگید چون مطمئن بودم
یه روانشناسی میگفت ازدواج یه ریسک فوق العاده بزرگ هست و من کاملا موافقم
فاطمه بهار جان در چه زمینه ای گفتی که ریسک کردم؟
مهدیه؟!!!!!!!!!!!! ما این آقای رویایی رو نمی شناسیم ونمی دونم چه آزادی ها و چه محدودیت هایی برای خانمش قائل هست. اینکه اینجا بین خانم ها صحبت می کنه به خودش و همسرش مربوطه عزیزم. نباید راچع به دیگران اینطوری صحبت کنی دختر گل نازنیم. ولی خب این آقای رویایی کاش جواب سوال بچه ها رو در مورد اینکه نظر خانمش راجع به حضورش تو یک جمع زنونه چی هست رو می داد و کمی روشنگری می کرد :)
امشب شادی ها نیستن!! الا جون هم که فقط میاد کرکره رو میده پایین و میره.ملیحه هم که همش قهره
فدات رها جون
ما شاگرد شماییم عزیزم
راضیه جون عقل منطق با چاشنی از احساسات
دوستان ما اصلا به صورت مطلق حرف نمیزنیم
خیلی از ازدواج های سنتی با شکست روبه رو شدن و خیلی از ازدواج ها کاملا خوشبختی به دنبال داشتند
و برعکس
در همه موراد استثنا وجود داره
بله محیا جون
عقل و منطق با چاشنی احساسات
نه احساسات مطلق
توی هر رابطه ای که بین دو نفر به وجود میاد اگه یه کوچولو خدا را در نظر داشه باشن اون رابطه ، رابطه خوبیه حالا اسمش هر چی میخاد باشه
خود ما عقل و منطق و شعور ما تعیین کنند ه خوشبختیه ماست
من با مرد رویایی موافقم متاسفانه الان رابطه ها اینطوری شدن
من اومدم سلام علیکم خانومهای عزیز
فرقی نمیکنه مدرن یا سنتی فقط با اگاهی باشه نه از سر احساسات
دقیقا این قضیه مثل همون هندونه هس که هیشکی ازش چیزی نمی دونست بچه ها فقط خیلی باید تحقیق کرد درسته که خیلی جاها جواب نمیده ممکنه به مشکل بخورن َو برعکسشم وجود داره
ببخشید یه آقا هم بین خانوما هست.
سلام
دم رها بانو و راضیه خانوم گرم . خیلی عالی مطالب را بیان میکنن . و اما مهدیه خانوم خیلی گیر دادی وقتی همه میگن یه چیزی بده بگو چشم .
چه ریسکی کرده رها جون
خوش اومدی مینا جون
اره فدات شم آقا هم هست
اقای مرد رویایی من یه سوال دارم شما که اینقدر حساس هستید حالا اگه خانومتون مثله شما توی جمعی قرار بگیره که همشون اقا باشن و باهاشون تبادل نظر کنن مشکلی براتون پیش نمیاد؟
من اصلا هیچیو نخوندم و اومدم.
من خودم مدرن ازدواج کردم و از انتخاب واقعا راضیم.
همسرم بهترین مردیه که میتونست قسمتم بشه.
از ازدواج سنتی همیشه متنفر بودم.
متنفر بودم از اینکه قبل از ازدواجم بینمون عشقی نباشه و بگیم بعدا به وجو میاد.
برای همین هم خودم دنبال عشقم گشتمو پیداش کردم و واقعا هم عاشقانه میپرستمش اونم همینطور
مینا بانو من دارم میرم و همه دوستان را به خدا میسپارم . چون باید شام همسری را بدهم . شب همگی خوش شما راحت باشید .
من ادمی نیستم که بگم کوکورانه چشم اقای مرد رویایی.
من هم از عقایدم دفاع میکنم.
اینم بدونید بدی رو تو ضمیر و ذهن هر کسی فقط خودش ایجاد میکنه اقای مرد رویایی
یه سوال آقا ی رویی الان خانومتون نمیگن شما بین این همه خانوم چی کار میکنی؟
من اگر همسرم ک انقدر بهش اطمینان دارم بره بین اینهمه خانوم موهاشو دونه دونه میکنم با عشق و علاقه تمام.
چه قدمم سبک بود.
سلام راضیه گلی.
خانوما همه حجاب داشتیم مرد بوده اینجا یا نه؟ هان؟ با چادر بودین دیگه انشاالله دیگه. استغفرالله
سلام خواهر مهدیه.
چرا حرص و جوش میخوری عزیزم.؟
مینا خصوصی
چرا من اومدم همه ساکت شدین؟
از ابوهت من ترسیدین؟
حرص نداره مینا جون عزیزم چه حرصی اخه
فکر کردم داری حرص میخوری خواهر مهدیه
مینا امشب نمیدونم بچه ها چی شدن سکوت دارن
آره بابا الان همه چی راه حل داره .تازه از قیافه و حرفای طرف میشه فهمید که طرف سرده یا گرم
وای شقایق جون این عکس من نیست گلم. ولی آرایش عروسیم جفت همین عکس بود .به خاطر همین انتخابش کردم
سلااااااااااااااااااااام دوست جونیااااااااااااااااااااااا بابا من گم شدم اشتباهی رفتم تو بحث فردا هی منتظر شدم دیدم هیچکس نیست دیدم بابا اشتباه اومدم راه رو
بحث امشب چیه دوست خوشملا؟
من الا از دوستای مجردم یه چیزای میشنوم شاخ درمیارم میگم مگه میشه
ولی اون پسرایی که الکی گرمن که کارشونو کنن معلومن یعنی میشه تشخیص داد به نظر من
سلام شادی جون.واقعا خسته نباشی
امشب اتاق خلوته ها، کم کار شدین بچه ها!!! مینا هم که یک دالی کرد و رفت اقلا از خط کش اون می ترسیدین و بحث رو داغ می کردین خخخخخخخخخ
قبول دارم فاطمه بهار جان با سوال و این چیزا یا حداقل با یک رابطه ی سطحی می شه این چیزا رو فهمید دیگه لازم نیست رابطه کامل باشه اما خب این دوست منم زده بود به کله اش خخخخخخخ حالا خدا رو شکر که الان اوضاعشون خوبه :)
رابطه جنسی قبل از ازدواج واقعا خطرناکه
به منم بگید بحث امشب چیهههههههههههههههه منم میخوام نظر بدم یکی به من توجه کنه خخخخخخخخخخخخ
مهدیه گولم بزن خخخخخخخخخخخخ
بچه ها کجا رفتین
رابطه جنسی قبل ازدواج نابود کننده علاقه ست
شادی مادر شما روی بنر قرار که بالای اتاق گفتگو هست کلیک کنی یک راست میارتت دم در اتاق، دیگه چرا هی اینور اونور می ری دختر جان؟ نمی گی من دلم هزار راه می ره؟ ها؟ حالا هم زود چادرت رو بذار دم دست هر لحظه ممکنه مرد بیاد. امشب بک مردی تو اتاق بوده من حسابی دلواپس حجاب شما دخترا هستم :))
قربونت فاطمه جونیییییییی سلامت باشی بوس بوسی
ولی خیلی هات بوده ها. من تا قبل از عقد اصلا به این چیزا فکر نمیکردم. اصن نمیدونستم که اینقد مهمه که میتونه کارو به جدایی بکشه
واااااااااااااااااااااای خاک به سرم خواهر من لباسم نامناسبه اگه آقامون بفهمه ناراحت میشه نامحرم کجا بوده؟خخخخخخخ
عزیزمی مطمئنم که از این عکس هم زیبا تر شده بودی
شادی خیلی منتظرت بودیما
درباره ازدواج مدرن و سنتی
شادی بحث امشب رابطه قبل ازدواج و ازدواج سنتی و مدرن
سلام شادی جون
خوش اومدی عزیزم
قربونت شقایق جون مرسی جیگمل
بنظر من ازدواج سنتی هم صحیح تره هم عاقلانه تره هم عواقب بهتری داره در آینده
فدات شقایق جون. وقتی همسرم دید که این عکسو گذاشتم کلی دعوام کرد.فک کرد عکس خودمه.باورش نمیشد
پس دوستان همه ما امشب تقریبا یک نظر موافق داشتیم
ازدواج و سنتی یا مدرن هیچ کدوم به تنهایی مطلق نیستن
ازدواج باید کاملا از روی عقل و منطق و آگاهانه باشه تا نتیجه مطلوبی داشته باشه
گاهی این ازدواج در سنت دیده میشه
گاهی در مدرنیته
سلاااااااااااام راضیه جونی مرسی عزیزم بوس بوس
مرسی از راهنماییت فاطمه گلی
من برم پوستر امشب رو بزنم
چه پا قدم نحس و سنگینی داشتم امشب
من که اومدم کسی نیومد
اینم نتیجه یه ازدواج آگاهانه و عاقلانه
واااااااااااااااااااااا راضیه جونی این چه حرفیه من که بودم از این حرفا نزن عجیجم
واااااااااااااااااااااا راضیه جونی این چه حرفیه من که بودم از این حرفا نزن عجیجم
اره راضیه نمتونه هیچکدوم مطلق باشه
چه خوشمله راضیه جونی این منو همسری هستیم خخخخخخخخ
دوست جونیا من 5شنبه میرم پیش همسری تا شنبه پیشش هستم خیلی خوشحالم از حالا دارم خودمو آماده میکنم
راضیه جونی این چه حرفیه، من دوتاتلفن داشتم که نمی شد بپیچونمشون، مادر و خواهرشوهر بودن :((((((((( بیچاره مادرشوهرم وقتی می خواد ناهار دعوتمون کنه به جای اینکه بگه فردا ناهار بیاین اینجا می گه فردا ناهار اینجایین. من حس بدی بهم دست می ده می گم عجب تعیین تکلیف می کنه شاید نخوام بیام خخخخخخخخخخخ ولی می دونم بنده خدا چیزی تو دلش نیست. خلاصه که فردا ناهار افتادیم هورااااااااااااااااا
راضیه جونی پوستر رو رد کن بیاد که بدجوری استخون درد گرفتیم چند شب نبودی
مثل اینکه کسی نیست منم برم به بقیه کارهایی که قراره واسه 5 شنبه انجام بدم برسم
امشب یکم دیر اومدم از بحث جا موندم انشالا فردا شب جبران میکنم
دوستتون دارم شب همگی خوش بوس بوس
قربونتون برم دوستای خوبم
رها جون فقط دیشب نبودم عزیز دلم
که الهه چون زحمت پوستر رو کشید
دست گلش درد نکنه
فدای تو شادی جون
شبت بخیر عزیز دلم
بوس
سارا اینطوری در آینده که خیلی اذیت میشی عزیزم
چه حرف های خوبی زده استادتون سحر
سارا جون باید همت کنی بشینی بخونی خیلی تاثیر داره تو روابطت.
سارا جون باید همت کنی بشینی بخونی خیلی تاثیر داره تو روابطتت.
وای سحر جون اینقدر گفتی ملکه ذهنم شد
من الان داغونم ها
کلاس داشتم از ساعت دو تا چهار
خانم تا شش موند
دوساعت شهریه پنجاه بود
چهار ساعت موند
گفت بین راه کارت به کارت میکنم سی تومن رو
نکرد رفت
ازونور من که سفارش نمیگرفتم
دونفر اصرار کردند کار بزن
رفتم کلی چرم خریدم زدم
پول نمیدن
ینی من دلم میخوام بزنم کف گرگی لهشون کنم والاع
سارا جون اتاق گفتگو قاط زده پیاممو چند بار میفرسته
دارم تند تند همه رو پاک میکنم :)
سارا به نظرم به قول سحر همت کن و شروع کن...ممکنه خدایی نکرده بعد ها دچار مشکل بشی
سارا جون شغلت خیلی پرهزینه ست؟ دخل و خرجت با هم میخونه؟
بچه ها با اجازه من برم شام اگه تا قبل یازده تموم شد باز برمی گردم
فعلا بووووووووووووووووووووووووووووووس
من توی درس مشاوره خانواده یه استاد داشتم که میگفت خصوصیات اخلاقی از خانواده کسب میشه میگفت به این صورت که یه اخلاقی از پدر یامادر رو دوست دارید وکسب میکنید ولی یه اخلاقی هم دوست نداشتید ولی چون روی خودتون کارنکردید و هدفی برای تغییرش نداشتید نتونستید ترکش کنید و روی شما مونده . میگفت برای ترک اون اخلاق بد تمام خصوصیاتتون رو که از هرکسی گرفتید یادداشت کنید و روی خودتون کار کنید که خصوصیات بدتون حذف بشه.
ای جان
ملیحه جون مشکل من اینه من نه رمان میخونم نه کتاب روانشناسی یه کتابخونه دارم پر کتاب اما بیشترش کادو
هرگز نمیتونم کتاب تموم کنم
میرم ده بار باز میکنم کتابو بعد میبندم کتاب کناریش که گیاهشناسی برمیدارم
یل میبندم میرم چیز میز میسازم
نوشته های بلندو نمیخونم
از تاریخ و جغرافیا خوشم نمیاد
من تو فامیل مردامون خیلی رسمی هستند
جوری که با غریبه هام
اینا باعث خجالتی شدنم شد
شاید بخاطر تربیتم بود
مادرم یادم داد نخندم به روی هیچ مردی
میگفت دلیل اینکه میخواید تغییرش بدید رو بنویسید تا برای تغییرش قبلش هدف داشته باشید.
رها جون برو نوش جان.
آره سحر جون کاملا درست می گی، همسری من چون تک پسر هست و سه تا خواهر داره کلا بین چهارتا زن بزرگ شده خیلی احساساتی هست، ولی تو فامیل ما هستند مردهایی که تا قبل ازدواج انگار اصلا با زنی برخورد نداشتن و واقعا معنی احساسات زنانه رو نمی دونن، وقتی نگاه می کنی می بینی یا خواهر نداشتن یا تفاوت سنی شون اینقدر زیاد بوده که با هم معاشرت چندانی نداشتن
آره رها
مولتی هستیم واسه خودمون :D
آره ملیحه جون من رشته ام طوریه که به کار زندگیمم میاد. بیشتر استادامون دکترای روانشناسی و مشاوره دارن . یکیشون سه شنبه صبحها توی برنامه ی سیمای خانواده شبکه یک میاد و راجع به روابط زن وشوهر صحبت میکنه.
چقدر خوب سحری....خیلی هم عالی مه قوب مهران مدیری
سحر جون من اگه سفارش نگیرم شغلم اصلا ضرر نداره
فقط سود
متاسفانه اصرار میکنن کار میزنم
بعد سر پولش دق میدن
اول بگم بریزن پولو حساب هم نمیریزن
هر وقت سفارش دارم ماجرا همینه
هی میگم دیگه نمیگیرم هی میان اصرار میکنن
بعدش من این هفته خیلی تو خرج افتادم
خرابی تبلتم یه طرف
شکستن رم
یهویی برام دریل خریدند پولشو باید بدم
اینهمه چرم خریدم برا سفارشات
جدای هزینه دکترم برای ازمایشاتم و سونوگرافی فقط بخاطر جوش
خیلی هفته بدی رو تموم کردم که همچنین ادامه داره
من خودم قبل ازدواج دوتا کتاب (رازهایی درباره مردان - و مردان مریخی و زنان ونوسی) رو خوندم. الآنم مطلبهای جدید و علمی رو از اینترنت میخونم .
بچه ها جون من برم دیگه..شبتون بخیر
البته شام امشبشو دادم خورد و ظرفارم جم کردم و شستم
الآن دارم نهار فرداشو آماده میکنم
دوستان سایت همش منو بیرون میندازه
سرعتم احتمالا کمه
شب همگی بخیر
بچه ها منم پستهام ارسال نمیشه. شب بخیر همگی.
شبتون بخیر دوس جونیا
من اومدم دوباره
درگیر شام امشب و نهار فردای همسری ام
سلام
متاسفانه من جوری بوجود اومدم که نمیتونم احساسی و رمانتیک رفتار کنم بخاطر این بهم میگه بی احساس اما عوضش اون خیلی احساساتی هست
همش خیالبافی میکنه
هی رمانتیک میشه
و من بی تفاوتم
فکر کنم ما برعکس بقیه باشیم
کلا سابقه نداشته تو زندگیم در ارتباط با هیچ کس رمانتیک شده باشم
شاید چون هرگز عاشق نشدم
شاید هنوز زوده
نمیدونم اما برام خیلی جای سواله
که چرا اون اینقدر میتونه دوستم داشته باشه
که اینهمه اذیتشم میکنم باز عاشقمه
به نظرم گاهی مردا بیشتر علاقشون رو نشون میدن البته خیلی مردا اینجور نیستن
مثلا بابام هرگز دوست داشتنش رو بیان نکرد
اما ثابت کرد
مردها احساسی ترند یا زنان؟
آقایان بیشتر از زنان در روابط کاری خود احساسی هستند. برای عصبی کردن یک مرد، استفاده از یک عکس و یا چند کلمه حرف، کافی است.در نظر سنجی «کاترین موزر» رئیس مرکز درمانی دانشگاه «البانی» نیویورک، از مردان و زنان بین 16 تا 25 سال، مشخص شد: مردان آمادگی بیشتری برای وقف خود به امور کودکان، حلقه ی دوستان، اعضای خانواده و... را دارند. مردان از درک بهتری نسبت به بانوان در روابط خود در مسائل عاطفی و روانی بر خوردار بوده و بیشتر از آن ها برای روابط، اهمیّت قائل هستند.روابط برای آن ها نسبت به مسائل دیگر در اولویت قرار دارد. مردان برای دستیابی به اهداف رمانتیک خود آسیب های روانی بیشتری را به جان می خرند، در حالی که خانم ها در این موارد کمتر داوطلب شده و به هنگام احساس فشار از خواسته خود منصرف می شوند.
سلام مینا گلی
سلام ملیحه جون
خوبین؟
چرا بقیه نیستن
من حساسیت گرفتم همه تنم جوش زده
دارم میییمیییرم
وووی
سلام
وقت همگی بخیر
دونستن این نکان تکرای خیلی خوبه..تکرارش باعث میشه بدونیم خلقت زن و مرد از همه لحاظ متفاوته
یادآوری هایی درمورد جنس مخالف
مردان فقط یک بار عاشق می شوند و زنان این قابلیت را دارند که چند بار عاشق شوند.
یک مرد اگر زنی را دوست داشته باشد برای به دست اوردن آن زن قبل از ازدواج دست به هر کاری می زند اما پس از ازدواج آن چنان که باید و شاید انرزی صرف نمی کنند بر عکس زنان قبل از ازدواج تمایل دارند طرفشان به سمت آنها بیاید تا اینکه آنها به سمت وی بروند ولی پس از ازدواج زنان تلاش بیشتری می کنند.
مردان قبل از ازدواج به لحاظ روابط جنسی گرم تر و بعد از ازدواج نسبتا سرد تر می شوند.
زنان قبل از ازدواج تا حدی سرد مزاج و بعد از ازدواج نیاز بیشتری به رابطه جنسی پیدا می کنند.
مردان میتوانند بدون داشتن احساسات رابطه جنسی داشته باشند اما زنان در صورتی از این رابطه لذت می برند که بر پایه احساسات باشد.
مردان این قابلیت را دارند که حتی با وجود شرایط نا مساعد از رابطه جنسی لذت ببرند اما زنان در صورت وجود استرس و شرایط نا مطلوب لذتی از رابطه جنسی نمیبرند
مردان پس از رابطه جنسی از نظر احساسی تا مدت کوتاهی سرد می شوند و زنان بعد از رابطه جنسی نیاز احساسی بیشتری پیدا می کنند.
مردان میتوانند در زمینه مسایل جنسی از هر زنی با هر ظاهر و اندامی تحریک پذیر باشند اما زنان شخصیت جنسی ثابتی دارند و فقط از یک الگو خاص تحریک می شوند
زنان دوست دارند مورد توجه قرار بگیرند اما مردان ریاست طلبی را بیشتر دوست دارند.
زنان از خرید کردن لذت میبرند مردان از خرید کردن بیذارند.
زنان به مهمانی رفتن علاقه مند هستند مردان غالبا تمایل دارند در منزل خود باشند.
در مواجه شدن با مشکلات مردان در تنهایی میتوانند مشکل را حل کنند اما زنان در تنهایی دامنه مشکل را گسترده تر می کنند.
مردان دوست دارند حرف آخر را بزنند زنان دوست دارند نظر آنها در کلیه امور زندگی اعمال شود.
مردان از مراجعه به مشاور بیذارند زنان مراجعه به مشاور را یکی از گزینه های رفع مشکل می دانند.
مردان تنوع پذیرتر از زنان هستند.
مردان کلیات را در نظر دارند و زنان جزئیات.
زنان شاغل بدبین تر و محتاط تر از زنان خانه دار هستند.
مردان کمتر اتفاق می افته متوجه تغییرات کوچک ظاهری همسر خود بشوند اما زنان هر گونه تغییر در وضعیت ظاهری مردان را متوجه می شوند.
شناخت مردان راحتر از شناخت زنان است.
انتخاب کردن برای زنان دشوار تر از مردان است.
مردان کم حوصله و زنان صبور هستند.
مردان احساساتی زودتر عصبانی می شوند و زودتر آرام می شوند.
مردان دوست دارند اولین نفری باشند که از مشکل یا موضوع بوجود آمده چه خوب چه بد مطلع شوند.
زنان بیشتر از مردان به حرف ها و بحث ها توجّه می کنند و به آن ها فکر می کنند.
مردان همانند زنان به مناسبت های مهم فکر نمی کنند و اکثرا در این زمینه فراموشکار هستند این در حالیست که زنان خیلی تمایل دارند تاریخ تولد - تاریخ آشنایی - تاریخ نامزدی - عقد و سال گرد ازدواج و ... برای همسرشان مهمّ باشد.
سلام به همه
شرمنده که دیر اومدم خیلی این روزا گرفتارم، مثل دخترم :( به نظر من تنها تفاوت در نوع نمایش احساسات هست. خود من در تجربه هایی که داشتم خیلی ها رو دیدم که مرد بیشتر به زن توجه کرده و احساسات نشون داده اما خب نوع توجهش و بروز احساساتش با زنش فرق می کرده.
توی رابطه ی خودم و همسری اون احساساتی تر هست ااما من بیشتر بروز می دم. خب روحیاتمون فرق داره دیگه. مهم اینه که ببینیم طرف مقابل چه جور محبتی رو دوست داره و سعی کنیم اونجور که اون رو راضی و شاد می کنه بهش محبت کنیم
سلام سارا جون...من که از دیشت دارم خودمو میخارونم..همه جامو پشه زده و زخم شده..تو خوبی؟
سلام الهه جون...خوبی؟؟
من خودم خیییلی احساسی هستم و اصولا از عقل و منطق استفاده نمیکنم توی انتخابام!
سلام رهایی
باهات کاملا موافقم
مردان: همسر خودتونو از نظر احساسی تامین کنید قبل از بررسی جنسیت ان ها به این فکر کنید که آن ها هم چون شما انسان هستند و حقوق برابری دارند آن ها ابزاری بریا خوشبختی کردن شما نیستند بلکه شریک و همراه زندگی شما هستند به عواطف و نیازهای احساسی آنها احترام بگذراید خصوصا در زمینه رابطه جنسی، تا میتوانید وقت زیادی صرف پیش نوازی و معاشقه کنید بعد از رابطه جنسی حتما ابراز احساسات کنید تاکید می کنم بعد از رابطه جنسی رفتار شما و ابراز احساسات توسط شما نقش اساسی دارد.
زنان: مرد خود را سیر کنید، مرد خود را سیر کنید، مرد خود را سیر کنید. مردان ریاست طلب هستند مردان مغرور تر از زنان هستند پس غرور ان ها را هرگز نشکنید گاهی وقت ها مردان نیاز به تنهایی دارند چون مردان همانند شما اهل درد و دل نیستند مگر خیلی جزئی و نادر - با مردان لجبازی نکنید - گاهی وقت ها مردان رفتارهای بچه گانه از خود در می آورند نشانه بچه بودن آن ها نیست کودک درون مردها هرگز به خواب نمی رود
ملیحه جون خیلی این نکات جالب بودن
اکثرا در مورد من درست بودن
بچه ها این متن هایی که گذاشتم بخونید..واقعیته
این نکات در مورد شماها هم درست بودن یا من زیادی احساسی عمل میکنم؟
نه عزیزم...واسه ما همم درست بودن البته به جز یه نکته اش...واقعیته این مواردی که گفته شده
آره ملیحه جونی واقعی بودن
من خوندمشون
مغز مردانه چگونه است؟
ارتباط بین نیمکره چپ مغز(جایگاه منطق) و نیمکره راست مغز(محل عواطف و احساسات) در زنان قوی تر است. ارتباط بین دو نیمکره در زنان شبیه یک بزرگراه است و به راحتی می توانند بین دو نیمکره حرکت کنند.
اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث می شود دسترسی به احساسات برای مردها چندان آسان نباشد.به همین علت است که واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیف تر است.
فدات الهه
سلام من این روزا سرم بی حد و اندازه شلوغه.
حتی نمیتونم به اتاقم سر بزنم.
مینا ناناحن
صفا جونی ببخشید
سلام به دوستان
هر انسانی چه مرد و چه زن در حدی خودش می تونه احساساتی باشه و طرز نشون دادن این احساسات در هرکسی متفاوته. به نظر من این حرف اشتباهه که زن ها مطلقا احساسی هستن و مردها هیچ...مردهایی دیدم که احساساتشون رو بیشتر از زن ها نشون میدن اما خب چون غالب زن ها احساساتشون رو نشون میده و به زبون میاره برچسب احساسی بودن خوردن و برعکس اغلب آقایون با بیان نکردن و رفتارهای خاص خودشون برچسب منطقی بودن میگیرن...فقط و فقط به خاطر بیان احساسات و نحوه بیان هستش...
من اوایل رابطمون فکر میکردم من محمدو بیشتر دوست دارم اما هرچی که میگذره متوجه میشم که محمد بیشتر منو دوست و احساساتتشو بیان میکنه و گاهی جلوی این همه احساسات کم میارم که چطور پاسخ بدم بهشون
الهه جون برای من هم این مطالب درست هست فقط من با اون اول ماجرا که نوشته بود مردها یکبار عاشق می شن موافق نیستم. چون خودم مرهای زیادی رو دیدم که چندتا تجربه ی عشقی داشتن و همه اش هم واقعی بوده
بچه ها چرا اینقدر کم حرف شدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام به همگی خوبین؟
سلام اله جون سلام رها جون
میگم چقدر شما بلدین
من اینارو نمیدونستم
گاهی فکر میکنم واقعا از زندگیم هیجی نفهمیدم
فقط درس و درس و درس
بعدم با کاردستی هام مشغول شدم
بعدم هنرجوها
ینی واقعا من وقت عاشق شدن نداشتم؟
خیلی برام مورد پیش اومد اما هرگز عاشق نشدم بیشتر حالت خجالت داشتم نمیدونم چرا کلا از جنس مخالف خجالت میکشم
انگار حرف زدن یادم میره
یادش بخیر
دانشگاه تدریس میکردم زمانی پسرا وسط کلاس سوال میکردند لکنت زبون میگرفتم
بعدم سرخ میشدم
نه فقط با غریبه ها با پدرم و برادرمم همینجورم زیاد حرف نمیزنم باهاشون
الان یکم با اقایی حرف میزنم اونم انگار که من پسرم فقط لاتی حرف میزنیم
سلام به سحرخانومی کجایی کم پیدا؟
والا ملیحه جون من همزمان که اینجام دارم پایان نامه ام رو هم می نویسم، به غذا هم سر می زنم، تازه با خواهرم توی تلگرام هم صحبت می کنم!!!! یعنی چهاردست بودم بازم به کارام نمی رسیدم خخخخخخخخخخخ
من امروز یه مطلب راجع به تفاوت عاشق شدن زنها ومردها خوندم که نوشته بود مردها وقتی عاشق میشن هورمون مردانشون کمتر میشه و آرومتر واحساساتی تر میشن و زنها هورمون زنانشون کم میشه و عصبی میشن.
سلام رها جون .خوبی؟ مشغول تحصیل علم هستم :)
سارا جون بالاخره هرکسی براساس تجربه هایی که داشته و نوع تربیتی که شده برخورد می کنه. عزیزم شما دختر با حیا و خجالتی ای بودی توی خانواده هم احتمالا کسی اهل معاشرت زیاد با جنس مخالف نبوده واسه همین خجالتی شدی نسبت به مردها. حالا کم کم با کمک نامزدت درست می شه البته باید تمرین کنی. مطالب در این زمینه خیلی زیاده. کتابهای مربوط به روانشناسی روابط زن و مرد رو بخون و سعی کن وقتی با نامزدت صحبت می کنی مطالبشون رو اجرا کنی. البته نه اینکه اون کتابها رو وحی منزل بدونی شاید نامزدت تو یک سری موارد استثنا باشه. اما همین که می گی نامزدت خیلی احساسات بروز می ده خیلی خوبه. سعی کن متقابلا تو هم حرفهای عاشقانه و رمانتیک بزنی بهش . کم کم راه می افتی :)
سلام سحری...شبت بخیر
رها منم مثل توام...من تازه آهنگ هم گوش میدم :)
آفرین به سحر خانوم، درس بخون که خیلی خوبه. ولی در کنارش از عشقولی به همسری فراموش نشه ها. گول زدن و گول خوردن هم که دیگه از اوجب واجباته خخخخخخخخخخخ
سارا چرا فکر میکنی که خجالتی هستی؟ تا حالا امتحان کردی که بدونی دقیقا هستی یا نه؟ به نظرم یکم سعی کن احساستو بیان کنی اگه واقعا نتونستی اون موقع باید یه فکر براش کرد..فکر کنم چون خودت فکر میکنی خجالتی هستی این کارو انجام نمیدی...
سلام ملیحه جون .شب توهم بخیر عزیزم.
بچه ها برنده شبهای پیش قرارشبانه تو کدوم لینکه؟
بچه ها به زمانی که داشتم روی پایان نامه کار میکردم فکر میکنم خسته میشم...خدا صبرتون بده..از هرچی درس و درس خوندنه بدم اومده دیگه
بنظر من منطقی بودن واحساساتی بودن به جز جنسیت به نوع تربیت خانواده و ارث هم بستگی داره. مثلا پسرایی که بیشتر به مادرشون وابسته ان و بهشون علاقه دارن خصوصیات زنانه مادرشون رو دوست داشتن و یادگرفتن و احساساتی شدن.
آره سحر دقیقا به مواردی که گفتی هم بستگی داره...رابطه مستقیم دارن درواقع
ایول ملیحه، همسری هامون باید به ما افتخار کنن که اینقدر توانایی مون بالاست خخخخخخخخخ
سلام
امروز ساعت 3 تا 5 قرار نیست؟
***** قـــــرار شبانه نوعروس ******
شنبه 2 خرداد ماه 1394
موضوع بحث : " مردها بیشتر درگیر عشق می شوند یا زن ها ؟ "
یه جور دیگه هم میشه این سوال رو پرسید : " چــــرا میگن خانوم ها احساساتی اند و آقایون منطقی؟ " شما بر این باور هستید یا خیر؟
ما زن ها چکار کردیم که لقب احساساتی بودن رو بهمون دادن در صورتیکه هستن اقایونی که احساساتشون فراتر از یک خانوم هم هست!
امشب میخوایم در این مورد صحبت کنیم و بببینیم توی رابطه چه اتفاقی سر احساس زن و مرد میفته ، کدوم با منطق اشون جلو میرن ؟ کدوم با احساس اشون ؟
منتظر نظرات ارزشمندتون هستیم
صفــــا
لابد گاهی از خود پرسیدهاید که چه چیز باعث میشود تا زنان بخواهند مرتب درباره وقایع زندگی روزمرهشان با همه صحبت کنند، در حالی که مردان عمدتا درونگراهستند و حال و حوصله صحبت در مورد اتفاقات زندگی روزمرهشان را ندارند؟
***** قـــــرار شبانه نوعروس ******
شنبه 2 خرداد ماه 1394
موضوع بحث : " مردها بیشتر درگیر عشق می شوند یا زن ها ؟ "
یه جور دیگه هم میشه این سوال رو پرسید : " چــــرا میگن خانوم ها احساساتی اند و آقایون منطقی؟ " شما بر این باور هستید یا خیر؟
ما زن ها چکار کردیم که لقب احساساتی بودن رو بهمون دادن در صورتیکه هستن اقایونی که احساساتشون فراتر از یک خانوم هم هست!
امشب میخوایم در این مورد صحبت کنیم و بببینیم توی رابطه چه اتفاقی سر احساس زن و مرد میفته ، کدوم با منطق اشون جلو میرن ؟ کدوم با احساس اشون ؟
منتظر نظرات ارزشمندتون هستیم
صفــــا
***** قـــــرار شبانه نوعروس ******
شنبه 2 خرداد ماه 1394
موضوع بحث : " مردها بیشتر درگیر عشق می شوند یا زن ها ؟ "
یه جور دیگه هم میشه این سوال رو پرسید : " چــــرا میگن خانوم ها احساساتی اند و آقایون منطقی؟ " شما بر این باور هستید یا خیر؟
ما زن ها چکار کردیم که لقب احساساتی بودن رو بهمون دادن در صورتیکه هستن اقایونی که احساساتشون فراتر از یک خانوم هم هست!
امشب میخوایم در این مورد صحبت کنیم و بببینیم توی رابطه هم چه اتفاقی سر احساس زن و مرد میفته ، کدوم با منطق اشون جلو میرن ؟ کدوم با احساس اشون ؟
منتظر نظرات ارزشمندتون هستیم
صفــــا
***** قـــــرار شبانه نوعروس ******
شنبه 2 خرداد ماه 1394
موضوع بحث : " مردها بیشتر درگیر عشق می شوند یا زن ها ؟ "
یه جور دیگه هم میشه این سوال رو پرسید : " چــــرا میگن خانوم ها احساساتی اند و آقایون منطقی؟ " شما بر این باور هستید یا خیر؟
ما زن ها چکار کردیم که لقب احساساتی بودن رو بهمون دادن در صورتیکه هستن اقایونی که احساساتشون فراتر از یک خانوم هم هست!
امشب میخوایم در این مورد صحبت کنیم و بببینیم توی رابطه چه اتفاقی سر احساس زن و مرد میفته ، کدوم با منطق اشون جلو میرن ؟ کدوم با احساس اشون ؟
منتظر نظرات ارزشمندتون هستیم
صفــــا
***** قـــــرار شبانه نوعروس ******
شنبه 2 خرداد ماه 1394
موضوع بحث : " مردها بیشتر درگیر عشق می شوند یا زن ها ؟ "
یه جور دیگه هم میشه این سوال رو پرسید : " چــــرا میگن خانوم ها احساساتی اند و آقایون منطقی؟ " شما بر این باور هستید یا خیر؟
ما زن ها چکار کردیم که لقب احساساتی بودن رو بهمون دادن در صورتیکه هستن اقایونی که احساساتشون فراتر از یک خانوم هم هست!
امشب میخوایم در این مورد صحبت کنیم و بببینیم توی رابطه چه اتفاقی سر احساس زن و مرد میفته ، کدوم با منطق اشون جلو میرن ؟ کدوم با احساس اشون ؟
منتظر نظرات ارزشمندتون هستیم
صفــــا
***** قـــــرار شبانه نوعروس ******
شنبه 2 خرداد ماه 1394
موضوع بحث : " مردها بیشتر درگیر عشق می شوند یا زن ها ؟ "
یه جور دیگه هم میشه این سوال رو پرسید : " چــــرا میگن خانوم ها احساساتی اند و آقایون منطقی؟ " شما بر این باور هستید یا خیر؟
ما زن ها چکار کردیم که لقب احساساتی بودن رو بهمون دادن در صورتیکه هستن اقایونی که احساساتشون فراتر از یک خانوم هم هست!
امشب میخوایم در این مورد صحبت کنیم و بببینیم توی رابطه چه اتفاقی سر احساس زن و مرد میفته ، کدوم با منطق اشون جلو میرن ؟ کدوم با احساس اشون ؟
منتظر نظرات ارزشمندتون هستیم
صفــــا
***** قـــــرار شبانه نوعروس ******
شنبه 2 خرداد ماه 1394
موضوع بحث : " مردها بیشتر درگیر عشق می شوند یا زن ها ؟ "
یه جور دیگه هم میشه این سوال رو پرسید : " چــــرا میگن خانوم ها احساساتی اند و آقایون منطقی؟ " شما بر این باور هستید یا خیر؟
ما زن ها چکار کردیم که لقب احساساتی بودن رو بهمون دادن در صورتیکه هستن اقایونی که احساساتشون فراتر از یک خانوم هم هست!
امشب میخوایم در این مورد صحبت کنیم و بببینیم توی رابطه چه اتفاقی سر احساس زن و مرد میفته ، کدوم با منطق اشون جلو میرن ؟ کدوم با احساس اشون ؟
منتظر نظرات ارزشمندتون هستیم
صفــــا
***** قـــــرار شبانه نوعروس ******
شنبه 2 خرداد ماه 1394
موضوع بحث : " مردها بیشتر درگیر عشق می شوند یا زن ها ؟ "
یه جور دیگه هم میشه این سوال رو پرسید : " چــــرا میگن خانوم ها احساساتی اند و آقایون منطقی؟ " شما بر این باور هستید یا خیر؟
ما زن ها چکار کردیم که لقب احساساتی بودن رو بهمون دادن در صورتیکه هستن اقایونی که احساساتشون فراتر از یک خانوم هم هست!
امشب میخوایم در این مورد صحبت کنیم و بببینیم توی رابطه چه اتفاقی سر احساس زن و مرد میفته ، کدوم با منطق اشون جلو میرن ؟ کدوم با احساس اشون ؟
منتظر نظرات ارزشمندتون هستیم
صفــــا
چرا مردان عمدتا وقت آزاد خود را صرف کار کردن با کامپیوتر و یا خواندن مجلات ورزشی میکنند در حالی که زنان بیشتر ترجیح میدهند به اخبار رسیده از این و آن بپردازند و یا سعی کنند روابطشان با دیگران برازنده و معقول بهنظر برسد؟ چرا مردان و زنان از روابطشان با یکدیگر چیزهای متفاوتی را طلب میکنند؟ شاید علت، تفاوتهای بنیادین در مغز مردان و زنان باشد.
***** قـــــرار شبانه نوعروس ******
شنبه 2 خرداد ماه 1394
موضوع بحث : " مردها بیشتر درگیر عشق می شوند یا زن ها ؟ "
یه جور دیگه هم میشه این سوال رو پرسید : " چــــرا میگن خانوم ها احساساتی اند و آقایون منطقی؟ " شما بر این باور هستید یا خیر؟
ما زن ها چکار کردیم که لقب احساساتی بودن رو بهمون دادن در صورتیکه هستن اقایونی که احساساتشون فراتر از یک خانوم هم هست!
امشب میخوایم در این مورد صحبت کنیم و بببینیم توی رابطه چه اتفاقی سر احساس زن و مرد میفته ، کدوم با منطق اشون جلو میرن ؟ کدوم با احساس اشون ؟
منتظر نظرات ارزشمندتون هستیم
صفــــا
مردها بیشتر از آنچه که شما آنها را دوست دارید دوستتان دارند.
***** قـــــرار شبانه نوعروس ******
***** شنبه 2 خرداد ماه 1394 *****
موضوع بحث : " مردها بیشتر درگیر عشق می شوند یا زن ها ؟ "
یه جور دیگه هم میشه این سوال رو پرسید : " چــــرا میگن خانوم ها احساساتی اند و آقایون منطقی؟ "
شما بر این باور هستید یا خیر؟
چرا به زن ها لقب احساساتی بودن رو دادن در صورتیکه هستن آقایونی که احساساتشون فراتر از یک خانوم هم هست!
امشب میخوایم در این مورد صحبت کنیم و بببینیم توی رابطه چه اتفاقی سر احساس زن و مرد میفته، تفاوت های زن و مرد در چیه ، کدوم با منطق اشون جلو میرن ؟ کدوم با احساس اشون ؟
منتظر نظرات ارزشمندتون هستیم
صفــــا
شاید یک دلیل علمی برای این موضوع این باشد که مغز مردان طوری تنظیم شده که بهصورت سیستماتیک و تحلیلی عمل کند، در حالی که مغز زنان بیشتر در مورد احساسات تنظیم شده است.
برخلاف عقیده عمومی، در یک رابطه دوطرفه، مردان بیشتر از زنان درگیر عشق میشوند چرا که براساس بررسیها مردان بیشتر از زنان تمایل دارند تا غریزهشان را برای رسیدن به فردی که او را جذاب و دلربا میدانند، ارضا کنند.
زنان بیشتر از طریق برنامهریزیشدهتری عاشق میشوند که تحت تاثیر سیر تکاملیشان است. آنها بیشتر بهدنبال شریکی هستند که مراقب آنها بوده و قادر باشد خانوادهشان را هم ازنظر مالی و هم ازنظر عاطفی تامین کند. زنان در رابطهشان با طرف مقابل علاوه بر جذابیتهای فیزیکی، بهدنبال مهربانی و سخاوت نیز هستند.
یک دلیل علمی :
مغز مردان طوری تنظیم شده که بهصورت سیستماتیک و تحلیلی عمل کند، در حالی که مغز زنان بیشتر در مورد احساسات تنظیم شده است.
لابد گاهی از خود پرسیدهاید که چه چیز باعث میشود تا زنان بخواهند مرتب درباره وقایع زندگی روزمرهشان با همه صحبت کنند، در حالی که مردان عمدتا درونگراهستند و حال و حوصله صحبت در مورد اتفاقات زندگی روزمرهشان را ندارند؟
چرا مردان عمدتا وقت آزاد خود را صرف کار کردن با کامپیوتر و یا خواندن مجلات ورزشی میکنند در حالی که زنان بیشتر ترجیح میدهند به اخبار رسیده از این و آن بپردازند و یا سعی کنند روابطشان با دیگران برازنده و معقول بهنظر برسد؟ چرا مردان و زنان از روابطشان با یکدیگر چیزهای متفاوتی را طلب میکنند؟ شاید علت، تفاوتهای بنیادین در مغز مردان و زنان باشد.
مردها از آن چیزی که شما فکر می کنید احساساتی ترند. اگر عاشقتان شوند بیشتر از آنچه که فکر می کنید بهشان اجازه داده اید به سمت شما می آیند و این باعث می شود آنها صدمه ببینند.
Salam kasi hast aya
Salam kasi hast aya
سلام ایلین جون
خوبی؟
عزیزم خیلی خوش اومدی دوست گلم به نو عروس
چرا دیگه نیومدی؟
بیا تو تاپیک جزیره نو عروس
هر روز بچه ها میان اونجا کلی صحبت میکنن
جالب بود
چهار اشتباه رایج دختران دم بخت
دختری جوان و زیبا هستید و یکی یکی سال های جوانی تان می گذرد اما هنوز شاهزاده رویاهایتان را نیافته اید؟ فکر میکنید به چه دلیل؟
لطفا این مطلب را از دست ندهید
چندی پیش، فیلمی تماشا کردم که در آن، خانمی مسئول کارهای حقوقی یک شرکت بود. این خانم، در آستانه چهل سالگی، وقتی پروندههای شرکت را بازبینی میکرد، به فکر بازبینی زندگی شخصی خودش افتاد و با این تصور که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد به این نتیجه رسید که هیچ راهی برای تشکیل خانه برایش وجود ندارد. او این موضوع را بارها و بارها برای خودش تکرار کرد، تا اینکه یک روز مرد مناسب خود را ملاقات کرد. حالا خودتان نتیجه را پیش بینی کنید. کاری از دست من برای این خانم بر نمیآمد، اما متوجه شدم اشتباهی را که دختران مجرد زیادی مرتکب میشوند کرده است. در واقع، او چهار اشتباه اساسی کرده بود که باعث میشود یک خانم مجرد همیشه تنها بماند.
آنها اجازه میدهند که کار حسابی مشغولشان کند
خانمی که وضعیتش در بالا اشاره شد از کار قبلیاش استعفا داد تا کسب و کاری برای خودش راه بیندازد و همین باعث شد که به شدت در کارش غرق شود. با وجود زیبایی، جذابیت و موفقیتهای فراوان، همه درها برای برقراری ارتباط با او بسته بود، چرا که تمام زندگیاش در کار خلاصه شده بود. حتی زمانی که یک مرد مناسب وخوش پوش را میدید، نهایت تلاش خود را برای فراری دادن او میکرد، مشکلی که خیلی از دختران مجرد دچارش هستند. بعضی دختران فکر میکنند اگر مردی به آنها علاقهمند شده است، حتما مشکلی در او وجود دارد. این افکار باعث میشود که مردهای مناسب زیادی را از دست بدهند، قبل از اینکه حتی یکبار به آنها فرصت داده باشند. بعد، دوباره خود را در کار غرق میکنند و بهشدت سخت و خشک میشوند.
آنها باور کردهاند که زمان مناسب برای آنها تمام شده
در فیلم، خانم موردنظر باور کرده بود که زمان عاشق شدن، ازدواج و بچهدار شدن از او گذشته است. این دقیقا همان جایی است که اشتباه میکند و البته، همان جایی که دختران مجرد زیادی دچار اشتباه میشوند. درست است که زمان ازدواج و بچهدار شدن، پیشبینی شده است، اما در قرن بیست و یکم زندگی ما کمتر قابل پیشبینی است، که البته این نکته مثبتی است. دختران زیادی تا چهل- پنجاه سالگی ازدواج خود را به تاخیر میاندازند، اما واقعیت این است که ما هیچوقت اسیر اعداد و ارقام نیستیم.
ما هر لحظه در مناسبترین زمان زندگی خود هستیم. بله، درست است که بیولوژی بدن همیشه ما را همراهی نمیکند، اما اگر شما واقعاً میخواهید صاحب خانواده شوید و بدن شما دیگر این اجازه را به شما نمیدهد که بچههای خودتان را داشته باشید، به این معنا نیست که این خواسته شما برآوردهشدنی نیست. میتوانید با پذیرفتن سرپرستی یک کودک، تشکیل خانواده دهید.
آنها مردان مناسب را نادیده میگیرند
من این موضوع را بارها و بارها دیدهام که وقتی یک دختر مجرد باور میکند که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد، همه چیز پیرامونش روی این موضوع صحه میگذارد. من به همه کسانی که فکر میکنند همه مردان خوب ازدواج کردهاند پیشنهاد میکنم که این احساس را که دوست دارند تصدیق شوند کنار بگذارند و به جای آن، به شادی، خوشبختی و تمایلشان توجه کنند. واقعیت این است که مردان خوب و مناسب همه جا هستند، ولی همه آنها مجرد نیستند، همه آنها به شما علاقه ندارند و شما هم به همه آنها علاقهمند نیستید.
اما به هر حال، آشنایی با یک مرد خوب میتواند یک فرصت باشد. وقتی با یک مرد مناسب آشنا شدید، با او رفتوآمد داشتید و این ایده که مرد مجرد مناسبی باقی نمانده در ذهنتان از بین رفت، متوجه خواهید شد که توجه چه کسی را به خود جلب کردهاید. در حقیقت، آن هنگام است که شما متوجه خواهید شد افراد مناسب زیادی وجود دارند که به آشنایی با شما علاقه دارند.
ارها و بارها مشاهده کردهام که دختران جوان منتظرند مرد مناسب پا پیش بگذارد. اما زمانی که این اتفاق میافتد، آنها پا به فرار میگذارند و از او دور میشوند. این کاملاً طبیعی است. زمانی که دختر مجردی در تمام رابطههایی که داشته شکست خورده باشد و دچار ناامیدی، افسردگی و بیتوجهی عاطفی شده باشد، این عکسالعملی است که نشان خواهد داد.
اما به هرحال، اگر او بخواهد نتیجهای از روابط خود بگیرد، باید این رفتار خود را کنار بگذارد. هنگامی که شما با مردی مناسب آشنا میشوید، ممکن است ابتدا اظهار علاقه و توجه او برای شما دشوار باشد، چرا که قبل از این تجربهاش را نداشتهاید. اما حالا زمان آن رسیده است که این دشواری را تحمل کنید. به خودتان اجازه بدهید رابطه جدیدی تجربه کنید. این همان چیزی است که برای رهایی از تنهایی و ناراحتی به دنبال آن بودید. سعی کنید از این حس زیبا، یعنی شناختن شخصی مناسب که واقعاً به شما علاقهمند است و دوست دارد شما را آنگونه که هستید بشناسد، لذت ببرید.
چند توصیه به دختران دم بخت
اگر به مردی علاقه مندید و می خواهید با او نامزد کنید، چند نکته مهم را جدی بگیرید!!!!!!!!!!!!!!!!
از اولین باری که چنین انتظاری را داشتهاید، ماهها یا سالها گذشته و مردی که روزی شبیه شاهزاده رؤیاهایتان بود، هنوز هیچ حرفی از ازدواج نزده؟ اینبار راههایی که ما پیشنهاد میکنیم را برای راضی کردن او به ازدواج امتحان کنید.
تکلیفتان را روشن کنید
اگر میخواهید فردی که دوستش دارید را به نامزدی و ازدواج راضی کنید، قبل از هرچیز باید بدانید که کجای این رابطه قرار دارید. آیا شما و او در زمان شروع رابطه یا پس از آن، محدودهای را برای این ارتباط مشخص کردهاید؟ آیا حرفی از ازدواج میان شما رد و بدل شده یا برنامهای در این مورد ریختهاید؟ برای آنکه به سمت ازدواج قدم بردارید، باید بدانید چرا با این شخص ارتباط دارید و چرا این رابطه را ادامه میدهید.گذشته از این، باید از خود بپرسید که آیا او هم مانند شما و هدفدار به ارتباط می نگرد یا خیر؟
مطمئنترین اقدامی که میتوانید بکنید، این است که از همان آغاز هدف رابطه را مشخص کنید و با فرد مقابلتان در این مورد به توافق برسید. روشن بودن تکلیف هر دوی شما، بسیاری از مشاجراتی که ممکن است در این دوران میان شما فاصله بیندازد را از میان میبرد و از آنجا که هر دوی شما برای هدفی مشترک انرژی صرف کرده و تلاش میکنید، مانع از دلسردی و تردیدتان میشود.
هیچ وقت از مردها خواستگاری نکنید!
اگر از روزهای اول رابطه عبور کردهاید و هیچ هدف و فرجامی را هم تعریف نکردهاید، باید راههای دیگری را امتحان کنید. اگر هرچه صبر هم کنید خبری از پیشنهاد ازدواج نمیشود، بهتر است به صورت نا محسوس خواستهتان را بیان کنید. شاید پیشنهاد مستقیم ازدواج از طرف یک خانم در کشور ما چندان مرسوم نباشد و آغازگر مشکلات دیگری در رابطه شود، اما یک پیشنهاد غیرمستقیم، میتواند شما را چند قدمی جلوتر ببرد و تکلیفتان را تا اندازهای روشنتر کند. اگر شما به یک مرد به صورت مستقیم پیشنهاد ازدواج دهید، معمولا حالات دفاعی به خود میگیرد و عقبنشینی میکند، بنابراین بهتر است زمینه را مهیا کنید و کمی به انتظار بنشینید.
ز دغدغههایش باخبر شوید
از یاد نبرید فشار آوردن و انتظار عجله از طرف مقابل، داشتن جایگاه شما را در چشم او پایین میآورد. پس به جای اینکه از او بخواهید با سرعت بیشتری به خواستگاری بیاید، دریابید که به چه دلیل آمادگی برداشتن چنین قدمی را ندارد. میتوانید در این مورد با هم صحبت کنید و دلایلی که آمادگی ازدواج را از او میگیرند را جویا شوید. شاید شما بتوانید به او در برطرف کردنشان کمک کنید و شاید این دلایل به شما برای صبر بیشتر انگیزه بدهند. بهتر است با همفکری هم، پیشنیازهای رسیدن به این اهداف را مشخص کرده و مهلتی را تعیین کنید.
اگر مردی که به او علاقهمند شدهاید، از شما مهلتی برای رسیدن به اهدافش خواست و قرار بر این شد که بعد از تحقق برنامههایش به خواستگاریتان بیاید، چارهای جز انتظار ندارید. در این مدت بهتر است میزان تلاش او برای تحقق وعدههایش را زیر ذرهبین بگذارید. اگر بعد از این مدت هم بهانهتراشی و دلایلی را مطرح کرد که از نظر شما و اطرافیانتان قابلقبول و منطقی نبودند، بدانید که شما در حال ازدست دادن فرصت خود برای ازدواج هستید و بیهوده به این ارتباط دل بستهاید.
دوست مشترکتان را واسطه کنید
برای دانستن اینکه آیا او هم علاقهای به ازدواج با شما دارد یا خیر، میتوانید از کسی که به او نزدیک است کمک بگیرید. دوست صمیمی او یا دوست مشترکتان میتواند نقش واسطه را ایفا کند. اما یادتان نرود که این واسطه باید بیطرف باشد و نسبت به ازدواج شما هم نظری مثبت داشته باشد. پرسش و صحبت در مورد ازدواج یا سؤال کردن در این مورد که آیا برای آینده تصمیمی داری یا نه، از مسئولیتهای این واسطه است. برایش توضیح دهید که در این گفتوگو، نباید اشاره مستقیمی به شما داشته باشد.
خیالبافی نکنید
اگر مردی که دوستش دارید تاکید میکند که با وجود دوست داشتن شما قصد ازدواج ندارد، ماندن و منتظر شدن ریسک بزرگی خواهد بود. به جای نادیده گرفتن نشانهها و امید بستن بیدلیل سنگهایتان را با او وا بکنید. اگر او از دادن جواب صریح به شما طفره میرود، بیشتر مراقب باشید! شاید پای یک بازی در میان است و این فرد تنها میخواهد زمان بیشتری را در کنار شما صرف کند. برخی از آقایان نه حاضر به پذیرفتن مسئولیت ازدواج هستند و نه حاضرند از طرف مقابل جدا شوند.
باج ندهید!!!
گمان نکنید اگر یک تنه بار رابطه را به دوش بکشید و به او اطمینان دهید که همه سختیها را تحمل میکنید ماجرا تغییر میکند. دیدن ضعف و اصرارهای شما، میتواند دلیل دیگری برای عقبنشینی او باشد. پس مواضعتان را شفاف بیان کنید و به او بگویید که در چه شرایطی حاضر به ازدواج هستید. گمان نکنید که برداشتن مرزهای و حریمهای یک رابطه یا فداکاری بیش از حد مشکل شما را حل میکند.
شیرینی این لحظه رو براتون ارزو میکنم!
بختتون سفید
من دوست دارم به ایندم مثبت نگاه کنم
میگن اگه الان عاقل باشی ازدواج نمیکنی
اما من دوست دارم سرو سامون بگیرم
ازدواج کنم
برم دنبال مامان بابام ببرمشون بیرون
ببرمشون مسافرت
شام بپزم دعوتشون کنم
ای بابا خوب دوست دارم
دوست دارم رابطم هدفمند باشه
بعد مزدوج بشم
نو عروس بشم
خیلی چیزا دوست دارم
خونمو خودم بچینم
برای خونم وسیله بخرم
بریم شمال
:)))))))))))
اوه اوه خانم دکترو باش من چشمامو بستم چیزی نمیبینم شما راحت باش :)))))))))))))))))))
عزیییییییییییییزم :***
آخی، حسنیه جونم عالیه. مبارکتون باشه، بهترین حس بوده، مطمئنم :)
بعد عقد مستقیم رفتیم قم زیارت. نتونستیم تحمل کنیم تابرسیم. تو جاده :-))))))))))))البته هواتاریک شده بود
اره. خیییییییلی خوب بود:-) تازه. درگوشی. اولین بوسمون هم تو اتوبان کردیم:-)
منم که گفتم5سال منتظرش بودم. البته حتا1بارم بیرون نرفتیم و دستمون بهم نخورد. عااااااااااالی بود اولین باریکه دستشو گرفتم
منم با شوهر عزیزتر از جانم همکار بودیم اصلا هم با هم کنار نمیومدیم همیشه صبح که میخواستم برم سر کار غصه م میگرفت یادم میفتاد میخوام ببینمش هر روزم باهم دعوا داشتیمو با هم قهر بودیم ولی الان عاشقشم :))
حسرت گرفتن دستشو5سال تو دلم نگه داشتم و خوشحالم رو اعتقاداتمون پانذاشتیم. اونم هیچوقت درخواست نامربوطی نکرد ازم. براهمین بعد عقدمون اندازه5سال از گرفتن دستش لذت بردم. سرسفره عقد بعد خوندن خطبه که. عاقد گفت دستاتونو بذارید رو قران و همه گوششون به دعاهای اخر عاقد بود عشقم دستش رو دستم بودو داشت نوازشم میکرد
منم که گفتم5سال منتظرش بودم. البته حتا1بارم بیرون نرفتیم و دستمون بهم نخورد. عااااااااااالی بود اولین باریکه دستشو گرفتم
عزیییییییییییییزم چقدر قشنگ منتظر هم بودید حسنیه جووونم. واقعا باید بهتون گفت آفرین به این عشق پاکتون
آخخخخخخخخخخخخیییییییییییییییییییی حسنیه جان چه کیفی داااااااااااااااااااااااااشت
منم با فریباجون موافقم
بعد از خواستگاری همسرم از من ، تا دوماه زیر نظر خانوادم باهم در ارتباط بودیم .خداروشکر نه من نه همسرم از سر احساسات تصمیم نگرفتیم.و همونطور که نامحرم بودیم و از هم خجالت میکشیدیم تا آخرش همونطور گذشت.بعد از عقدمون بود که تازه یخمون باز شد. این دوران به شرطی خوبه که آدمو کور نکنه و منطقی تصمیم بگیره
نگار جونم چرا غصه خرودن نداره تازه من شنیدم هرچی که بینتون باشه و روزی که خطبه عقد بینتون خونده شه به حرمت همون سنت پیامبر تموم گناه هاتون پاکمیشه اگه رو نامحرم بودن خیلی حساس بودی اینو بدون خداهم شمارو بخشیده پس دیگه بهش فکر هم نکن عزیزم
بانظر فتانه موافقم.
نگار محمد جان عزیزم از نظر من محرم بودن آدمها به اون کاغذی که توش چیزی مینویسن و یا ... دیگه نیست محرم بودن به دل آدمهاست وقتی دو نفر عاشق همند از نظر من محرمن . هر که شد محرم دل در حرم یار بماند/ وانکه این کار ندانست در انکار بماند. پس عذاب وجدانی وجود نداره عزیزم
سلام نگار جان به نظر من این موضوعی که مطرح کردی چیز خاصی نیست که تبدیل به خاطره بد شده باشه برات اینو در نظر بگیر که از نظر جنس مخالف پایداری به عشق و اطمینان به اینکه عشقشون تا همیشه باهاشون میمونه کمی با نظر ما ها متفاوت خیلی ها تماس جنسی داشتن رو نشونه عشق طرفشون نسبت به خودشون میدونن که ممانعت دختر از اینکار اونارو دل زده میکنه البته تماس جنسی منظورم رابطه نیست پس اینو بدون اگه قبول کردی دستشو بگیری یه اطمینان قلبی محکمی بهش دادی و عشقتو بهش ثابت کردی
مرسی نیلوفرجون.ولی خاطره تلخی شده واسم. همین باعث شده تا الان که سه و نیم ساله عقدم حدو حدودیکه باید رو رعایت کنم. دیگه اینبار میخوام همچی طبق سنت بره جلو. چون منم تو این سالا به این نتیجه رسیدم که هر چی تو وقت خاص خودش اتفاق میفته لذتش بی نظیره.چون به همراه یه حس امنیت هست.
بچه هاچیزى که بامطالعه وخوندن نظرات یکسرى ازافرادمذکردستم اومداینه که قبل محرم شدن اگه اجازه یکسرى مسایل روبهشون بدى نشونه ضعف طرفشون میدونن
نگارجان شماهم ناراحت نباش خداروشکرالان متعلق به همین.چند سال هم زمان کمى نیست بنظرم خوب خودتون روحفظ کردین
واى نداجان یاد یه رمانى افتادم که حدود دوماه پیش خوندمش ازاینترنت هم گرفتمش دختروپسره همکلاس بودن و باهم لج بودن هیچکدوم کم نمیاوردن همش باهم دعوا داشتن اخرشم عاشق هم شدن خیلى جالب بود
حسنیه جون انقدر با احساس نوشته بودی که حس دوتاتون کامل بهم منتقل شد. خوش به حالتون چه عشق پاکی داشتین. ولی من قبل عقدمون چون خونوادم چند سال محمد رو معلق نگه داشته بودن،متاسفانه قبل عقدمون با اصرار ازم خواست دستمو بگیره. چندین بار مخالفت کردم. ولی یه روز بهم گفت که این تنها راهیه که میتونه احساس کنه من متعلق به اونم. با اینکه راضی نبودم از ته قلبم ولی دستشو گرفتم.همیشه وقتی یاد این میفتم که ما قبل عقد دست همو گرفتیم غصه میخورم.میگم محمد نباید از من همچین انتظاریرو میداشت.اونموقع خیلی تو فشار روحی بودم. درسام سخت بود محمد ازم این انتظارو داشت و نمیتونست درکم کنه که چرا من مخالفم. بین احساسو عقلم مونده بودم. خیلی احساس بدبختی داشتم. هر چند بهونه شرایط رو دارم. ولی کاش پا روی اعتقاداتم نمیذاشتم.درود به خونواده هاییکه نمیذارن پاکیه دخترشون لطمه دار شه و هزاران درود به دختراییکه به عیچ عنوان پا روی اعتقاداتشون نمیذارن.
حسنیه جون انقدر با احساس نوشته بودی که حس دوتاتون کامل بهم منتقل شد. خوش به حالتون چه عشق پاکی داشتین. ولی من قبل عقدمون چون خونوادم چند سال محمد رو معلق نگه داشته بودن،متاسفانه قبل عقدمون با اصرار ازم خواست دستمو بگیره. چندین بار مخالفت کردم. ولی یه روز بهم گفت که این تنها راهیه که میتونه احساس کنه من متعلق به اونم. با اینکه راضی نبودم از ته قلبم ولی دستشو گرفتم.همیشه وقتی یاد این میفتم که ما قبل عقد دست همو گرفتیم غصه میخورم.میگم محمد نباید از من همچین انتظاریرو میداشت.اونموقع خیلی تو فشار روحی بودم. درسام سخت بود محمد ازم این انتظارو داشت و نمیتونست درکم کنه که چرا من مخالفم. بین احساسو عقلم مونده بودم. خیلی احساس بدبختی داشتم. هر چند بهونه شرایط رو دارم. ولی کاش پا روی اعتقاداتم نمیذاشتم.درود به خونواده هاییکه نمیذارن پاکیه دخترشون لطمه دار شه و هزاران درود به دختراییکه به عیچ عنوان پا روی اعتقاداتشون نمیذارن.
منم با نامزدم 6 ماه دوست بودم.با اینکه 27 سالمه اما اولین پسری بود که باهاش به صورت جدی دوست میشدم.سریع هم جفتمون به خانواده هامون گفتیم .
بچه ها من تازه 3 ماهه که باهاش دوس شدم , بهم گفته که قصدش جدیه ما داریم خیلی به هم نزدیک میشیم ... من نگرانم نمیدونم باید چیکار کنم؟ خونواده هامون یکمی از دوستیمون خبر دارن ولی من همش میترسم که با وجود این ارتباط نزدیک یه روزی از هم جدا بشیم...
سلام بچه ها منم با عشقم 1/5 دوست بودم دوران خوبی داشتیم پدر مادرم هم میدونستن و سخت نمیگرفتن واسمون به نظرم تو این دور زمونه که واقعا نمیش کسیو شناخت آشنایی قبل از ازدواج لازمه حتما الانم که عقد هستیم سعی میکنیم همه چیو رعایت کنیم
sanatana جون اگه واقعا همدیگرو دوست دارین حتما خانواده هاتونو در جریان بگذارین .
کار خوبی کردین بهار جان.
سلام به همه دخترای گل این بخش.ازاونجایی که بعضی دوستای کل اینجامجردهستن فعلا لازم دیدم یه چیزایی روبگم چون همه رومثل خواهرخودم میدونم من توشبکه های اجتماعی دیگه هم عضوم ولی هیچ جاصمیمیت ونزدیکی که بین بچه های اینجاهست رونداره وترجیحااین حرفا روهرجایی نمیزنم اگه گفتم پسرا نشونه ضعف دخترمیدونن پا دادنش رو عین واقعیته.باچندتا سرچ دستتون میاد توجامعه چه خبره.ضمنامن مخالف دوستی واشنایی نیستم به شرطی که فقط واسه اشنایی ازدواج باشه واحساسات چاشنیش نباشه.من دیگه حرفی ندارم
بانظراتت موافقم فریباگلی.پسر ودخترنداره بایدخیلی مراقب بود یکی ازدوستام روانشناسه میگفت ریشه خیلی ازمشکلات وناراحتی ها تو دوران کودکی طرف دیده میشه
شوهر من چون فامیل بود قبل از خاستگاری اومد با خودم صحبت کرد، که اگه نظرم منفیه تو فامیل کسی خبردار نشه، چون خوبیت نداشت، حدود 3 ماه باهم صحبت میکردیم تا اینکه بله رو ازم گرفت! بعدم خواستگاری و شیرینی و... این مدت کمک کرد ما در مورد همه چی باهم حرف بزنیم و باهم خوب آشنا بشیم و کاملا عاقلانه ازدواج کنیم. البته ناگفته نمونه که الان جز من و خودش و البته شماها کسی از موضوع خبر نداره و همه فکر میکنن ما به همون 3 ساعت صحبت خواستگاری بسنده کردیم!!!
اینطوری خیلی خوبه پری جان قصدپسرخاله شماهم ازدواج بوده نه چیزدیگه ای.همسری منم پسرخالمه ولی اصلانمیدونستم منودرنظرگرفته بروزهم نمیداد شیطون
ممنون عزیزم :)
منم دیدم که خانواده ها بعد ازدواج اختلاف بینشون میفته و سطح توقعشون از هم بالا میره پسر عمم خواستگارم بود ولی پدرم راضی نشد میگفت نمیخوام با خواهرم هر روز مشکل داشته باشم
اره منم دیدم نمونه ش رابطه دوتا دایی هامه که بخاطردخالتهای بی موردزن دایی ها تو زندگی بچه هاشون که متاسفانه تاپای طلاق هم رفتن...ولی من وهمسری ازکنارخیلی چیزامیگذریم حرفشونو گوش میکنیم ولی چه گوش دادنی!میگیم باشه ولی درعمل کارخودمونو میکنیم
من از قبل هیچ اشنایی نداشتم و شب خواستگاری همسرمو دیدم برای بار اول الانم خیلی خیلی راضیم از همسرم و زندگیم
من و همسرم هم 2 سال با هم دوست بودیم و چون خانواده ها در جریان رابطه ما بودن خیلی خیلی با هم صمیمی و راحت بودیم و الان از زندگیم با همسرم راضی هستم ولی به کسی اصلا توصیه نمیکنم به نظرم همون ازدواج سنتی بهتره اینجوری حرص و جوش کمتری متوجه عروس خانوم میشه و یه جورایی حرفش پیش داماد و خانواده داماد برو تره و راحت میتونه خیلی از خواسته هاشو به کرسی بشونه و مجبور نیست به خاطر عشق و علاقه به همسرش از خواسته ها و دوست داشته هاش کوتاه بیاد و یه جورایی ارزو به دل بمونه
بچه ها کمک لازم دارم .راستش یه آقا پسری تو شهریور ازم خواستگاری کرد گفتیم بعد از صفر بیان خواستگاری تو این مدتم زیر نظر خانواده ها اشنابشیم بماند که ایشون شیرازنو ماتهران خانوده ها قبول کردن ولی الان که صفر تمام شده عموش وقتی فهمیده قضیه چیه گفته بجای اینکه اینهمه راه برید تهران دختر من هست .حالا پدرش جواب درستی نمیده همش میگه صبر کنید خانواده منم تا اخر دی فرصت دادن به این آقا پسر تکلیف رو روشن کنه ته دلم دوستش دارم ولی بعلت دوری و آشنا نشدن کاملا مضطربم تو این ماه دوتا آدم خوب که شرایطشونم عالیه پیشنهاد دادن موندم این وسط چیکار کنم
ای جانم فریبا پس عاشق بودین.ایشالا که عشقتون همیشه پایدارباشه عزیزم
منم هر ورز زندگیمو خدارو شکر گوش شیطون کر خیلی بیشتر دوست دارم. اتفاقا شوهرم برای نهار جمعه مامانم اینارو دعوت کرد نهار کباب برگ و جوجه درست کرد. گفتم برو دلستر بخر رفت با کلی بستنی پریما گلد اومد.تازه غر میزد میگفت چرا ژله و سالاد و این چیزا درست نکردی.
همسر من که تا حالا گله و شکایتی نداشته که هیچ همیشه از اون دوران به خوبی یاد میکنه و میگه بهترین دوران زندگیش بوده
من هر روز بهترین روز زندگیمه نمیتونم بگم کدومش بهتر از اون یکیه :)))))))))))))))))))))
البته شاید نظر همسر جان چیزی غیر ازین باشه
میدونم مهدیه واسه همین خیلی خودمو ناراحت نمیکنم
ندا اون که بخاطر خاص بودن همسرت و همجنین همسر منه عزیزم .نگران کننده نیست.
من کلا با شوهرم و خانواده شوهرم مشکل ندارم. ولی خیلی وقتها باهم بحث میکنیم سر چیزای الکی
ببین فریبا جون ذات مردهای ما مرد ایرانیه و کلا این چیزا جز لاینفکه وجودشه . در حالت عادی هیچ چیزی نمیگن و کاملا خرسند هستن اما یه وقتهای کمی تو اوج عصبانیت و ناراحتی یه چیزایی میگن که مهم هم نیست چون تو اوج عصبانیت و دعوا که حلوا خیر نمیکنن خود خانوم ها هم خیلی چیزها تو صبانیت و دعوا میگن اما اینکه ایراد بگیره یا انتقاد کنه نه
من با همسر جانم همکار بودم
ما نداشتیم اون دوره رو فریبایی خخخخخخخخخخ علاقمون از اول علنی بود
منظورت از رابطه قبل از ازدواج چیه فریبا جون؟ یعنی دوران عقد؟
دقیقا فریبا اون حس هیجان کار یواشکی تو دوران دوستی خیلی خوبه همین هیجانش باعث میشه اون کارای دزدکی شیرینتر به نظر بیان
خدارو شکر نگاری
خوشحالم دوستای گلم از هر روز زندگیشون راضی هستن امیدوارم تا آخر عمر همینجوری خوشحال و شاد کنار همسراشون با عشق زندگی کنید دوستای قشنگم
فریبایی خب اکثر مردا همیشه شاکی هستن از محدودیت های دوره عقد و نامزدی. همسر من اون موقع خیلی ایراد میگرفت ولی بعد از عروسیمون هر موقع حرفش میشه میگه ولش کن گذشت با همه سختی ها و راحتی هاش
همسر من قبل از آشناییمون خیلی تنها بوده و حس میکرده برای کسی مهم نیست الان بهم میگه با امدن تو زندگیمون تغییر کرده و جون تازه گرفتم منم دیگه ذوق مرگ و خودشیفته میگردم خخخخخخخ
سیما جان سلام عزیزم .
دختر خوب خودتو کوچیک نکن این اقا گه مایل به ازدواج باشه خودش با سر میاد بقول فریبا جون لازم نیست کسی براش تصمیم بگیره
نمیتونستن اول از عموشون اجازه بگیرن بعد بیان خواستگاری ؟؟ اونا حق نداشتن شمارو اینجوری اذیت کنن
سلام سیما جون اون یکی خواستگارت شرایطش چطوره ؟
سیما جون دیماه هم تموم شد امیدوارم تکلیفت معلوم شده باشه عزیزم
سیما جون امیدوارم بتونی تصمیم درستی بگیری سعی کن بشناسیش خواستگارتو اخه اینجوری واقعا چطور بهش دلبستی
اینکه دارن به حرف عموشون گوش میدن خیلی عجیبه اونم عجیبتر اینکه دختر خودشو تعارف زده ... وای چرا بعضیا این طورین خب؟؟
سیما جون اصلا به همچین مواردی دل نبند ادم باید با کسی ازدواج کنه که از خودش اراده و قدرت داشته باشه
سلام.منم 1سال و 2 ماه دوست بودم.ولی من به این نتیجه رسیدم سنتی ازدواج کردن خیلی بهتره.وقتی دوست باشی در دوران عقد و عروسی و روند کلی زندگیت باید از خیلی چیزا بگزری و کوتاه بیایی.
من احساسی ازدواج کردم تا عقلی.و دوران دوستی خواه ناخواه احساسات به وجود میاد و وقتی میخوای تصمیم بگیری خیلی سخت میشه و خیلی ها مثل من انتخاب درستی ندارن.
خانواده من خیلی رسم و رسوم واسشون مهمه.خیلی به این چیزا توجه میکنن.کلا خانواده من مخصوصا خانواده پدریم تو رسم و رسومات تجملاتین.و واسه عروس و دوماد سنگ تموم میزارن.تمام اعیاد و مراسم ها که میشه مدام بابام میگه غصه نخوریا اشکال نداره.اصلا بهش فکر نکن زندگی به این جیزا نیست ایشالله عروسی کردی رفتی خونت من خودم تمام عیدها واست همه چی میارم تا اونا یاد بگیرن
اگه من سنتی ازدواج میکردم مطمعنا اگه خانواده همسرم اینطوری باهم رفتار میکردن ی لحظم سکوت نمیکردم.ولی چون خودم انتخاب کردم و همسرم هم سنش کمه و هم طرف خانوادشه دهنم بستس.
نانی جون همسرت چند سالشه بنظر میاد اختلاف فرهنگی زیادی با خانواده همسرت دارین 1!!! نباید فکر کنی چون دوست بودین قبلش الان باید کوتاه بیای این فکرت باعث شده دیگران به خودشون اجازه هر رفتاری رو بدن
من هیچ مناسبت و اعیادی هدیه ایی از طرف خانواده همسرم نگرفتم.تو اعیاد ها فقط پول میدن اونم اولش بدون اینکه حتی تو پاکت بزارنش.که بعدا من چند بار به همسرم گفتم جدیدا تو پاکت پول میزارن.مدام مادر شوهرم میگه من از این چیزا سر در نمیارم.من حتی شب بله برونم نشون واسم نیاوردن مادر شوهرم گفت یادم رفته.تو محضرم زیر لفظی گفت بعدا تو مراسم نامزدیت بهت میدمش.
متاسفانه هم لجبازه هم زورگو وهم مغرور.ی حرفی و اگه من بگم قبول نمیکنه ولی اگه من به باباش بگم و باباش بهش بگه انجام میده یا قبول میکنه.از اینکه همیشه ی نفر سومی هست تو زندگیم خیلی بده .مدام مجبورم با پدر شوهرم حرف بزنم و مشکلاتمو بگم بعد بره باهاش حرف بزنه.خیلی از خانوادش ناراحتم که حتی کوچکترین چیزهارو هم بهش یادندادن.دفعه اخرم به پدر شوهرم گفتم که اینچیزای که من میگم و شما باید قبلا بهش میگفتین نه الان من به شما بگم که این چیزارو یادش بدین
ولی خانواده همسرم اصلا اهل رفت و امد نیستن .و شوهر من خیلی چیزا رو اصلا نمیدونه.و از اینکه من مدام باید بهش بگم دیگه خسته شدم.روابط اجتماعی همسرم صفره.حتی ی تسلیت یا ی تبریک عید و هم نمیدونه چی بگه از من میپرسه.
همسرم 22 و من 23.هردو سنمون کمه خودمم میدونم.ولی خانواده من خیلی اهل رفت و امدن و من چون تفاوت سنی زیادی با خاله و دخترعموهام ندارم تقریبا با اونا بزرگ شدم و از نظر فکری و عقلی از همسن های خودم جلوترم نمیدونم خوبه یا نه.مشاوره که رفتم گفت شوهرت هنور بچس فک نکن 22 سالشه فک کن 2سالشه چون الان از نظر فکری 2 سالشه
هیچ جا نمیاد از جمع فراریه از بس که مادرشوهرم هیچ جا نبردتشون.و هیچ کسم خونشون نمیاد.من مادر شوهرم وسواسی داره و از غزا درست کردن خوشش نمیاد.کسیم قرار باشه بیاد شام میبرتشون بیرون.در حالی که خانواده من اصلا اینجور نیستن.
سلام نسرین جون. خوش اومدی عزیزم. بیشتر بیا اینجا در مورد خودت بیا بگو گلم. با تاپیک جزیره اسرارآمیز اونجا عروس های گل زیادی مثل خودت هستن. حتما بازم بیا پیشمون
سلام دوستا...
مطالب شما رو خوندم, خوش به حال کسایی که بعد از مدتها انتظار به عشقشون رسیدن.و خوش به حال کسایی که خودشون رو حفظ کردن...
نگار جان عزیز میدونم بعضی اوقات آدم کاری میکنه که بعدها پشیمون میشه اما این حرف خیلی خوبه که عشقتون پاک بوده و بهم رسیدین,انشاا... خدا هم آرامش را در زندگی همه تون بیاره...
سیما جون سلام...
عزیزم ازدواج یک عقد ساده نیست باید توش خیلی دقت کنی,شاید امروز نسبت به این شخص احساسی داشته باشی اما ببین عزیزم این شخص رو درست نمیشناسی حتی نمیدونی اونی که میخوای هست یا نه؟
پس عزیزم درست تصمیم بگیر, از عقل کار بگیر احساس رو کمی کنار بزار اگر دو خواستگار دیگرات شرایطی دارند که تو میپسندی قبول کن باز ببین که زندگیت خیلی قشنگتر از چیزی که میخواستی شده...
باید اینو بدونی مرد زندگی باید قاطع باشه که اون شخص نتونسته قناعتت رو حاصل کن پس توهم خودت رو بخاطر کسی که ارزشت رو نمیدونه ناراحت نکن...
سلام زهرا جون خوش امدی عزیزم مرسی از دعای قشنگت برای دوستات امیدوارم شما هم همیشه شاد و اروم و خوشبخت در کنار عشقت باشی دوست نازنینم
نسرین جان مزاحم چیه گلم. ما خیلی خوشحال میشیم یه دوست نازنین به جمعمون اضافه بشه. بیا جزیره اسرارآمیز نوعروس اونجا بچه ها بیشتر هستن و بحث آزاد هست و هرچه دل تنگت میخواهد بگو. این لینکش هست
http://www.noarous.com/fa/thread/2422/page/2184
سلام نسرین جون خوش امدی به جمع دوستات عزیزم از خدا میخوام همیشه روزای خوب برات رقم بزنه و ماهم تو شادی هات شریک بایم و ذوق خوشی دوستمونو داشته باشیم بیشتر بیا پیشمون و افتخار دوستیتو به ما بده
سلام فرشته جان فریبای نازنین و نگار مهربان :)
از آشنایی با شما واقعاً حس خوبی دارم ...
ممنون از آرزوهای قشنگتون که از دل صاف و بی توقع بیرون میاد
اگر بپذیرید مزاحم جمعتون خواهم شد
سلام. منم تازه عضو شدم.
اسسمم فاطمه است ده ساله ازدواج کردم و یک پسر شش ساله دارم.
منم کاملاا سنتی ازدواج کردم. روز خواستگاری شوهرم را دیدم و در مدت کمی عقد کردیم. نامزدی طولانی مدتی داشتم. چیزی حدود دو سال و نیم و تو اون دوران خیلییییییی خوب همدیگرو شناختیم. هرچند که همش به تنش گذشت ولی باعث شد بعد از عروسی زندگی گلستان بشه. البته من به واسطه رشته تحصیلیم و شغلم راحت تر تونستم با مسائل کنار بیام ولی در کل موافقم که جوون ها با عشق حساب شده ازدواج کنن نه به شیوه سنتی صرف مثل من...
سلام فاطمه جان.خوش اومدی عزیزم.
من هنوز که هنوزه سر یه سری مسایل با همسرم رودربایستس دارم
سهیلا جون اخه دوست پسر داریم تا دوست پسر !!!!!!!
بعضی وقتا هدف اشناییه برای ازدواج !!
گاهی برای وقت گذرونی و داشتن یه دوست جنس مخالف که منم باهاش مخالفم
من اکثر دوستیهارو قبول ندارم
بعضیا خودشونو به لجن میکشن تو دوستی
سر کوچمون یه کافی شاپ که قلیون هم داره ؟!!!!!!!!!!
ووووووووووای دخترا چقدر وقیحن اونجا !!!!!!!!!
کارایی که اونا اونجا با دوست پسراشون دارن من با شوهرم تو خونه ندارم قشنگ ولو میشن کار هروزه شونه این ازدواجا همون پرونده های طلاقن
منم مخالفم البته استثنا(درست نوشتم؟خخخخ)هم داریم ولی در کل خوب نیس دائم به هم شک دارن ممکنه خیلی زودازچشم هم بیوفتن.من معتقدم ادمی که با کسی دوست میشه و خیلی راحت باهاش ارتباط برقرار میکنه احتمالش هست بعدازچندوقت دیگه با کس دیگه ای هم دوست بشه .نمیدونم چرا احساس میکنم اینجور ازدواجا پایدار نیست اصلا
بچه ها من کلا با ازدواج با دوس پسرمخالفم
ارتباط من و همسرم فقط دو ماه طول کشید خیلی هم با رعایت فاصله بود چند بار بیرون رفتیم و چند باری هم تلفنی
اصلا دلم نمیخواست با اشنایی مختصر ازدواج کنم ولی از یه جایی مسیر از دست من خارج بود
منم حس خوبی نسبت به دوستی نداشتم و قبول نمی کردم. اما خب این نظر منه خیلی از دوستان همین جا هستن که دوستی های سالمی رو تجربه کردن و الان خیلی خوب و خوش دارن باهم زندگی میکنن. ولی من خودم کاملا سنتی ازدواج کردم و خیلی هم راضیم
خداروشکر
سلام شبنم عزیزم
خیلی با تاخیر پیامتو دیدم
ما اینجا تو تاپیکهای مختلف فعالیت داریم
5 تاپیک اول خیلی شلوغ هستن
ب خصوص جزیره
اینجا ک اومدی ب خصوصی من پیغام بده
خیلی خوش اومدی
وقتی من میام کسی نیست...وقتی میرم کسی هست.... دوباره میرم تابیاین@@@@ شدیم حکایت عمونوروز وننه سرما@@@ ماه رمضون روزاهمه خوابن فکرکنم قرار شبابودهمه میومدن...اخه من به شخصه ماه رمضون وروزاخوابم شبابیدار.....
قرارها چه ساعتیه؟؟؟
نادیا جووونم غرل عزیییزم خوبین؟؟من نشد آشنا بشم باهاتون یمدت هم نبودم کلا من کم پیدام :((.میشه بگی چند سالته؟؟
نادیا جون ازدواج کردی؟
نادیا جوون خواهرای من زود ازدواج کردن.ئواسه همین دوس دارن زود ازدواج کنم اما خوب دیگه من نمیخوامم سنی هم ندارم اخههه هنوز من کوچیکترین عضو نوعرووووسمممم
سلااام..خوب من مجردمو مجردیو دوس درم اخه ازدواج مسیولیت زیادی داره من نمیدونم میتونم از پس ازدواج برمیام یا نه کلا دلم میخواد دیرتر ازدواج کنم موقعی ازدواج کنم که بدونم میتونم زن خوبو مادر خوبی باشم. الان فعلا مجردیمو میکنم تا بععععد سن 26 به بعد.
جالبه نظراتون
کسی بهتون نگفته ک تو شوهر کردن چیزی نیست و شوهر نکنیدا ازین حرفا؟
سلام...من دوره مجردیموخیییلی دوس داشتم واصلامحدودیتی نداشتم...ولی چون شخصیت وابسته ای دارم همیشه دوس داشتم کسی دوسم داشته باشه وتنهانباشم...دوره ی مجردیمم کسایی بودن که دوسم داشتن ...اما بالاخره همش سردرگمیه دیگه که اخرش چی میشه؟یاتکلیفت روشن نیست...اما الان که ازدواج کردم خیلی خوبه...ادم هدف داره...درسته که سختی هم هست اما هرزمانی شیرینیه خودش روداره ادم بایددرزمان حال زندگی کنه نه توگذشته باشه نه خیلی تواینده...بایدقدربدونه که وقتی ازدواج کردنگه کاش مجردبودم...خودمن ازدوره مجردیام استفاده کردم وواسه همین هیچ حسرتی ندارم که بخوادافسوس بخورم...اما الانم که نامزدم خیلی شیرینه...من فقط ازدوره میانسالی میترسم...مخصوصاازوقتی که بچه داربشب وسرت شلوغ...نتونی به خودت توجه کنی...
نه....من خونواده م خیلی اشتیاق داشتن من ازدواج کنم البته بیشتروقتی همسری اومدخواستگاری...مخصوصاخواهرم من میگفتم نه نمیخوام...قبلش دوس داشتم ازدواج کنم ها...ولی وقتی خواستگارمیومد ازشدت استرس وترس جامیزدم...گریه میکردم میگفتم نه نه نه...ولی چندماه که میگذشته دوباره دوس داشتم ازدواج کنم...اصلا خیلی دوره ی عجیبی بود...امابالاخره ازدواج کردم دیگه...خداروشکر...
صفا جوون؟مینا گلی؟ الهههه شیطون؟؟
ملیحه گلم؟؟مدیحه جوون؟کجاییین؟؟رها خانومییییییی پایان نامت تموم نشد؟ بیاین دلم برای همتون تنگ شده
رفتین؟؟؟
نادیا جوون از این به بعد بیشتر میام دوس دارم بیشتر باهات آشنا شمو صحبت کنم عزییزم.
بچه ها هم که نمیان.من برم دوباره میام
باشه دوست گلم
حتمن
سلام سپیده جون من 22 سالمه 2ساله که عقدکردم....به نظرم ازدواج سن خاصی نداره...واسه هرکس یه سن خوبه..بستگی به شرایطش و شخصیتش...شماچندسالته خانومی؟
سلام.به نظر منم هر دوره شیرینی خاص خودشو داره. ولی مهم تر اینکه به موقع باشه .
من دوران مجردیم خیلی خوب بود.خصوصا دوره دبیرستان.حتی الان هم که یادش میفتم دلم می سوزه که چه دوران خوبی بود. من سال دوم دانشگاه ازدواج کردم و خیلی راضیم .به نظر من ازدواج زودهنگام و دیرهنگام دردسر خودشو داره
سپیده جون من نامزد دارم
ازدواج نکردم هنوز
از 31 دبیر شدم تو این اتاق
قرار ها شده از 5 تا 7 تو ماه رمضون عزیزم
بچه ها ی کم شیطون شدن
من اصلا دوست نداشتم قبل از دانشگاه ازدواج کنم و هر خواستگاری که می اومد ردش می کردم .دوست داشتم بعد از اینکه دانشگاه رفتم و یه خورده پخته تر شدم ازدواج کنم
درسته فاطمه بهار
اما من دوس دارم تا از همه چیزه مجردی سیر نشدم دم ب تله ندم!!
نادیا جون مجردی واقعا سیر نشدنیه!! آدم فکرش خیلی آزادتره. ولی خب بالاخره که باید ازدواج کرد...
سلام فاطمه بهار جون خوبییی عزیزم؟؟
اره خوب بلاخره باید ازدواج کرد اما موقعی که خودت دلت بخواد بدونی دوروز دیگه حسرت مجردی نمیخوری ازهمه مهمتر اینکه بدونی اینقدر پخته هستی که بخوای زندگی بچرخونی.مثلا من خواهرم 18سالگی ازدواج کرد خیلی هم راضیه خیلی هم خوشبخت خوب اون میتونست.یای یکی دیگه خواهرم 22 ازدواج کرد اما میگم من مثل خواهرام پخته نیستم بعد من از ازدواج خیلی میترسممم خیلی
همیشه اینو میگم دوستم میگه تو زودتر از همه ازدواج میکنی خخخخخخخخ.
***********************************موضوع قرار شبانه***********************************
شنبه و یکشنبه 13 و 14 تیر ماه 1394
سلام که نام خداست!
***************************** حلوای تن ترانی تا نخوری ندانی!******************************8
از اطرافیانتون,دختر خالتون یا دختر عموتون ک کوچیکتر از خودتونه,از دوستاتون, از همسایه ها تا حالا این جمله رو شنیدین؟
ک حالا فک کردی چه خبره میخوای شوهر کنی
ما شوهر کردیم چی شد؟
به نظرتون ازدواج بهتره یا مجردی؟
کیا مجردن و دلشون ازدواج میخواد؟
کیا میگن همچین آش دهن سوزی نیس!
تازه اوله بدبختیه!
مادر شوهر خواهر شوهر.....
بیاین و از فکراتون به ما بگین!
خاتمه یافتن ازدواج
در اکثر جوامع، مرگ یکی از زوجها موجب پایان یافتن پیوند ازدواج میشود، و در جوامع تکهمسری، این امکان برای شریک دیگر وجود دارد که مجدداً ازدواج کند. گاهی اوقات، ازدواج مجدد با گذشت دورهای از سوگواری انجام میشود.
در بسیاری از جوامع نیز، طلاق راهی برای خاتمه دادن به پیوند ازدواج است. همچنین در برخی جوامع ممکن است ازدواج ممنوع باشد، در این قبیل جوامع طبقه سیاسی حاکم اعلام میدارد که به هیچ عنوان کسی نباید ازدواج کند. در هر دو نوع جامعه، مردم دلواپس آزادیِ ازدواجِ مجدد یا ازدواج هستند. از سوی دیگر، بعد از طلاق ممکن است یکی از زوجها مجبور شود نفقه بپردازد.
اینکه هر دو زوج حق دارند نسبت به طلاق رضایت داشته باشند، تنها طی دهههای اخیر در کشورهای غربی به رسمیت شناخته شد. در ایالات متحد آمریکا، نادرست نبودن عملِ طلاق، نخستین بار در سال ۱۹۶۹ در کالیفرنیا به رسمیت شناخته شد و نیویورک آخرین ایالتی بود که این موضوع را در سال ۱۹۸۹ به رسمیت شناخت.
ازدواج با همجنس
در اکثر موارد، سنتهای مذهبی در جهان، ازدواج را مختص به پیوند بین دو جنس مخالف میدانند. با این حال استثناهایی از جمله در ادیان یکتاپرست، کلیسای انجمن متروپولیتن، کویکر، کلیسای متحده کانادا، کلیسای متحد مسیحی و یهودی، برخی از اسقفهای کلیسای آنجلیکان، وجود دارند که، در حال حاضر، در آنها این مدل، توسط حوزههای قضایی[۷۵] و فرقههای مذهبی به رسمیت شناخته شدهاست
در جوامع اغلب محدودیتهایی برای ازدواج با فامیل وجود داشتهاست، گرچه شدت این محدودیتها متفاوت بودهاست. به جز چند مورد استثنایی، ازدواج میان والدین و فرزندان یا میان خواهر و برادر با والدین یکسان زنا محسوب شده و ممنوع بودهاست. با این وجود، ازدواج میان فامیلهای دورتر بسیار متعارف بودهاست، و تخمینی در این باره حاکی از آن است که در ٪۸۰ ازدواجها در طول تاریخ نسبت خانوادگی نوه عموی والدینی و یا نزدیکتر بودهاست.[۲۰] در دوران مدرن این نسبت کاهش شدیدی داشتهاست، اما هنوز تخمین زده میشود که بیش از ٪۱۰ ازدواجها میان نوه عموهای والدینی یا عموزادهها صورت میگیرد.[۲۱] در ایالات متحد، امروزه چنین ازدواجهایی نکوهیدهاست، و ممنوعیت ازدواج عموزادهها در بیش از ۳۰ ایالت قانونی است. تنوع قابل ملاحظهاست: در کرهٔ جنوبی، در گذشته ازدواج با فردی با نام خانوادگی یکسان غیرقانونی بودهاست.[۲۲] در جوامع زیادی ازدواج به طبقهی اجتماعی فرد محدود بودهاست - پدیدهای که انسانشناسان درونهمسری مینامند. یک نمونه از چنین محدودیتهایی شرط ازدواج با همقبیلهای است. محدودیت در برابر چندهمسری نیز متداول بودهاست. مخالفت دولت فدرال آمریکا با به رسمیت شناختن دِسِرِت به عنوان یک ایالت بر پایهٔ مخالفت با ازدواجهای چندهمسریای بود که در گذشته در میان مورمونها رواج داشتهاست.
ازدواج گــــــــــروهی!
موضوع بحث بر انگیز جوامع امروز
ازدواج گروهی که همچنین تحت عنوان ازدواج چند جانبه شناخته میشود، فرمی از چندمهری (پلی آموری) است در آن بیش از دو نفر واحد خانواده را تاسیس میکنند و تمام اعضای ازدواج گروهی، همسر تمام اعضای دیگر ازدواج گروهی محسوب میشود، و تمام اعضای ازدواج مسئولیت والدینی را برای هر کودکی که از ازدواج حاصل شود به عهده میگیرند.[۳۷] هیچ کشوری ازدواجهای گروهی را چه از لحاظ قانون و چه از لحاظ قانون عرفی نپذیرفتهاست.
در زمان ساسانی نوع اصلی ازدواج ایرانی «زنیِ پادِخشای» خوانده میشد که در واقع انتقال قیمومیت دختر از پدر به شوهر بود.[۴۲] انواع دیگری هم از ازدواج بود از جمله «چَگَر» که هنگامی بود که شوهر توانایی فرزندآوری نداشت و زن خود را به عنوان همسر موقت به یکی از نزدیکان میداد تا فرزند آورد. چگر را به صورت چَکَر هم نوشتهاند.[۴۲] نوع دیگر خویدوده بود که ازدواج با خویشاوندان است.[۴۳]
*************************************ازدواج!!!!*************************************
ازدواج نهادی است که به صورت تاریخی توسط جامعه به منظور حفظ منافع بچهها، انتقال ژنهای سالم، حفظ ارزشهای فرهنگی، یا به خاطر تعصب و ترس با محدودیت همراه بودهاست، از هر سن و نژاد تا هر وضعیت اجتماعی، هر نوع قرابت قوم و خویشی و هر جنسیتی. تقریباً همه فرهنگهایی که ازدواج را به رسمیت میشناسند زنای با دیگری را تخطی از ضوابط ازدواج میدانند.[۱۶]
ایالات متحده تاریخچهای از قوانین محدودیت در ازدواج دارد. ایالات زیادی به قوانینی که علیه ازدواج بین نژادی بود عمل میکردند که اولین بار در قرن ۱۷ (در مستعمره برده داری «ویرجینیاً۱۶۹۱ و» مریلند «۱۶۹۲) مطرح شد و تا ۱۹۶۷ که توسط قانون شهروندی Loving v. Virginia واژگون شد ادامه داشت. بسیاری ازین ایالات چندین اقلیت را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند. مثلاً آلاباماً،» آرکانزاس «و» اکلاهاماً مشخصا سیاهان را منع کردند. ایلاتی مثل «میسیسیپی» و «میسوری» سیاهپوستان و آسیاییها را ممنوع کردند. ایالاتی چون «کارولینای شمای و جنوبی» سیاهان و بومیان امریکایی را و ایالاتی چون «جرجیاً،» کارولینای جنوبی «و» ویرجینیاً همه غیر سفیدپوستان را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند.
به رسمیت شناختن قانونی ازدواج زوجهای هم جنس آن طور که برای زوجهای غیر هم جنس فراهم است، عملی نسبتاً جدید است. در ایالات متحده، مصوبه حمایت از ازدواج ۱۹۹۶ (DOMA) به طرز واضحی ازدواج به جهت اهداف قوانین فدرال را میان یک مرد و یک زن تعریف میکند و اجازه میدهد ایالتها ازدواج هم جنسها در ایالات دیگر را نادیده بگیرند (گرچه استدلال میشود که ایالتها میتوانستند قبلاً هم اینکار را بکنند).[۱۷][۱۸] چهل و یک ایالت آمربکا ازدواج را میان یک مرد و یک زن تعریف میکنند. سه مورد از این ایالتها زبان قانونی دارند که از تعریف این چنینی DOMA قدیمی تر هستند (پیش از ۱۹۹۶ تصویب شدهاند). سی ایالت ازدواج را در قانون اساسی خود تعریف کردهاند. آریزونا تنها ایالتی است که تاکنون اصلاحیه قانون اساسی در مورد تعریف ازدواج تنها میان یک مرد و یک زن را رد کردهاست (۲۰۰۶)، ولی بعداً این اصلاحیه در ۲۰۰۸ تصویب شد.[۱۹]