جلسه آشنایی خانواده ها

جلسه آشنایی خانواده ها

اختلاف سنی چقدر برای ازدواج مهمه؟

پرسش:دختری 34 ساله هستم که به دلیل داشتن خانواده ای سنتی و چهار خواهر بزرگتر تاکنون ازدواج نکرده ام تحصیلاتم فوق لیسانس است و بیکارم حدود دو ماه است که از طریق یکی از دوستان با آقایی 31 ساله با مدرک دکتری که به تازگی در یکی از دانشگاه های غرب کشورتحت عنوان هیات علمی با طرح سربازی استخدام شده اند.آشنا شده ام.من اهل خراسان شمالی ام و خواستگارم اهل مشهد. خانواده ایشان به خاطر سن بنده به شدت مخالف هستند و تنها دلیل مخالفت، سن من است چرا که میگویند زود پیر میشوم و بچه دار نمیشم و این حرفها. در حالیکه از لحاظ شادابی و سلامت و تیپ و ظاهر بهم بیشتر از 26-27 سال نمیخوره. درحالی که سه خواهرم در 35 تا 39 سال صاحب فرزندانی باهوش و سالم و زیبا شده اند. دختری پر انرژی و شاد و زیبا هستم و خودشان معترف هستند که به ظاهرم سنم نمی خوره.اما چون خانواده ای بسیار مذهبی هستند در یکی از این مراسمات روضه خوانی با خانمی مشورت کردند و ایشان ازدواج ما را فاجعه عنوان کرده اند. راستش دو خانواده از لحاظ سطح اجتماعی فرهنگی و.. همتراز هستند و من و ایشان هم بسیار باهم از لحاظ فکری و برنامه هایی که برای آینده داریم همخوانی داریم. این وسط هیچ مشکلی جز سن من وجود ندارد. من کاملا واقفم که چطور رفتار کنم تا موضوع سنم مشکل ساز نباشد. میدانم خانواده سالم خانواده ای است که مرد خانواده عزت و احترام و حرمتش حفظ شود.

جلسه آشنایی خانواده ها

ازدواج پسر 19 ساله ب دختر 23 ساله؟

پرسش: من با پسری آشنا شدم که 4 سال از من کوچکتر هستش. ما خیلی همدیگرو دوست داریم. من 23 سالمه. ایشون هم شاغل هستن هم تازه وارد دانشگاه شدن و قصد تحصیل دارن. من بوشهر هستم و ایشون اهواز. 2 ساله باهم در ارتباط هستیم. خانواده ایشون میدونن که با من در ارتباط هستن. با من در مورد ازدواج هم صحبت کردن اما قراره که هم ایشون درسشون که تموم شد و هم من که درسم تموم شد باهم ازدواج کنیم. منو راهنمایی کنید اگه میشه.

جلسه آشنایی خانواده ها

به خواستگار مجازی جواب مثبت بدم یا نه؟

پرسش: دختری۲۲ساله هستم و شرایط مناسبی برای ازدواج دارم.خواستگار هم زیاد دارم. همه معتقدند شرایط فوق العاده ای دارم منتها پدر و مادر من با توجه به اینکه فرزند اول هستم حساسیت زیادی دارند و خیلی سختگیری میکنند ما خانواده مذهبی هستیم و مواردی مثل جایگاه اجتماعی اصالت و ثروت برای خانوادم خیلی اهمیت داره منتها از تمامی مواردی که پیش اومده که خیلی هم زیاد بودند یا شرایط کافی رو نداشتن یا بنا به دلایلی بهشون برخورده سختگیری ها یا هرچی دیگه بیخیال شدن. طی این مدت من با آقایی آشنا شدم که دوسال است علاقه زیادی به من داره ولی من از اول گفته بودم ک اصن ممکن نیست که خانوادم رضایت بدن وقتی خواستگارهای رسمی رو قبول نکردن محاله این مورد رو قبول کنن اوایل فک میکردم که شرایطم باعث شده عاشق شده باشن چون مجازی آشنا شدیم چند ماهی هست که خانواده ها در جریانن خانواده من به شدت مخالفت کردن و خانواده ایشون به شدت پیگیرن. از طرفی فکر میکنم پیگیریشون باعث شده من وابسته بشم و اینکه به ظاهر پسر پاک و محجوبی به نظر میرسن فقط یک بار در حد پنج دقیقه من از نزدیک دیدمشون فاصله شهر های ما خیلی زیاده و این علت اصلی مخالفت والدینم هست. من حضوری نمیتونم برم مشاوره و به کمکتون شدیدا احتیاج دارم. انقدر دیکته کردن که اگر کسی همسرشو خودش پیدا کنه ازدواجش به طلاق ختم میشه منم باورم شده ولی فکر میکنم پسری که عاشقم شده واقعا عاشقه ولی والدینم همش میگن حق تو بیشتر از ایناس و لیاقتت بیشتر از اینه و این که آبروی ما از بین میره چون خودت پیدا کردی. به نظر شما من صبر کنم تا مورد بهتری پیدا بشه یا چطور خانوادم رو راضی کنم؟

جلسه آشنایی خانواده ها

بعد از 9 بار خواستگاری، خانواده هنوز راضی نیست

پرسش:من دختر19ساله دانشجو از خانواده فرهنگی با پسر29 ساله و تحصیل کرده آشناشدم.بعد از یک ماه دوستی به خواستگاری اومد و پدرم تو تحقیقات ازش خوب نشینید! 9بار خواستگاری اومد.ولی جواب منفی بود.یک ماه التماسم کرد ولی باهاش قهر کردم و بعد از یک ماه تصمیم گرفتم آشتی کنم و هرمشکلی داره رو قبول کنم.مردم شهرگفتن که پسره مشکل اخلاقی داره. تو مجردیش باخانوم هارابطه داشته و...ولی برام مهم نیس دیگه چون دوستش دارم و اینطور که خودش میگه هرپسری این اشتباه رو یک بار تو زندگیش انجام داده!ا گر تو خانومم باشی و همیشه کنارم باشی دیگ دلیلی نیس که بیرون از خونه دنبال کارهای فساد باشم.میگه اون موقع مجرد بودم و کسی تو زندگیم نبود.من خیلی چکش میکنم از وقتی من اومدم، کسی تو زندگیش نیست.حتی تلگرامشو نصب کردم.سهامدار شرکت حمل و نقله و دلال. مدام گوشیش زنگ میخوره. در اون زمان کم هم برام وقت میذاره.به قول خودش وقتی نمیمونه با کس دیگه ای باشه.خانواده ام مخالفن هنوز! من چی بگم که راضی بشن؟ ولی خیلی همو دوست داریم. چی کار کنم خانواده من راضی شن؟

جلسه آشنایی خانواده ها

خانواده رو چه جوری برای ازدواج راضی کنم؟

پرسش:دختری ۲۲ ساله هستم که خواستگاری همسن خودم دارم. ما از ابتدا تمام جهات منطقی رو مورد بررسی قرار دادیم و خانواده ها در جریا ن همه چیز بودن و با هم ملاقات میکردند اما نه رسمی اما پدر من با دلایلی که از نظر من منطقی نیست با این ازدواج مخالف هستن ایشون بدون شناخت دقیق از خانواده و شخصیت خواستگار ملاکشون تنها موارد ظاهریه میگن ایشون موقع حرف زدن نوک زبونشون میگیره پس نمیشه و نباید ازدواج کنید مهمترین دلیلشون برای مخالفت اینه من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم اگر میشه لطفا راهنمایی کنید.

جلسه آشنایی خانواده ها

نمی خواهم دختر مورد علاقه ام رو از دست بدم

پرسش : پسر 27 ساله دانشجوی کارشناسی ارشد یکی از رشته های مهندسی هستم و خدمت سربازی هم انجام دادم. حدود 5 ماه پیش از یکی از دختران دانشکده فنی خودمون خواستگاری کردم ایشون همکلاسی و هم رشته ای و همشهری من نیستن از دو قومیت مختلف هستیم. قبل از پیشنهادم حدودا 8 ماه ایشون رو تو محیط دانشگاه زیرنظر داشتم بدون اینکه حتی خودشون متوجه بشن، پیشنهادم از طریق ایمیل بود بعد از حدودیک ماه خودشون ترجیح دادن ارتباط تلگرامی باشه(خودشون بهم شماره دادن) ارتباط تلگرامی خیلی خوب پیش می رفت و البته یک جلسه ملاقات حضوری هم داشتیم همه چیز خوب بود حتی به لحاظ شرایط خانوادگی کاملا مشابه هم هستیم. حدودیک ماه پیش ایشون یهو مطرح کردن به لحاظ اخلاقی تفاوت داریم. منم هرچی میپرسم تفاوت اخلاقی کجاست جواب درستی نمیدن!با توجه به اینکه من همیشه بهشون گفتم که از هرکسی میخواین در مورد من تحقیق کنید چون واقعا به اخلاق خودم اعتماد دارم، یه سری مطرح کردن ذهنیتی که در مورد ظاهر شما داشتم تو پیامهای تلگرامی برآورده نشده. به نظر شما در مورد من دچار سوتفاهم نشدن؟ آخه چطور میشه در حدود 3 ماه اونم به طور مجازی به اخلاق کسی پی برد با توجه به اینکه روند پیامها مثبت بود؟ من اگه میخواستم از صمیمیتم سواستفاده کنم که همون اوایل درخواست شماره و ارتباط بیشتر میکردم در حالیکه ایشون خودشون شماره دادن و در مورد خانواده شون به من اطلاع دادن. این نشونه اعتماد نیست؟ من حتی خودم پیشنهاد دادم که موضوع رو به خانواده شون بگن که مشکلی پیش نیاد، به خاطر حفظ حرمت و شخصیت ایشون من حتی تو این مدت در سطح دانشگاه یه سلام خشک و خالی بهشون نکردم البته با نظر خودشون. الانم متاسفانه هرچی ایمیل میزنم که صحبت کنیم در این مورد جواب نمیدن. اگه میشه لطف کنین یه راهکار به من پیشنهاد بدین چون واقعا مشکل جدی تو این مسیر نمیبینم که بخوام ایشون رو از دست بدم.

جلسه آشنایی خانواده ها

سنش رو دروغ گفته بود

پرسش: دختری ٢٨ ساله هستم که تا الان به علت سختگیری هام ازدواج نکردم تا اینکه حدود ٤ ماه پیش با پسری hشنا شدم محجوب و مؤدب که به من ابراز علاقه کرد و گفت قصد ازدواج دارد و حدود ٦ ماه از من کوچکتر است. مسئله را با خانواده اش در میان گذاشت و مادر ایشون گفتند که ما آشنایی کوتاهی داشته باشیم تا قرار خواستگاری بذاریم. تو این مدت من ایشون رو پسر کاری معقول و مودبی دیدم و ایشون هم از نجابت و خانواده دار بودن من بسیار راضی بودن تا اینکه متوجه شدم ایشون از من پنج سال کوچکتر هستند و بعد از فهمیدن این موضوع خانواده اش به سختی با این ازدواج مخالفت کردند و اونو جلوی من دروغگو جلوه دادند که من از طریق یکی از دوستانشون که بسیار انسان مومن و شریفی هستند فهمیدم که خانواده شون قصد به هم زدن این ازدواج رو داشتند و ایشون غیر از مورد سنشون چیزیو به من دروغ نگفتند. توى این چهار ماه من بهشون علاقه مند شدم و واقعا فکر نمیکردم مشکلی برای ازدواج ما باشه الان ایشون بسیار مشکل دارند با خانواده شون و یه تنه جلوى خانواده شون وایسادن من دوسشون دارم ولی نمیدونم باید چیکار کنم. من بهشون قول دادم که پشتشون باشم و تا آخر همراهیشون کنم ولی یه وقتایی میترسم.

جلسه آشنایی خانواده ها

مرد خوبیه ولی با ظاهرش مشکل دارم

پرسش: سه سال است که با آقایی آشنا شدم. از همون اول قصد ازدواج داشتیم ولی خانواده من چون ایشون محل زندگیشون شهرستان بود مخالف بودن و دنبال بهانه و خلاصه باعث شدن به هم بخوره اما ما دو نفر روابطمونو ادامه دادیم چون همدیگرو می خواستیم. ایشون در حال حاضر شرایطشو دارن که بیان تهران ولی من دچار دودلی شدم. راستش به دلیلی که برای خودم هم قانع کننده و درست نیست. بسیار من و دوست دارن و من هم ایشونو دوست دارم از نظر فرهنگی، سطح مالی خانواده، سطح مذهبی و ... باهم جور هستیم و ایشون واقعا حس یک پشتوانه خوب رو به من میدن. همیشه هر وقت ناراحت بودم و بهشون احتیاج داشتم مسیر طولانی رو اومدن و بسیار آدم منطقی هستن و واقعا حرفایی که میزنن و قبول دارم. در خرج کردن برای من کم نمیذارن اما من از اول یه مشکلی داشتم و اون این بود که ایشون از نظر اندامی کمی ریز نقش هستن. برخلاف صورتشون که کشیدش و تناسب نداره، این موضوع من و کمی اذیت میکرد خودم خیلی مشکلی نداشتم اما همش میترسم که اطرافیان انتخابمو زیر سوال ببرن و مامانم هم با ظاهرشون مشکل دارن، یه مدت به ورزش میرفت و خیلی خوب شده بود اما دوباره الان این موضوع وجود دارد که منو اذیت میکنه فقط به خاطر حرف مردم نگرانم و باعث شده که دچار دودلی شم و نمی تونم دوباره به خانواده این موضوع رو بگم که برای خواستگاری مجدد بیان. خواهش میکنم در این مورد من و راهنمایی کنین اون مرد خوبیه و من غیر از این موضوع ناراحتی دیگه ای ندارم و از اینکه کنارشم احساس آرامش دارم ولی به محض اینکه ازم میخوان به خانوادم بگم به خاطر همین موضوعی که گفتم دچار ناراحتی و دودلی میشم و کاملا به هم میریزم.

جلسه آشنایی خانواده ها

تفاوت سنی برای ازدواج اهمیت دارد؟

پرسش : دانشجوی دندانپزشکی هستم سال سوم و ۲۱ سالمه. این تابستون یکی از رزیدنت های بخش تخصصی دندان پزشکی رسمی از من خواستگاری کرد.من قبلا ایشون رو نمیشناختم در دانشگاه ولی ایشون ظاهرا حواسشون به من بود و دیده بودن من رو و یه مدتیه با اجازه خانواده ها در تماس هستیم و حرف میزنیم. از لحاظ علمی ایشون بالاتره چون به هر حال سنشون بیشتره و سطح فرهنگی و مذهبی و علمی خانوادمون یکسانه. طبق شناخت و پرس و جو یی که کردیم بسیار انسان با شخصیت و ادب و جایگاه اجتماعیش کاملا مشخصه و معلومه منتها مشکلی که هست تفاوت سنیمون ۱۴ ساله. من خودم طبق گفته اطرافیان و نظر خودش از لحاظ شخصیتی و تیپ بالاتر از سن خودم هستم. ولی از لحاظ قیافه کوچیکتر میزنم و ایشون مشخصه که سنشون بالاتره. یه مشکل دیگه که هست اینکه از ترم بعد ایشون جزو هیئت علمی دانشگاه ما میشن و استاد من هم ممکنه بشن و من نمیدونم چه فکری ممکنه تو دانشگاه راجع من بشه که همسرم استاده تو دانشگاه و ۱۴ سال از خودم بزرگتره و سوال اصلی اینکه آیا تفاوت سنی از لحاظ جنسی ممکنه مشکلاتی رو به وجود بیاره برامون؟ و اینکه ازدواج هایی بوده که با این تفاوت سنی تونستن موفق بشن؟در کل باید راجع به چه چیزی نگران باشم!؟ و متاسفانه یا خوشبختانه من همیشه تصمیم های زندگیمو خودم گرفتم و همیشه رو پای خودم بودم تو مشکلاتی که داشتم لذا خانوادم خیلی نظر نمیدن و کاملا تصمیم رو به عهده من گذاشتن.

جلسه آشنایی خانواده ها

بعد از 6 سال رابطه هنوز بلاتکلیفم

پرسش: 6سال هست که با یه نفر ارتباط دارم و از ماه اول آشناییمون ادامه ارتباطمون رو بر مبنای ازدواج گذاشتیم. من متولد بهمن 69 هستم و ایشون بهمن66. من دانشجوی ترم اول کاردانی بودم و ایشون دانشجوی کارشناسی و الان من کارشناسیم به اتمام رسیده و ایشون دانشجوی ارشد هستن. ما سال گذشته اقدام کردیم برای ازدواج بعد از 6 سال. پدر ایشون به این دلیل که ایشون سربازی نرفته و از لحاظ شغلی یکسال هست که یه شرکت تازه تاسیس رو راه انداختن مخالف ازدواج کردنشون هستن.خانواده ها با هم آشنا شدن واز رابطه ای که داشتیم بیخبر هستن به جز مادرم که این اواخر در جریان گذاشتمشون.بعد از آشنای پارسال توی دی ماه دیگه خانواده ها همدیگرو ندیدن تا یه روز خودش اومد با پدرم صحبت کرد و پدرم هم گفتن با خانواده بیا! و هنوز هم پدرش راضی نشده و میخواد بیاد با پدرم مجددا صحبت کنه. من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم. تو شرایط بدی قرار گرفتم.خانوادم، شخص مورد علاقم و اتفاقات اخیر و به تعویق افتادن این موضوع دلسردم کرده و هیچ ذوق و شوقی ندارم. میدونم پدرم مخالفت میکنه و اصرار بر این داره که ما به اندازه کافی صبر کردیم و دلیلی نداره به خاطر مخالفتهای بی پایه خانواده ها صبر کنیم.خودم هم از این طولانی شدن خسته شدم.

جلسه آشنایی خانواده ها

من دکترم و او سیکل است؛ به مشکل میخوریم؟

پرسش: من خانمی 30 ساله هستم. یک ازدواج ناموفق داشتم. 1.5 است که جدا شدم.الان 3 ماه است که با آقایی آشنا شدم. ایشون مقیم آمریکا هستند 17 سال است.خیلی حس خوب و راحتی هر دو با هم داریم. مثل دوست هستیم با هم. مثل اینکه خیلی سال همدیگرو می شناسیم. تنها سوال من اینه که ما تفاوت تحصیلاتی داریم. من دندانپزشک هستم. ایشون سیکل هستن. البته در آمریکا هدف دارند که ادامه تحصیل بدن و سوال بعدی من اینکه تفاوت سنیمون 8 سال است.ایشون 8 سال از من بزرگترند.ما به این دو دلیل مشکلی در آینده خواهیم داشت؟

جلسه آشنایی خانواده ها

از انتخابم پشیمونم! چیکار کنم؟

پرسش: 30 سالمه و تازه دو ماه هستش که ازدواج کردم، البته ازدواجم کاملا سنتی بود و طی یک هفته آشنایی باهم عقد کردیم ولی بعد از ده روز از این کار خودم پشیمون شدم و انگار تمام دنیا رو سرم خراب شد که چرا اصلا ازدواج کردم و اصلا چرا با این آدم و چرا سنتی؟ ادامه سوال :من با خانومم 12 سال اختلاف سنی داریم و اون تازه یه دانشجو هستش و من دارم برای آزمون دکترا خودمو آماده میکنم و در کنار اختلاف سنی از لحاظ ظاهری هم همیشه دچار تردید هستم چون اون یه دختر با ظاهر معمولی هستش ولی برای من ظاهر خیلی مهم هستش اولش برای من اولویت ظاهر انقد که الان مهم شده اهمیت نداشت ولی الان دارم دیوانه میشم که چرا با این دختر ازدواج کردم این در مورد وضعیت خانوادگیش هم همینطور هستش چون یک هفته قبل آشنایی اصلا به سبک زندگیشون توجه نکردم اما بعد ازدواج میرفتم خونشون تو سر خودم میزدم که چرا با چنین خانواده سطح پایینی ازدواج کردم دختره خیلی خوبه مهربونه و اهل نماز و خدا ولی من دوس دارم طرفم امروزی باشه و به خودش برسه و آزاد بگرده ولی اون از کوچیکی محدود بود و این دو ماهی که ازدواج کردم همش تو فکر اینم که تیپ و ظاهرشو عوض کنم و به شکلی که خودم دوس دارم در بیارم دیگه خسته شدم این مساله کار و تحصیل منو دچار مشکل کرده.

جلسه آشنایی خانواده ها

این رابطه را ادامه بدهم یا نه؟

پرسش: دختری 22 ساله دانشجو که تو دانشگاه با پسری 24 ساله، سال پیش قرار ازدواج گذاشتیم و ایشون ساکن شهر دیگه ای هستند و الان در شهر من دانشجوند فاصله شهرای ما خیلی زیاده من اهل غرب ایران و اون اهل جنوب ایرانه ولی با توجه به اینکه هر دو از یک قومیت و مذهبیم و همچنین شباهتهای بسیاری داریم بهم خیلی علاقه مندیم و هردو سال پیش خانواده هامون رو در جریان رابطمون گذاشتیم.ولی متاسفانه ما قرار بود سال پیش باهم عقد کنیم و چند سال بعد که تمکن مالی پیدا کردیم عروسی کنیم ولی با توجه به کم درآمدی خانواده پسر حاضر نشدن سال پیش به خواستگاری به شهر من بیان و قرار شده تا پسره که سر کار رفت عقد کنیم و الان تا دوسال دیگه که ارشدمون تموم بشه باید منتظر بمونیم. حالا با این شرایط بی پولی که ایشون دارن و چند سال شاید طول بکشه تا سرکار برن با توجه به علاقه زیادمون به هم و دلبستگی من طوری که نمیتونم تصور کنم کس دیگه ای رو جای کسی که دوسش دارم. ولی خب از خانوادشونم میترسم چون نمیدونم منو به عنوان عروسی که پسرشون انتخاب کرده چطور قبول میکنن با خوشرویی یا اخم و بدرفتاری چون تو ی شهر کوچیک ساکنن. به نظرتون ادامه این رابطه برای من خوبه یا بد؟ همین طوری ادامه بدم و منتظر بمونم یا بهتره کات کنم و جریان زندگیمو دنبال کنم. نگرانم.

جلسه آشنایی خانواده ها

مشکل من و مادر شوهرم چطور حل میشود؟

پرسش: من و همسرم نامزد هستیم و خیلی همدیگه رو دوس داریم همسر من بچه کوچیک خانواده هست. مامانش خیلی بهش وابسته است و همش میخواد ما کنار اون باشیم حتی مواقعی که با هم برا شام بعد کار میرم بیرون اعتراض میکنه که هر چی میخواین بیرون بخورین بیاین پیش من تا با هم باشیم. انقد کرده وقتی شوهرم بهش توجه میکنه من ناراحت میشم مادرشوهرم حتی بعضی مواقع تو روم میگه تو هووی من هستی و پسرم و گرفتی من هیچ وقت جوابش رو ندادم اما دیگه تحمل کاراش برام سخت شده من با شوهرم هیچ مشکلی ندارم اما سر ایشون دعوام میشه باهاش. اگه راهنماییم کنید ممنون میشم.

جلسه آشنایی خانواده ها

موضوع ازدواج قبلیش رو به خانواده ام بگیم یا نه؟

پرسش: من مدت 3 ماهه با آقایی آشنا شدم. از همون اوایل ارتباطمون میگفت که یه مشکل بزرگ تو زندگیش داره که نمیتونه ازدواج کنه و فقط ارتباطمون در حد دوستی باشه. در این مدت تقریبا هفته ای 4 و 5 مرتبه همو میدیدیم. خیلی جاهای خوب که تا حالا نرفته بودم رفتیم و حسابی خرج میکرد و حسابی خوش میگذشت. تو این مدت هم ارتباطمون در حد این بود که دست همو بگیریم و شایدم یه بوسه بود. اون مراقب بود که یه دفعه کاری نکنه که من ناراحت بشم یا اینکه بخواد سواستفاده ای بکنه. تو این مدت من بارها از مشکلی که تو زندگیش داشته پرسیدم. به محض اینکه بش میگفتم برام بگو دگرگون میشد و میگفت خواهش میکنم روزمونو خراب نکن و بعدا همه چیزو واست میگم. از همون اول آشنایی میگفت که گذشتمو کامل برات میگم اما نمیتونست. بخاطر اینکه میترسید با گفتنش منو از دست بده. هربار میگفت بذار بیشتر باهم باشیم چون اگه بفهمی ترکم میکنی. تا اینکه بلاخره فهمیدم که از همسرش جدا شده و یه بچه 2ساله داره. اما اونقدر دوسش داشتم که وقتی فهمیدم نتونستم ترکش کنم. من متولد 63 هستم . ظاهر زیبایی دارم و تحصیلاتم ارشد و وضعیت مالی، شغل و موقعیت اجتماعی خوبی دارم. اون آقا هم متولد 62 هست اما سنش خیلی بیشتر نشون میده. شاید 6،7 سال بزرگتر بخاطر سختی هایی که کشیده. یه شغل بسیار عالی داره. یه خونه و ماشین خیلی خوب و در کل از لحاظ مالی مشکلی نداره. اونم تحصیلاتش ارشده. اخلاقش بسیار بسیار عالیه. هروقت کنارشم واقعا احساس خوبی دارم. در آرامش کاملم. واقعا تا به حال با همچین شخصیتی برخورد نکرده بودم. اون عاشقه منه. واقعا منو میخواد اما جرات نمیکنه ازم خواستگاری کنه. تو این مورد اعتماد به نفسش صفره. از طرفی هم حتی اگه من بچشو قبول کنم خونوادم قبول نمیکنن.خودم این فکرو کردم که با این شرط قبولش کنم که موضوع بچشو نذاریم کسی بفهمه علی الخصوص خونوادم.خواهش میکنم راهنماییم کنید که آیا ادامه این ارتباط و ازدواج با ایشون درسته یا خیر؟

جلسه آشنایی خانواده ها

اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج مهمه؟

پرسش: دختری هستم 23 ساله،برادر صمیمی ترین دوستم از من خواستگاری کردن البته کاملا سنتی یعنی ارتباط خارج از خانواده ای نداشتیم با هم شرایط ایشون کاملا ایده آل هستش چه از نظر مالی چه ظاهری از نظر اعتقادی و دینی هم شبیه هم هستیم از لحاظ اخلاقی هم مورد تایید خانواده ام هستن. تفاوت فرهنگی و سطح مالی هم نداریم. تنها نکته ای که منو مردد کرده سطح تحصیلات ایشون هستش که دیپلم دارن و من لیسانسه هستم. راستش برای خودم زیاد اهمیت نداره چون از سطح شعور و فکر این آقا آگاهی دارم ولی خب بخاطر فرزندان آینده ام نگرانم و اینکه میگن تفاوت تحصیلی زن و مرد باعث اختلاف میشه میخواستم نظر شما رو بدونم.

جلسه آشنایی خانواده ها

باید به حریم خصوصی اش احترام بگذارم؟

پرسش: 34 ساله هستم و مدت 5 ماه است که با پسری که 4 سال از خودم کوچکتر است و مدت 4 سال است او را می شناسم ، وارد رابطه شناخت قبل از ازدواج شده ام. طی این مدت با اعضای خانواده و فامیل طرفین از دور یا نزدیک آشنا شده و مراحل شناخت عمیق تر را تجربه می کنیم. منتها مدت یک ماه است که به صورت حاد دچار بحران در رابطه شده ایم. بدون اینکه مشکل جدی وجود داشته باشد تمایل به تنها بودن در پارتنرم وجود دارد، تمایل به چند روز بی خبری، و طی صحبتهای انجام شده هم می گوید ربطی به شخص من ندارد، بخاطر بحران کار و پروژه است و اظهار ناراضی بودن از خودش دارد و می گوید اصلا خوشحال نیست. در این مورد تصمیم گرفتیم که کمی دنیای درون خودش را آرام کند با این حال لطفا پیشنهاد ها و راهکارهای خودتان را بفرمایید.

جلسه آشنایی خانواده ها

داره برام بهانه میاره

پرسش: 2سال با هم دانشگاهیم حرف زدم و بهم گفته بود قصدش ازدواجه بعد با مخالفتهای خانوادش روبرو شدیم و حس کردم پسره داره بهونه میاره الان رابطمون بهم خورده و بهم میگه بهش پیام ندم و نزنگم منم خواستگار دارم و نمیدونم. واقعا از ته دلش گفت بهش اس ندم؟

جلسه آشنایی خانواده ها

نمیخوام بیشتر اسیر سخت گیری خانواده ام بشم

پرسش: یه دختر32 ساله ام که اوایل به دلیل ادامه تحصیل و بعد به خاطر سختگیری بیش از حد خانواده ام تا کنون ازدواج نکرده بودم. در حالیکه خودم زیاد سختگیر نبودم مشکلم خجالتی بودن و احترام بیش ازحد به نظرات خانوادم است. به تازگی با پسری آشناشدم که 5 سال از من کوچیکتره. البته من از نظر ظاهری سنم کمتر نشون میده. ایشون تحصیلاتش ازمن کمتره. دیپلمه ولی از نظر عقاید و افکار خیلی به من نزدیکه. به هم علاقمند شدیم و از من خواستگاری کرده. بااینکه خیلی مایلم به ازدواج با ایشون ولی به خاطر اختلاف سنی نگرانم. از طرفی هم دیگه نمیخوام خودمو بیشتر از این اسیر سختگیری های خانواده ام کنم. لطفا منو راهنمایی کنید. ممنون میشم.

بیشتر

آخرین بحث ها و نظرات

آتلیه عروس سیواس
از انتخاب ابن اتلیه برای عروسیم کاملا راضی ام، واقعا تیم خوبی ...

4 روز قبل

برای معاینه پرده بکارت به متخصص زنان مراجعه کنید
شدیدا شدیدا دکتر رفایی. و توصیه میکنم واقعا کارش خوبه و حرفه ا...

11 روز قبل

همسرم میلی به رابطه زناشویی ندارد
سلام خانمی بوداهل حال من هستم مجردم ۳۲ساله ۰۹۹۰۶۳۷۰۲۱۲...

16 روز قبل

سالن عقد تهران

لطفا کمی صبر کنید...