خواستگارم 6 سال از من کوچکتر است!
پاسخ: من با صراحت نظرمو میگم و امیدوارم شما هم بتونین با قاطعیت تصمیم بگیرین. از نظر من، این رابطه مطلقا بی سرانجامه و هر چه سریع تر باید تموم بشه. صرف نظر از همه مسایل دیگه (مخصوصا اختلاف سنی زیاد شما) احتمال اینکه این آقا تو سن 20 سالگی به حدی از بلوغ عقلانی که لازمه ازدواجه رسیده باشه، فوق العاده کمه. مطمئنا ایشون خودشون این مساله رو نمی پذیرن چون الان احساس عاشقانه ای به شما دارن، اما فارغ از وجود شما تو زندگیشون، آیا ایشون تصمیمی برای ازدواج تو این سن و سال داشته؟ ممکنه بگین می تونین تا چند سال دیگه صبر کنین؛ اون وقت من به شما میگم که این هیچ تفاوتی با ازدواج نداره وقتی خودتون رو به هم متعهد بدونین و همه فرصت های دیگه رو از دست بدین.
###
عالى 👍🏼👍🏼👍🏼
سن فقط یک عدده ، اگر هر دو به بلوغ فکرى رسیدن و درک متقابل دارن چرا که نه . دور و برمون پر هست از ازدواج هاى ناموفقى که از نظر سنى به نظر میومده به هم میخورن ولى ...
سلام من ۳۴ سالم و یکسال هشت ماه هست کسی رو دوست دارم اون ۳۰ سالشه جفتمون قبلن ازدواج کردیم و جدا شدیم الانم داریم با هم ازدواج میکنیم هیچ مشکلی نداریم ازدواج قبلی جفتمون شرایط سنی مناسب داشتیم که با شکست مواجه شده مقوله ازدواج به سن و سال نیست به درک متقابل به انسانیته به گذشت هستش
ضمن اینکه من هم خودم کار میکنم و هم اینکه دوستم خودش کار میکنه و درامد داره
میشه نظرتون رو بگید ...
دختری هستم ۳۰ ساله با یه پسرم رابطه دارم ۲۴ ساله ک الان ۳ سال هست با هم اشنا شدیم و خیلی همدیگه رو دوست داریم ،حتی من بارها بهش گفتم که بخاطر سن بیا از هم جدا بشیم ولی اجازه نمیده و اینکه ب خونوادش پیشنهاد ازدواج با من رو داده اما خونوادش مخالفت کردن و گفتن نه
سلام
سلام من دختری ۲۲ ساله هستم با پسری ک یک سال و نیم از من کوچتره همدیگرو دوست داریم از نظر عقیده و تفکر خیلی به هم شبیه هستیم .واقعا الان در تصمیم گیری برای ازدواج دچار مشکل شدم.بنظر شما چیکار کنم؟ راستش خواستگارای خوبی دارم ولی نمیتونم این اقا پسرو فراموش کنم.طبیعتا خانوادمم مخالفتای خودشونو دارند.با همه ی شرایط میتونم کنار بیام ولی بنظرتون اینکه یک سال و نیم از من کوچکتره مشکلیه؟
اگه بتونی از خواسته های خودت بگذری و عاشق واقعی باشی میتونی با پسری ک کودکی درونش زنده س ازدواج کنی و زندگی رویایی بسازی به شرط اینکه خودت زنه زندگی باشی و بچه بازی روکناربذاری و عاقلانه بامشکلاتتون بجنگی چون تو این مسیر تنهایی کسی ک باید رابطه رو زنده نگه داره خودتی واز همسرت هیچ توقعی نداشته باشی امامیتونی با ازخودگذشتگی زندگی شیرینی براخودت بسازی همسرم 7سال ازخودم کوچیکتره و بر اساس تجربیات خودم میدونم خواستن توانستنه و به خدااعتماد کنین و اگه ازدواج کردین خودتون و رابطتونو باورکنین .
سلام. دختری٣١ساله هستم و همکلاسی بنده در مقطع ارشد در ترم٢ از بنده خواستگاری کرده اند و از من ٦سال کوچکتر هست و ٢٥سال دارد. از نظر موقعیت کاری چندسال در اجتماع هست. هر دو ورزشکار حرفه ایی هستیم و داری موقعیت اجتماعی. از دید هردو ما تفاوت سنی ما اصلا مهم نیست. ولی از خانواده پسر با وجود اینکه من رو دیدند کمی استرس دارم عاشقانه همدیگر رو دوست داریم.
دختری 29ساله هستم که با پسر 6 سال از خودم کوچیکتر و تک فرزند 1ساله دوست شدم هردو خیلی همدیگرو دوست داریم و هیچ مشکلی با هم نداریم فقط من نگران آیندمم که الان اون شرایط ازدواج نداره به بلوغ فکری و اقتصادی نرسیده ولی من سن ازدواجم وضع خوانوادگیشون هم خوبه البته مادرشم از پدرش 5 سال بزرگتره و زندگی خوبی دارند میگه من نمی دونم کی به بلوغ فکری میرسم و منم نمی دونم چیکار کنم چون تا زمانیکه ما با هم باشیم نمی تونم به کسه دیگه ای فکر کنم؟لطفآ راهنمایی کنید
سن و سال مهمه. ولی اگر مدت آشنایی و دوستیتون طولانی بوده و کنار هم واقعا راضی و خوب بودین. دیگه سن مهم نیست. البته به شرط اینکه طرفت از نظر تو ارزشهای اخلاقی خوبی داشته باشه و بتونی بعد از گذشت سالها هم روش حساب کنی. من خودم قصد ازدواج با پسری و داشتم که از خودم نزدیک شش سال کوچکتر بود من 28 ساله و اون 22ساله.عاشق هم بودیم . اما کار نداشت . سرباز بود . خانوادش کاملا مخالف بودن . خودشم میترسید من هم میترسید باهاش کات کردم. و خیلی سریع با یه آق دیگه که به نظرم معقول بود ازدواج کردم . تا چهار سال بعد ازدواجمم قصد طلاق برگشت و داشتم اونم آرزوش برگشتن من بود تا اینکه بچه دار شدم و همه چی تموم شد اما حسرت عشق تا آخر عمر به دل من و اون میمونه. اما این آقایی که باهاش ازدواج کردم از نظرم معقول خوب بود .ولی صد افسوس که من و ایشون برای هم ساخته نشدیم اصلا بدرد هم نمیخوریم دو ساز کاملا مخالفیم من گرم و هیجانی و پر شور اون منطقی و سرد آروم . دوسش دارم . اما عاشق هرگز . هرکی میگی زندگی عشق نمیخواد بخدا دروغه دروغ. عشق روح زندگی و زنده بودنه
سلام.به نظر من هر قانونی استثنا داره.بهتره استخاره کنید ساید استثنائا مال شما خوب در بیاد.ولی درکل اگر پسر زیر ۳۰ سالشه دلایلش برای ازدواج شامل چیزهایی میشه که دخترهای جوون بهتر از پسش برمیان.
اگه سری به دادگاههای خانوادگی بزنید خواهید دید که کسانی که دارای وضعیت سنی برطبق عرف ( دختر کوچکتر از پسر) هستند هم به خاطر مشکلات اومدن طلاق بگیرن و اتفاقا درصد بالایی رو تشکیل می دند، پس به خودی خود عامل سن هیچ اثری نداره، در حالت عادی هم ممکنه یه پسر و دختر با هم اختلاف داشته باشند و حتی اگه دختر کوچیکتر باشه بازم پسر مدیریت خوبی نداشته باشه برعکسش هم هست، از نظر ظاهری هم اینطور نیست که سن زیستی و ظاهری همه افراد در یه سطح باشه دختر هست 40 ساله ، 28 ساله به نظر می اد و دختر هست 25 ساله 45 ساله به نظر می اد، الان تا سن 50 سالگی هم زنان ما می تونند بچه های زیبا و سالم به دنیا بیارند و مثل قدیم نیست، از طرفی همین طور که دختر سنش می ره بالا پسر هم سنش می ره بالا مثل اولش که نمی مونه
اختلاف سنی تا 15 سال بین دختر و پسر نمی تونه مشکلی به وجود بیاره چه دختر بزرگتر و یا پسر چه فرقی می کنه، اینا خرافات فرهنگی هست که بعضی از کارشناسانی که مطالعات جدید ندارند بصورت کلیشه ای مدام بهش دامن می زنند، همه چی بستگی به شرایط دو نفر بصورت کاملا موردی و اختصاصی داره، البته این قضیه رو در مورد پسر زیر 25 سال توصیه نمی کنم ولی پسری که بالای 25 سال رسیده به اون درجه از رشد عقلی که باید برسه رسیده، درثانی افراد در سنین مختلف به بلوغ فکری می رسند، یه پسر 30 ساله ممکنه خیلی عاقل تر از یه مرد 50 ساله باشه از نظر مدیریت و به خیلی از مسائل از جمله تجارب، نوع تربیت خانوادگی، هوش، محیط اجتماعی و....بستگی داره، امروزه دیگه سن واقعی افراد فقط سن شناسنامه نیست
من با نظردکتر 100%موافقم پسر الان داغه بعدا که سردشدمیفهمه چه کرده
Mnm az hmsarm 3sal buzurgm Ama hech frq nadare khily mra dost dary
سلام من پنج ساله ازدواج کردم پنج سال ازشوهرم بزرگترم همودوست داریم اماخیلی دعوامون میشه موقع دعواشوهرم میگه ازدواجمون اشتباه بوده همش بخاطرسنه,خیلی ناراحت میشم خودمم فهمیدم امایه پسردارم چکارکنم طلاقم نمیش بخاطربچم بگیرم شمابگیدچکارکنم شوهرم عصبیه
بنظر من اگه پختگی کامل رو داره رد نکن . خاله من با شوهرش 12 سال اختلاف دارن و خیلی خوشبخت . تنها چیزی که مرد رو میتونه عوض کنه نظر و عقاید و افکار غلط دیگرون هس . ببین اگه آدم گوشی نباشه و واقعا مرد هست خب چه اشکالی داره . بعدم واسه اختلاف سن همیشه بگو : چطور اگه الان با یه دختر کوچیکتر از خودش ازدواج کنه عقلش میرسه و میتونه زندگی کنه اما با من نمیتونه؟! همه جوانب رو بسنج . بعضیا 40 سالشونه اما هیچی حالشون نیس و احساس مسئولیت ندارن
به نظر من ازدواج فرمول نداره. مهم رضایت طرفین و عزم جدیشون برای خوشبخت شدنه. من یه بار چند سال پیش نامزد کردم. اون اقا یه سال از من بزرگتر بود ولی اخرش بهم خیانت کرد چون ادم خوبی نبود. منم از نظر عقلی بچه بودم. بعد چند سال با شوهرم اشنا شدم که یک سال از من کوچکتره. خیلی هم تا الان همه چیمون خوب بوده. چون هردومون پخته تر شدیم. پیش مشاور هم رفتیم گفت همه چیتون عالیه و اصلن زیر پنج سال بزرگتر بودن زن, مشکل محسوب نمیشه. ولی مهمه که شوهرتون رو از نظر روحی تقویت کنید و بزرگ جلوه اش بدید که حس نکنه شما دارید براش مادری میکنید , چون مردا از مادری کردن همسرشون متنفرند. ولی خوب یه مشکلی که من در رابطه با این دوستمون میبینم اینه که سن هردوشون کمه. اگر همسرشون بالای 25 بودن و با درایت کامل و اطمینان کامل تصمیم میگرفتن به نظرم ریسکش کمتر میبود. البته میگم ریسک. یعنی نمیشه با قاطعیت گفت.
به نظر من این ازدواج ریسک خیلی بااااااااالایی داره باید همسری رو انتخاب کنی که زندگی باهاش درصد خوشبختی بالایی رو داشته باشه، اگر پشیمون شدی و به بن بست رسیدی زمان از دست رفته رو نمیتونی برگردونی پس بهتره وارد این مسئله نشی. هرچند با طرح این مشکل نشون دادی که خودتم شک داری یعنی دلت میگه ازدواج کن ولی عقلت قبول نمیکنه بهتره خودت ماجرا رو از دید یه غریبه نگاه کنی و تصمیم بگیری. موفق باشی
متنفرم از دوران تصمیم گیری برای ازدواج.... واقعا روزهای سختی برای خودم بود... فقط میخوام بگم حمایت خانواده خیلی مهمه.تنها نمیشه زندگی کرد..بیشتر فکر کن
دوست عزیزم سلام من با شرایطی که تو داری یک سال پیش ازدواج کردم و الان کاملا پشیمونم این احساسته که داره زندگیتو کنترل میکنه اما بعد ازدواج همه چی تغییر میکنه مخصوصا شرایط مالی فشار زیادی روتون میاره. این کارو نکن اگه میخوای خوشبخت باشی فرصتای بهتری هم هست.
به حرف دلت گوش کن عزیزم دنیا مگه چند روزه؟ فقط به خودت و عشقت برس مهم دل شما دوتاست آینده رو کسی ندیده نگران آینده نباش از انرژی منفیای دیگرون رابطتو تموم نکن بذار الان به حرف دلت که عاشقه گوش کنی
دوست خوبم کیانا کاملا با جمله ی اخر شما موافقم.........
برای من بسیار بعید است کسی که ادعای روان شناس بودن دارد با این قطعیت و در چند خط چیزی را پیش بینی میکند......دوست خوبم من 4 سال پیش شرایطی مشابه شرایط شما داشتم.من دانشجوی فوق لیستنس بودم و همسرم سال دوم دانشگاه..ابراز علاقه بسیار از سوی همسرم بود.و من اینکار را بی فکری محض می دانستم...ولی خودش و شخصیتش را خیلی دوست داشتم بسیار مرد بود.به مشاورین متعددی از جمله دکتر شیری معروف مراجه کردیم و همان جواب بالا را گرفتیم!!!!!!!!!!!!!بدون ذره ای بررسی در مورد شخصیت هر کدام از ما...در نهایت پس از تصمیم گیری هر دوی ما ازدواج کردیم...البته پدر همسرم بسیار مارا حمایت کرد و خود همسرم هم اهل تلاش زیاد در زندگی هست...و اکنون خدا می داند که یکی از خوشبخت ترین زنان دنیا هستم.و این را با تمام وجودم احساس میکنم البته صحبت دوستان دیگر هم بجا است که در مورد مردان میگویند و این کاملا به فکر و شخصست طرف مقابل بر میگردد نه سن و سال.من با تمام وجودم احساس می کنم که هیچ زن برای همسرم جذابیتی به اندازه من ندارد.در حالی که من زنی معمولی هستم و این باور قلبی همسرم هست و من خودم کاملا این را در زندگی مشترکمان میبینم.باز هم می گویم دوست خوبم تنها و تنها به شخصیت خودتان و تلاشتان برای یک زندگی خوب بستگی دارد نه سن و سال.....
من و وحیدم 6 سال پیش با هم آشنا شدیم اونموقع ایشون سال اول کارشناسی بودن و من سال سوم کارشناسی(دو سال از من کوچتر بودن)...سال اول قصد ازدواج نداشتیم فقط تنهایی همدیگرو پر میکردیم...رفته رفته عاشق رفتار ایشون میشدم منش و ادب و خلق و خویی فوق العاده ای داشتن اصلن هم هیچ گونه وابستگی به ایشون نداشتم هر وقع اراده میکردم میتونستم به راحتی جدا بشم چون قبلش یه عشق بچگونه رو رد کرده بودم.خواستگار هم که برام میومد بدون اینکه وحید رو مانع ببینم بهشون فکر میکردم و با وحید مقایسه شون میکردم...چیزی که باعث میشد به اونا جواب رد بدم آقایی و نجابت و زنگ و کاری بودن وحید بود... باعث میشد که من ایشون رو به طرف خودم جذب کنم و این کار رو هم کردم پارسال اومد خواستگاریم و من جواب مثبت دادم و خیلی خوشحالم از انتخابم یعنی کسی تو فامیل نیست که وحید رو ببینه و ازش خوشش نیاد(اایشون ترم اخر ارشد هستن و کنارش کار هم میکنن) خیلی راضیم خیلی و اصلن فاصله سنی معکوس حس نمیشه چون واقعن با ندای قلب همدیگرو انتخاب کردیم...به نظر من هر کسی بهترین مشاوره برا خودشه و باید به ندای درونش گوش بده...عقل هیچ موقع به نتیجه قاطعی نمیرسه....
به خواهر عزیر مثال از رسول الله میتم. رسول الله وقتی با خدیجه رض ازدواج کرد، سن خدیجه رض 40 سال بود و رسول الله 25 سال عمر داشت. الآن شاید بگوییم که اون رسول خدا بود. اما همه چیز بدست خدا است. به نظرم بهترین راه، استخاره کردن است. بجای اینکه زهن خود را در اینجا مشوش بسازین، یک بار استخار کنید، انشاء الله به نتیجه خواهد رسید. و من الله التوفیق
وای یکی منو راهنمایی کنه سه سال اختلاف سنی هم خطرناکه؟؟؟؟؟
من دوستی دارم که ٥سال با یه پسری دوست بود که از قضا اقا پسر ٣سال ازش کوچیکتر بوود اون موقع ک دوست شدن پسره میخواست تازه کنکور بده تو اون شرایط خوده پسره کات کرد اما بعد یک سالو نیم دوباره اومد سراغ دوستم اما اینبار عاشقتر از قبل حدود یک سال دیگه هم باهم دوست بوودن یه رابطه فوق العاده زیبا و عاشقانه اما باز پسره کات کرد ! چرا؟! چون کم کم داشت عاقل میشد و میفهمید که نمیتونه از پسش بر بیاد و زود تموم کرد تا زیر بار یه ازدواج اشتباه نره الان هم بادختری دوسته که از خودش ٢سال کوچیکتره منظورم از طرح این قضیه چی بود اینکه : طرفتو بشناس دمدمی مزاج و هوسباز نباشه چون بعداز ازدواج و تحمل یه سری سختیها تازه چشمو گوشش بازمیشه و دم در میاره اونوقت شمایی که همه فرصتاتو سوزوندیو راه پیش و پس نداری و اون تازه اول خوش خوشانشه! خیلی مراقب باش
به نظر من هر چی زودتر این رابطه رو تموم کن.اولین نفری که پشیمون میشه خودتی
سلام، من با یک پسر 23 ساله دوست و خودم هم 26 سالمه، ابراز علاقه از اول از طرف اون بود، درسته بین خودمون قصد ازدواج داریم، اما نه خانواده اون حمایتش میکنه نه من، یک سری چیزا بهتره به جای علاقه با فکر پیش بره، آدم با سنگ هم زندگی کنه عادت میکنه بهش، ما تلاشمونو میکنیم، اما همیشه یک گوشه ذهنت داشته باشی که اگر نشه چی میکنی؟! تلاشتو بکن، چون بنظر من عشق ارزششو داره، اما مراقبت میخواد، خیلی زیاد... آیا هردو مراقبت میکنید ازش!؟ به این موضوع فکر کن...
به نظر من همین که احتمال بدید موضوعی ممکنه در آینده زندگی مشترکتون رو تحت تاثیر قرار بده و نتیجه خوبی نداشته باشه بهتره بی خیال بشید.میدونم نظرم دور از احساسه ولی خوب مسلما فرد مناسب دیگه ای رو پیدا میکنین.
سلام.در جواب خانم نیکو باید بگم منم شرایط شمارو دارم همسرم یکسال از من کوچیکتره من لیسانس و ایشون دیپلم هستن و اینکه بنده شاغلم و ایشون بازاری ما اختلاف چندانی نداریم اما در بعضی مواقع همسرم واقعا غ ق نفوذ هستن و مانند بازاریها رفتار میکنن.اگه طرف مقابل شما تحصیلاتش با شما میخوره بنظرم اشکالی نداره ولی اگه از نظر تحصیلات از شما پایینتره بهتره بیشتر فکر کنی.
به نطر من اگر پسر سنش 25 به بالا باشه و به پختگی نسبی رسیده باشه و خانواده اش مشکل نداشته باشن شاید ایراد نداشته باشه اما پسر 19 ساله باشه واقعا اشتباهه محضه
سلام به همه دوستان من 2 سال با یه آقا باهم آشنا شدیم.ایشون 2 سال از من کوچیکترن من 24 سالمه ایشون 22 .ازنظر ظاهر و حتی طرز برخورد در حد 25-26 ساله ها رفتار میکنن.باهم قصدازدواج داریم.مادر من و خانواده ایشون درجریانن.بنظرتون 2 سال اختلاف خیلی تاثیر داره
سلام ب همگی من ب شخصه اختلاف سنی خیلی برام مهم بود هم اینکه فک میکردم نباید زیاد بزرگتر باشه و هم اینکه اصلا کوچیکتر از خودم رو قبول نداشتم!!!!!! اما حالا دقیقا این اتفاق برای خودم هم افتاده خواستگارم یک سال از من کوچیکتره ولی از لحاظ اخلاقی، شخصیت، خانواده خیلی موجه هستند، خونه و ماشین هم داره خانواده ایشون میگن مهم نیست ک من بزرگترم و گفتن از همه لحاظ از پسرشون حمایت میکنن اما بجز این ی شغل من دولتی و ایشون بازاری هستن! !! خواهش میکنم منو راهنمایی کنید ک بتونم بهترین تصمیم رو بگیرم
اقای مشاورباقطعیت صددرصدگفتن نه.بنظرمن هیچ چیزازلحاظ منطق دراین دنیاصددرصدنیست مثلادرعلم پزشکی درتعیین جنسیت درپیش بینی وضع هوا و...موردای زیادی هست چون درشکل گیری هروضعیتی عوامل بسیاری دخیل هستندکه بعضی هارومابهش علم داریم ولی بعضی عوامل هم هنوزکشف نشده وهرنظریه ی روانشناسی ای هم درطول زمان باتوجه به تجربه وعلم ممکنه تغییرکنه هراحتمالی هست هرکسی بایدشرایط خودشو دودوتاچهارتا کنه ودرنهایت تصمیم بگیره
سلام. توفامیل ماهم این مورد چندتا داشتیم اما همش میگفتم دیوانگی این کار،اما ازقضا برای خودم این اتفاق افتاد باهم دوست شدیم امازمانی که گفتم خواستگار دارم به دروغ فهمیدم که از من 4سال کوچکتره دانشجو مال یه شهر دیگه ایه، 1هفته بهم زدیم اما هردو حالمون بدشد، بالاخره بعدیه مدت عقد کردیم،همدیگرو. خیلی دوست داریم ولی چه فایده وقتی خانوادش اصلا حمایت نمیکنن وبرای عروسی پاپیش نمیذارن سنگ هم خورد میشه چه برسه من واون. خدا خواست بهم رسیدیم اگرهم خدانکرده چندسال دیگه به بن بست رسیدیم با کمال میل ازش جدا میشم چون خودم خواستم واز روزهای خوبی که باهاش داشتم خوشحالم. باتمام سختیا امیدم به خدا، امیدشماهم به خدا باشه.
ازدواج دختر ۲۱ ساله با مرد ۳۳ ساله چی؟؟؟ اینم اشتباهه؟
من هم فکر میکنم این رابطه بد سرانجام و بد عاقبت است از چندمین ماه بعد از ازدواج است که مشکلا ت خود را نشان میدهند و زندگی شما را غیر قابل ادا مه میکنند .
درسته که عقل آدما ربطی به سنشون نداره اما اینکه دختر از پسر بزرگتر باشه اصلا خوب نیست
عشق همیشه بالاترین حرفو میزنه.شما باید 3سال پیش به این چیزا فکر می کردین به نظرم... الان اگه واقعا عاشق باشین به این چیزا فکر نمی کنین و فقط خود طرف براتون با ارزش میشه اگر که اوضاع مالی اولویت داره واستون پس نه میتونین اون پسرو خوشبخت کننین نه خودتونو واسه اینکه هیچوقت از زندگیتون راضی نخواهید بود و همیشه فکر می کنین فلان خاستگار شاید بهتر بود....مهم اولویت بندی شماست....
به نظر من تفاهم مهمترین عامل خوشبختیه اینکه طرفین بدونن چی از هم میخوان ،اصلا سن ملاک نیست مطمئنا هر کسی خلا هایی تو وجودش هست که اگه طرفش براش پر کنه و دو طرفه باشه هیچ چیز نمیتونه از هم جداشون کنه من خیلی ها رو دیدم که واقعا خوشبخت شدن به شخصیت ادم بستگی داره نه به سن
منم چندین ماه با پسری دوست بودم ک 5 سال از من کوچیکتر بود،با وجود اختلاف سنی زیاد و اینک من 24 سالمه و اون 19 سالش بهترین و فوق العاده ترین روزای عمرمو با اون داشتم...دقیقأ همونطوری بود ک میخواستم همه چیش...اخلاقش رفتارش برخورداش با بقیه...ولی دو هفته اس ک تموم شده...کاملأ بی دلیل...چون قصدش ازدواج بود از همون اول...باوجود مخالفتای من و تأکید موکد من رو اینک ما باهم خیلی اختلاف سنی داریم و من حتی اختلاف سنی 1روزو هم زیاد میدونستم برای ازدواج!...با اینک از ظاهر کسی نمیتونس بفهمه ک اختلاف سنی اینطوری داریم...ولی من فک میکنم کمتر پسری هست ک بتونه با این قضیه کنار بیاد...چون پسرا خیلی دیر تر ب بلوغ فکری میرسن احتمال اینک نظرشون تغییر کنه خیلی زیاده...
سلام عزیزم بنظرم اینکارو نکن و عاقلانه فکر کن درستش دوسش داری ولی به آینده ات هم فکر کن بعد از ازدواج خیلی چیزا عوض میشه همسرم 4 سال از خودم کوچیکتره من هم مثل شما قبل از ازدواج با همسرم دوست بودم و خیلی همسرمو دوست داشتم الانم داره ولی تو تصمیم گیری کاری تصمیم نهایی با منه چون اون هنوز پخته نشده و بیشتر مسئولیت زندگی با منه، خواهشا در مورد تصمیمی که میگیری خوب فکر کن
سلام.من هم باهمسرم 3سال فاصله ی سنی دارم.موقع تصمیم گیری خیلی شک داشتم.همسرم دانشجوبود وسربازی هم نرفته بود.اماباهم فامیل بودیم.ازبچگی میشناختمش ومیدونستم که قصد داشته زود ازدواج کنه.الان یه ساله عقدکردیم وایشون سربازن.تواینجورمواقع به پسرخیلی فشارمیاد.خصوصاکه گفتین خانواده ش نمیتونن کمک کنن.همسرمن با وجود کمک زیاد پدرشوهرم واقعا اذیت میشه.والبته عروسی هم دایم عقب می افته.به نظرم بیشترروش فکرکن.
سلام مشکلم من نزدیکه به این دوستمون ولی با ای تفاوت که ما 3 سال اختلاف داریم و از همه لحاظ جفتمون مشکلی نداریم ایشون سربازیشونو رفتن کار دارن خانواده ها مشکلی ندارن من میترسم شما کمکم کنید
یک پایان تلخ بهترازیک تلخی بی پایانه.تمومش کن
من واقعا تعجب میکنم که چرا مشاورین اینقدر مطمئن و با صراحت میگن اشتباهه؟ من خودم سال هاست دارم با مردی زندگی میکنم که 4 سال ازم کوچیکتره و از زمانی که 19 ساله بود با هم بودیم تا حالا که ازدواج کردیم و همچنان خدارو شکر شاد و راضی هستیم. اختلاف سنی مهم نیست. مهم رفتار و منش و شخصیت طرف مقابلتونه.که اگه با شما سازگار نباشه حتی اگر ازتون بزرگتر هم باشه باز هم به جایی نمیرسید. اختلاف سن رو کنار بگذارید و صرفا به خود اون آقا فکر کنید.
تاریخ تولد مهم نیست تاریخ تحولت مهمه:اهل کجا بودنت مهم نیست اهل و بجا بودنت مهمه: منطقه زندگیت مهم نیست: منطق زندگیت مهمه
اختلاف سن یه چیزه و اینکه پسر تو سن پایین با دختری بزرگتر از خودش ازدواج کنه یه چیز دیگست.ایشون حتما بعد چند سال وقتی به بلوغ عقلی رسید از انتخابش پشیمون میشه.معاراش عوض میشه.اختلاف سن باعث مشکل نمیشه ولی اینکه بعد چند سال معیار این پسر عوض میشه باعث اختلاف میشه.و این طبیعیه
خیلی آگاه باش. همه چیز تویه ازدواج مهمه . سن،پول و ثروت ، وضعیت خانوادگی ، محل زندگی... همه دوستان بهت درست راهنمایی کردن منم با همسرم 2سال اختلاف سن دارم(2سال بزرگترم)
به نظر من اشتیاه محضه! فردا تو 37 -38 سالگی که آقا تاره 30 ساله شده و عقلش اومده سرجاش، مطلقه میشی و میوفتی به چه کنم. من مورد مشابه زیاد دیدم. همشون هم اولش فکر میکردن با سیاست هستن و از پسش بر میان
ما یه مورد دقیقا مثل شما تو فامیلمون داشتیم که دختر همسن شما بود و پسر 6 یا 7سال کوچیکتر.بعدازدوسال با وجودداشتن بچه از هم جداشدن.اون آقا پسر خیلی هوسباز بود و الانم با دخترای دیگه رابطه داره. همسر خود من الان 46 سالشه ولی بازم بچه اس اونوقت شما از یک پسر 21 ساله چه انتظاری داری؟؟؟ بیشتر فکرکن و آیندتو تباه نکن
پسر 26 ساله با اینکه هم دنیا دیدس هم عاقل و جا افتاده تصمیمش عوض میشه چ برسه به پسر 20 ساله البته باید مطمئن باشی تو تصمیمت در این صورت هیچ کس نمیتونه رای تو بزنه یا اون آقا
اشتباه نکنید الان شاید هیچ مشکلی نداشته باشید وقتی سن شما به 40 رسید هورموناتون شروع به کم شدن میکنن و همسرتون هنوز تو جوانی و اوج هورمونهای جنسیشون ، شما به 50 و یائسگی می رسید و ایشون چلچلیشونه و تازه اختلافها و اشتباه کردنها از اینجا و شاید زودتر شروع میشه
man moshabehe in sharayet ezdevaj kardam,albate ba 4sal ekhtelafe sen,alanam kamelan az zendegim raziyam,b nazaram ezdevaj hich rabti b seno sal nadare adama ba har seno sharayeti mitunan behtarin ya badtarin bashan
من خودم همین شرایط رو داشتم و بعد 4 سال جدا شدیم. اما به این معنی نیست اگه واسه من نشد واسه شما هم نشه.اگه سنش کمتر از 23/24 هست احتمال عوض شدنش زیاده ولی همه مثل هم نیستن.
سلام . من کسی رو می شناسم که با این شرایط الان (دقیقا همین شرایط شما)چند سال عقده و پا در هواست.اشتباه نکن. بعد از ازدواج احساس عاشقی فروکش می کنه ، چون به عشقت رسیدی و عقله که شروع بکار می کنه.وای به اون روزی که اشتباه انتخاب کرده باشی.
من دو سه مورد دیدم که این اختلاف سنی رو داشتن و خوشبخت هم بودن. آبجیه من یکی از خواستگاراش که از نظر مذهبی و عقاید و اهداف کاملا با هم جور بودن رو رد کرد، و الان به این نتیجه رسیده که بهترین خواستگاری که داشته ایشون بود. الانم اون پسره ازدواج کرده و کاریش نمیشه کرد. خواهرانه بهت میگم اگه سیاست زندگی رو خوب بلد باشی و مسئله اختلاف سنیتون بعنوان یه راز بین شما و خانواده ها و اون پسری که گفتین تا آخر عمر بمونه قطعا این اختلاف سنیتون رفته رفته فراموشتون میشه. من چند وقت پیش جایی کار میکردم که مدیر شرکتمون خانمش از خودش 10 سال بزرگتر بود. خیلیم خوشبخت بودن. هیچکسم متوجه اختلاف سنی اونا نشده بود. تا اینکه یه روز خانمش ساده لوحانه بین دخترای کارمند خودش گفت که از شوهرش 10 سال بزرگتره. از اون لحظه به بعد بعضی دخترا خوب تا نکردن. به نوعی قصد فهموندن این رو به شوهره داشتن که کارت اشتباه بوده و دخالتهای از این نوع. از نظر مالی هم به نظرم آقا پسر باید دانشجو باشن که سربازیشون تو این سنه. اگه اینجوریه ازشون بخواین امریه بگیرن تا از الان حضور تو فضای کاری رو تجربه کنن. یا حداقل اگه شهر خودتون افتاده باشن قطعا عصرا فرصت خوبی برای کار کردن دارن. اگه شمارو واقعا بخوان مطمئنا برای کار کردن و کسب درآمد یه کاری میکنن.